اتاق اعترافات(در دوره ی دبستان تا دبیرستان)

[MOMER]

هر کی از دوره ی دبستان تا دبیرستان خودش یه اعتراف جالب و خنده دار بکنه
اولیشم خودم تعریف می کنم(البته چون زیاد یادم نیست فقط یه چیز تقریبا جالب یادمه میگم)

اعتراف می کنم یه بار سرکلاس چهارم ابتدایی یه سوال آسون بهم افتاد و از فرط خوش حالی حالت قرتو کمرم فراوونه به من دست داد و وسط کلاس یه بریک خوشگل زدم معلم گرامی همراه با دانش آموزان عزیز کلاسو با خنده هاشون ترکوندند:cool:

[نیلوفر جوووووووووون]

اعتراف میکنم کتابای معلم پنجمم از دستم افتاد تو سطل اشغال. هیچی بهش نگفتم اون بنه خدا هم هی کتابو میزد به لبش.:4chs:

[نازدخت]

اعتراف میکنم که کلاس پنجمم چون واسه امتحان چیزی نخونده بودم به شوفاژ دیواری کلاسمون ویکس مالیدم تا بچه ها حالشون بد بشه و امتحان تعطیل
و موفق هم شدم

[شهرام تتلو]

اعتراف میکنم که یه بار سوم ابتدایی بودم گچ انداختم تو بخاری که کلاس پراز گردو خاک شد

[MOMER]

پس کو نظر
پس کو اعتراف
ینی همه بچه مثبتین

[h.rasouli921]

اعتراف میکنم کلاس سوم ب معلمم دروغ گفتم

[ترول]

من یه بار کلاس اول بودم اشتباهی رفتم دسشویی معلما
جند وخ پیش هم دکه دار مدرسه مون نبو بد من و دوستم رفتیم من قلاب گرفتم اون رفت بالا در حیاط رو باز کردیم در رفتیم بعد ما رو بردن دفتر تحمت دزدی زدن 100هزار تومان اونوخ من50تومان دادم اما دوستم نداد

[ƒяσzєη ℓσνє]

اعتـراف میکنم اولین روزی که رفتم مدرسه فکر میکــردم بدونه اجـآزه میشه رفت بیرون !