16-08-2014، 16:28
نخستین کنکور سراسری دانشگاهها و مدارس عالی دولتی در صبح چهارشنبه ۱۵ مرداد ۱۳۴۸، در سراسر کشور آغاز شد. نخستین گروهی که در کنکور سراسری شرکت کردند، ۱۲ هزار و ۹۶۸ نفر بودند که در تهران و ۴۸۱۸ شهرستان دیگر با آزمون فلسفه، منطق و اخلاق رقابت خود را آغاز کردند.
این امتحان از ساعت هشت صبح در ۹ حوزه تهران و ۶ حوزه شهرستانها برگزار شد و جلسه دوم هم که مربوط به آزمون زبان عربی بود در تهران و شهرستانها از داوطلبان گرفته شد. کنکور سراسری، بعدازظهر روز شنبه در باقی حوزهها ادامه یافت.
تا پیش از این آزمون، امتحان ورودی دانشگاهها برگزار میشد و دانشگاهها هر کدام به جذب دانشجویان میپرداختند. نقطه تمایز این آزمون «سراسری» بودن آن بود که از آن سال تاکنون، به طور متمرکز در سراسر کشور برگزار میشود. نکته دیگر درباره این آزمون، تفکیک مواد درسی امتحانی بود. سنجش مواد درسی مختلف از داوطلبان در روزهای مختلف انجام میشد و برای همین داوطلبان در چند روز کنکور میدادند نه اینکه در یک روز همه دروس را امتحان بدهند. از سوی دیگر، سؤالات امتحان هم تشریحی بود و برای همین، داوطلبان از آموختن روشهای مختلف تستزنی و تعامل با پرسشهای چهارگزینهای معاف بودند!
قیافه پرهیجان شهر
روزنامه اطلاعات در مورخ همین روز، به خوبی از حال و هوای برگزاری کنکور در شهرهای مختلف و از جمله تهران گزارش میدهد: با جنب و جوشی که برای شرکت در کنکور از اول وقت صبح امروز در تهران شروع شده بود، شهر قیافه پرهیجانی به خود گرفته بود. از ساعت شش صبح، رفتوآمد وسائط نقلیه غیرعادی به چشم میخورد و حوالی حوزههای امتحانی دانشگاههای تهران، جنب و جوشی دیده میشد.
شرکتکنندگان در کنکور با هر وسیلهای که پیدا میکردند خود را به حوزههای امتحانی میرساندند. بازار تاکسی و تاکسیبار و وانت گرم بود. نزدیک ساعت هشت داوطلبان تک تک به حوزههای انتخابی میرسیدند. عده معدودی هم بعد از ساعت هشت به حوزهها رسیدند و از شرکت در کنکور محروم شدند.
نابینایان و از جاماندگان
امروز ۹ نفر نابینا در کنکور سراسری شرکت داشتند. این عده در حوزه دانشگاه تهران [به] وسیله منشی مخصوص، امتحان دادند. دو نفر از داوطلبان کسانی بودند که در کنکور دانشگاه پهلوی (شیراز) قبول شده بودند، آنها میخواستند رشته مورد علاقه خود را که حقوق است دنبال کنند. امروز چون بیشتر دیپلمههای ادبی در امتحانات شرکت داشتند، زنان خانهدار، مردان مسن نیز بین جوانان دیده میشدند.
در حوزه دانشگاه تهران یک دختر شهرستانی که صندلیاش پیدا نشده بود از جلسه بیرونش کرده بودند و او هم زارزار گریه میکرد. او را یکی از راهنمایان به محل ستاد کنکور این حوزه راهنمایی کرد و آقای دکتر کاردان رئیس حوزه که متوجه شد کار درستی انجام نشده او را در سالنی که نابینایان امتحان میدادند مستقر نمود. در این مورد صورت جلسهای نیز تهیه شد تا مرکز آزمونشناسی تصمیم لازم را بگیرد.
یک فناوری جدید و یک تدبیر جالب!
گزارشگر روزنامه اطلاعات از یک فناوری جدید هم پرده برداشت؛ استفاده از دستگاههای بیسیم پلیس برای تماس با مرکز. بر اساس این گزارش: «امسال برای اولین بار از دستگاههای بیسیم پلیس نیز برای برگزاری کنکور سراسری استفاده شد. مرکز این بیسیم در اطاق آقای دکتر فریار، معاون وزارت علوم [و] رئیس هیات اجرایی کنکور قرار داشت و هیات اجرایی نیز در این اطاق حضور داشتند. در محل ستاد هر حوزه نیز یک بیسیم قرار داشت که مرتب با مرکز تماس داشتند.»
تدبیر دیگری هم از سوی برگزارکنندگان کنکور اندیشیده شده بود: «تعدادی اتومبیل در حوزهها گذاشته شده بود تا کسانی را که دیر میرسند، برای اینکه پشت درهای بسته نمانند آنها را به حوزه مربوط برساند ولی در دانشگاه تهران این اتومبیلها پس از بسته شدن در حوزههای داخلی باز هم با همان سرعت بالا و پایین میرفتند و داوطلبانی را که دیر رسیده بودند به پشت درهای بسته میآوردند ولی دیگر امیدی نبود.»
ناگهان درها باز میشود!
بر اساس رویه برگزاری امتحانات، مواد درسی مختلف در روزهای مختلف به امتحان گذاشته میشد و لذا هر روز میشد صندلیهای خالی بسیاری را در سالنهای اخذ آزمون مشاهده کرد. اما مثلا در روز برگزاری آزمون زبان فارسی و انگلیسی که برای همه رشتهها الزامی بود، همه صندلیها پر میشد.
یکی از نکات جالبی که در گزارش روزنامه اطلاعات به چشم میخورد نحوه برگزاری امتحانات در ساعات مقرر است. بر اساس این گزارش، «با اینکه برگزارکنندگان کنکور مرتب توصیه نموده بودند که داوطلبان نیم ساعت زودتر از آغاز امتحان باید در حوزه حضور یابند تا با آرامش کامل در جلسه امتحان شرکت کنند، با این وصف عدهای این موضوع را رعایت نکردند و در چند حوزه داخلی دانشگاه تهران تا ۱۰ دقیقه به ساعت ۸ مانده در را باز نکرده بودند و هنگامی که در را باز کردند باز همان التهاب به وجود آمد. زیرا عده زیادی در هم میلولیدند و دنبال صندلی خود میگشتند و از پلهها بالا و پایین میرفتند.
بساط چای و ساندویچ
در حوزه پلیتکنیک، ۱۰۶۲ نفر داوطلب شرکت کرده بودند و بیشتر داوطلبان را دختران تشکیل میدادند... اغلب داوطلبان اظهارنظر میکردند که انتظار سؤالات مشکلی را داشتند اما دو سه نفر از داوطلبان دیپلم ریاضی نیز معتقد بودند که سؤالات برای رشته ریاضی مناسب نبود و از طرف دیگر وقت زیاد امتحان حوصله داوطلبان را سر میبرد. در این باره یکی از داوطلبان دیپلمه ادبی به خبرنگار اطلاعات گفت: «سؤالات فلسفه و منطق از بس آسان بود من نتوانستم جواب سؤالات را درست و حسابی بنویسم.» از نظر خبرنگار اطلاعات، «جالبترین صحنه حوزه امتحانی پلیتکنیک را در گوشهای از باغ این دانشکده چند نفر دختر شیطان و پرحوصله با قشقرق و جر و بحث در زمینه یکی از سؤالات برپا کرده بودند و جالب این بود که اجازه اظهارنظر در این بار به پسرها نمیدادند.»
حوزه دانشسرای عالی، یکی دیگر از حوزههای امتحان بود. نکته جالب توجه در این حوزه «بساط چای و ساندویچ» بود. «داوطلبان که اغلب صبحانه نخورده بودند با پرداخت پول مختصری در مدت یک ساعت تنفسی که منظور شده بود شکمی از عزا در میآوردند و برای جلسه دوم امتحان که عربی بود آماده میشدند.»
البته شاید جالب باشد که بدانید آن وقتها هم کنکور خیلی اضطراب و دلهره داشته است. در حوزه مدرسه عالی بازرگانی «حال یکی از داوطلبان دختر بهم خورده بود که مسئولان حوزه در اطاق رئیس مدرسه از وی پذیرایی و مواظبت میکردند و داوطلب اصرار و علاقه داشت بقیه امتحانات خود را نیز در همان اطاق زیر نظر مسئولین حوزه بگذراند و عقیده داشت که محل امتحان و صندلی وی برایش شگون ندارد.»