نظرسنجی: زبان فارسی را دوست دارید؟
بله
خیر
[نمایش نتایج]
 
توضیح: این یک نظرسنجی عمومی‌است. کاربران می‌توانند گزینه‌ی انتخابی شما را مشاهده کنند.
امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

ﺗﻠﻔﻆ گوناگون واژه‌ها در زﺑﺎن ﻓﺎرﺳﯽ

#1
ﺗﻠﻔﻆ گوناگون واژه‌ها در
زﺑﺎن
ﻓﺎرﺳﯽ

اﻣﺮوزه ﻣﺮدم در ﮔﻔﺖوﮔﻮی رﺳﻤﯽ، ﺑﺴﯿﺎری ازواژهﻫﺎ را ﻣﺘﻔﺎوت از ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ ﺗﻠﻔﻆ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ. از ﺳﻮی دﯾﮕﺮ، ﻣﺠﺮﯾﺎن ﺑﺮﻧﺎﻣﻪﻫﺎی ﺻﺪا و ﺳﯿﻤﺎ ﺑﺮﺧﯽ واژهﻫﺎ را ﻣﺘﻔﺎوت از ﻣﺮدم ﺗﻠﻔﻆ ﻣﯽکنند و اﯾﻦ ﺷﺒﻬﻪ را ﭘﺪﯾﺪ ﻣﯽآورند ﮐﻪ ﺗﻠﻔﻆ اﻏﻠﺐ ﯾﺎ ﻫمه‌ی ﻣﺮدم ﻧﺎدرﺳﺖ ﯾﺎ ﻋﺎﻣﯿﺎﻧﻪ اﺳﺖ. در ﻣﻮارد ﻣﺘﻌﺪد، ﻓﺮﻫﻨﮓﻫﺎی ﻟﻐﺖ ﻧﯿﺰ ﺗﻠﻔﻆ ﻣﺮدم را ﺿﺒﻂ ﻧﮑﺮده‌اند؛ ﺑﻠﮑﻪ ﺗﻠﻔﻆ ﻗﺪﯾﻤﯽ واژه ﯾﺎ ﺗﻠﻔﻆ اﺻﻠﯽ آن در زﺑﺎن ﻣﺒﺪأ را ﺛﺒﺖ ﮐﺮده‌اند. ﭘﮋوﻫﺶ ﺣﺎﺿﺮ، ﺑﺎ ﻫﺪف ﺗﺪوﯾﻦ چه‌گونگی ﯾﮑﯽ از اﻧﻮاع اﺧﺘﻼف ﺗﻠﻔﻆ در ﻓﺎرﺳﯽ اﻣﺮوز و ﻣﺸﺨﺺﮐﺮدن ﻋﻠﻞ ﭘﯿﺪاﯾﺶ آن ﺻﻮرت ﭘﺬﯾﺮﻓﺘﻪ اﺳﺖ. در اﯾﻦ ﭘﮋوﻫﺶ ۵٢ واژه ﮐﻪ ﮔﻤﺎن ﻣﯽرﻓﺘﻪ ﭼﻨﺪ ﮔﻮﻧﻪ ﺗﻠﻔﻆ دارﻧﺪ (ﻣﺼﻮت ﻫﺠﺎی اوﻟﺸﺎن ﮔﺎﻫﯽ a ﺑﻮده اﺳﺖ و ﮔﺎﻫﯽ e)، اﻧﺘﺨﺎب و در ﯾﮏ ﻣﺘﻦ
ﮔﻨﺠﺎﻧﺪه ﺷﺪه اﺳﺖ. ﺳﭙﺲ از ١۴٦٠ ﺳﺎﮐﻦ ﺗﻬﺮان،ﺗﻠﻔﻆ ﻣﺘﻦ و واژهﻫﺎی ﻣﻮرد ﻧﻈﺮ ﺑﻪ دﺳﺖ آﻣﺪه اﺳﺖ. ﻣﻘﺎله‌ی ﺣﺎﺿﺮ ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از ﺗﺤﻘﯿﻖ ﻣﯿﺪاﻧﯽ، واژهﻫﺎی دارای اﺧﺘﻼف ﺗﻠﻔﻆ را در ﭘﻨﺞ ﮔﺮوه ﺗﻘﺴﯿﻢﺑﻨﺪی ﻣﯽﮐﻨﺪ و ﺑﻪ ﺗﺤﻠﯿﻞ ﻫﺮ ﯾﮏ از آنﻫﺎ ﻣﯽﭘﺮدازد. ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ دﻻﯾﻞ ﺿﻌﻒ روش ﻓﺮﻫﻨﮓﻫﺎی ﻟﻐﺖ ﻓﺎرﺳﯽ در ﺛﺒﺖ ﺗﻠﻔﻆ واژهﻫﺎ ﺑﺮرﺳﯽ ﻣﯽﺷﻮد و ﻋﻠﻞ اﺧﺘﻼف ﺗﻠﻔﻆ در آنﻫﺎ ذﮐﺮ ﻣﯽﮔﺮدد.
اﺧﺘﻼف ﺗﻠﻔﻆ سخن‌گویان در ﯾﮏ ﺟﺎمعه‌ی زﺑﺎﻧﯽ،ﭘﺪﯾﺪه‌ای ﻃﺒﯿﻌﯽ اﺳﺖ و در اﻏﻠﺐ زﺑﺎنﻫﺎی ﺟﻬﺎن (ﻣﺎﻧﻨﺪ اﻧﮕﻠﯿﺴﯽ، ﻋﺮﺑﯽ، ﭼﯿﻨﯽ و...) دﯾﺪه ﻣﯽﺷﻮد. در زﺑﺎن ﻓﺎرﺳﯽ ﻧﯿﺰ اﺧﺘﻼف در ﺗﻠﻔﻆ ﺑﺮﺧﯽ واژهﻫﺎ ﯾﺎ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﺗﺪرﯾﺠﯽ ﺑﺮﺧﯽ ﺗﻠﻔﻆﻫﺎ، اﻣﺮی ﻃﺒﯿﻌﯽ و ﺑﺪﯾﻬﯽ اﺳﺖ. ﻣﺜلن واژه‌ی «اﺟﺘﻤﺎع» ﺑﻪ ﺻﻮرت اﺻﻠﯽاش در زﺑﺎن ﻋﺮﺑﯽ ﺑﻪ‌ﻧﺪرت ﺗﻠﻔﻆ ﻣﯽﺷﻮد و اﻏﻠﺐ ﻣﺮدم ﺗﻠﻔﻆﻫﺎی «اژﺗﻤﺎ»، «اﺷﺘﻤﺎ»، «اﺟﺘﻤﺎ» و «اﺟﺘﻤﺎء» را ﺑﻪ ﮐﺎر ﻣﯽ ﺑﺮﻧﺪ. ﺑﺎاﯾﻦ‌ﻫﻤﻪ، اﺧﺘﻼل در ﻣﻌﻨﯽ ﺑﻪ وﺟﻮد ﻧﻤﯽآﯾﺪ و ﻫﻤﻪ‌ی اﯾﻦ ﺗﻠﻔﻆﻫﺎ ﮔﻮﻧﻪﻫﺎی ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺗﻠﻔﻆ ﯾﮏ واژه ﺷﻤﺮده ﻣﯽﺷﻮند. ﻣﺜﺎل دﯾﮕﺮ، ﺗﻠﻔﻆ ﺣﺮف‌های «ق» و «غ» اﺳﺖ. ﻣﺮدم واژﮔﺎن دارای اﯾﻦ ﺣﺮوف را ﺑﻪ ﺻﻮرتﻫﺎی ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺗﻠﻔﻆ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ و اﺧﺘﻼف ﺗﻠﻔﻆ در ﻣﻮارد ﻣﺘﻌﺪد ﺑﻪ اﺧﺘﻼف در ﻧﮕﺎرش ﻧﯿﺰ اﻧﺠﺎﻣﯿﺪه اﺳﺖ. ﻣﺜلن ﻗﻮری / ﻏﻮری، آﻗﺎ / آﻏﺎ، ﻗﺪﻏﻦ/ ﻏﺪﻏﻦ.
اﻣﺎ ﺑﺤﺚ «اﺧﺘﻼف ﺗﻠﻔﻆ واژﮔﺎن» در ﻣﻘﺎله‌ی ﺣﺎﺿﺮ،ﺑﺎ ﺗﮑﯿﻪ ﺑﺮ اﺧﺘﻼف ﺗﻠﻔﻆ در ﻧﺨﺴﺘﯿﻦ ﻫﺠﺎی واژﮔﺎن ﻓﺎرﺳﯽ اﺳﺖ و اﻟﺒﺘﻪ واژﮔﺎﻧﯽ در ﻧﻈﺮ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺷﺪه‌اند ﮐﻪ در ﻧﺨﺴﺘﯿﻦ ﻫﺠﺎی آنﻫﺎ، ﮔﺎﻫﯽ ﻣﺼﻮت ﮐﻮﺗﺎه a ﺑﻪﮐﺎر ﻣﯽرود و ﮔﺎﻫﯽ ﻣﺼﻮت ﮐﻮﺗﺎه e؛ ﻣﺎﻧﻨﺪ: سَماع / ﺳِﻤﺎع، ﺣَﻤﺎﺳﻪ / ﺣِﻤﺎﺳﻪ، ﭘَﮋوﻫﺶ/ ﭘِِِﮋوﻫﺶ، ﻓَﺮاﻏﺖ/ ﻓِﺮاﻏﺖ.
در ﺳﺎلﻫﺎی اﺧﯿﺮ، ﭼﻨﺪ ﻋﺎﻣﻞ ﻣﻮﺟﺐ ﺷﺪه اﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺤﺚاﺧﺘﻼف ﺗﻠﻔﻆ واژﮔﺎن ﻓﺎرﺳﯽ اﻫﻤﯿﺖ ﺧﺎﺻﯽ ﯾﺎﺑﺪ:
 ١ ـ ﮔﺴﺘﺮش ﺻﺪا و ﺳﯿﻤﺎ و ﺗﻮﻟﯿﺪاتآن. ﺑﻪ ﻃﻮری ﮐﻪ از دو ﺳﻪ ﺷﺒﮑﻪ در ٢۵ ﺳﺎل ﭘﯿﺶ، اﮐﻨﻮن ﭼﻨﺪﯾﻦ ﺷﺒﮑﻪ‌ی ﻣﻠﯽ، اﺳﺘﺎﻧﯽ و ﺑﯿﻦاﻟﻤﻠﻠﯽ در اﯾﺮان ﻓﻌﺎﻟﯿﺖ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ. ﮔﻮﯾﻨﺪﮔﺎن و ﻣﺠﺮﯾﺎن ﺗﻠﻮﯾﺰﯾﻮن ﮔﺎﻫﯽ ﺑﺎ اﯾﻦ ﻣﺴﺄﻟﻪ ﮐﻪ واژهﻫﺎ را چه‌گونه ﺗﻠﻔﻆ ﮐﻨﻨﺪ، ﻣﻮاﺟﻪ ﻣﯽﺷﻮﻧﺪ. مثلن ﺑﻪ آنﻫﺎ اﻣﺮ ﻣﯽﺷﻮد ﮐﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺮﺧﻼف اﻏﻠﺐ ﻣﺮدم «ﭘﮋوﻫﺶ» را ﺑﻪ ﮐﺴﺮ اول و «ﻓﺴﺎد» و «ﻋﺪاﻟﺖ» را ﺑﻪ ﻓﺘﺢ اول ﺗﻠﻔﻆ ﮐﻨﻨﺪ. ﺣﺎل ﮐﻪ اﯾﻦ ﻣﺴﺄﻟﻪ ﺑﺮای رﺳﺎﻧﻪای ﮐﻪ دﺳﺖ‌ﮐﻢ ۷٠ ﻣﯿﻠﯿﻮن ﻧﻔﺮ را ﭘﻮﺷﺶ ﻣﯽدﻫﺪ ﻣﻄﺮح اﺳﺖ که ﭼﺮا ﻧﺒﺎﯾﺪ ﭘﺎﺳﺨﯽ ﻋﻠﻤﯽ و ﻣﺴﺘﺪل ﺑﻪ آن داده ﺷﻮد؟ در ﻣﻘﺎﻟه‌ی ﺣﺎﺿﺮ ﺑﻪ اﯾﻦ ﻣﺴﺄﻟﻪ ﺗﻮﺟﻪ ﺷﺪه اﺳﺖ ﮐﻪ آﯾﺎ ﻫﻤﻪ‌ی ﻣﺮدم «ﻏﻠﻂ» ﯾﺎ «ﻋﺎﻣﯿﺎﻧﻪ» ﺗﻠﻔﻆ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ؟
٢ـ ﺷﺒﮑﻪﻫﺎی ﺗﻠﻮﯾﺰﯾﻮﻧﯽ و رادﯾﻮﯾﯽ ﻓﺎرﺳﯽ‌زﺑﺎن ﺧﺎرج از ﮐﺸﻮر ﮐﻪ ﺑﺮای اﯾﺮاﻧﯿﺎن ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﭘﺨﺶ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ. اﯾﻨﺎن ﻫﻢ ﺑﻪ ﻧﻮﺑﻪ‌ی ﺧﻮد ﺑﺮ ذﻫﻦ و زﺑﺎن ﻣﺨﺎﻃﺒﺎﻧﺸﺎن ﺗﺄﺛﯿﺮ ﻣﯽﮔﺬارﻧﺪ.
٣ـ ﻟﺰوم ﻫﻤﺎﻫﻨﮕﯽ در ﺳﯿﺴﺘﻢ آﻣﻮزش و ﭘﺮورش. وﻗﺘﯽ ﻣﻌﻠﻤﯽ ﺑﻪ داﻧﺶآﻣﻮزِ ﺧﻮد ﻣﯽﮔﻮﯾﺪ از روی ﮐﺘﺎب ﻓﺎرﺳﯽ ﺑﺨﻮان و ﺑﻌﺪ ﺑﻪ او ﻧﻤﺮه ﻣﯽدﻫﺪ، ﮔﺎﻫﯽ ﻣﻤﮑﻦ اﺳﺖ اﺧﺘﻼف ﺗﻠﻔﻆﻫﺎ ﻣﻮﺟﺐ ﺷﻮد ﮐﻪ ﻗﺮاﺋﺖ ﻓﺎرﺳﯽ او را ﻏﯿﺮرﺳﻤﯽ و ﻧﺎدرﺳﺖ ﺑﺸﻤﺎرد، ﺑﺮ او ﺧﺮده ﺑﮕﯿﺮد، ﯾﺎ از ﻧﻤﺮه‌ی او ﮐﻢ ﮐﻨد. ﺑﻪ‌راﺳﺘﯽ، ﭼﻪ ﻣﻌﯿﺎر و ﻣﺮﺟﻌﯽ در اﯾﻦ زﻣﯿﻨﻪ ﻫﺴﺖ؟ آﯾﺎ ﻣﻌﻠﻢ ﺧﻮد درﺑﺎره‌ی آن واژهﻫﺎ ﺗﺤﻘﯿﻖ ﮐﺮده اﺳﺖ؟ و آﯾﺎ ﻣﺮﺟﻌﯽ ﺑﺮای ﺗﺤﻘﯿﻖ و اﻇﻬﺎرﻧﻈﺮ ﻗﺎﻃﻊ در اﯾﻦ زﻣﯿﻨﻪ ﻫﺴﺖ؟
 ۴ ـ آﻣﻮزش زﺑﺎن ﻓﺎرﺳﯽ ﺑﻪ ﻏﯿﺮﻓﺎرﺳﯽ‎زﺑﺎنﻫﺎ.در دو دهه‌ی اﺧﯿﺮ، اﻫﺘﻤﺎم ﺑﻪ آﻣﻮزش زﺑﺎن ﻓﺎرﺳﯽ در ﺳﻄﺢ ﺟﻬﺎﻧﯽ رو ﺑﻪ ﮔﺴﺘﺮش ﺑﻮده اﺳﺖ. اﺳﺘﺎدان و ﻣﺘﺨﺼﺼﺎن ﻣﺘﻌﺪد، ﭼﻪ در داﺧﻞ و ﭼﻪ در ﺧﺎرج، در اﯾﻦ زﻣﯿﻨﻪ در ﺣﺎل ﻓﻌﺎﻟﯿﺖ ﻫﺴﺘﻨﺪ. ﮐﺘﺎبﻫﺎی ﻣﺘﻌﺪدی ﻧﯿﺰ در اﯾﻦ ﻣﻮﺿﻮع ﺗﺄﻟﯿﻒ ﺷﺪه اﺳﺖ. ﮐﺪام ﺗﻠﻔﻆﻫﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﻏﯿﺮﻓﺎرﺳﯽ‌زﺑﺎنﻫﺎ آﻣﻮزش داده ﺷﻮد؟ ﺗﻠﻔﻆ ﻣﻄﺎﺑﻖ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻟﻐﺖ ﯾﺎ ﺗﻠﻔﻆ راﯾﺞ؟ در ﺻﻮرﺗﯽ ﮐﻪ ﺗﻠﻔﻆ راﯾﺞ ﻣﻼك ﺑﺎﺷﺪ، ﺑﺎز ﻫﻢ ﻣﺴﺄﻟﻪ اﯾﻦ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺗﻠﻔﻆ راﯾﺞ را ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺎ ﭘﮋوﻫﺶﻫﺎی ﻣﯿﺪاﻧﯽ ﻣﺸﺨﺺ ﮐﺮد، ﻧﻪ ﺻﺮف سلیقه‌ی ﻧﻮﯾﺴﻨﺪه. ﺑﻪ‌ﻋﻼوه، ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ دو ﺗﻠﻔﻆ ﻣﺨﺘﻠﻒ راﯾﺞ اﺳﺖ، ﺑﺎﯾﺪ اﯾﻦ اﻣﺮ (ﺣﺪاﻗﻞ در ﮐﺘﺎبﻫﺎی ﺳﻄﺢ ﭘﯿﺸﺮﻓﺘﻪ) ﺑﺮای آنﻫﺎ ﺗﻮﺿﯿﺢ داده ﺷﻮد.
در ﻫمه‌ی رﺳﺎﻧﻪﻫﺎ و ﺳﻄﻮح ﻣﺬﮐﻮر، آﯾﺎ ﺑﺎﯾﺪﻋﺪاﻟﺖ (ﺑﻪ ﻓﺘﺢ اول) ﭼﻨﺎنﮐﻪ در ﺻﺪا و ﺳﯿﻤﺎ ﺗﻠﻔﻆ ﻣﯽﺷﻮد، ﺗﻠﻔﻆ رﺳﻤﯽ ﺷﻤﺮده ﺷﻮد، ﯾﺎ ﻋﺪاﻟﺖ (ﺑﻪ ﮐﺴﺮ اول) ﭼﻨﺎنﮐﻪ ﻋﻤﻮم ﻣﺮدم ﺗﻠﻔﻆ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ؟ ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ ﺗَﺮَﮐﯿﺪ / ِﺗﺮِﮐﯿﺪ، ﮐَﺜﺮت /کِثرت، ﻓَﺴﺎد / ﻓِﺴﺎد و واژهﻫﺎی ﺑﺴﯿﺎر دﯾﮕﺮ ﮐﻪ ﻣﻮﺿﻮع ﻣﻘﺎله‌ی ﺣﺎﺿﺮ ﻫﺴﺘﻨﺪ.
ﺑﻪ ﮔﻤﺎن ﻧﮕﺎرﻧﺪه، اﯾﻦ ﺑﺤﺚ آنﮔﻮﻧﻪ ﮐﻪ ﺷﺎﯾﺴﺘﻪ‌یآن ﺑﻮده، ﻣﻮرد ﺗﻮﺟﻪ ﻣﺤﻘﻘﺎن ﻗﺮار ﻧﮕﺮﻓﺘﻪ اﺳﺖ. ﻧﻪ در ﻣﻨﺎﺑﻊ ﻣﮑﺘﻮب در اﯾﻦ زﻣﯿﻨﻪ ﺑﺤﺜﯽ روﺷﻤﻨﺪ و دﻗﯿﻖ ﯾﺎﻓﺖ ﻣﯽﺷﻮد، ﻧﻪ در ﺻﺪا و ﺳﯿﻤﺎ روش واﺣﺪی ﺑﻪﮐﺎر ﻣﯽرود. ﮐﺘاب‌های ﻟﻐﺖ ﻧﯿﺰ در اﯾﻦ زﻣﯿﻨﻪ ﺑﻪ ﻃﻮر ﮐﺎﻓﯽ و واﻓﯽ ﺣﻼل ﻣﺸﮑﻞ ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ؛ ﭼﻨﺎنﮐﻪ ﺑﻪ اﯾﻦ ﻣﻮﺿﻮع ﺧﻮاﻫﯿﻢ ﭘﺮداﺧﺖ. در ﻧﻮﺷﺘﺎر ﺣﺎﺿﺮ ﻣﯽﮐﻮﺷﯿﻢ اﯾﻦ ﺑﺤﺚ را ﺗﺎ ﺣﺪ اﻣﮑﺎن ﺑﻪ ﺻﻮرت ﻋﻠﻤﯽ و ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از اﺻﻮل و روشﻫﺎی زﺑﺎنﺷﻨﺎﺧﺘﯽ و ﻧﯿﺰ ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ «اﻫﺪاف ﮐﺎرﺑﺮدی» آن دﻧﺒﺎل ﮐﻨﯿﻢ.
ﻣﺴﺄﻟه‌ی ﭘﮋوﻫﺶ
اﺧﺘﻼف ﺗﻠﻔﻆ در ﻧﺨﺴﺘﯿﻦ ﻫﺠﺎی واژهﻫﺎی ﻓﺎرﺳﯽ درﭼﻪ ﮔﺮوﻫﯽ از واژهﻫﺎ دﯾﺪه ﻣﯽﺷﻮد و ﺑﻪ ﭼﻪ ﻋﻠﺖ ﯾﺎ ﻋﻠﻠﯽ ﭘﺪﯾﺪ آﻣﺪه اﺳﺖ؟ 
ﺳﺆالﻫﺎی ﭘﮋوﻫﺶ
اﮔﺮ ﺑﺨﻮاﻫﯿﻢ ﭘﺎﺳﺨﯽ ﻗﺎﻧﻊ‌ﮐﻨﻨﺪه ﺑﺮای ﻣﺴﺄﻟه‌یﻣﺬﮐﻮر ﺑﯿﺎﺑﯿﻢ، ﻧﺨﺴﺖ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﺳﺆالﻫﺎی زﯾﺮ ﭘﺎﺳﺦ دﻫﯿﻢ:
١ـ آﯾﺎ اﺧﺘﻼف ﺗﻠﻔﻆ، بیش‌تر در واژهﻫﺎی ﺑﯿﮕﺎﻧه‌ی دﺧﯿﻞ در ﻓﺎرﺳﯽ (وام‎واژهﻫﺎ) روی ﻣﯽدﻫﺪ، ﯾﺎ در واژهﻫﺎی اﺻﯿﻞ ﻓﺎرﺳﯽ؟
 ٢ ـ اﺧﺘﻼف ﺗﻠﻔﻆ در ﻫﺠﺎی آﻏﺎزﯾﻦواژهﻫﺎی ﻓﺎرﺳﯽ، در ﭼﻪ ﮔﺮوهﻫﺎﯾﯽ از واژﮔﺎن ﺻﻮرت ﻣﯽﭘﺬﯾﺮد؟ (آﯾﺎ ﺑﻪﻃﻮرﻧﺴﺒﯽ، ﻣﯽﺗﻮان ﺑﻪ ﺳﺮاغ واژهﻫﺎی ﻣﺸﺨﺼﯽ رﻓﺖ؟)
 ٣ ـ آﯾﺎ ﻣﯽﺗﻮان درﺑﺎره‌ی ﻫﺮ واژه،ﺑﺎ ﻣﺮاﺟﻌﻪ ﺑﻪ ﻓﺮﻫﻨﮓﻫﺎی ﻟﻐﺖ، ﻗﺎﻃﻌﺎﻧﻪ ﯾﮏ ﺻﻮرت را درﺳﺖ و ﺻﻮرت دﯾﮕﺮ را ﻧﺎدرﺳﺖ داﻧﺴﺖ؟ آﯾﺎ ﻓﺮﻫﻨﮓﻫﺎی ﻟﻐﺖ در ﺿﺒﻂ ﺗﻠﻔﻆ واژﮔﺎن ﻣﻮرد ﺑﺤﺚ، درﺳﺖ و دﻗﯿﻖ ﻋﻤﻞ ﮐﺮده‌اند؟
 ۴ ـ آﯾﺎ ﺑﻬﺮهﮔﯿﺮی از ﭘﮋوﻫﺶﻫﺎیﻣﯿﺪاﻧﯽ در ﺗﺪوﯾﻦ ﺗﻠﻔﻆ واژهﻫﺎ در ﻓﺮﻫﻨﮓﻫﺎی ﻟﻐﺎت و ﻣﻨﺎﺑﻊ آﻣﻮزش زﺑﺎن ﻓﺎرﺳﯽ ﺿﺮورت دارد؟
 ۵ ـ ﺑﻪ ﭼﻪ ﻋﻠﺖ ﯾﺎ ﻋﻠﻠﯽ اﺧﺘﻼف ﺗﻠﻔﻆدر ﭼﻨﯿﻦ واژهﻫﺎﯾﯽ ﭘﺪﯾﺪ ﻣﯽآﯾد؟
ﭘﯿﺸﯿﻨه‌ی ﺗﺤﻘﯿﻖ
ﻧﮕﺎرﻧﺪه ﭘﺲ از ﮔﺮدآوری ﻣﻨﺎﺑﻊ ﻣﮑﺘﻮب ﭼﺎﭘﯽ وﺟﺴﺖوﺟﻮی اﯾﻨﺘﺮﻧﺘﯽ، ﻣﻘﺎﻟﻪ ﯾﺎ ﻧﻮﺷﺘﺎری در ﻣﻮﺿﻮع ﻣﻘﺎﻟﻪ ﺣﺎﺿﺮ ﻧﯿﺎﻓﺘﻢ. اﻟﺒﺘﻪ در ﻣﻘﺎﻟﻪﻫﺎی ﻣﺘﻌﺪد ﺑﻪ ﻣﺸﮑﻞ ﺧﻂ ﻓﺎرﺳﯽ در ﻧﺪاﺷﺘﻦ ﻧﺸﺎﻧﻪﻫﺎﯾﯽ ﺑﺮای ﻣﺼﻮت ﮐﻮﺗﺎه اﺷﺎره ﺷﺪه اﺳﺖ ﮐﻪ ﭼﻮن اﻣﺮی ﺑﺪﯾﻬﯽ اﺳﺖ، ذﮐﺮ ﻣﻨﺎﺑﻊ ﻟﺰوﻣﯽ ﻧﺪارد. ﻣﺴﺄﻟﻪ‌ی ﻟﻬﺠﻪﻫﺎ و اﺧﺘﻼف ﺗﻠﻔﻆﻫﺎ ﻧﯿﺰ ﯾﮏ ﻣﺴﺄﻟﻪ زﺑﺎنﺷﻨﺎﺧﺘﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ در ﻣﻘﺎﻻت و ﮐﺘﺐ ﻣﺘﻌﺪد (ﻓﺎرﺳﯽ و اﻧﮕﻠﯿﺴﯽ ) ﺑﻪ آن اﺷﺎره ﺷﺪه اﺳﺖ. اﯾﻦ ﻣﻄﻠﺐ ﻫﻢ ﯾﮏ اﻣﺮ ﺑﺪﯾﻬﯽ و ﭘﺬﯾﺮﻓﺘﻪﺷﺪه اﺳﺖ. اﻣﺎ ﭼﻨﺎنﮐﻪ ﮔﻔﺘﻪ ﺷﺪ، ﻣﻘﺎﻟﻪ ﯾﺎ ﻧﻮﺷﺘﺎری در ﺧﺼﻮص اﺧﺘﻼف ﺗﻠﻔﻆ در ﻧﺨﺴﺘﯿﻦ ﻫﺠﺎی واژﮔﺎن ﻓﺎرﺳﯽ ﻧﯿﺎﻓﺘﻢ.
روش ﺗﺤﻘﯿﻖ
در ﭘﮋوﻫﺶ ﺣﺎﺿﺮ، از روش ﻣﻄﺎﻟﻌﺎت کتاب‌خانه‌ای وﺗﺤﻘﯿﻖ ﻣﯿﺪاﻧﯽ اﺳﺘﻔﺎده ﺷﺪه اﺳﺖ. ﻣﻨﺎﺑﻊ کتاب‌خانه‎ای و اﯾﻨﺘﺮﻧﺘﯽ در ﺟﺎی ﺧﻮد ذﮐﺮ ﺧﻮاﻫﺪ ﺷﺪ.
ﭘﺲ از ﺑﺮﺧﻮرد ﺑﺎ واژهﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﭼﻨﺪﮔﻮﻧﻪ ﺗﻠﻔﻆﻣﯽﺷﻮﻧﺪ، ﺑﺎ ﺗﺄﻣﻞ در ﻧﺤﻮه‌ی ﺗﻠﻔﻆ ﻣﺮدم و ﻧﯿﺰ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪﻫﺎی ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺻﺪا و ﺳﯿﻤﺎ (ﺑﻪوﯾﮋه ﻓﯿﻠم‌ها، ﮔﻔﺖوﮔﻮﻫﺎ، ﺑﺮﻧﺎﻣﻪﻫﺎی زﻧﺪه)، ﻓﻬﺮﺳﺘﯽ از واژهﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ در ﻓﺎرﺳﯽ ﺑﻪ ﮔﻮﻧﻪﻫﺎی ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺗﻠﻔﻆ ﻣﯽﺷﻮﻧﺪ، ﮔﺮدآوری ﺷﺪ. ﺑﺎ دﻗﺖ در اﯾﻦ واژهﻫﺎ، در ﺗﻌﺪاد ﻓﺮاواﻧﯽ از آنﻫﺎ اﺧﺘﻼف ﺗﻠﻔﻆ در ﻧﺨﺴﺘﯿﻦ ﻫﺠﺎی واژه ﻣﻼﺣﻈﻪ ﺷﺪ. ﭘﮋوﻫﺶ روی اﯾﻦ ﻣﻮﺿﻮع ﻣﺘﻤﺮﮐﺰ ﺷﺪ؛ ﯾﻌﻨﯽ «اﺧﺘﻼف ﺗﻠﻔﻆ ﻓﺎرﺳﯽزﺑﺎﻧﺎن در ﻣﺼوت ﮐﻮﺗﺎه ﻫﺠﺎی اول واژه‌ها». اﻟﺒﺘﻪ اﺧﺘﻼف ﺗﻠﻔﻆ بیش‌تر ﻣﯿﺎن ﻣﺼﻮتﻫﺎی a و e ﺑﻮد ﮐﻪ ﻫﻤﯿﻦ را در ﻧﻈﺮ ﮔﺮﻓﺘﯿﻢ. مثلن واژهﻫﺎی ﻧﻤﺎﯾﺶ (ﺑﻪ ﻓﺘﺢ ﯾﺎ ﮐﺴﺮ اول) و ﮐﺜﺮت (ﺑﻪ ﻓﺘﺢ ﯾﺎ ﮐﺴﺮ اول).
ﺑﻪاﯾﻦﺗﺮﺗﯿﺐ، ﭘﺲ از ﻣﺪﺗﯽ ﺟﺴﺖوﺟﻮ، ﺣﺪود ١٠٠ واژهﺑﻪ دﺳﺖ آﻣﺪ. ۵٢ واژه اﻧﺘﺨﺎب و در ﯾﮏ ﻣﺘﻦ ﮔﻨﺠﺎﻧﺪه ﺷﺪ. ﻣﺘﻦ ﺗﺎﯾﭗ ﺷﺪ و ﺟﺪاﮔﺎﻧﻪ از ١۴٦٠ ﻧﻔﺮ از ﺳﺎﮐﻨﺎن ﺗﻬﺮان ﺧﻮاﺳﺘﻪ ﺷﺪ ﮐﻪ آن را ﺑﺨﻮاﻧﻨﺪ. هم‎زﻣﺎن، ﺻﺪای آﻧﺎن ﻧﯿﺰ ﺿﺒﻂ ﻣﯽﺷﺪ ﮐﻪ ﻧﻮارﻫﺎی آن ﻣﻮﺟﻮد اﺳﺖ. اﻟﺒﺘﻪ ﻣﻮﺿﻮع ﺗﺤﻘﯿﻖ ﭘﯿﺶ از ﺧﻮاﻧﺪن ﻣﺘﻦ ﺑﻪ آﻧﺎن ﮔﻔﺘﻪ ﻧﻤﯽﺷﺪ، ﺗﺎ ﺑﻪ اﯾﻦ ﻧﮑﺘﻪ ﺗﻮﺟﻪ ﺧﺎص ﻧﺪاﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﮐﻪ ﻣﺜلن ﺑﺎﯾﺪ ﺳَﻤﺎع (ﺑﻪ ﻓﺘﺢ اول) ﺗﻠﻔﻆ ﮐﻨﻨﺪ، ﯾﺎ ﺳِﻤﺎع (ﺑﻪ ﮐﺴﺮ اول).
ﭘﺲ از ﺿﺒﻂ ﺗﻠﻔﻆ ﻫﺮ ﻓﺮد، ﯾﮏ ﻓﻬﺮﺳﺖ ﺣﺎوی ۵٢ واژه‌یﻣﻮرد ﻧﻈﺮ، ﺑﺮای ﺗﻠﻔﻆﻫﺎی او ﭘﺮ ﻣﯽﺷﺪ؛ ﯾﻌﻨﯽ ﺗﻠﻔﻆﻫﺎی او از واژﮔﺎن ﻣﻮرد ﻧﻈﺮ در ﯾﮏ ﻓﻬﺮﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺗﻌﺪاد ١۴٦٠ ﻧﺴﺨﻪ ﺗﮑﺜﯿﺮ ﺷﺪه ﺑﻮد، وارد ﻣﯽﺷﺪ. ﺑﻪاﯾﻦﺗﺮﺗﯿﺐ، ﺑﺎ ﻣﻘﺎﯾسه‌ی ﺑﺮﮔﻪﻫﺎی ﻣﻮرد ﻧﻈﺮ مثلن ﻣﻌﻠﻮم ﻣﯽﺷﺪ ﮐﻪ ﭼﻨﺪ ﻧﻔﺮ «رﺳﺎﻧﻪ» را ﺑﻪ ﻓﺘﺢ راء ﺗﻠﻔﻆ ﮐﺮده‌اند و ﭼﻨﺪ ﻧﻔﺮ ﺑﻪ ﮐﺴﺮ راء.
در ﻣﺮﺣله‌ی ﺑﻌﺪ، اﻃﻼﻋﺎت ﻫمه‎ی ﺑﺮﮔﻪﻫﺎ در ﯾﮏﺑﺮﮔﻪ وارد ﺷﺪ و درﺻﺪ ﺗﻠﻔﻆ ﻣﺼﻮت a و ﻣﺼﻮت e در ﻧﺨﺴﺘﯿﻦ ﻫﺠﺎی ﻫﺮ واژه ﻣﺸﺨﺺ ﺷﺪ.
ﺳﭙﺲ اﻃﻼﻋﺎت ﺑﻪدﺳﺖآﻣﺪه از ﻣﻄﺎﻟﻌﺎت ﮐﺘﺎب‌خانه‌ایو ﺗﺤﻘﯿﻖ ﻣﯿﺪاﻧﯽ، ﺗﺠﺰﯾﻪ و ﺗﺤﻠﯿﻞ ﺷﺪ؛ و ﺳﺮاﻧﺠﺎم ﺗﻼش ﺷﺪ ﭘﺎﺳﺦﻫﺎﯾﯽ ﺑﺮای ﭘﺮﺳﺶﻫﺎی ﻣﻄﺮحﺷﺪه در آﻏﺎز ﻣﻘﺎﻟﻪ ﯾﺎﻓﺖ ﺷﻮد.
ﻣﺘﻦ ﻣﻮرد آزﻣﺎﯾﺶ
از اوﻗﺎت ﻓﺮاﻏﺖ ﺧﻮد اﺳﺘﻔﺎده ﮐﻨﯿﻢ، ﺗﺎ دﭼﺎرﮐﺴﺎﻟﺖ ﻧﺸﻮﯾﻢ. ﺣﻤﺎسه‌ی ﻓﺮدوﺳﯽ رﺷﺎدت اﯾﺮاﻧﯿﺎن را در ﻃﻮل ﺗﺎرﯾﺦ ﻧﻤﺎﯾﺶ ﻣﯽدﻫﺪ. ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﯽ ﺑﺎ رﻓﯿﻖ، ﻻزمه‌ی رﻓﺎﻗﺖ اﺳﺖ. ﻋﺪاﻟﺖ ﺑﺎﻻﺗﺮ از ﺳﺨﺎوت اﺳﺖ. رﺳﺎﻧﻪﻫﺎی ﺟﻤﻌﯽ ﮔﺮاﯾﺶ ﮐﻤﯽ ﺑﻪ ﭘﮋوﻫﺶ دارﻧﺪ. آﯾﺖاﷲ ﺳﯿﺴﺘﺎﻧﯽ زﻋﺎﻣﺖ ﺷﯿﻌﯿﺎن ﻋﺮاق را ﺑﺮﻋﻬﺪه دارد. اﯾﻦ ﮐﺘﺎب ﻧﻤﺎﯾﻪ ﻧﺪارد. ﺷﺮﯾﮏ ﻣﻦ ﯾﮏ ﻗﺮان ﺑﻪ ﻣﻦ ﻧﺪاد، وﻟﯽ ﻣﻦ او را ﺷﻤﺎﺗﺖ ﻧﮑﺮدم، ﺑﻠﮑﻪ از او ﺷﻔﺎﻋﺖ ﻫﻢ ﮐﺮدم. ﮐﺜﺮت ﻧﻬﺎدﻫﺎی ﻣﻮازی، زﻣینه‌ی ﻓﺴﺎد را ﺑﻪ وﺟﻮد ﻣﯽآورد. رﺋﯿﺲ ﻣﺎ ﮔﻔﺖ: ﺑﻪ ﻣﻄﺎﻟﺐ ﺷﻔﺎﻫﯽ ﺗﮑﯿﻪ ﻧﮑﻨﯿﺪ. ﻣﻬﺮیه‎ی ﺳﻨﮕﯿﻦ ﻣﻮﺟﺐ اﺳﺘﺤﮑﺎم ﺧﺎﻧﻮاده ﻧﻤﯽﺷﻮد. ﺑﺴﯿﺎری از ﺳﮑﺘﻪﻫﺎ در اﺛﺮ ﻓﻘﺮ و ﻓﻼﮐﺖ اﺳﺖ. ﺑﻪ ﻋﯿﺎدت دوﺳﺘﻢ رﻓﺘﻢ. ﺷﻬﺎدت ﺑﺮﺗﺮﯾﻦ ﻣﻌﺮاج ﻋﺸﻖ اﺳﺖ. ﺗﺮﯾﺎك، ﺛﺮوتﻫﺎی ﮐﺸﻮر را ﺑﻪ ﺑﺎد ﻣﯽدﻫﺪ. ﻫﺮ ﮐﺴﯽ از آن ﻣﺼﺮف ﮐﻨﺪ، ﺣﻤﺎﻗﺖ ﮐﺮده اﺳﺖ. ﻗﺮاﺑﺖ ﺑﺎ ﻣﻌﺘﺎدان ﻧﯿﺰ ﻣﻮﺟﺐ ﮔﻨﺎه و وﺑﺎل ﺧﻮاﻫﺪ ﺑﻮد. زﻣﯿﻦ ﮐﺮﺑﻼ ﻧﻤﺎد ﻣﻘﺎوﻣﺖ و اﯾﺴﺘﺎدﮔﯽ اﺳﺖ. ﺑﺎ ﻓﺮاغ ﺧﺎﻃﺮ ﺣﺮفﻫﺎی ﻣﺮا ﺷﻨﯿﺪ. ﯾﮑﺒﺎره ﺑﻐﺾ او ﺗﺮﮐﯿﺪ. ﺑﻌﻀﯽ از ﺻﻮﻓﯿﺎن ﺑﻪ رﻗﺺ و ﺳﻤﺎع ﻣﯽﭘﺮداﺧﺘﻨﺪ. ﺧﺴﺎﺳﺖ را از ﺧﻮد دور ﮐﻦ. ﺟﻬﺎد در راه ﺧﺪا ﻫﻨﺮ ﻣﺮدان ﺑﺰرگ اﺳﺖ. زﮐﺎت ﯾﮏ اﻣﺮ ﺷﺮﻋﯽ و دارای ﻗﺪاﺳﺖ اﺳﺖ. اﻧﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ ذﮐﺎوت دارد، ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﯽ ﻣﯽﮐﻨﺪ، ﻧﻪ ﻋﺪاوت. ﻋﻄﺮ ﺻﻤﯿﻤﯿﺖ ﻓﻀﺎی داﻧﺸﮕﺎه را ﭘﺮ ﮐﺮده ﺑﻮد. ﻓﺮاﺳﺖ داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯿﺪ. ﻧﺰاﮐﺖ را رﻋﺎﯾﺖ ﮐﻨﯿﺪ.
واژهﻫﺎی ﻣﻮرد آزﻣﺎﯾﺶ و چه‎گونگیﺗﻠﻔﻆ آنﻫﺎ
در زﯾﺮ، واژهﻫﺎی ﻣﻮرد ﻧﻈﺮ در ﻣﺘﻦ ﺑﺎﻻ، ﺗﻠﻔﻆﻧﺨﺴﺘﯿﻦ مصوت آنﻫﺎ ﻣﻄﺎﺑﻖ ﻓﺮﻫﻨﮓﻫﺎی ﻟﻐﺖ، ﺗﻌﺪاد ﺑﻪﮐﺎررﻓﺘﻦ ﻣﺼﻮت a در ﻫﺠﺎی ﻧﺨﺴﺖ (از ﻣﯿﺎن ١۴٦٠ ﻧﻔﺮ) ، ﺗﻌﺪاد  ﺑﻪﮐﺎررﻓﺘﻦ ﻣﺼﻮت e در ﻫﺠﺎی ﻧﺨﺴﺖ، درﺻﺪ ﺗﻠﻔﻆ a؛ و ﺳﺮاﻧﺠﺎم درﺻﺪ ﺗﻠﻔﻆ e (در ﻣﯿﺎن ١۴٦٠ ﻧﻔﺮ) آﻣﺪه اﺳﺖ.
ﯾﺎدآوری ١ـ ﻧﺎم ﻓﺮﻫﻨﮓﻫﺎی ﻟﻐﺖ ﮐﻪ ﻣﻮرد اﺳﺘﻔﺎدهﺑﻮده‌اند، در ﻓﻬﺮﺳﺖ ﻣﻨﺎﺑﻊ و ﻣﺂﺧﺬ آﻣﺪه اﺳﺖ. ﻓﺮﻫﻨﮓﻫﺎی ﻣﻮرد اﺳﺘﻔﺎده ﺑﺮای ﻟﻐﺎﺗﯽ ﮐﻪ رﯾﺸﻪ ﻓﺎرﺳﯽ دارد، ﻟﻐﺖﻧﺎﻣه‌ی دﻫﺨﺪا و ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻓﺎرﺳﯽ دﮐﺘﺮ ﻣﻌﯿﻦ ﺑﻮده اﺳﺖ و ﺑﺮای ﻟﻐﺎت دﺧﯿﻞ از زﺑﺎن ﻋﺮﺑﯽ، ﻋﻼوه ﺑﺮ دو ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻣﺬﮐﻮر، ﺑﻪ ﻓﺮﻫﻨﮓﻫﺎی ﻋﺮﺑﯽ ﻟﺴﺎن اﻟﻌﺮب، اﻟﻘﺎﻣﻮس، ﺗﺎج اﻟﻌﺮوس، ﺗﺎج اﻟﻠﻐه و ﻣﻘﺎﯾﯿﺲ اﻟﻠﻐه (رﺟﻮع ﺷﻮد ﺑﻪ ﻓﻬﺮﺳﺖ ﻣﻨﺎﺑﻊ) ﻧﯿﺰ ﻣﺮاﺟﻌﻪ ﮐﺮده‌اﯾﻢ.
ﯾﺎدآوری ٢ ـ ﺑﺪﯾﻬﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ در ﺟﻠﻮ ﻫﺮ واژه ذﮐﺮﭘﻨﺞ ﺷﺶ ﻣﺄﺧﺬ ﮐﻪ ﻫﻤﮕﯽ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻟﻐﺖاﻧﺪ، اﮔﺮ ﻫﻢ اﻣﮑﺎنﭘﺬﯾﺮ ﺑﺎﺷﺪ، ﺳﻮدﻣﻨﺪ ﻧﯿﺴﺖ؛ زﯾﺮا ﻫﻤﻪ‌ی اﯾﻦ ﻓﺮﻫﻨﮓﻫﺎ ﺑﻪ ﺗﺮﺗﯿﺐ اﻟﻔﺒﺎﯾﯽ ﺗﻨﻈﯿﻢ ﺷﺪه‌اند و ﺧﻮاﻧﻨﺪه ﻣﯽﺗﻮاﻧﺪ ﺑﻪﺳﺎدﮔﯽ واژه‌ی ﻣﻮردﻧﻈﺮ ﺧﻮد را در ﻫﺮ ﯾﮏ از اﯾﻦ ﻓﺮﻫﻨﮓﻫﺎ ﺑﯿﺎﺑﺪ. ﻓﻘﻂ در ﻣﻮاردی ﮐﻪ اﺧﺘﻼﻓﯽ ﻣﯿﺎن ﻓﺮﻫﻨﮓﻫﺎ ﺑﻮده، ﺗﻮﺿﯿﺢ داده ﺷﺪه اﺳﺖ.
واژﮔﺎن ﻣﻮرد ﺑﺮرﺳﯽ و ﺗﻠﻔﻆﻫﺎیآنﻫﺎ
ﻓﺮاﻏﺖ، ﮐﺴﺎﻟﺖ، ﺣﻤﺎﺳﻪ، رﺷﺎدت، ﻧﻤﺎﯾﺶ،رﻓﯿﻖ، رﻓﺎﻗﺖ، ﻋﺪاﻟﺖ، ﺳﺨﺎوت، رﺳﺎﻧﻪ، ﭘﮋوﻫﺶ، ﮔﺮاﯾﺶ، زﻋﺎﻣﺖ، ﻧﻤﺎﯾﻪ، ﺷﺮﯾﮏ، ﻗﺮان، ﺷﻤﺎﺗﺖ، ﺷﻔﺎﻋﺖ، ﮐﺜﺮت، ﻧﻬﺎد، زﻣﯿﻨﻪ، ﻓﺴﺎد، رﺋﯿﺲ، ﺷﻔﺎﻫﯽ، ﺗﮑﯿﻪ، ﻣﻬﺮﯾﻪ، ﺳﮑﺘﻪ، ﻓﻼﮐﺖ، ﻋﯿﺎدت، ﺷﻬﺎدت، ﺗﺮﯾﺎك، ﺛﺮوت، ﮐﺴﯽ، ﺣﻤﺎﻗﺖ، ﻗﺮاﺑﺖ، وﺑﺎل، زﻣﯿﻦ، ﻧﻤﺎد، ﻓﺮاغ، ﺷﻨﯿﺪ، ﺗﺮﮐﯿﺪ، ﺳﻤﺎع، ﺧﺴﺎﺳﺖ، ﺟﻬﺎد، زﮐﺎت، ﻗﺪاﺳﺖ، ذﮐﺎوت، ﻋﺪاوت، ﻋﻄﺮ، ﻓﺮاﺳﺖ، ﻧﺰاﮐﺖ، رﻋﺎﯾﺖ.
واژهﻫﺎی دﯾﮕﺮ
اﮐﻨﻮن ﺗﻌﺪادی از واژهﻫﺎی دﯾﮕﺮی را ﮐﻪ در اﯾﻦﺑﺮرﺳﯽ ﻗﺮار ﻧﮕﺮﻓﺘﻨﺪ، ذﮐﺮ ﻣﯽﮐﻨﯿﻢ ﺗﺎ روشن ﺷﻮد ﮐﻪ ﻣﻮﺿﻮع ﮐﻠﯽﺗﺮ اﺳﺖ از آنﭼﻪ درﺑﺎره‌ی اﯾﻦ ۵٢ واژه ذﮐﺮ ﻣﯽﮐﻨﯿﻢ: ﻧﻈﺎرت، ﺣﻀﺎﻧﺖ، اﻣﺎرت، اﺻﺎﻟﺖ، ﺷﺮاﻓﺖ، ﺷﺮاﮐﺖ، وراﺛت، ﺿﻤﺎﻧﺖ، ﺻﺪاﻗﺖ، ازاﻟﻪ، اﻣﺎﻟﻪ، ﻧﻬﺎل، ﻧﻬﺎﯾﺖ، رواﯾﺖ، ﭼﺸﻢ، ﻋﯿﻦ، ﺣﺮاﺳﺖ، ﮐﺴﺎد، ﻧﺰار (ﻻﻏﺮ)، ﺧﻄﺎب، ﻓﺮاق، ﻋﺮاق، ﮐﺴﺎء، (ﮐﺴﺎﯾﯽ ﺷﺎﻋﺮ ﻣﻌﺮوف)، ﺑﻬﺠﺖ، وﻓﺎق، ﻧﺠﺎت، دﻣﺎر، ﻧﻘﺎر (ﮐﺪورت)، ﺷﺮارت، ﺷﺒﺎﻫت، ﺣﻤﺎﻗﺖ، ﻣﻬﺎر، ﻫﻼك، ﻋﺘﺎب، ﺳﺠﺪه، ﻋﺸﺎ، ﻣﮑﯿﺪ، ﺟﻬﺎﻟﺖ، ﮐﺮاﻣﺖ، ﮐﺜﯿﻒ، اﯾﺎب‎وذﻫﺎب، رﻏﺒﺖ، ﺧﺼﻠﺖ، ﺧﻼف، ﺧﻼﻓﺖ، ﺑﻨﺎ (ﺑﺪون ﺗﺸﺪﯾﺪ)، ﺧﻄﺎﺑﻪ. 
ﺗﺤﻠﯿﻞ ﯾﮑﻢ ـ واژهﻫﺎی اﺻﯿﻞ و دﺧﯿﻞ
در ﻣﯿﺎن ۵٢ واژه‌ی ﻣﻮرد ﺑﺤﺚ، ١٣ واژه‌ی اﺻﯿﻞﻓﺎرﺳﯽ ﻣﺸﺎﻫﺪه ﻣﯽﺷﻮد. ﯾﻌﻨﯽ واژهﻫﺎی: ﻧﻬﺎد، ﻧﻤﺎد، زﻣﯿﻦ، زﻣﯿﻨﻪ، ﺷﻨﯿﺪ، رﺳﺎﻧﻪ، ﻧﻤﺎﯾﺶ، ﻧﻤﺎﯾﻪ، ﮔﺮاﯾﺶ، ﭘﮋوﻫﺶ، ﺗﺮﮐﯿﺪ، ﮐﺴﯽ، ﺗﺮﯾﺎك. ٣ واژه ﻧﯿﺰ واژهﻫﺎی ﺟﻌﻠﯽ  اﯾﺮاﻧﯿﺎن ﺑﻪ ﺳﯿﺎق ﻋﺮﺑﯽاﻧﺪ (ﺑﺮﺳﺎﺧﺘﻪ ﺑﻪ ﺷﮑﻞ ﻗﯿﺎﺳﯽ): رﻓﺎﻗﺖ، ﻧﺰاﮐﺖ، ﻓﻼﮐﺖ. ٣٦ واژه‌ی دﯾﮕﺮ واژهﻫﺎی ﻋﺮﺑﯽ دﺧﯿﻞ در ﻓﺎرﺳﯽاﻧﺪ.
ﺑﻪ ﻋﺒﺎرت دﯾﮕﺮ، ٢۵% از واژهﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ در اﯾﻦﻓﻬﺮﺳﺖ ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺘﻪ اﺳﺖ، واژهﻫﺎی اﺻﯿﻞ اﺳﺖ و ﺑﺎﻗﯽ، واژهﻫﺎی دﺧﯿﻞ از ﻋﺮﺑﯽ ﯾﺎ ﺑﺮﺳﺎﺧﺘﻪ ﺑﻪ ﺳﯿﺎق ﻋﺮﺑﯽ. ﺑﺎ ﻧﮕﺎﻫﯽ ﺑﻪ «واژهﻫﺎی دﯾﮕﺮ» ﻣﺬﮐﻮر در ﺑﺎﻻ، ﻣﯽﺑﯿﻨﯿﻢ ﮐﻪ ﺗﻌﺪاد واژهﻫﺎی اﺻﯿﻞ ﻓﺎرﺳﯽ ﮐﻪ ﺗﻠﻔﻈﺸﺎن ﻣﻮرد اﺧﺘﻼف اﺳﺖ، از ٢۵ درﺻﺪ ﻫﻢ. کم‌تر اﺳﺖ.
از ﺳﻮی دﯾﮕﺮ، ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪبه فهرست واژگان مورد بررسی، در ﺗﻠﻔﻆ ١٣ واژه‌، ﻣﻌﻤﻮلن اﺧﺘﻼف ﺗﻠﻔﻆ ﺑﻪ ﺳﻮی ﯾﮏ ﺗﻠﻔﻆ ﺧﺎص ﺟﻬﺖﮔﯿﺮی ﻣﯽﺷﻮد، ﺑﻪ ﺟﺰ واژه‌ی «ﺗﺮﯾﺎك» ﮐﻪ ﺗﻘﺮیبن ﻧﯿﻤﯽ از اﻓﺮاد آن را ﺑﻪ ﻓﺘﺢ اول و ﻧﯿﻢ دﯾﮕﺮ ﺑﻪ ﮐﺴﺮ اول ﺗﻠﻔﻆ ﮐﺮده‌اند.
ﺗﺤﻠﯿﻞ دوم ـ ﺗﻘﺴﯿﻢﺑﻨﺪی ﺑﺮ اﺳﺎس وزن
ﺑﺎ دﻗﺖ در واژﮔﺎن ﺑﺮرﺳﯽﺷﺪه، ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﯽرﺳﺪﻣﯽﺗﻮاﻧﯿﻢ آنﻫﺎ را از ﻧﻈﺮ وزن ﺑﻪ ﭼﻨﺪ دﺳﺘﻪ ﺗﻘﺴﯿﻢ ﮐﻨﯿﻢ:
١ـ واژﮔﺎن ﺑﺮ وزن ﻓﻌﺎﻟﺖ.
٢ـ واژﮔﺎن ﺑﺮ وزن ﻓﻌﺎل و ﻓﻌﺎﻟﻪ (ﯾﺎ آﻏﺎز آن ﺑﺮ وزن ﻓﻌﺎل).
٣ـ واژﮔﺎن ﺑﺮ وزن ﻓﻌﻠﺖ و ﻓﻌﻠﻪ.
۴ـ واژﮔﺎن ﺑﺮ وزن ﻓﻌﯿﻞ و ﻓﻌﯿﻠﻪ.
۵ـ واژهﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ وزن آنﻫﺎ در اﯾﻦ ﻓﻬﺮﺳﺖ ﻣﮑﺮر ﻧﯿﺴﺖ.
ﯾﺎدآوری ـ اﯾﻦ ﺗﻘﺴﯿﻢﺑﻨﺪی ﭘﯿﺸﻨﻬﺎدی ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪﺗﺄﻣﻞﻫﺎی ﻧﮕﺎرﻧﺪه در ﭘﮋوﻫﺶ ﺣﺎﺿﺮ اﺳﺖ و ﺑﺎﯾﺪ در آﯾﻨﺪه ﺗﮑﻤﯿﻞ و ﺗﺼﺤﯿﺢ ﺷﻮد.
اﮐﻨﻮن ﻫﺮ ﯾﮏ از دﺳﺘﻪﻫﺎی واژﮔﺎﻧﯽ را ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪآﻣﺎر و اﻃﻼﻋﺎت ﻣﻮﺟﻮد، ﺗﺠﺰﯾﻪ و ﺗﺤﻠﯿﻞ ﻣﯽﮐﻨﯿﻢ.
١-واژﮔﺎن ﺑﺮ وزن ﻓﻌﺎﻟﺖ
٢١واژه از ﻣﺠﻤﻮع ۵٢ واژه‌ی ﻣﻮرد ﺑﺮرﺳﯽ در اﯾﻦ ﮔﺮوه ﻗﺮار ﻣﯽﮔﯿﺮﻧﺪ؛ ﯾﻌﻨﯽ ۴٠ درﺻد ﮐﻞ واژهﻫﺎی ﺑﺮرﺳﯽﺷﺪه، ﺑﺮ اﯾﻦ وزن‎اﻧﺪ. اﮔﺮ ﺑﻪ «واژهﻫﺎی دﯾﮕﺮ» ﮐﻪ ﺧﺎرج از ﺑﺮرﺳﯽ ﭘﮋوﻫﺶ ﺣﺎﺿﺮ ﺑﻮده‎اند، ﻧﯿﺰ ﺑﻨﮕﺮﯾﻢ، ﻣﯽﺑﯿﻨﯿﻢ ﮐﻪ در ﻣﯿﺎن آنﻫﺎ واژهﻫﺎی ﺑﺮ وزن ﻓﻌﺎﻟﺖ ﻓﺮاوان اﺳت.
واژهﻫﺎی ﺑﺮ وزن ﻓﻌﺎﻟﺖ و ﻣﯿﺰان دﮔﺮﮔﻮﻧﯽآنﻫﺎ: واژهﻫﺎی ﺑﺮ وزن ﻓﻌﺎﻟﺖ ﺑﺮ ﺳﻪ دﺳﺘﻪاﻧﺪ:
١ ـ واژهﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ a در ﻫﺠﺎی اول آنﻫﺎ a ﺑـﻪ e ﺗﺒﺪﯾﻞ ﺷﺪه اﺳﺖ (که ﻣﻄﺎﺑﻖﻓﺮﻫﻨﮓﻫﺎی ﻟﻐﺖ ﺑﺎﯾﺪ a
ﺗﻠﻔﻆ ﺷﻮﻧﺪ)
ﻗﺪاﺳﺖ، ﺣﻤﺎﻗﺖ، ﮐﺴﺎاﻟﺖ، رﺷﺎدت، ﻋﺪاﻟﺖ، ﺧﺴﺎﺳﺖ، ﺳﺨﺎوت،ذﮐﺎوت، ﻗﺮاﺑﺖ، ﻋﺪاوت، ﺷﻤﺎﺗﺖ، زﻋﺎﻣﺖ، ﻓﺮاﺳﺖ، ﺷﻔﺎعت، ﻓﺮاﻏﺖ، ﺷﻬﺎدت
٢ـ واژهﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ در ﻫﺠﺎی اول آنﻫﺎ e ﺑﻪ a ﺗﺒﺪﯾﻞ ﺷﺪه اﺳﺖ (که ﻣﻄﺎﺑﻖ ﻓﺮﻫﻨﮓﻫﺎی ﻟﻐﺖ ﺑﺎﯾﺪ e ﺗﻠﻔﻆ ﺷﻮﻧﺪ)
رﻋﺎﯾﺖ، ﻋﯿادت، رﻓﺎﻗﺖ
 ٣ ـ واژهﻫﺎی ﺑﺮﺳﺎﺧته‌ی اﯾﺮاﻧﯿﺎنﺑﻪ ﺳﯿﺎق ﻋﺮﺑﯽ:ﻧﺰاﮐﺖ، ﻓﻼﮐﺖ
ﺑﺎ ﺗﺄﻣﻞ در فهرست ﻓﻮق، درﻣﯽﯾﺎﺑﯿﻢ ﮐﻪ در واژهﻫﺎیﻋﺮﺑﯽ ﺑﺮ وزن ﻓﻌﺎﻟﺖ، ﻣﺼﻮت a در ﻫﺠﺎی ﻧﺨﺴﺖ اﻏﻠﺐ ﺑﻪ e ﺗﺒﺪﯾﻞ ﻣﯽﺷﻮد. واژه‌ی «ﻓﺮاﻏﺖ» ﺣﺪود ﻧﯿﻤﯽ از اﻓﺮاد ﻣﻄﺎﺑﻖ اﺻﻞ، ﻫﺠﺎی ﻧﺨﺴﺖ را ﺑﺎ a ﺗﻠﻔﻆ ﮐﺮده‌اند و ﻧﯿﻢ دﯾﮕﺮ ﺑﺎ e. واژه‌ی «ﺷﻬﺎدت» را ﺗﻘﺮیبن ﻫﻤﻪ ﻣﻄﺎﺑﻖ اﺻﻞ ﺗﻠﻔﻆ ﮐﺮده‌اند. ﺷﺎﯾﺪ ﻋﻠﺖ ﺗﻔﺎوت آﺷﮑﺎر اﯾﻦ ﮐﻠﻤﻪ ﺑﺎ دﯾﮕﺮ ﮐﻠﻤﺎت، ﺟﺎﯾﮕﺎه ﺧﺎﺻﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ اﯾﻦ ﮐﻠﻤﻪ در ﻓﺮﻫﻨﮓ اﯾﺮاﻧﯽ و ﺷﯿﻌﯽ دارد و از زﻣﺎن ﻗﺪﯾﻢ ﺗﺎﮐﻨﻮن روﺣﺎﻧﯿﺎن ﮐﻪ ﺗﺤﺼﯿﻼﺗﺸﺎن ﺑﻪ زﺑﺎن ﻋﺮﺑﯽ اﺳﺖ، ﺑﺮای ﻋﺎمه‌ی ﻣﺮدم ﭘﯿﻮﺳﺘﻪ اﯾﻦ ﮐﻠﻤﻪ را ﺗﮑﺮار ﮐﺮده‌اﻧد.
واژهﻫﺎی ﺑﺮﺳﺎخته‌ی اﯾﺮاﻧﯽﻫﺎ ﺑﻪ ﺳﯿﺎق ﻋﺮﺑﯽ ﮐﻪ درﻫﯿﭻ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻟﻐﺖ ﻋﺮﺑﯽ ﯾﺎﻓﺖ ﻧﻤﯽﺷﻮد.
ﻣﻄﺎﺑﻖ ﻫﻤﯿﻦ ﮔﺮاﯾﺶ ﺑﻪ ﮐﺴﺮه در ﻫﺠﺎی اول، ﻫﻤﻮارهﺑﻪ ﮐﺴﺮه ﺗﻠﻔﻆ ﻣﯽﺷﻮد. اﯾﻦ ﮔﺮوه ﺷﺎﻫﺪ ﺧﻮﺑﯽ ﺑﺮای اﺛﺒﺎت اﯾﻦ ﻣﺪﻋﺎﺳﺖ. اﻓﺰون ﺑﺮ اﯾﻦ، واژه‌ی «ﺧﺠﺎﻟﺖ» ﻧﯿﺰ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﻪ ﮐﺴﺮ اول ﺗﻠﻔﻆ ﻣﯽﺷﻮد.
اﻣﺎ ﺟﺎﻟﺐﺗﺮﯾﻦ ﻧﮑﺘﻪ، دﺳته‌ی دوم اﺳﺖ: واژه‌های «رﻋﺎﯾﺖ»و «ﻋﯿﺎدت» ﮐﻪ ﺗﻠﻔﻆ آنﻫﺎ در اﺻﻞ ﺑﻪ ﮐﺴﺮ اول اﺳﺖ، در ﮐﺎرﺑﺮد اﯾﺮاﻧﯽﻫﺎ، ﺣﺪود ﻧﯿﻤﯽ از اﻓﺮاد، آنﻫﺎ را ﺑﻪ ﻓﺘﺢ اول ﺗﻠﻔﻆ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ! ﻋﻠﺖ اﯾﻦ اﻣﺮ، ﺑﻪ ﻧﻈﺮم «ﻗﯿﺎس در ﻣﺸﺎﺑﻬﺖ» اﺳت: «ﻋﯿﺎدت» از ﻧﻈﺮ وزن ﺷﺒﯿﻪ ﺷﻬﺎدت و ﺳﻌﺎدت اﺳﺖ. ﭘﺲ ﻧﯿﻤﯽ از ﻣﺮدم واژه‌ی ﻋﯿﺎدت را ﺑﻪ اﯾﻦ دو واژه‌ی ﻣﺸﻬﻮر ﻗﯿﺎس ﮐﺮده‌اند. ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ واژه‌ی «رﻋﺎﯾﺖ» ﺑﺎ واژهﻫﺎﯾﯽ ﻣﺜﻞ «ﻧﻬﺎﯾﺖ» ﮐﻪ ﺑﻪ ﻓﺘﺢ اول ﺗﻠﻔﻆ ﻣﯽﺷﻮﻧﺪ، ﻗﯿﺎس ﺷﺪه اﺳﺖ. اﯾﻦ ﻗﯿﺎس ﮐﻪ ﻣﯽﮔﻮﯾﯿﻢ ﺟﻤﻌﯽ و ﺗﺎرﯾﺨﯽ اﺳﺖ، ﻧﻪ اﯾﻦ ﮐﻪ ﻫﺮ ﻓﺮدی ﭼﻨﯿﻦ ﻗﯿﺎﺳﯽ ﺑﮑﻨﺪ.
ﻧﮑﺘه‌ی دﯾﮕﺮ آنﮐﻪ ﭼﻮن ﮔﺮاﯾﺶ ﮐﻠﯽ در واژهﻫﺎی ﺑﺮوزن ﻓﻌﺎﻟﺖ، ﻣﮑﺴﻮرﮐﺮدن ﺣﺮف اول اﺳﺖ، ﻫﺮﮔﺎه ﺣﺮﮐﺖ ﻣﻌﮑﻮﺳﯽ ﺻﻮرت ﮔﺮﻓﺘﻪ (ﻣﺜﻞ واژهﻫﺎی ﻋﯿﺎدت و رﻋﺎﯾﺖ )، ﻧﯿﻤﻪﮐﺎره و ﻧﺎﺗﻤﺎم ﺑﻮده اﺳﺖ.
٢ـ واژﮔﺎن ﺑﺮ وزن ﻓﻌﺎل و ﻓﻌﺎﻟﻪ (ﯾﺎ آﻏﺎز آن ﺑﺮ وزن ﻓﻌﺎل)
اﯾﻦ واژهﻫﺎ ﺑﺮ دو دﺳﺘﻪاﻧد : واژهﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﮔﺎﻫﯽﻣﺼﻮت a در ﻫﺠﺎی آﻏﺎزﯾﻦ آنﻫﺎ ﺑﻪ e ﺗﺒﺪﯾﻞ ﻣﯽﺷﻮد و آنﻫﺎ ﮐﻪ ﺑﺮﻋﮑﺲ، ﮔﺎﻫﯽ ﻣﺼﻮت e در ﻫﺠﺎی آﻏﺎزﯾﻦ آنﻫﺎ ﺑﻪ a ﺗﺒﺪﯾﻞ ﻣﯽﺷﻮد. اﯾﻦ واژهﻫﺎ را در پایین ﻣﯽﺑﯿﻨﯿﺪ:

١ـ واژهﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ در ﻫﺠﺎی اول آنﻫﺎ a ﺑﻪ e ﺗﺒﺪﯾﻞ ﺷﺪه اﺳﺖ (که ﻣﻄﺎﺑﻖ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻟﻐـﺖ ﺑﺎﯾـﺪ ﺑﻪ ﺗﻠﻔﻆ ﺷﻮﻧﺪ):
ﻓﺴﺎد، ﺣﻤﺎﺳﻪ، ﻓﺮاغ، وﺑﺎل، ﺳﻤﺎع، ﻧﻬﺎد، زﮐﺎت، ﻧﻤﺎد،ﻧﻤﺎﯾﻪ، ﻧﻤﺎﯾﺶ
٢ـ واژهﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ در ﻫﺠﺎی اول آنﻫﺎ e ﺑﻪ a ﺗﺒﺪﯾﻞ ﺷﺪه اﺳﺖ:
ﺟﻬﺎد، ﺷﻔﺎﻫﯽ، رﺳﺎﻧﻪ، ﻗﺮان، ﮔﺮاﯾﺶ
در این گروه، ﺗﻘﺮﯾبن ﻫمه‌ی ﻣﺮدم «ﻓﺴﺎد» را ﺑﻪﮐﺴﺮ «ف» ﺗﻠﻔﻆ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ. ﮐﻠﻤه‌ی «ﮐﺴﺎد» ﮐﻪ در اﯾﻦ ﭘﮋوﻫﺶ ﺑﺮرﺳﯽ ﻧﺸﺪه، ﻧﯿﺰ ﭼﻨﯿﻦ اﺳﺖ (a ﺑﻪ e ﺗﺒﺪﯾﻞ ﺷﺪه). واژهﻫﺎی ﺣﻤﺎﺳﻪ و ﻓﺮاغ ﺑﻪ ﻫﺮ دو ﺻﻮرت (ﺑﺎ a و e) ﺗﻠﻔﻆ ﻣﯽﺷﻮﻧﺪ. ﺳﺎﯾﺮ واژهﻫﺎ در دﺳﺘه‌ی اول «واژهﻫﺎی ﺑﺮ وزن ﻓﻌﺎل و ﻓﻌﺎﻟﻪ» ﻣﻄﺎﺑﻖ اﺻﻞ ﻋﺮﺑﯽ ﺗﻠﻔﻆ ﻣﯽﺷﻮﻧﺪ.
در دسته‌ی دوم واژه‌ی «ﺟِﻬﺎد » ﺗﻘﺮیبن ﺑﻪﻃﻮرﮐﺎﻣﻞﺗﻐﯿﯿﺮ ﺗﻠﻔﻆ ﯾﺎﻓﺘﻪ اﺳﺖ و ﺑﻪ ﻓﺘﺢ اول ﺗﻠﻔﻆ ﻣﯽﺷﻮد. ﺷﺎﯾﺪ ﻋﻠﺖ آن ﻗﯿﺎس در ﻣﺸﺎﺑﻬﺖ ﺑﺎ واژه‌ی «ﻧﻬﺎد» ﺑﺎﺷﺪ. ﭼﻨﺎنﮐﻪ ﻣﯽﺑﯿﻨﯿﻢ ﺗﻐﯿﯿﺮات ﺗﻠﻔﻈﯽ در تهران، ﻫﻤﯿﺸﻪ در ﺟﻬﺖ ﮐﺎرﺑﺮد بیش‌تر ﮐﺴﺮه ﻧﯿﺴﺖ. واژه‌ی «ﺷﻔﺎﻫﯽ» ﺑﺎ ﮐﺴﺮه‌ی «ش» ﮐﻢ ﺑﻪ ﮐﺎر ﻣﯽرود. «ﺷﻔﺎه» «ﺟﻤﻊ ﺷِﻔَﻪ» (ﺑﻪ ﻣﻌﻨﯽ ﻟﺐ) واژه‎ای ﻋﺮﺑﯽ اﺳﺖ. ﻣﺮدم اﮐﻨﻮن واژهﻫﺎی ﮐﺘﺒﯽ و ﺷﻔﺎﻫﯽ را ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺑﻪﮐﺎر ﻣﯽﺑﺮﻧﺪ، ﺗﺎ واژه‌های«ﮔﻔﺘﺎری» و «نوﺷﺘﺎری» را. ﻋﻠﺖ آن ﻧﯿﺰ اﺻﻄﻼﺣﺎت «اﻣﺘﺤﺎن ﮐﺘﺒﯽ و ﺷﻔﺎﻫﯽ» در ﻣﺪارس اﺳﺖ. ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ اﺳﺖ اﺻﻄﻼﺣﺎت «اﯾﺎب‌وذﻫﺎب» ﮐﻪ ﺑﺮﺧﯽ اﺻﺮار دارﻧﺪ ﺑﺮ اﺳﺎس ﺗﻠﻔﻆ درﺳﺖ ﻋﺮﺑﯽ (ﻣﺼﻮت e در ﻫﺠﺎی ﻧﺨﺴﺖ ﻫﺮ دو واژه) ﮔﻔﺘﻪ ﺷﻮد. وﻟﯽ ﺑﻪ ﻓﺘﺢ اول در ﻫﺮ دو واژه ﺗﻠﻔﻆ ﻣﯽﺷﻮد؛ در ﺣﺎﻟﯽﮐﻪ اﮔﺮ از ﻋﻤﻮم ﻣﺮدم ﺑﭙﺮﺳﯽ «اﯾﺎب» ﯾﻌﻨﯽ ﭼﻪ؟ دقیقن ﻧﻤﯽداﻧﻨﺪ. اﯾﻨﺎن ﺑﻪ ﺟﺎی ﺗﻼش ﮐﻢﺛﻤﺮ در ﺗﻐﯿﯿﺮ ﺗﻠﻔﻆ اﯾﻦ دو واژه، به‌تر اﺳﺖ ﻋﺒﺎرت «رﻓﺖوآﻣﺪ» را ﺑﻪ ﮐﺎر ﺑﺒﺮﻧﺪ (مثلن ﺑﻪ ﺟﺎی «ﺳﺮوﯾﺲ اﯾﺎب‎وذﻫﺎب» ﺑﻨﻮﯾﺴﻨﺪ «ﺳﺮوﯾﺲ رﻓﺖوآﻣﺪ»).
درﺑﺎره‌ی واژه‌ی «رﺳﺎﻧﻪ»، ﺷﺎﯾﺪ ﯾﮏ ﻋﻠﺖ ﺗﺎرﯾﺨﯽدر ﺗﻠﻔﻆ اﯾﻦ واژه ﺗﺄﺛﯿﺮ ﮔﺬاﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ: رﺳﺎﻧﻪ ﺑﻪ ﻓﺘﺢ اول، ﺑﻪ ﻣﻌﻨﯽ اﻧﺪوه و ﺣﺴﺮت در ﻟﻐﺖﻧﺎمه‌ی دﻫﺨﺪا ﺿﺒﻂ ﺷﺪه اﺳﺖ. ﺑﻨﺎﺑﺮاﯾﻦ، اﺣﺘﻤﺎل دارد ﮐﻪ ﺗﻠﻔﻆ دو واژه ﮐﻪ ﻓﻘﻂ در ﯾﮏ ﻣﺼﻮت ﮐﻮﺗﺎه ﺗﻔﺎوت دارﻧﺪ، در ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ ﺗﺄﺛﯿﺮ ﺑﮕﺬارد؛ ﺑﻪ وﯾﮋه ﮐﻪ ﻫﻢ اﮐﻨﻮن واژه‌ی «رﺳﺎﻧﻪ» (ﺑﻪ ﻓﺘﺢ اول) ﺑﻪ ﻣﻌﻨﯽ اﻧﺪوه و ﺣﺴﺮت ﺑﻪ ﮐﺎر ﻧﻤﯽرود و a ﯾﺎ e ﻣﻤﯿﺰ ﻣﻌﻨﺎ ﻧﯿﺴﺖ. ﻣﺜﺎل ﺑﺮای رَﺳﺎﻧﻪ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﯽ اﻧﺪوه، از ﻧﺎﺻﺮ ﺧﺴﺮو:
ﭘﺪرت و ﺑﺮادرت و ﻓﺮزﻧـﺪ و ﻣﺎدر ـﺷﺪﺳﺘﻨﺪ ﻧﺎﭼﯿﺰو ﮔﺸـﺘﻪ ﻓﺴﺎﻧﻪ
ﺗﻮ ﭘﻨﺠﺎه ﺳﺎل از ﭘﺲِ ﻣﺮگ اﯾﺸﺎن ـﻓﺴﺎﻧﻪ ﺷﻨﯿﺪی وﺧﻮردی رﺳـﺎﻧﻪ (دﻫﺨﺪا ١٣٨۵ )
ﮔﻔﺘﻨﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ در ﻟﻐﺖﻧﺎمه‌ی دﻫﺨﺪا «رﺳﺎﻧﻪ» ﺑﻪﻣﻌﻨﯽ وﺳﯿله‌ی رﺳﯿﺪن ﺑﻪ ﻓﺘﺢ و ﮐﺴﺮ اول (ﻫﺮ دو) ﺿﺒﻂ ﺷﺪه اﺳﺖ. ﺑﻪﻫﺮروی، واژهﻫﺎی «رﺳﺎﻧﻪ» و «ﻗِﺮان» دو ﺗﻠﻔﻈﯽاﻧد؛ ﻫﺮﭼﻨﺪ ﯾﮏ ﺗﻠﻔﻆ ﮐﺎرﺑﺮد بیش‌تری دارد.
واژه‌ی «ﮔﺮاﯾﺶ» ﻣﻌﻤولن ﺑﺎ ﮐﺴﺮ اول ﺑﻪ ﮐﺎرﻣﯽرود. ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﯽرﺳﺪ ﺗﻠﻔﻆ ﺑﻪ ﻓﺘﺢ اول، ﻣﺘﺄﺛﺮ از ﻟﻬﺠﻪﻫﺎی ﻓﺎرﺳﯽ اﺳﺖ.
ﯾﮏ نکته‌ی ﻣﻬﻢ دﯾﮕﺮ آنﮐﻪ در ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻓﺎرﺳﯽ ﻣﻌﯿﻦ، «ﻧﻤﺎﯾﺶ» ﺑﻪ ﺻﻮرتﻫﺎی نَ و نُ ،ﺿﺒﻂ ﺷﺪه ﺣﺎل‎آنﮐﻪ در ﻣﯿﺎن ١۴٦٠ ﻧﻔﺮ ﻣﻮرد ﺑﺮرﺳﯽ، ﻫﯿﭻﯾﮏ اﯾﻦ واژه را ﺑﺎ ﻣﺼوت o  ﺑﻪﮐﺎر ﻧﺒﺮد. ﮐﺎرﺑﺮد ﻣﺼﻮت e در ﻫﺠﺎی ﻧﺨﺴﺖ اﯾﻦ واژه ﻧﯿﺰ اﻧﺪك اﺳﺖ (ﺣﺪود % ۷ ).
٣ـ واژﮔﺎن ﺑﺮ وزن ﻓﻌﻠﺖ و ﻓﻌﻠﻪ
همه‌ی اﯾﻦ واژهﻫﺎ در اﺻﻞ ﺑﻪ ﻓﺘﺢ اول ﺗﻠﻔﻆ ﻣﯽﺷﺪه‌اندو اﮐﻨﻮن ﺑﻪ ﮐﺴﺮ اول ﺗﻠﻔﻆ ﻣﯽﺷﻮﻧﺪ:
واژهﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ در ﻫﺠﺎی اول آنﻫﺎ a ﺑﻪ e ﺗﺒﺪﯾﻞ ﺷﺪه اﺳﺖ:
ﺛﺮوت، ﺳﮑﺘﻪ، ﺗﮑﯿﻪ، ﮐﺜﺮت
واژهﻫﺎی ﺑﻬﺠﺖ، رﺧﻮت و رﻏﺒﺖ ﻧﯿﺰ ﮐﻪ در اﺻﻞﻋﺮﺑﯽ، ﺑﻪ ﻓﺘﺢ اول ﺗﻠﻔﻆ ﻣﯽﺷﻮﻧﺪ، در ﻓﺎرﺳﯽ ﻣﻌﻤﻮلن ﺑﻪ ﮐﺴﺮ اول ﺗﻠﻔﻆ ﻣﯽﺷﻮﻧﺪ. ﺑﻨﺎﺑﺮاﯾﻦ، آﯾﺎ ﻓﺮﻫﻨﮓﻫﺎی ﻟﻐﺖ ﺑﺎﯾﺪ درﺑﺎره‌ی اﯾﻦ واژه ﻫﺎ ﻫﻤﭽﻨﺎن ﺑﻪ ﺗﻠﻔﻆ اﺻﻞ (ﻋﺮﺑﯽ) وﻓﺎدار ﺑﻤﺎﻧﻨﺪ، ﯾﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﺗﻠﻔﻆ ﻓﺎرﺳﯽ را در ﺿﺒﻂ ﺧﻮد اﺻﻞ ﻗﺮار دﻫﻨﺪ و ﺗﻠﻔﻆ ﻋﺮﺑﯽ را در ﮐﺮوﺷﻪ ﻫﻤﺮاه ﻧﺸﺎن‎دادن اﺻﻞ واژه ﺗﻮﺿﯿﺢ دﻫﻨﺪ؟ ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻧﮕﺎرﻧﺪه ﻫﻤﭽﻨﺎن ﮐﻪ ﮐﺴﯽ اﺻﺮار ﻧﺪارد واژهﻫﺎی ﺑﺮ وزن «ﻣﻔﺎﻋَﻠَﻪ» (ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻣﮑﺎﺗﺒﻪ، ﻣﻨﺎﻇﺮه، ﻣﺒﺎرزه و ﻣﺸﺎﻫﺪه) ﺑﺎ دو ﻣﺼﻮت a ﭘﺎﯾﺎن ﯾﺎﺑﺪ و ﻫﻤﻪ ﭘﺬﯾﺮﻓﺘﻪاﻧﺪ ﮐﻪ اﯾﻦ واژهﻫﺎ ﺑﺎ دو ﻣﺼﻮت e در ﭘﺎﯾﺎن ﺗﻠﻔﻆ ﻣﯽﺷﻮد؛ درﺑﺎره‌ی ﺑﺴﯿﺎری از ﮐﻠﻤﺎت دﯾﮕﺮ ﻧﯿﺰ ﮐﻪ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﻣﺼﻮت در آنﻫﺎ ﻣﻤﯿﺰ ﻣﻌﻨﺎ ﻧﯿﺴﺖ (ﻣﻌﻨﺎ را ﺗﻐﯿﯿﺮ ﻧﻤﯽدﻫﺪ)، ﺑﺎﯾﺪ اﯾﻦ ﻗﺎﻋﺪه را ﭘﺬﯾﺮﻓﺖ ﮐﻪ اﯾﺮاﻧﯿﺎن در ﻣﻮاردی ﺗﻠﻔﻆ واژهﻫﺎی ﻋﺮﺑﯽ را ﺗﻐﯿﯿﺮ داده‌اند و ﺗﻐﯿﺮات آﻧﺎن اﻏﻠﺐ ﭘﺬﯾﺮﻓﺘﻨﯽ اﺳﺖ.
ﺑﺮای رﻓﻊ ﯾﮏ ﺷﺒﻬه‌ی ﻣﻘﺪر ﻧﯿﺰ ﯾﺎدآوری ﮐﻨﻢ ﮐﻪﻣﻨﻈﻮر، همه‌ی واژهﻫﺎی ﺑﺮ اﯾﻦ وزن در ﻓﺎرﺳﯽ ﻧﯿﺴﺖ؛ ﭼﻨﺎنﮐﻪ واژهﻫﺎی ﺷﻬﻮت و زﺣﻤﺖ، ﻣﺎﻧﻨﺪ اﺻﻞ ﻋﺮﺑﯽ ﺧﻮد، ﺑﻪ ﻓﺘﺢ اول ﺗﻠﻔﻆ ﻣﯽﺷﻮﻧﺪ و ﻣﺤﻞ ﺑﺤﺚ ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ. 
۴ـ واژﮔﺎن ﺑﺮ وزن ﻓﻌﯿﻞ و ﻓﻌﯿﻠﻪ
در اﯾﻦ ﮔﺮوه، واژهﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻓﺘﺢ اول ﺿﺒﻂ ﺷﺪه‌اند،ﮔﺎﻫﯽ ﻧﯿﺰ ﺑﻪ ﮐﺴﺮ اول ﺗﻠﻔﻆ ﻣﯽﺷﻮﻧﺪ. ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﯽرﺳﺪ، ﺗﻠﻔﻆ اﯾﻦ واژهﻫﺎ ﺑﻪ ﮐﺴﺮ اول، ﻣﺘﺄﺛﺮ از ﻟﻬﺠه‌ی ﺗﻬﺮاﻧﯽ ﺑﺎﺷﺪ. اﻟﺒﺘﻪ در اﯾﻦ واژهﻫﺎ، ﺗﻠﻔﻆ رﺳﻤﯽ ﺑﺮ ﺗﻠﻔﻆ ﻟﻬﺠه‌ی ﺗﻬﺮاﻧﯽ ﻏﻠﺒﻪ ﯾﺎﻓﺘﻪ اﺳﺖ. رﺳﺎﻧﻪﻫﺎ و ﺗﺮﮐﯿﺐ ﺟﻤﻌﯿﺘﯽ ﮐﻨﻮﻧﯽ ﺗﻬﺮان ﺑﺮ ﻓﺎرﺳﯽ ﮔﻔﺘﺎری ﺳﺎﮐﻨﺎن ﺗﻬﺮان ﺗﺄﺛﯿﺮﮔﺬارﻧﺪ؛
ﻫﻤﭽﻨﺎن ﮐﻪ ﻟﻬﺠﻪ‌ی ﺗﻬﺮاﻧﯽ، ﺗﺄﺛﯿﺮ ﺧﻮد را ﻫﻤﭽﻨﺎنﻧﺸﺎن ﻣﯽدﻫﺪ ( ﺗﻬﺮان ﮐﻨﻮﻧﯽ، ﺷﻬﺮ ﻣﻬﺎﺟﺮان ﺳﺎﯾﺮ ﺷﻬﺮﺳﺘﺎنﻫﺎ و ﻓﺮزﻧﺪان آنﻫﺎﺳﺖ. ﻧﺴﻞ ﺳﺎﮐﻨﺎن ﻗﺪﯾﻢ ﺗﻬﺮان در اﯾﻦ ﺷﻬﺮ در اﻗﻠﯿﺖاﻧﺪ).
«ﻓﻌﻞﺷﻨﯿﺪ» اﻏﻠﺐ ﺑﻪ ﮐﺴﺮ اول ﺗﻠﻔﻆ ﻣﯽﺷﻮد؛ اﻣﺎ در ﻣﻮارد اﻧﺪك ﻧﯿﺰ ﺑﻪ ﻓﺘﺢ اول ﺷﻨﯿﺪه ﻣﯽﺷﻮد ﮐﻪ ﻧﺎﺷﯽ از ﺗﺄﺛﯿﺮ ﻟﻬﺠﻪﻫﺎﺳﺖ.

 ١ ـ واژهﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ a در ﻫﺠﺎی اول آنﻫﺎ ﺑﻪ e ﺗﺒﺪﯾﻞ ﺷﺪه اﺳﺖ:
رﺋﯿﺲ، رﻓﯿﻖ، ﺷﺮﯾﮏ، زﻣﯿﻦ، زﻣﯿﻨﻪ
٢ـواژهﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ e در ﻫﺠﺎی اول آن ﻫﺎ ﺑﻪ a ﺗﺒﺪﯾﻞ ﺷﺪه اﺳﺖ:
ﺷﻨﯿﺪ
 ۵ ـ واژهﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ وزن آنﻫﺎ در اﯾﻦﭘﮋوﻫﺶ ﻣﮑﺮر ﻧﯿﺴﺖ
١ـواژهﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ a در ﻫﺠﺎی اول آن ﻫـﺎ ﺑﻪ e ﺗﺒﺪﯾﻞ ﺷﺪه اﺳﺖ:
ﻣﻬﺮﯾﻪ، ﺗﺮﮐﯿﺪ، ﺗﺮﯾﺎك، ﮐﺴﯽ
٢ـواژهﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ e در ﻫﺠﺎی اول آن ﻫـﺎ ﺑﻪ a ﺗﺒﺪﯾﻞ ﺷﺪه اﺳﺖ:
ﭘﮋوﻫﺶ، ﻋﻄﺮ
«ﻣَﻬﺮ»(ﺑﻪ ﻓﺘﺢ اول) واژه‎ای ﻋﺮﺑﯽ اﺳﺖ، ﻣﻌﺎدل ﮐﺎﺑﯿﻦ در ﻓﺎرﺳﯽ، ﯾﻌﻨﯽ ﻣﺒﻠﻐﯽ ﮐﻪ داﻣﺎد ﻫﻨﮕﺎم ازدواج ﺑﻪ ﻋﺮوس ﻣﯽدﻫﺪ. «اﻟﻤﻬﺮُ ﯾﺪل ﻋﻠﯽ اَﺟﺮٍ ﻓﯽ ﺷﯽء ﺧﺎص» (اﺣﻤﺪﺑﻦ ﻓﺎرس  :٢٠٠١ زﯾﺮ «مهر») «و ﻣﻬﺮُ اﻟﻤﺮأه‌ی أﺟﺮﻫﺎ» (ﻫﻤﺎن ). واژه‌ی «ﻣﻬﺮیه» در ﻋﺮﺑﯽ ﺑﻪ اﯾﻦ ﻣﻌﻨﯽ ﻧﯿﺴﺖ. ﻣﻬﺮیه در ﻋﺮﺑﯽ ﯾﻌﻨﯽ ١ : ـ ﻧﻮﻋﯽ از ﮔﻨﺪم ﮐﻪ ﮔﻔﺘﻪ ﺷﺪه ﺳﺮخ رﻧﮓ اﺳﺖ. ٢ ـ ﻣﻨﺴﻮب ﺑﻪ ﻗﺒﯿﻠﻪ ﻣﻬﺮه‌ی ﺑﻦﺣﯿﺪان (اﺑﻦﻣﻨﻈﻮر :١٩٩٦ زﯾﺮ «مهر »). ،ﺑﻨﺎﺑﺮاﯾﻦ ﻣﻬﺮﯾﻪ در ﻓﺎرﺳﯽ از «ﻣﻬﺮ» ﻋﺮﺑﯽ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺷﺪه، اﻣﺎ واژه‎ای ﻓﺎرﺳﯽ اﺳﺖ. اﯾﻦ واژه در ﻓﺎرﺳﯽ ﺑﻪ ﮐﺴﺮ اول ﺗﻠﻔﻆ ﻣﯽﺷﻮد.
ﻇﺎﻫﺮن ﺗﻠﻔﻆ ﻣﻬﺮ (ﺑﻪ ﻓﺘﺤﻪ) ﺑﺎ ﺗﻠﻔﻆ ﻣﻬﺮ (ﺑﻪﮐﺴﺮه) ﮐﻪ واژه‎ای ﻓﺎرﺳﯽ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﯽ ﻋﺸﻖ اﺳﺖ، اﺷﺘﺒﺎه ﺷﺪه اﺳﺖ. اﻟﺒﺘﻪ در ازدواج ﻋﺸﻖ و ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﯽ ﻫﻢ ﻣﻄﺮح اﺳﺖ و ﺷﺎﯾﺪ اﯾﻦ ﻧﮑﺘﻪ ﺑﻪ اﺷﺘﺒﺎه ﻋﻤﻮم ﮐﻤﮏ ﮐﺮده ﺑﺎﺷﺪ ! واژه‌ی «ﺗَﺮَﮐﯿﺪ» از ﮐﻠﻤﻪ «ﺗَﺮَك» ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺷﺪه اﺳﺖ، ﯾﻌﻨﯽ ﺗﺮك ﺧﻮردن. اﻣﺎ ﺑﺮﺧﻼف ﮐﻠﻤه‌ی ﺗﺮك، «ﺗﺮﮐﯿﺪن» ﻣﻌﻤﻮلن ﺑﺎ ﻣﺼﻮت e در ﻫﺠﺎی ﻧﺨﺴﺖ و دوم ﺑﻪ ﮐﺎر ﻣﯽرود
در ﺗﺎﺟﯿﮑﯽ (Tarakidan). ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﯽرﺳﺪ ﻟﻬﺠه‌یﺗﻬﺮاﻧﯽ در اﯾﻦ ﻣﻮرد ﻏﻠﺒﻪ ﯾﺎﻓﺘﻪ اﺳﺖ و اﻟﺒﺘﻪ ﺗﻠﻔﻆ ﺑﺎ ﻫﺮ دو ﻣﺼﻮت a و e راﯾﺞ ﺷﻤﺮده ﻣﯽﺷﻮد.
واژه‌ی «ﺗﺮﯾﺎك» در ﻟﻐﺖﻧﺎﻣﻪ‌ی دﻫﺨﺪا ﺑﻪ ﻫﺮ دوﺗﻠﻔﻆ a و e در ﻫﺠﺎی ﻧﺨﺴﺖ ﺿﺒﻂ ﺷﺪه ـ ﮐﻪ ﻣﻄﺎﺑﻖ واﻗﻌﯿﺖ اﺳﺖ ـ اﻣﺎ در ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻓﺎرﺳﯽ ﻣﻌﯿﻦ ﻓﻘﻂ ﺗﻠﻔﻆ a در ﻫﺠﺎی ﯾﮑﻢ ﺿﺒﻂ ﺷﺪه اﺳﺖ. ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ توضیح بالا ﺿﺒﻂ ﻟﻐتﻧﺎﻣﻪ‌ی دﻫﺨﺪا دﻗﯿﻖﺗﺮ اﺳﺖ. 
واژه‌ی «ﮐَﺲ» (ﺷﺨﺺ) ﺑﻪ ﻓﺘﺢ اول ﺑﻪ ﮐﺎر ﻣﯽ رود،اﻣﺎ ﻫﺮﮔﺎه «ی» ﻧﮑﺮه ﺑﻪ آن اﻓﺰوده  ﻣﯽﺷﻮد، ﮔﺎﻫﯽ ﺑﺎ ﮐﺴﺮ اول ﻧﯿﺰ ﺗﻠﻔﻆ ﻣﯽﺷﻮد. ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ در ﺗﺮﮐﯿﺐ «ﻧﺎﮐﺲ» ﮔﺎﻫﯽ ﮐﺎف ﻣﮑﺴﻮر ﻣﯽﺷﻮد. اﯾﻦ وﯾﮋﮔﯽ را ﻧﯿﺰ ﺑﺎﯾﺪ ﺗﺄﺛﯿﺮ ﻟﻬﺠﻪﻫﺎ ﺷﻤﺮد؛ ﺑﻪوﯾﮋه ﻟﻬﺠه‌ی ﺗﻬﺮاﻧﯽ ﮐﻪ در واژهﻫﺎی ﻣﺘﻌﺪد ﮔﺮاﯾﺶ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﻣصوت a ﺑﻪ e در آن دﯾﺪه ﻣﯽﺷﻮد.
واژه‌ی «ﭘﮋوﻫﺶ» را ﺗﻘﺮیبن همه‌ی ﻣﺮدم ﺑﻪ ﻓﺘﺢ«پ» ﺗﻠﻔﻆ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ. در اﯾﻦ ﺑﯿﺴﺖ ﺳﺎل اﺧﯿﺮ ﮐﻪ ﺑﺎ داﻧﺸﮕﺎهﻫﺎ و ﻣﺮاﮐﺰ ﻋﻠﻤﯽ ـ ﭘﮋوﻫﺸﯽ ارﺗﺒﺎط داﺷﺘﻪ‌ام، واژه‌ی ﭘﮋوﻫﺶ را ﺗﻨﻬﺎ از ﺻﺪا و ﺳﯿﻤﺎ ﺑﻪ ﮐﺴﺮ اول ﺷﻨﯿﺪه‏ام. اﻓﺮاد اﻧﺪﮐﯽ ﮐﻪ ﻫﻨﮕﺎم ﺧﻮاﻧﺪن ﻣﺘﻦ ﻣﻮرد آزﻣﺎﯾﺶ ﻧﮕﺎرﻧﺪه، اﯾﻦ ﻣﺘﻦ را ﺑﻪ ﮐﺴﺮ اول ﺧﻮاﻧﺪه‌اند، ﺑﻪ ﻧﻈﺮم ﺗﺤﺖ ﺗﺄﺛﯿﺮ ﺻﺪا و ﺳﯿﻤﺎ و اﻃﻼﻋﺎت ادﺑﯽ ﺧﻮد، ﺑﺎﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ اﯾﻦﮐﻪ از روی ﻣﺘﻦ ﻣﯽﺧﻮاﻧﺪﻧﺪ و ﺻﺪاﯾﺸﺎن ﺿﺒﻂ ﻣﯽﺷﺪ، ﭼﻨﯿﻦ ﺧﻮاﻧﺪه‌اند. ﺑﻌﯿﺪ ﻣﯽداﻧﻢ ﮐﻪ اﯾﻦ اﻓﺮاد در زﻧﺪﮔﯽ ﻋﺎدی، ﭘﮋوﻫﺶ را ﺑﻪ ﮐﺴﺮ اول ﺗﻠﻔﻆ ﮐﻨﻨﺪ و مثلن ﺑﮕﻮﯾﻨﺪ: «ﭘِﮋوﻫﺶ ﺧﻮد را ﺑﻪ اﺳﺘﺎدم ﺗﺤﻮﯾﻞ دادم».
در ﺑﺮﻫﺎن ﻗﺎﻃﻊ، ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻓﺎرﺳﯽ دﮐﺘﺮ ﻣﻌﯿﻦ و ﻟﻐﺖ‌ﻧﺎﻣﻪ‌یدﻫﺨﺪا اﯾﻦ واژه ﺑﻪ ﮐﺴﺮ اول ﺿﺒﻂ ﺷﺪه اﺳﺖ. اﯾﻦ واژه در زﺑﺎن ﭘﻬﻠﻮی ﻧﯿﺰ ﺑﻪ ﮐﺴﺮ اول ﺗﻠﻔﻆ ﻣﯽﺷﺪه اﺳﺖ (ﺗﺒﺮﯾﺰی :١٣۷۵ زﯾر «ﭘﮋوﻫﺶ»). اﻣﺎ ﺑﻪ ﭼﻨﺪ دﻟﯿﻞ ﺗﻠﻔﻆ اﯾﻦ واژه ﺑﻪ ﻓﺘﺢ اول ﻏﻠﻂ ﻧﯿﺴﺖ و ﺑﺎﯾﺪ در ﻓﺮﻫﻨﮓﻫﺎی ﻟﻐﺖ ﺿﺒﻂ ﺷﻮد:
 ١ ـ ﻓﺎرﺳﯽ ﭘﻬﻠﻮی ﺗﻨﻬﺎ ﯾﮑﯽ ازﺷﺎﺧﻪﻫﺎی ﻓﺎرﺳﯽ ﻣﯿﺎﻧﻪ اﺳﺖ. ﻫﺮﭼﻨﺪ اﯾﻦ واژه در ﻓﺎرﺳﯽ ﭘﻬﻠﻮی ﺑﻪ ﮐﺴﺮ اول ﺗﻠﻔﻆ ﻣﯽﺷﺪه اﺳﺖ، ﻣﻌﻠﻮم ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ در ﺷﺎﺧﻪﻫﺎی دﯾﮕﺮ ﻓﺎرﺳﯽ ﻣﯿﺎﻧﻪ و ﺑﺎﺳﺘﺎن (ﮐﻪ ﻫﻤه‌ی ﻟﻬﺠﻪﻫﺎی آنﻫﺎ ﻫﻢ ﺛﺒﺖ ﻧﺸﺪه) اﯾﻦ واژه ﺑﻪ ﺻﻮرت راﯾﺞ ﺗﻠﻔﻆ ﻧﺸﺪه ﺑﺎﺷﺪ.
٢ـ آﯾﺎ ﺗﺤﻮﻻت زﺑﺎنﻫﺎ و ﺗﺄﺛﯿﺮ ﻟﻬﺠﻪﻫﺎ (ﮐﻪ ﮔﻮﻧﻪﻫﺎی ﯾﮏ زﺑﺎن‎اﻧﺪ) ﺑﺨﺸﯽ از ﻗﺎﻋﺪهﻣﻨﺪی آن زﺑﺎن ﻧﯿﺴﺖ؟ ﺑﻪوﯾﮋه وﻗﺘﯽ ﺑﺮ ﯾﮏ ﺗﻠﻔﻆ اﺗﻔﺎقﻧﻈﺮ ﺑﺎﺷﺪ.
 ٣ ـ در ﮔﻮﯾﺶ ﺗﺎﺟﯿﮑﯽ ﻫﻢ ﮐﻪ واژهﻫﺎیﻓﺮاواﻧﯽ را ﻣﺘﻔﺎوت ﺑﺎ اﯾﺮاﻧﯽﻫﺎ ﺗﻠﻔﻆ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ، اﯾﻦ واژه ﻣﺎﻧﻨﺪ اﯾﺮاﻧﯽﻫﺎ ﺑﻪ ﻓﺘﺢ اول ﺗﻠﻔﻆ ﻣﯽﺷﻮد.
ﺑﺎ اﯾﻦ ﺗﻮﺻﯿﻔﺎت، به‌تر اﺳﺖ ﻓﺮﻫﻨﮓﻧﻮﯾﺴﺎن ﺿﺒﻂ اﯾﻦواژه را درﺳﺖ ﮐﻨﻨﺪ و آن را ﺑﻪ ﻓﺘﺢ اول ﻧﯿﺰ ﺿﺒﻂ ﮐﻨﻨﺪ (ﺗﻠﻔﻆ ﺑﻪ ﮐﺴﺮه، ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ ﻗﺪﯾﻢ اﺳﺖ و ﺑﺎﯾﺪ ﺗﻮﺿﯿﺢ داده ﺷﻮد.)
واژه‌ی ﻋﺮﺑﯽ «ﻋﻄر» ﻧﯿﺰ در همه‌ی ﻓﺮﻫﻨﮓﻫﺎی ﻋﺮﺑﯽﺑﻪ ﮐﺴﺮ ﻋﯿﻦ ﺿﺒﻂ ﺷﺪه اﺳﺖ؛ وﻟﯽ در ﻓﺎرﺳﯽ، ﭼﻪ در اﯾﺮان و ﭼﻪ در ﺗﺎﺟﯿﮑﺴﺘﺎن، ﺑﻪ ﻓﺘﺢ اول ﺗﻠﻔﻆ ﻣﯽﺷﻮد. در ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻓﺎرﺳﯽ ﻣﻌﯿﻦ ﻫﺮ دو ﺗﻠﻔﻆ ﺿﺒﻂ ﺷﺪه، وﻟﯽ در ﻟﻐﺖﻧﺎﻣه‌ی دﻫﺨﺪا ﻓﻘﻂ ﺗﻠﻔﻆ ﻋﺮﺑﯽ ﺿﺒﻂ ﺷﺪه اﺳﺖ. ﻣﺼﻮت e ﯾﺎ a در اﯾﻦ واژه ﻣﻤﯿﺰ ﻣﻌﻨﺎ ﻧﯿﺴﺖ و ﺗﻠﻔﻆ ﺑﻪ a ﻣﺸﮑﻠﯽ ﭘﺪﯾﺪ ﻧﻤﯽآورد. درﺑﺎره‌ی ﻋﻠﺖ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﻣﺼﻮت، ﻣﻤﮑﻦ اﺳﺖ ﺑﺎ واژهای ﻧﻈﯿﺮ «ﺳﻄر» ﻗﯿﺎس در ﻣﺸﺎﺑﻬﺖ ﺻﻮرت ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ.
ﺗﺤﻠﯿﻞ ﺳﻮم ـ وﻓﺎداری ﻓﺮﻫﻨﮓﻫﺎی ﻟﻐﺖ ﺑﻪﺗﻠﻔﻆ واژه در زﺑﺎن اﺻﻠﯽ
اﮐﻨﻮن اﯾﻦ ﻣﺴﺄﻟﻪ ﭘﯿﺶ ﻣﯽآﯾﺪ ﮐﻪ ﻓﺮﻫﻨﮓﻫﺎیﺑﺮرﺳﯽﺷﺪه، ﺗﺎ ﭼﻪ ﺣﺪ ﺗﻠﻔﻆ راﯾﺞ در اﯾﺮان را ﻣﻨﻌﮑﺲ ﮐﺮده‌اند؟ ﺗﺎ ﭼﻪ ﺣﺪ روﺷﻤﻨﺪ ﻋﻤﻞ ﮐﺮده‌اند؟ و آﯾﺎ روش آنﻫﺎ در ذﮐﺮ ﺗﻠﻔﻆ واژهﻫﺎ ﻧﯿﺎزﻣﻨﺪ ﺑﺎزﻧﮕﺮی اﺳﺖ؟
از ﻣﯿﺎن ۵٢ واژه‌ی ﺑﺮرﺳﯽﺷﺪه در ﺟﺪول ﺷﻤﺎره‌ی ٢۵،١ واژه ﻫﻤﯿﺸﻪ ﯾﺎ اﻏﻠﺐ ﻣﺘﻔﺎوت ﺑﺎ ﺿﺒﻂ ﻟﻐﺖﻧﺎﻣه‌ی دﻫﺨﺪا و ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻣﻌﯿﻦ ﺗﻠﻔﻆ ﻣﯽ ﺷﻮد. علاوه بر اﯾﻦ، در ﺧﺼﻮص واژهﻫﺎی «ﻓﺮاﻏﺖ، ﺣﻤﺎﺳﻪ، ﻧﻤﺎﯾﺶ، ﻓﺮاغ و رﻋﺎﯾﺖ»  ﺣﺪود ﻧﯿﻤﯽ از ﻣﺮدم ﺗﻠﻔﻆ ﻣﺘﻔﺎوﺗﯽ دارﻧﺪ ﮐﻪ در اﯾﻦ دو ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻣﻌﺘﺒﺮ ﺑﻪ آن اﺷﺎره ﻧﺸﺪه اﺳﺖ. در ﺳﺎﯾﺮ ﻣﻮارد، ﺣﻖ را ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ اﯾﻦ دو ﻓﺮﻫﻨﮓ داد؛ زﯾﺮا ﻣﻮﻇﻒ ﺑﻪ درج ﻟﻬﺠﻪﻫﺎ ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ. مثلن اﯾﻦﮐﻪ در ﺗﻬﺮان ﻋﺪه‌ی ﻗﺎﺑﻞﺗﻮﺟﻬﯽ (ﺣﺪود ٣٦ ٢١ ﺗﺎ درﺻﺪ) رﺋﯿﺲ و ﺷﺮﯾﮏ را ﺑﺎ ﮐﺴﺮ اول ﺗﻠﻔﻆ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ، ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ ﻟﻬﺠه‌ی ﺗﻬﺮاﻧﯽ اﺳﺖ و ﻋﻤﻮﻣﯿﺖ ﻧﺪارد. اﻣﺎ اﯾﻦﮐﻪ ﺗﻘﺮیبن ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﻓﺴﺎد، ﺧﺴﺎﺳﺖ و ﮐﺴﺎﻟﺖ را ﺑﻪ ﻓﺘﺢ اول ﺗﻠﻔﻆ ﻧﻤﯽﮐﻨﺪ، آﯾﺎ ﺑﺮای ﻓﺮﻫﻨﮓﻧﻮﯾﺲ ﻣﻌﯿﺎری ﺑﺮای ﭘﺬﯾﺮش ﺗﻠﻔﻆ ﮐﺴﺮ اول ﻧﯿﺴﺖ؟ اﻣﺮوزه، ﺗﻠﻔﻆ اﯾﻦ واژهﻫﺎ ﻓﺮاﺗﺮ از ﻟﻬﺠه‌ی ﺗﻬﺮاﻧﯽ، در «ﻓﺎرﺳﯽ ﮔﻔﺘﺎری رﺳﻤﯽ» ﺗﺜﺒﯿﺖ ﺷﺪه اﺳت.
ﺑﺎ ﻧﮕﺎﻫﯽ ﺑﻪ دو ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻣﺰﺑﻮر، ﻣﯽﺑﯿﻨﯿﻢ ﮐﻪ روشواﺣﺪی در اﯾﻦ ﮔﻮﻧﻪ ﻣﻮارد اﺗﺨﺎذ ﻧﺸﺪه اﺳﺖ. در ﺧﺼﻮص واژهﻫﺎﯾﯽ ﻧﻈﯿﺮ ﻣﺸﺎﻫﺪه، ﻣﺒﺎرزه و ﻣﻨﺎﻇﺮه ﮐﻪ از ﺑﺎب «ﻣﻔﺎﻋﻠَﻪ» ﻋﺮﺑﯽاﻧﺪ،
دﻫﺨﺪا ﻣﺼوت دو ﻫﺠﺎی آﺧﺮ را e داﻧﺴﺘﻪ اﺳﺖ. دﮐﺘﺮ ﻣﻌﯿﻦﺗﻠﻔﻆ ﺑﻪ ﻓﺘﺢ ﻫﺮ دو ﺣﺮف آﺧﺮ و ﮐﺴﺮ ﻫﺮ دو ﺣﺮف آﺧﺮ را ﺿﺒﻂ ﮐﺮده اﺳﺖ ( ﻣﻌﯿﻦ :١٣٨٠ زﯾﺮ «مشاهده» ). ﺑﻪ ﻫﺮﺣﺎل در ﻫﺮ دو اﺛﺮ، ﺗﻠﻔﻆ اﯾﺮاﻧﯽ اﯾﻦ واژهﻫﺎ ﭘﺬﯾﺮﻓﺘﻪ ﺷﺪه اﺳﺖ. اﻣﺎ واژه‌ی «ﺗﮑﺮار» را ﻫﺮدو ﺑﻪ ﻓﺘﺢ اول ﻧﻮﺷﺘﻪاﻧﺪ. ﻧﮕﺎرﻧﺪه ﺣﺘا ﯾﮏ ﺑﺎر اﯾﻦ واژه را در ﺗﻬﺮان ﺑﻪ ﻓﺘﺢ اول ﻧﺸﻨﯿﺪه اﺳﺖ؛ ﺣﺘا از ﻣﻌﻠﻢﻫﺎ و اﺳﺘﺎدان دروس ﻋﺮﺑﯽ ﺧﻮد (آنﻫﺎ ﮐﻪ در اﯾﺮان ﭘﺮورش ﯾﺎﻓﺘﻪاﻧﺪ، ﻧﻪ در ﮐﺸﻮرﻫﺎی ﻋﺮﺑﯽ). در اﯾﻦ ﺻﻮرت، ﺗﻠﻔﻆ ﮐﻠﻤﻪ‌ی «ﺗﮑﺮار» ﺑﻪ ﻓﺘﺢ اول، ﻣﻨﺎﺳﺐ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻟﻐﺎت ﻋﺮب اﺳﺖ، ﻧﻪ ﻓﺮﻫﻨﮓ واژﮔﺎن ﻓﺎرﺳﯽ! 
ﮔﻔﺘﻨﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ در ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻓﺎرﺳﯽ ﻣﻌﯿﻦ «ﻗﺪاﺳﺖ» ﺑﻪﮐﺴﺮ اول ﺿﺒﻂ ﺷﺪه ﮐﻪ ﻣﻄﺎﺑﻖ ﺗﻠﻔﻆ اﯾﺮاﻧﯽ اﺳﺖ و درﺳﺖ اﺳﺖ (در ﻋﺮﺑﯽ ﺑﻪ ﻓﺘﺢ اول ﺗﻠﻔﻆ ﻣﯽ ﺷﻮد). در ﻟﻐﺖﻧﺎﻣه‌ی دﻫﺨﺪا اﯾﻦ واژه ﻧﯿﺎﻣﺪه اﺳﺖ.
ﺑﺮای اﯾﻦﮐﻪ ﺧﻮاﻧﻨﺪه ﺑﺘﻮاﻧﺪ آزﻣﻮﻧﯽ ﺳﺎده و ﺳﺮﯾﻊﻣﺮﺗﺒﻂ ﺑﺎ ﻣﻘﺎﻟه‌ی ﺣﺎﺿﺮ اﻧﺠﺎم دﻫﺪ، ﻣﯽﺗﻮاﻧﺪ از ده ﯾﺎ ﺑﯿﺴﺖ اﯾﺮاﻧﯽ ﺑﺨﻮاﻫﺪ ﮐﻪ اﯾﻦ ﺟﻤﻠﻪ را ﺑﺨﻮاﻧﻨﺪ:
●ﭘﮋوﻫﺶﻫﺎی ﺗﮑﺮاری ﺑﺮای او اﺻﺎﻟﺖ ﻧﺪاﺷﺖ و او در اﯾﻦ ﮐﺎر دﭼﺎر ﮐﺴﺎﻟﺖ ﻣﯽﺷﺪ.
اﻟﺒﺘﻪ ﻧﺒﺎﯾﺪ آﻧﺎن از ﻗﺼﺪ ﺷﻤﺎ در ﻓﺘﺢ و ﮐﺴﺮﺣﺮوف ﺑﺎﺧﺒﺮ ﺑﺎﺷﻨﺪ. اﺣﺘﻤﺎلن ﺑﺴﯿﺎر ﻧﺎدر ﺧﻮاﻫﺪ ﺑﻮد ﮐﻪ ﮐﺴﯽ ﺑﮕﻮﯾﺪ:
●«ﭘِﮋوﻫﺶﻫﺎی ﺗَﮑﺮاری ﺑﺮای او اَﺻﺎﻟﺖ ﻧﺪاﺷﺖ و او در اﯾﻦ ﮐﺎر دﭼﺎر ﮐَﺴﺎﻟﺖ ﻣﯽﺷﺪ». ﻣﻤﮑﻦ اﺳﺖ ﺧﻮاﻧﻨﺪه‎ای ﺑﮕﻮﯾﺪ ﺗﻠﻔﻆ ﻣﺮدم ﻏﻠﻂ اﺳﺖ و ﺑﺎﯾﺪ ﺗﺼﺤﯿﺢ ﺷﻮد. ﻫﺮﭼﻨﺪ اﯾﻦ ﺑﺤﺚ دراز داﻣﻦ اﺳﺖ، ﺑﻪﻃﻮرﻣﺨﺘﺼﺮ ﺑﮕﻮﯾﻢ:
 ١ ـ ﻫﺮ واژه‎ایﮐﻪ از زﺑﺎﻧﯽ ﺑﻪ زﺑﺎن دﯾﮕﺮ ﻣﯽرود، ای ﺑﺴﺎ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﺗﻠﻔﻆ ﻣﯽﯾﺎﺑﺪ (ﻣﺎﻧﻨﺪ واژهﻫﺎی ﻓﺎرﺳﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻋﺮﺑﯽ، ﺗﺮﮐﯽ ﯾﺎ اﻧﮕﻠﯿﺴﯽ رﻓﺘﻪ اﺳﺖ؛ ﯾﺎ واژهﻫﺎی ﺗﺮﮐﯽ و اﻧﮕﻠﯿﺴﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻓﺎرﺳﯽ آﻣﺪه اﺳﺖ).
 ٢ ـ ﺗﻠﻔﻆ ﻋﺮﺑﯽ ﺑﺮﺧﯽ واژهﻫﺎی ﻣﻮردﺑﺤﺚ، ﺑﺮ زﺑﺎن اﯾﺮاﻧﯽﻫﺎ ﺳﻨﮕﯿﻦ و دﺷﻮار اﺳﺖ؛ ﻫﺮ ﭼﻨﺪ ﻣﻤﮑﻦ اﺳﺖ در ﮔﺬﺷﺘﻪ ﭼﻨﯿﻦ ﺗﻠﻔﻆ ﻣﯽﺷﺪه ﯾﺎ ﺑﺮادران و ﺧﻮاﻫﺮان اﻓﻐﺎن و ﺗﺎﺟﯿﮏ ﻣﺎ آن ﮔﻮﻧﻪ ﺗﻠﻔﻆ ﮐﻨﻨﺪ (در ﭘﯽ ﭼﻨﺪ ﻧﻤﻮﻧﻪ ذﮐﺮ ﺧﻮاﻫﺪ ﺷﺪ).
 ٣ ـ ﻟﻐﺖﻧﺎﻣﻪ‌ی دﻫﺨﺪا و ﻓﺮﻫﻨﮓﻓﺎرﺳﯽ دﮐﺘﺮ ﻣﻌﯿﻦ ﮐﻪ از ﻣﻌﺘﺒﺮﺗﺮﯾﻦ ﻓﺮﻫﻨﮓﻫﺎی ﻟﻐﺖ ﻓﺎرﺳﯽاﻧﺪ، در ﻣﻮارد ﻣﺘﻌﺪد ﺗﻐﯿﯿﺮات ﺗﻠﻔﻈﯽ را ﭘﺬﯾﺮﻓﺘﻪاﻧﺪ (ﻣﺜﺎلﻫﺎﯾﯽ ذﮐﺮ ﺷﺪ). ﺳﺨﻦ ﻣﺎ اﯾﻦ اﺳﺖ ﮐﻪ در ﺳﺎﯾﺮ ﻣﻮارد ﻫﻢ ﺑﭙﺬﯾﺮﻧﺪ. اﯾﻦ اﻣﺮ در آﻏﺎز ﯾﺎ ﭘﺎﯾﺎنِ واژه ﺗﻔﺎوت ﻣﺎﻫﻮی ﻧﺪارد. ﺗﻠﻔﻆ ﻓﺎرﺳﯽزﺑﺎن ﮔﺎﻫﯽ ﺑﺎ ﺗﻠﻔﻆ ﻋﺮب ﻓﺮق ﻣﯽﮐﻨﺪ و ﻫﺮدو ﺗﻠﻔﻆ ﺑﺎﯾﺪ ﺿﺒﻂ ﺷﻮد.
 ۴ ـ در ﻣﻮاردی ﮐﻪ ﻣﺼﻮت ﮐﻮﺗﺎه، ﻣمیزﻣﻌﻨﺎﺳﺖ، ﺗﻐﯿﯿﺮ و ﺗﺒﺪﯾﻞ آن ﻧﺎدرﺳﺖ اﺳﺖ؛ ﻣﺎﻧﻨﺪ :
اَﺧﺒﺎر / اِﺧﺒﺎر (ﺑﻪ ﻓﺘﺢ ﯾﺎ ﮐﺴﺮ اﻟﻒ) ﺧَﻠﻂ / ﺧِﻠﻂ(ﺑﻪ ﻓﺘﺢ ﯾﺎ ﮐﺴﺮ ﺧﺎء) ﮐﻪ اﮔﺮ آنﻫﺎ را ﺑﻪ ﺟﺎی ﻫﻢ ﺑﻪ ﮐﺎر ﺑﺒﺮﯾﻢ، ﻏﻠﻂ اﺳﺖ. ﻫﺮﭼﻨﺪ در ﺳﺨﻦ ﻋﻤﻮم ﭼﻨﯿﻦ اﺷﺘﺒﺎهﻫﺎﯾﯽ راﯾﺞ اﺳﺖ، ﺷﺎﯾﺴﺘﻪ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺳﺨﻦ رﺳﻤﯽ و ﻋﺎﻟﻤﺎﻧﻪ (ﻣﺎﻧﻨﺪ سخن‌رانی‌ها) از اﯾﻦ ﺧﻄﺎﻫﺎ ﺑﻪ دور ﺑﺎﺷﺪ.
 ۵ ـ اﯾﻦﮐﻪ ﺑﻪﻃﻮرﻗﻄﻊ ﺑﺮﺧﯽ ﺗﻠﻔﻆﻫﺎرا ﺑﻪ اﯾﻦ ﻋﻠﺖ ﮐﻪ در ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻟﻐﺖ ﺿﺒﻂ ﻧﺸﺪه، ﻏﻠﻂ ﺑﺪاﻧﯿﻢ ﻋﻠﻤﯽ ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻧﻤﯽرﺳﺪ. ﻫﻤﺎنﻃﻮر ﮐﻪ واژهﻫﺎی ﭼﻨﺪﺗﻠﻔﻈﯽ ﻗﺪﯾﻢ، در ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻟﻐﺖ ﭘﺬﯾﺮﻓﺘﻪ و ﺛﺒﺖ ﺷﺪه، اﻣﺮوز ﻫﻢ اﯾﻦ ﺗﻐﯿﯿﺮات ﺻﻮرت ﮔﺮﻓﺘﻪ اﺳﺖ و ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺮای ﻣﺮدم اﻣﺮوز و آﯾﻨﺪه ﺛﺒﺖ ﺷﻮد. ﭼﻨﺎنﮐﻪ در ﺧﺼﻮص واژه‌ی «ﭘﮋوﻫش» ﺑﺤﺚ ﺷﺪ.
ﻧﺘﯿﺠه‌ی ﺗﺤﻠﯿﻞ ﺳﻮم آنﮐﻪ روش دو ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻣﻌﺘﺒﺮﯾﺎد ﺷﺪه در اﯾﻦ ﺧﺼﻮص، ﻧﯿﺎزﻣﻨﺪ ﺑﺎزﻧﮕﺮی اﺳﺖ؛ زﯾﺮا در ﻣﻮارد ﻣﺘﻌﺪد، ﺗﻠﻔﻆ اﯾﺮاﻧﯽﻫﺎ را ﺑﻪدﺳﺖ ﻧﻤﯽدﻫﺪ و اﮔﺮ ﻓرضن ﺿﺒﻂ آنﻫﺎ در ﮐﺘﺎبﻫﺎی آﻣﻮزش ﻓﺎرﺳﯽ ﺑﻪ ﻏﯿﺮﻓﺎرﺳﯽزﺑﺎنﻫﺎ ﻣﻼك و ﻣﻌﯿﺎر ﻗﺮار ﮔﯿﺮد، آنﭼﻪ ﻓﺎرﺳﯽآﻣﻮز ﯾﺎد ﻣﯽﮔﯿﺮد، در ﺑﺮﺧﻮرد ﺑﺎ اﯾﺮاﻧﯽﻫﺎ ﻧﻤﯽﺗﻮاﻧﺪ ﺑﻪ ﮐﺎر ﮔﯿﺮد؛ زﯾﺮا ﺳﺨﻦ او را ﻧﺨﻮاﻫﻨﺪ ﻓﻬﻤﯿﺪ! و اﮔﺮ ﺑﻔﻬﻤﻨﺪ اﺣﺴﺎس ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ ﮐﻪ او دارد ﺑﻪ زﺑﺎن ﻣﺮدم ﺳﺪه‌ی ﭼﻬﺎرم ﻫﺠﺮی ﺻﺤﺒﺖ ﻣﯽﮐﻨﺪ!
ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﺎﻧﻪ اﻏﻠﺐ ﮐﺘﺎبﻫﺎی آﻣﻮزش زﺑﺎن ﻓﺎرﺳﯽ،ﻣﺎﻧﻨﺪ ﮐﺘﺎب آﻣﻮزش زﺑﺎن ﻓﺎرﺳﯽ (آزﻓﺎ) از دﮐﺘﺮ ﺛﻤﺮه و درس ﻓﺎرﺳﯽ از دﮐﺘﺮ ﭘﻮرﻧﺎﻣﺪارﯾﺎن، روش ﻣﻮرد ﺗﺄﯾﯿﺪ در ﻣﻘﺎﻟه‌ی ﺣﺎﺿﺮ را ﺑﻪ ﮐﺎر ﮔﺮﻓﺘﻪاﻧﺪ. مثلن ﺗﻠﻔﻆ واژه‌ی «ﺛﺮوﺗﻤﻨﺪ» در ﮐﺘﺎب اﺧﯿﺮ ﺑﻪ ﺻﻮرت (Servat-mand ) ﺿﺒﻂ ﺷﺪه اﺳﺖ (ﭘﻮرﻧﺎﻣﺪارﯾﺎن :۴٣٨. ١٣٨٦ )
ﯾﺎدآوری:
 ﺗﻠﻔﻆﺑﺮﺧﯽ از واژﮔﺎن ﻣﻮرد ﺑﺤﺚ، در ﮔﻮﯾﺶ ﺗﺎﺟﯿﮑﯽ (ﻣﺮدم دوﺷﻨﺒﻪ) ﺑﺎ ﺗﻠﻔﻆ آنﻫﺎ در ﻓﺎرﺳﯽ رﺳﻤﯽ اﯾﺮاﻧﯽ (راﯾﺞ در ﺗﻬﺮان) ﻣﺘﻔﺎوت اﺳﺖ. مثلن : (ﻋﺪاﻟﺖ Adālat) ﺳﺨﺎوت (Saxāvat)، ﻗَﺪاﺳﺖ (Qadāsat)، ﮐَﺴﺎﻟﺖ (Kasālat)، رﻓﺎﻗﺖ (Rafāqat)، ﮔَﺮاﯾﺶ (Garāyis)، ﻓَﻼﮐﺖ (Falākat)، ﻧَﺰاﮐﺖ (Nazākat)، ﺛَﺮوت (Sarvat)، ﺳﮑﺘَﻪ (Sakta)، ﺗَﮑﯿﻪ (Takya)، ﻧﻬﺎد (Nihad)؛ و ﺗﻠﻔﻆ ﺑﺮﺧﯽ از واژﮔﺎن ﻧﯿﺰ در ﻫﺠﺎی آﻏﺎزﯾﻦ ﯾﮑﺴﺎن، اﻣﺎ در ﻫﺠﺎﻫﺎی دﯾﮕﺮ ﻣﺘﻔﺎوت اﺳﺖ. مثلن: (ﻣﻬﺮﯾﻪ Mahriya). ازاﯾﻦرو ﺿﺮورت دارد ﮐﻪ در ﻓﺮﻫﻨﮓﻫﺎی ﺗﻔﺼﯿﻠﯽ زﺑﺎن ﻓﺎرﺳﯽ، ﮔﻮﯾﺶﻫﺎی اﺻﻠﯽ ﻓﺎرﺳﯽ (ﻓﺎرﺳﯽ، ﺗﺎﺟﯿﮑﯽ، دری) درج ﺷﻮد؛ ﻫﻢ ﺗﻠﻔﻆﻫﺎ و ﻫﻢ واژﮔﺎن و ﻫﻢ ﻣﻌﺎﻧﯽ. ﻓﺮﻫﻨﮓﻧﻮﯾﺴﯽ زﻣﺎﻧﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ اﯾﻦ ﺳﻮی رود ﮐﻪ ﻫﻤه‌ی اﻣﮑﺎﻧﺎت زﺑﺎن ﻓﺎرﺳﯽ را ﮔﺮدآوری ﮐﻨﺪ. طبعن اﺧﺘﻼف ﺗﻠﻔﻆﻫﺎ ﻧﯿﺰ در اﯾﻦ ﺻﻮرت ﺑﻪ ﺗﻔﮑﯿﮏ درج ﺧﻮاﻫﺪ ﺷﺪ.
ﻧﺘﯿﺠﻪ ﮔﯿﺮی:
 ١ ـ اﺧﺘﻼف در ﻧﺨﺴﺘﯿﻦ ﻣﺼﻮت واژهﻫﺎیﻓﺎرﺳﯽ، بیش‌تر در واژهﻫﺎی دﺧﯿﻞ (وام‎واژهﻫﺎ) روی ﻣﯽدﻫﺪ و کم‌تر در واژهﻫﺎی اﺻﯿﻞ ﻓﺎرﺳﯽ. وام‎واژهﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ در ﻧﺨﺴﺘﯿﻦ ﻣﺼﻮت ﮐﻮﺗﺎﻫﺸﺎن اﺧﺘﻼف ﺑﺎﺷﺪ، ﺗﺎ آنﺟﺎ ﮐﻪ ﻧﮕﺎرﻧﺪه ﯾﺎﻓﺘﻪ اﺳﺖ، ﻫﻤﮕﯽ ﻋﺮﺑﯽاﻧﺪ. 
 ٢ ـ ﺑﺮﺧﯽ از اﺧﺘﻼف ﺗﻠﻔﻆﻫﺎی ﻣﻮردﺑﺤﺚ در اﯾﻦ ﻣﻘﺎﻟﻪ در واﻗﻊ اﺧﺘﻼف ﺗﻠﻔﻆ ﻣﯿﺎن ﻣﺮدم ﻧﯿﺴﺖ؛ ﺑﻠﮑﻪ اﺧﺘﻼف ﻣﯿﺎن ﺿﺒﻂ ﻓﺮﻫﻨﮓﻫﺎی ﻟﻐﺖ و ﺗﻠﻔﻆ ﻣﺮدم اﺳﺖ. در اﯾﻦ ﮔﻮﻧﻪ ﻣﻮارد ﻏﺎﻟبن ﺗﻠﻔﻆ ﻣﺮدم در ﻓﺮﻫﻨﮓﻫﺎی ﻟﻐﺖ ﻧﺎدﯾﺪه ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺷﺪه اﺳﺖ؛ ﭼﻨﺎنﮐﻪ ﺿﺒﻂ ﺗﻠﻔﻆ ٢۵ واژه از ۵٢ واژه‌ی ﻣﻮرد ﺑﺮرﺳﯽ، در ﻓﺮﻫﻨﮓﻫﺎی ﻟﻐﺖ ﻣﺘﻔﺎوت اﺳﺖ ﺑﺎ ﺗﻠﻔﻆ ﻣﺮدم.
 ٣ ـ ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﯽرﺳﺪ واژﮔﺎﻧﯽ ﮐﻪ درﻫﺠﺎی اوﻟﺸﺎن ﻣﯿﺎن ﻣﺼﻮت a ﯾﺎ e اﺧﺘﻼف ﺗﻠﻔﻆ دارﻧﺪ، اﻏﻠﺐ دارای اوزان ﻣﺸﺨﺼﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ. ﻧﮕﺎرﻧﺪه ﭘﻨﺞ ﮔﺮوه وزﻧﯽ ﺑﺮای اﯾﻦﮔﻮﻧﻪ واژهﻫﺎ ﯾﺎﻓﺘﻪ اﺳﺖ. اﯾﻦ ﻧﻮع دﺳﺘﻪﺑﻨﺪی ﺑﻪ ﻓﺮﻫﻨﮓﻧﻮﯾﺴﺎن و ﭘﮋوﻫﺸﮕﺮان ﻧﻮﻋﯽ ﻗﺪرت ﭘﯿﺶﺑﯿﻨﯽ و دﻗﺖ بیش‌تر ﻣﯽدﻫﺪ.
 ۴ ـ ﻟﻐﺖﻧﺎﻣه‌ی دﻫﺨﺪا و ﻓﺮﻫﻨﮓﻓﺎرﺳﯽ ﻣﻌﯿﻦ در زﻣﯿﻨه‌ی ﺿﺒﻂ ﺗﻠﻔﻆ واژهﻫﺎی ﻣﻮرد ﺑﺤﺚ، روﺷﯽ ﻏﯿﺮدﻗﯿﻖ ﺑﻪ ﮐﺎر ﮔﺮﻓﺘﻪاﻧﺪ؛ زﯾﺮا اﻏﻠﺐ ﺗﻠﻔﻆ واژه‌ی دﺧﯿﻞ در زﺑﺎن ﻣﺒﺪأ را ﺿﺒﻂ ﮐﺮده‌اند، وﻟﯽ ﺗﻠﻔﻆ راﯾﺞ در اﯾﺮان را ﺿﺒﻂ ﻧﮑﺮده‌اند. در ﺧﺼﻮص واژهﻫﺎی اﺻﯿﻞ ﻓﺎرﺳﯽ ﻧﯿﺰ ﺑﻪ ﺗﻠﻔﻆ ﺿﺒﻂﺷﺪه در دﯾﮕﺮ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻫﺎ ﯾﺎ ﺗﻠﻔﻆ در ﻓﺎرﺳﯽ ﭘﻬﻠﻮی ﻧﻤﯽﺗﻮان ﺑﺴﻨﺪه ﮐﺮد. در ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻟﻐﺖ، ﺗﻠﻔﻆ راﯾﺞ ﻣﯿﺎن ﻋﻤﻮم ﺑﺎﯾﺪ ذﮐﺮ ﺷﻮد. ﻓﺮضن ﮐﻪ ﻓﺮﻫﻨﮓﻧﻮﯾﺲ ﺗﻠﻔﻈﯽ را ﻏﻠﻂ ﻣﯽداﻧﺪ، ﻧﻈﺮ ﺧﻮد را ﻣﯽﺗﻮاﻧﺪ ﯾﺎدداﺷﺖ ﮐﻨﺪ؛ ﭼﻨﺎنﮐﻪ ﻋﻼﻣﻪ دﻫﺨﺪا و دﮐﺘﺮ ﻣﻌﯿﻦ ﮔﺎﻫﯽ ﯾﺎدداﺷﺖﻫﺎﯾﯽ زﯾﺮ ﻟﻐﺎت ﻧﻮﺷﺘﻪاﻧﺪ.
 ۵ ـ در ﻓﺮﻫﻨﮓﻫﺎی ﻣﻮﺟﻮد زﺑﺎنﻓﺎرﺳﯽ، اﺧﺘﻼف ﺗﻠﻔﻆﻫﺎی ﺳﻪ ﮔﻮﯾﺶ اﺻﻠﯽ اﯾﻦ زﺑﺎن (ﻓﺎرﺳﯽ، ﺗﺎﺟﯿﮑﯽ، دری) ١  درج ﻧﺸﺪه اﺳﺖ. در ﻓﺮﻫﻨﮓﻫﺎی ﺗﻔﺼﯿﻠﯽ رﻋﺎﯾﺖ اﯾﻦ ﻧﮑﺘﻪ ﻻزم اﺳﺖ.
 ٦ ـ اﻣﺮوزه ﺑﻬﺮهﮔﯿﺮی از ﭘﮋوﻫﺶﻫﺎیﻣﯿﺪاﻧﯽ ﯾﮑﯽ از ﺿﺮورتﻫﺎی ﻓﺮﻫﻨﮓﻧﻮﯾﺴﯽ اﺳﺖ. ﺿﺮوری اﺳﺖ، زیرا:
اﻟﻒ ـ ﺑﺎﯾﺪ راﻫﻨﻤﺎﯾﯽ واﻗﻌﯽ و ﻗﺎﺑﻞاﻃﻤﯿﻨﺎن ﺑﺎﺷﺪﺑﺮای ﺻﺤﺒﺖﮐﺮدن (ﻗﺮار ﻧﯿﺴﺖ ﻓﻘﻂ  ﺑﻪ ﮐﺎر ﭼﻨﺪ ﺻﺪ ﻧﻔﺮ اﺳﺘﺎد ادﺑﯿﺎت ﺑﯿﺎﯾﺪ).
ب ـ ﺻﺪا و ﺳﯿﻤﺎ و رﺳﺎﻧﻪﻫﺎی ﺷﻨﯿﺪاری، ﯾﺎ دﯾﺪاریـ ﺷﻨﯿﺪاری ﻧﯿﺎز دارﻧﺪ ﮐﻪ ﺗﻠﻔﻆ اﻣﺮوزﯾﻦ را ﺑﺪاﻧﻨﺪ و ﺑﻪ ﮐﺎر ﺑﮕﯿﺮﻧﺪ.
 پ ـ ﺑﺮای ﻓﺎرﺳﯽآﻣﻮزانﻏﯿﺮﻓﺎرﺳﯽزﺑﺎن، آﮔﺎﻫﯽ از ﺗﻠﻔﻆ راﯾﺞ اﻣﺮوزﯾﻦ ﻣﻬﻢ اﺳﺖ.
ت - ﺑﻪ ﭘﮋوﻫﺶﻫﺎی زﺑﺎنﺷﻨﺎﺳﯽ ﺗﺎرﯾﺨﯽ و ﺗﺪوﯾﻦﻓﺮﻫﻨﮓ ﺗﺎرﯾﺨﯽ زﺑﺎن ﻓﺎرﺳﯽ ﮐﻤﮏ ﻣﯽﮐﻨﺪ.
 ۷ ـ اﺧﺘﻼف ﺗﻠﻔﻆ در واژهﻫﺎی ﻣﻮردﺑﺤﺚ (اﺧﺘﻼف ﺗﻠﻔﻆ ﻣﯿﺎن ﻣﺮدم ﯾﺎ ﻣﯿﺎن مﺮدم و ﻓﺮﻫﻨﮓﻫﺎی ﻟﻐت)، ﻋﻠﻠﯽ دارد ﮐﻪ ﻣﻬﻢﺗﺮﯾﻦ آنﻫﺎ ﻋﺒﺎرتند از:
اﻟﻒ ـ ﻗﯿﺎس در ﻣﺸﺎﺑﻬﺖ وزﻧﯽ. ﻣﺸﺎﺑﻬﺖ ﻣﻤﮑﻦ اﺳﺖﻓﻘﻂ در وزن ﺑﺎﺷﺪ ﯾﺎ در وزن و ﺣﺮوف. ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻗﯿﺎس «اﺻﺎﻟﺖ» ﺑﻪ اﺷﺎرت، اﻧﺎﺑﺖ، اﺳﺎرت و ﻣﺎﻧﻨﺪ اﯾﻦﻫﺎ.
ب ـ اﺷﺘﺒﺎهﺷﺪن ﺗﻠﻔﻆ دو واژه ﮐﻪ در ﻧﮕﺎرش ﯾﮑﺴﺎنندو ﻓﻘﻂ در ﯾﮏ ﻣﺼﻮت ﮐﻮﺗﺎه ﻓﺮق دارﻧﺪ؛ ﻣﺎﻧﻨﺪ: «ﻣﻬﺮﯾﻪ» (ﺑﻪ ﮐﺴﺮ ﻣﯿﻢ) ﮐﻪ در آن ﻣـَﻬﺮ (ﻋﺮﺑﯽ) و ﻣِﻬﺮ (ﻓﺎرﺳﯽ) اﺷﺘﺒﺎه ﺷﺪه اﺳﺖ.
پ ـ وﺟﻮد ﭼﻨﺪ ﺗﻠﻔﻆ درﺳﺖ ﻣﺎﻧﻨﺪ: ﺗَﺮﯾﺎك و ﺗِﺮﯾﺎك
ت ـ ﻟﻬﺠﻪﻫﺎی ﮔﻮﻧﺎﮔﻮن، ﺑﻪوﯾﮋه لهجه‌ی ﺗﻬﺮاﻧﯽ درﺗﻠﻔﻆ ﮐﻨﻮﻧﯽ ﭘﺎﯾﺘﺨﺖﻧﺸﯿﻨﺎن ﺗﺄﺛﯿﺮ ﮔﺬارﻧﺪ. ﻣﺎﻧﻨﺪ: رِﺋﯿﺲ، ﺷِﺮﯾﮏ،  ﮐِﺜﯿﻒ (ﻫﻤﮕﯽ ﺑﻪ ﮐﺴﺮ اول) ﮐﻪ در ﮐﻨﺎر ﺗﻠﻔﻆ اﺻﻠﯽ (ﺑﻪ ﻓﺘﺢ اول) ﺷﻨﯿﺪه ﻣﯽﺷﻮد.
ث ـ رﺳﺎﻧﻪﻫﺎی ﮔﺮوﻫﯽ، ﺑﻪوﯾﮋه ﺻﺪا و ﺳﯿﻤﺎ، درﺷﯿﻮه‌ی ﺗﻠﻔﻆ ﻣﺮدم ﺗﺄﺛﯿﺮﮔﺬارﻧﺪ.
ﻣﻨﺎﺑﻊ:
اﺑﻦﻣﻨﻈﻮر. ١٩٩٦ ﻟﺴﺎن‎اﻟﻌﺮب. ﺑﯿﺮوت: داراﺣﯿﺎء ﺗﺮاث اﻟﻌﺮﺑﯽ.
اﺣﻤﺪﺑﻦ ﻓﺎرس. ٢٠٠١. ﻣﻘﺎﯾﯿﺲ اﻟﻠﻐه. ﺑﯿﺮوت: داراﺣﯿﺎءﺗﺮاث اﻟﻌﺮﺑﯽ.
ﭘﻮرﻧﺎﻣﺪارﯾﺎن، ﺗﻘﯽ ١٣٨٦. درس ﻓﺎرﺳﯽ ﺑﺮایﻓﺎرﺳﯽآﻣﻮزان ﺧﺎرﺟﯽ. ﺗﻬﺮان ﭘﮋوﻫﺸﮕﺎه ﻋﻠﻮم اﻧﺴﺎﻧﯽ.
 ﭘﯽﺳﯿﮑﻮف، ﻻزار ﺳﺎﻣﻮﺋﯿﻠﻮوﯾﺞ. لهجه‌ی ﺗﻬﺮاﻧﯽ.ﺗﻬﺮان: اﻧﺘﺸﺎرات ﻓﺮﻫﻨﮕﺴﺘﺎن ادب ﻓﺎرﺳﯽ.
ﺗﺒﺮﯾﺰی، ﻣﺤﻤﺪﺑﻦ ﺧﻠﻒ. ١٣۷۵. ﺑﺮﻫﺎن ﻗﺎﻃﻊ. ﺗﻬﺮاناﻧﺘﺸﺎرات اﻣﯿﺮﮐﺒﯿﺮ.
ﺛﻤﺮه، ﯾﺪاﷲ ١٩٩٣. آﻣﻮزش زﺑﺎن ﻓﺎرﺳﯽ (آزﻓﺎ).ﺗﻬﺮان اﻧﺘﺸﺎرات ﺑﯿﻦاﻟﻤﻠﻠﯽ اﻟﻬﺪی.
ﺟﻮﻫﺮی، اﺳﻤﺎﻋﯿﻞ ﺑﻦ ﺣﻤﺎد. ﺑﯽﺗﺎ. ﺗﺎج اﻟﻠﻐه وﺻﺤﺎح اﻟﻌﺮﺑﯿﻪ. ﺗﺤﻘﯿﻖ اﺣﻤﺪ ﻋﺒﺪاﻟﻐﻔﻮر.  ﻣﺼﺮ داراﻟﮑﺘﺎب اﻟﻌﺮﺑﯽ. 
دﻫﺨﺪا، ﻋﻠﯽاﮐﺒﺮ. ١٣٨۵. ﻟﻐﺖﻧﺎﻣه‌ی دﻫﺨﺪا.ﺗﻬﺮان: اﻧﺘﺸﺎرات داﻧﺸﮕﺎه ﺗﻬﺮان.
اﻟﺰﺑﯿﺪی، ﻣﺤﻤﺪﻣﺮﺗﻀﯽ. ١٣٩۴. ﺗﺎج اﻟﻌﺮوس ﻣﻦاﻟﺠﻮاﻫﺮ اﻟﻘﺎﻣﻮس. ﻣﺼﺮ داراﻟﻬﺪاﯾﻪ.
ﻓﯿﺮوزآﺑﺎدی، ﻣﺠﺪاﻟﺪﯾﻦ ﻣﺤﻤﺪﺑﻦ ﯾﻌﻘﻮب. ١٩٨٨.اﻟﻘﺎﻣﻮس اﻟﻤﺤﯿﻂ.  ﺑﯿﺮوت. داراﻟﻔﮑﺮ
 ﻣﻌﯿﻦ، ﻣﺤﻤﺪ. ١٣٨٠. ﻓﺮﻫﻨﮓﻓﺎرﺳﯽ. ﺗﻬﺮان. اﻧﺘﺸﺎرات اﻣﯿﺮﮐﺒﯿﺮ.
پاسخ
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 2 مهمان