10-02-2014، 18:47
وقتی کسی را عاشق خودت میکنی . . .
در برابـــرش مسئولـــی . . .
در برابـــر اشکهایش . . .
شکستن غرورش . . . .
لــحظه های شکستن در تنهایی . . . .
و اگر یـــادت بـــرود ! !
در جایـــی دیگر سرنوشــــت به یادت خواهـــد آورد . . . !!!
آدمــها کنــارت هستند . .
تا کـــی؟
تا وقتـــی که به تو احتــیاج دارند !
از پیشــت میروند یک روز . .
کدام روز ؟
وقتی کســی جایت آمد !
دوستــت دارند . .
تا چه موقع ؟
تا موقعی که کسی دیگر را برای دوســت داشـتن پیــدا کنـند !
میگویــند عاشــقت هســتند برای همیشه !
نه . . . !
فقط تا وقتی که نوبت بــــــازی با تو تمام شود. .
و این است بازی باهــم بودن . .
مــَטּ هَموטּ בیوونـﮧ ایم کـﮧ هیچقت عوض نمیشـﮧ...
همونـے کـﮧ همــﮧ باهـاش خوشحالـטּ
امـا کسـے بآهـآش نمیمونــﮧ...
همونـے کـﮧ مواظبــﮧ کسے نـآراحت نشــﮧ
امـآ همــﮧ ناراحتش میکنـטּ...
همونـے کـﮧ تکیـﮧ گـآه خوبیــﮧ امآ واسش تکیــﮧ گآهے نیست ..
هموטּ کـﮧ همیشــﮧ بهش בروغ میگـטּ
امــآ اوטּ بآورش میشــﮧ....هموטּ !!!
دلم می گیرد... وقتی می بینم او هست...من هم هستم...
اما"قسمت" نیست...
میترسم
میترسم تو بیایی
ولی
من به نداشتنت
عادت کرده باشم!!!
وهیچکس نفهمید که چه شدم
نه ماه بودم نه خورشید
اما هیچ دلی سراغ مرا
از آسمان تنهاییش نگرفت
گویی ابر ها هیچند...
و فقط ابرند و باید ببارند...
و تنها باریدم
خســــــــــــته ام
در برابـــرش مسئولـــی . . .
در برابـــر اشکهایش . . .
شکستن غرورش . . . .
لــحظه های شکستن در تنهایی . . . .
و اگر یـــادت بـــرود ! !
در جایـــی دیگر سرنوشــــت به یادت خواهـــد آورد . . . !!!
آدمــها کنــارت هستند . .
تا کـــی؟
تا وقتـــی که به تو احتــیاج دارند !
از پیشــت میروند یک روز . .
کدام روز ؟
وقتی کســی جایت آمد !
دوستــت دارند . .
تا چه موقع ؟
تا موقعی که کسی دیگر را برای دوســت داشـتن پیــدا کنـند !
میگویــند عاشــقت هســتند برای همیشه !
نه . . . !
فقط تا وقتی که نوبت بــــــازی با تو تمام شود. .
و این است بازی باهــم بودن . .
مــَטּ هَموטּ בیوونـﮧ ایم کـﮧ هیچقت عوض نمیشـﮧ...
همونـے کـﮧ همــﮧ باهـاش خوشحالـטּ
امـا کسـے بآهـآش نمیمونــﮧ...
همونـے کـﮧ مواظبــﮧ کسے نـآراحت نشــﮧ
امـآ همــﮧ ناراحتش میکنـטּ...
همونـے کـﮧ تکیـﮧ گـآه خوبیــﮧ امآ واسش تکیــﮧ گآهے نیست ..
هموטּ کـﮧ همیشــﮧ بهش בروغ میگـטּ
امــآ اوטּ بآورش میشــﮧ....هموטּ !!!
دلم می گیرد... وقتی می بینم او هست...من هم هستم...
اما"قسمت" نیست...
میترسم
میترسم تو بیایی
ولی
من به نداشتنت
عادت کرده باشم!!!
وهیچکس نفهمید که چه شدم
نه ماه بودم نه خورشید
اما هیچ دلی سراغ مرا
از آسمان تنهاییش نگرفت
گویی ابر ها هیچند...
و فقط ابرند و باید ببارند...
و تنها باریدم
خســــــــــــته ام