25-07-2014، 21:47
اشرف پهلوی ریاست سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی و بنگاههای خدمات خیریه را بر عهده داشت. واقعه زیر بخشی از اقدامات خیریه اشرف را نشان میدهد:
اواخر اردیبهشت یا اوایل خرداد 1331 روز جمعهای با چند نفر از دوستان از جادهی نیاوران عازم فشم بودم. وقتی از پیچ مقابل كاخ صاحبقرانیه به طرف جنوب سرازیر شدم، انبوه جمعیتی را در وسط خیابان دیدم كه جاده را مسدود كردهاند. نزدیكتر كه رفتیم دیدم عدهای مجروح و خونآلود، با فریاد و فغان و زاری استمداد میكنند. در وسط خیابان هم تختخواب و پتو و لوازم دیگر بر روی هم انباشته است. یكی از میان جمعیت مرا شناخت و با فریاد خطاب كرد و گفت ببینید چه بر سر یك عده بیمار مسلول آوردهاند! علت را جویا شدم، گفتند امروز صبح زود عدهای چاقوكش و اوباش ریختهاند به این بیمارستان و بیماران را همراه با تختخواب و اثاثیهی آنها با ضرب و جرح و چوب و چماق از اطاقها بیرون ریختهاند و بیمارستان را اشغال كردهاند و در را از داخل بستهاند و هماكنون هم عدهای اوباش در داخل هستند.
چند دقیقه مشغول تحقیق شدم كه به چه علت نسبت به یك عده بیمار مسلول این رفتار ناهنجار و وحشیانه را مرتكب شدهاند!؟ یك نفر از مسئولین و كاركنان بیمارستان كه از سابقهی ماجرا اطلاع داشت خودرا به من رساند و اظهار كرد: ملك این بیمارستان متعلق به عزیزخان خواجه، از خواجهسرایان دربار ناصرالدینشاه بوده است كه به علت نداشتن وراث، املاك و اموال خود را وقف كرده و متولی آن را پادشاه وقت قرار داده است تا صرف امور خیریه شود. اكنون دكتر محمد یزدی متخصص بیماری سل و امراض ریوی این محل را دهساله از دربار اجاره و تأسیساتی در آن ایجاد كرده و به بیمارستان اختصاصی مسلولین تبدیل نموده است. چند سالی است كه بیماران و مسلولین در اینجا بستری و تحت معالجه قرار دارند.
اخیراً اشرف پهلوی به دكتر یزدی فشار آورده كه از بقیهی مدت اجاره صرفنظر كند و به محل دیگری برود چونكه این مكان برای امور دیگری مورد لزوم است! دكتر یزدی جداً مقاومت كرده و گفته است محلی چنین مناسب با این ساختمانها كجا بیابم كه بیماران را به آنجا انتقال دهم و خلاصه میگوید تا آخرین روز اجاره در آن باقی خواهد ماند. یا اگر محل دیگری كه دارای این مزایا باشد در دسترسم بگذارید تخلیه خواهم كرد.
اخیراً اشرف پهلوی به دكتر یزدی فشار آورده كه از بقیهی مدت اجاره صرفنظر كند و به محل دیگری برود چونكه این مكان برای امور دیگری مورد لزوم است! دكتر یزدی جداً مقاومت كرده و گفته است محلی چنین مناسب با این ساختمانها كجا بیابم كه بیماران را به آنجا انتقال دهم و خلاصه میگوید تا آخرین روز اجاره در آن باقی خواهد ماند. یا اگر محل دیگری كه دارای این مزایا باشد در دسترسم بگذارید تخلیه خواهم كرد
اشرف پهلوی هر چه با ارعاب و تهدید خواست دكتر یزدی را به تخلیه وادار كند موفق نشد، لذا اكنون عدهای چاقوكش و مست را اجیر كرده كه این ماجرا را به وجود آوردهاند. بدیهی است در این غوغا و ماجرا علاوه بر محرك اصلی یعنی اشرف پهلوی، مالكین زمینهای اطراف این باغ ده بیست هزار متری هم به این آشوب كمك كردند. زیرا وجود بیمارستان مسلولین ارزش زمینهای آنها را پایین آورده است.به كلانتری هم كه تا اینجا بیش از 300 یا 400 متر فاصله ندارد خبر داده شده ولی هیچ اقدامی نكردهاند زیرا رئیس كلانتری را از هرگونه اقدامی برحذر داشتهاند.
مشاهدهی وضع سر و روی و قیافهی خون آلود بیماران به شدت مرا ناراحت و متأثر كرد. سئوال كردم از كجا میتوانم به تلفن دسترسی پیدا كنم؟ گفتند سیم تلفن بیمارستان را قطع كردهاند. یك نفر اظهار داشت كاخ صاحبقرانیه تلفن دارد. فوراً خود را به درِِِكاخ رساندم، افسر گارد جلو آمد، خودم را معرفی كردم. گفتم میخواهم به نخستوزیر تلفن كنم. مرا به نزدیك تلفن راهنمایی كرد. ماجرا را به دكتر مصدق گزارش دادم و از وضع بیماران شمهای به اطلاع ایشان رساندم. دكتر مصدق از من خواست كه در همانجا بمانم تا قوای انتظامی برسد. حدود سه ربع ساعت طول كشید دو سه كامیون سرباز رسیدند و به كمك بیماران پرداختند و فوراً در بیمارستان را گشوده و بیماران را به داخل بردند. البته در تمام این مدت و در این گیر ودار یك نفر پلیس هم از كلانتری در آن حوالی پیدا نشد!
دكتر مصدق با تلفن به رئیس كل شهربانی دستور داد كه فوراً رئیس كلانتری مربوطه را از كار بركنار كند و تحت تعقیب قرار دهد. پس از چند روز رسیدگی یك درجه رئیس كلانتری را گرفته و مدتی هم حبس شد. دكتر یزدی هم همچنان در بیمارستان مشغول كار بود تا پس از وقایع 28 مرداد كه اشرف به ایران بازگشت بیمارستان را تخلیه كرد و متصرف شد
من به راه خود ادامه دادم و به طرف فشم رفتم. صبح روز بعد كه با دكترمصدق ملاقات و گزارش روز قبل را مفصلاً بیان كردم، دكتر مصدق اظهار داشت اكنون تكلیف چیست؟ گفتم برای آنكه برای همیشه شاخ اشرف شكسته شود و بفهمد كه در این دولت دیگر جای این حركات ناشایست نیست، هم الآن به رئیس شهربانی دستور بدهید رئیس كلانتری نیاوران از كار بركنار شود و عدهای را مأمور رسیدگی كنید كه در اسرع وقت متخلف و مرتكب معلوم و مجازات گردد. دكتر مصدق با تلفن به رئیس كل شهربانی دستور داد كه فوراً رئیس كلانتری مربوطه را از كار بركنار كند و تحت تعقیب قرار دهد. پس از چند روز رسیدگی یك درجه رئیس كلانتری را گرفته و مدتی هم حبس شد. دكتر یزدی هم همچنان در بیمارستان مشغول كار بود تا پس از وقایع 28 مرداد كه اشرف به ایران بازگشت بیمارستان را تخلیه كرد و متصرف شد.