داستان کوتاه(صداقت)

[کلوپاترا]

چهار دانشجو که هریک به خود اعتماد کافی داشتند یک هفته قبل از امتحان پایان ترم به مسافرت میروند.وقتی از مسافرت بر میگردند متوجه میشوند که در تاریخ امتحان ها اشتباه کرده و یک روز دیر تر رسیده اند.بنابراین تصمیم گرفتند که پیش استاد رفته و علت دیر آمدن خود را پنچر شدن چرخ ماشین بهانه کنند.
استاد تصمیم گرفت از آنها امتحان بگیرد اما هر کدام از آنهارا در اتاق های جدا گانه ای برد.امتحان از 100 نمره بود .دانشجویان سوال اول را که یک نمره داشت به راحتی حل کردند.وقتی صفحه را برگرداندند تا به سوال دوم پاسخ دهند با این سوال روبرو شدند:دقیقا کدام یک از چرخ هایتان پنچر شده بود(99نمره)!!!
.
.
.
.
.
.
سپاس یادتون نره

[neda13]

داستانت عالی بود حالا هر کدوم یه چیزیی می نویسن

[shawkila]

بعد اونا چی گفتند؟؟؟؟؟؟

---

[کلوپاترا]

ممنون از نظرتون اونا تو اتاق های جداگانه ای بودند بنابراین این یک تنبیه برای اونها به حساب میاد

[PARIA33]

استاده خیلی زیرک بوده خوشم اومد

[defender]

ممنون قشنگ بود ولی تکراری ولی بازم ممنون سپاسیدمت

[کلوپاترا]

ممنون قشنگ بود ولی تکراری ولی بازم ممنون سپاسیدمت

ببخشید من نمیدونستم تکراریه ولی این داستان از اون هایی است که هرچند بار که بخونی بازم تازه ست!!!!بازم ببخشید

[ғдф!ทд ^ــ^]

اینو تو پیام نما شبکه 3خونده بودم