09-07-2014، 22:01
استعفاى شارون از نخست وزیرى و خروج از لیکود و تحولاتى که پس از آن اتفاق افتاد، اسراییل را وارد مرحله اى جدید از تاریخ خود کرده است و این رژیم را با بحران هاى جدى مواجه ساخته است.
به نظر مى رسد در بحران فوق مقاومت فلسطینى ها نقش جدى داشته است و باعث شده تا شارون کسى که همیشه به سرسختى در مقابل فلسطینى ها معروف بوده و تصمیم داشت با سیاست مشت آهنین طى ۱۰۰ روز انتفاضه را سرکوب کند، در حال حاضر با عقب نشینى از مواضع خود، بى توجه به مخالفت هاى گسترده در دولت و حزب لیکود، دستور عقب نشینى از غزه را صادر کند و حزبى نیز با شعار صلح و امنیت تشکیل دهد. با نزدیک شدن به زمان انتخابات پارلمانى در اسراییل به نظر مى رسد شارون همچنان تنها کسى است که شانس دستیابى به قدرت را دارد و احتمالاً مى تواند براى سومین دور به عنوان رییس یک ائتلاف میانه رو در پست نخست وزیرى اسراییل باقى بماند.
شارون دلیل خروج از لیکود را استفاده از فرصت هایى دانست که پس از عقب نشینى از نوار غزه براى آن چه او صلح با فلسطینیان نامیده به وجود آمده است و مدعى شده که به طرح صلح نقشه راه که خواهان انجام مذاکره براى ایجاد کشور فلسطین است، پاى بند است.
شارون تنها نگرانى خود را تامین امنیت اسراییل دانسته و از یک طرف خواستار انحلال گروه هاى مقاومت فلسطین و از طرف دیگر کاهش فقر در میان فلسطینى ها شده است.
همچنین شارون ادعا کرده اگر در انتخابات پارلمانى به پیروزى برسد به فلسطینى ها استقلال در برابر تضمین امنیتى اسراییل را پیشنهاد مى کند که این امر نشانه تلاش وى براى پیروزى در انتخابات آینده مى باشد.
از طرف دیگر رقیب وى از حزب کارگر هم بر حق تعیین سرنوشت فلسطینى ها تاکید مى ورزد و خواستار ادامه روند صلح است.عمیر پرتز بیش از آن که در اندیشه مشکلات خارجى اسراییل با فلسطینى ها باشد، در پى افزایش دستمزدها، پیشگیرى از خصوصى سازى اقتصادى و مسایل داخلى این رژیم است. وى در همین رابطه بر حل مشکلات اجتماعى و اقتصادى تاکید مى ورزد و با دادن شعارهاى پوپولیستى در صدد است طبقات فرو دست جامعه صهیونیست را به سمت خود جذب کند. نکته جالب در مورد پرتز این است که او برخلاف تمام رهبران قبلى حزب کارگر، هیچ نوع سابقه نظامى ندارد و سال ها پیش از امضاى قرارداد اسلو از حق ادعایى تعیین سرنوشت فلسطینى ها و تشکیل کشور مستقل فلسطین حمایت کرده است.
وى بیش از آن که در عرصه سیاسى اسراییل فعال بوده باشد، در زمینه هاى مدنى فعالیت کرده و فعالیت هاى صلح طلبانه او نیز بیشتر معطوف به مقابله با ساخت شهرک هاى یهودى نشین در سرزمین هاى اشغالى بوده و همچنین سابقه همکارى با جنبش صهیونیست «صلح اکنون» را در کارنامه خود دارد.
با توجه به چنین سابقه اى، به نظر مى رسد پرتز متعهدترین شخصیت براى دستیابى به صلح با اعراب است اما مساله این است که آیا اسراییلى ها نیز از چنین شخصیتى حمایت مى کنند؟اگر پرتز بتواند رقباى خود را در انتخابات پشت سر بگذارد، جناح سازش کار فلسطین جدى ترین و مصالحه جوترین شریک خود را در جامعه صهیونیست پیش رو خواهد داشت، اما اگر به سرنوشت امرام میزنار رهبر حزب کارگر در انتخابات پارلمانى سال ۲۰۰۲ دچار شود، روند صلح خاورمیانه بر همان پاشنه اى خواهد چرخید که اکنون مى چرخد، یعنى پردرد سر، کند، توام با خشونت و طاقت فرسا! به نظر مى رسد پرتز که برنامه انتخاباتى خود را بر محور مبارزه با فقر و فساد سازمان داده است، در انتخابات آینده شانس زیادى براى پیروزى دارد، ولى به باور اعضاى لیکود اگر او در انتخابات به پیروزى برسد از سرزمین هاى فلسطینى تا خطوط مرزى چهارم ژوئن ۱۹۶۷ عقب نشینى مى کند و همین امر نگرانى آن ها را به دنبال داشته است، تا جایى که لیکود، پرتز را به ضدیت با یهود متهم کرده است. البته اسراییلى ها در طول تاریخ بارها گرایشات خود را به احزاب راست نشان داده اند ولى مساله اى که در حال حاضر لیکود رانگران کرده این است که صهیونیست ها اکنون حزب راست دیگرى را به رهبرى شارون در مقابل لیکود مى بینند. حزبى که به اعتبار متنفذترین چهره راست گرایان یعنى شارون تاسیس مى شود و کارفرماى شارون را پشتوانه خویش قرار داده است و به نظر مى رسد در این میان لیکود بیشترین ضرر را متحمل خواهد شد و در وضعیت کنونى، حزب افراطى لیکود پس از حزب «مسوولیت ملى» به رهبرى شارون و حزب کارگر، شانس سوم پیروزى در انتخابات تلقى بشود.
در هر صورت شارون، در صورت پیروزى نیز براى تشکیل دولتى کارآمد و حداکثرى ناچاراً، باید دست به تشکیل ائتلافى جدید بزند. به احتمال قوى حزب کارگر به رهبرى «عمید پرتز» تنها در صورتى به این ائتلاف خواهد پیوست که شارون متعهد شود مذاکرات بامحمود عباس درباره ایجاد دولت فلسطینى و تعیین قطعى و نهایى مرزها را آغاز کند اما در صورتى که شارون برخلاف عقیده کارشناسان براى این گام مهم آمادگى نداشته باشد، ناچار به عنوان پیروز انتخابات براى حفظ موقعیت و آرامش در اردوگاه سیاسى خود، باید در فکر تشکیل ائتلافى راست و میانه باشرکت بدنه حزب لیکود و تشکل هاى کوچک مذهبى باشد. اما در هر صورت چه شارون و چه رقباى اصلى او در طیف ناهمگون احزاب سیاسى اسراییل چاره اى ندارند، جز آن که در فکر تاثیرگذارى بر رفتارهاى نیروهاى مقاومت در نوار غزه و سرزمین اشغالى کرانه باخترى رود اردن نیز باشند.این تغییرات و تحولات در مجموع نشانگر پوست انداختن سیماى سیاسى رژیم صهیونیستى است و در روند مذاکره با فلسطینى ها این تحولات امیدهاى تازه اى براى ایجاد صلح به وجود آورده است و به گفته صائب عریقات، مذاکره کننده ارشد فلسطینى، این یک فوران در آتشفشان سیاسى اسراییل بود. وى افزود: امیدوارم زمانى که گرد و غبارها فرو نشست، شریکى براى حرکت رو به جلو در اسراییل پیدا شود و در نهایت یک توافق به دست آید.
به نظر مى رسد در بحران فوق مقاومت فلسطینى ها نقش جدى داشته است و باعث شده تا شارون کسى که همیشه به سرسختى در مقابل فلسطینى ها معروف بوده و تصمیم داشت با سیاست مشت آهنین طى ۱۰۰ روز انتفاضه را سرکوب کند، در حال حاضر با عقب نشینى از مواضع خود، بى توجه به مخالفت هاى گسترده در دولت و حزب لیکود، دستور عقب نشینى از غزه را صادر کند و حزبى نیز با شعار صلح و امنیت تشکیل دهد. با نزدیک شدن به زمان انتخابات پارلمانى در اسراییل به نظر مى رسد شارون همچنان تنها کسى است که شانس دستیابى به قدرت را دارد و احتمالاً مى تواند براى سومین دور به عنوان رییس یک ائتلاف میانه رو در پست نخست وزیرى اسراییل باقى بماند.
شارون دلیل خروج از لیکود را استفاده از فرصت هایى دانست که پس از عقب نشینى از نوار غزه براى آن چه او صلح با فلسطینیان نامیده به وجود آمده است و مدعى شده که به طرح صلح نقشه راه که خواهان انجام مذاکره براى ایجاد کشور فلسطین است، پاى بند است.
شارون تنها نگرانى خود را تامین امنیت اسراییل دانسته و از یک طرف خواستار انحلال گروه هاى مقاومت فلسطین و از طرف دیگر کاهش فقر در میان فلسطینى ها شده است.
همچنین شارون ادعا کرده اگر در انتخابات پارلمانى به پیروزى برسد به فلسطینى ها استقلال در برابر تضمین امنیتى اسراییل را پیشنهاد مى کند که این امر نشانه تلاش وى براى پیروزى در انتخابات آینده مى باشد.
از طرف دیگر رقیب وى از حزب کارگر هم بر حق تعیین سرنوشت فلسطینى ها تاکید مى ورزد و خواستار ادامه روند صلح است.عمیر پرتز بیش از آن که در اندیشه مشکلات خارجى اسراییل با فلسطینى ها باشد، در پى افزایش دستمزدها، پیشگیرى از خصوصى سازى اقتصادى و مسایل داخلى این رژیم است. وى در همین رابطه بر حل مشکلات اجتماعى و اقتصادى تاکید مى ورزد و با دادن شعارهاى پوپولیستى در صدد است طبقات فرو دست جامعه صهیونیست را به سمت خود جذب کند. نکته جالب در مورد پرتز این است که او برخلاف تمام رهبران قبلى حزب کارگر، هیچ نوع سابقه نظامى ندارد و سال ها پیش از امضاى قرارداد اسلو از حق ادعایى تعیین سرنوشت فلسطینى ها و تشکیل کشور مستقل فلسطین حمایت کرده است.
وى بیش از آن که در عرصه سیاسى اسراییل فعال بوده باشد، در زمینه هاى مدنى فعالیت کرده و فعالیت هاى صلح طلبانه او نیز بیشتر معطوف به مقابله با ساخت شهرک هاى یهودى نشین در سرزمین هاى اشغالى بوده و همچنین سابقه همکارى با جنبش صهیونیست «صلح اکنون» را در کارنامه خود دارد.
با توجه به چنین سابقه اى، به نظر مى رسد پرتز متعهدترین شخصیت براى دستیابى به صلح با اعراب است اما مساله این است که آیا اسراییلى ها نیز از چنین شخصیتى حمایت مى کنند؟اگر پرتز بتواند رقباى خود را در انتخابات پشت سر بگذارد، جناح سازش کار فلسطین جدى ترین و مصالحه جوترین شریک خود را در جامعه صهیونیست پیش رو خواهد داشت، اما اگر به سرنوشت امرام میزنار رهبر حزب کارگر در انتخابات پارلمانى سال ۲۰۰۲ دچار شود، روند صلح خاورمیانه بر همان پاشنه اى خواهد چرخید که اکنون مى چرخد، یعنى پردرد سر، کند، توام با خشونت و طاقت فرسا! به نظر مى رسد پرتز که برنامه انتخاباتى خود را بر محور مبارزه با فقر و فساد سازمان داده است، در انتخابات آینده شانس زیادى براى پیروزى دارد، ولى به باور اعضاى لیکود اگر او در انتخابات به پیروزى برسد از سرزمین هاى فلسطینى تا خطوط مرزى چهارم ژوئن ۱۹۶۷ عقب نشینى مى کند و همین امر نگرانى آن ها را به دنبال داشته است، تا جایى که لیکود، پرتز را به ضدیت با یهود متهم کرده است. البته اسراییلى ها در طول تاریخ بارها گرایشات خود را به احزاب راست نشان داده اند ولى مساله اى که در حال حاضر لیکود رانگران کرده این است که صهیونیست ها اکنون حزب راست دیگرى را به رهبرى شارون در مقابل لیکود مى بینند. حزبى که به اعتبار متنفذترین چهره راست گرایان یعنى شارون تاسیس مى شود و کارفرماى شارون را پشتوانه خویش قرار داده است و به نظر مى رسد در این میان لیکود بیشترین ضرر را متحمل خواهد شد و در وضعیت کنونى، حزب افراطى لیکود پس از حزب «مسوولیت ملى» به رهبرى شارون و حزب کارگر، شانس سوم پیروزى در انتخابات تلقى بشود.
در هر صورت شارون، در صورت پیروزى نیز براى تشکیل دولتى کارآمد و حداکثرى ناچاراً، باید دست به تشکیل ائتلافى جدید بزند. به احتمال قوى حزب کارگر به رهبرى «عمید پرتز» تنها در صورتى به این ائتلاف خواهد پیوست که شارون متعهد شود مذاکرات بامحمود عباس درباره ایجاد دولت فلسطینى و تعیین قطعى و نهایى مرزها را آغاز کند اما در صورتى که شارون برخلاف عقیده کارشناسان براى این گام مهم آمادگى نداشته باشد، ناچار به عنوان پیروز انتخابات براى حفظ موقعیت و آرامش در اردوگاه سیاسى خود، باید در فکر تشکیل ائتلافى راست و میانه باشرکت بدنه حزب لیکود و تشکل هاى کوچک مذهبى باشد. اما در هر صورت چه شارون و چه رقباى اصلى او در طیف ناهمگون احزاب سیاسى اسراییل چاره اى ندارند، جز آن که در فکر تاثیرگذارى بر رفتارهاى نیروهاى مقاومت در نوار غزه و سرزمین اشغالى کرانه باخترى رود اردن نیز باشند.این تغییرات و تحولات در مجموع نشانگر پوست انداختن سیماى سیاسى رژیم صهیونیستى است و در روند مذاکره با فلسطینى ها این تحولات امیدهاى تازه اى براى ایجاد صلح به وجود آورده است و به گفته صائب عریقات، مذاکره کننده ارشد فلسطینى، این یک فوران در آتشفشان سیاسى اسراییل بود. وى افزود: امیدوارم زمانى که گرد و غبارها فرو نشست، شریکى براى حرکت رو به جلو در اسراییل پیدا شود و در نهایت یک توافق به دست آید.