03-08-2020، 21:28
نبردِ استالینگراد (تابستان ۱۹۴۲–۲ فوریه ۱۹۴۳ میلادی) یکی از طولانیترین، مهلکترین و سرنوشت سازترین نبردهای جنگ جهانی دوم و تمام تاریخ بشر بودهاست.[۳]
در این نبرد ارتش آلمان نازی و متحدان آن بهمنظور فتح شهر استالینگراد (ولگاگراد کنونی) در جبهه شرقی و جنوب روسیه در عملیات بارباروسا به آن یورش بردند که پس از چندین ماه درگیری خونین در سوم فوریه ۱۹۴۳ شکست خوردند و فیلد مارشال «فون پاولوس» (Von Paulus) به اتفاق ۲۵۰۰ افسر عالیرتبه که ۲۴ نفر از آنها را ژنرالها تشکیل میدادند و بیش از صد هزار نفر دیگر تسلیم ارتش سرخ شوروی شدند.
با توجه به نبرد شدید تن به تن و حمله مستقیم به غیرنظامیان همانند حملات هوایی از این نبرد به عنوان یکی از بزرگترین (۲٫۲ میلیون سرباز) و خونبارترین (۱٫۲ تا ۲ میلیون کشته و زخمی) درگیریهای تاریخ بشر یاد میشود. پس از این نبرد آلمان نازی در جبهه شرقی هیچگاه نتوانست ابتکار عمل را به دست بگیرد و مجبور شد بخشی از نیروهای خود را برای جبران تلفات از جبهه غربی به جبهه شرقی منتقل نماید.
حمله آلمانیها برای اشغال شهر از اوت ۱۹۴۲ به کمک لشکر ششم و برخی عناصر لشکر چهارم پانزر آغاز شد. لوفتوافه، نیروی هوایی آلمان نازی با بمبارانهای مخرب از مهاجمان حمایت کرد که همین موضوع شهر را به تلی از خرابهها بدل نمود. در ادامه نبرد به جنگ خانه به خانه تبدیل شد که دو طرف را مجبور به اعزام نیروهای کمکی کرد. تا میانه نوامبر ۱۹۴۲ آلمانیها به قیمتی گران مدافعان را به نواری نازک در کرانه غربی رود ولگا عقب راندند.
نوزدهم نوامبر همین سال ارتش سرخ عملیاتی موسوم به عملیات اورانوس را از دو جهت علیه جناحین ضعیف تر که توسط رومانیاییها و مجارستانیها نگهداری میشد، آغاز کرد. جناحین نیروهای آلمانی به سرعت در هم کوبیده شد تا لشکر ششم بهطور کامل در منطقه استالینگراد به محاصره دربیاید. آدولف هیتلر، پیشوای آلمان نازی دستور داد تا این نیرو در مکان خود باقی بماند و هیج اقدامی از طرف آن برای شکستن محاصره صورت نگیرد. درعوض به به لشکر از طریق مسیر هوایی آذوقه رسانده شود و از بیرون برای شکستن محاصره تلاش گردد. نبرد برای دو ماه دیگر ادامه یافت. در فوریه ۱۹۴۳ دیگر آذوقه و مهمات محاصره شدگان رو به پایان بود تا این این که تمامی نیروهای باقیمانده در پی وخامت اوضاع خود را تسلیم دشمن کردند. این نبرد در کل پنج ماه و یک هفته و سه روز به طول انجامید. برای حمله آلمان به شوروی، آلمانیها نیازمند ارائه دلیل قانعکننده برای افکار عمومی دنیا به ویژه متحدین بودند، نقض «پیمان عدم تجاوز» یا «معاهده عدم تعرض» توسط شوروی، دلیل خوبی برای این کار به شمار میرفت.تا بهار ۱۹۴۲ با وجود شکست عملیات بارباروسا برای به زانو درآوردن شوروی در یک حمله برق آسا، آلمان توانسته بود بخش گستردهای از اراضی دشمن از جمله بلاروس، اوکراین و کشورهای حوزه بالتیک را به اشغال خود درآورد. از طرفی حملات زیردریاییهای آلمانی در اقیانوس اطلس بسیار موفق بود و اروین رومل در آفریقا توانسته بود طبرق را به سلطه خود درآورد. در شرق نیز آلمان توانسته بود تمامی جبهات از لنینگراد در شمال تا روستوف در جنوب را تثبیت کند. با وجود این که چند منطقه در خطر محاصره شدن توسط دشمن را داشت اما تهدید قابل توجهی به حساب نمیآمد. هیتلر مطمئن بود پس از پایان زمستان سال ۱۹۴۲ مقاومت ارتش سرخ را از بین خواهد برد چرا که حتی با وجود این که لشکر مرکزی متحمل تلفات زیادی در غرب مسکو شده بود اما هنوز ۶۵ درصد آن وارد جنگ نشده و با استراحت کافی و تجهیز دوباره آماده مشارکت در نبرد بودند. لشکرهای شمال و جنوب که اصلاً فشار سنگینی تا آن زمان ندیده بودند.
استالین خیال میکرد حمله تابستانه آلمان فشار خود را دوباره بر مسکو متمرکز خواهد کرد. با موفقیتهای اولیه، آلمان تصمیم گرفت حمله تابستانه را بیشتر متوجه بخشهای جنوبی شوروی بکند. اهداف ابتدایی مهاجمان نابودی ظرفیتهای صنعتی اطراف استالینگراد و سد کردن رود وولگا بود. این رود مسیری کلیدی بین کوههای قفقاز و دریای خزر به روسیه مرکزی بود. سلطه بر آن راه تجاری درون آن را از بین میبرد. آلمان وقتی در ۲۳ ژوئیه ۱۹۴۲ روستوف را اشغال کرد توانست خطوط لوله نفت را قطع کند. تصرف استالینگراد میتوانست کمک نظامی متفقین از راه ایران برای شوروی را بسیار مشکلتر کند.
در ۲۳ ژوئیه ۱۹۴۲ هیتلر اهداف تهاجم را اصلاح کرد و با گسترش فوقالعاده آن تصرف استالینگراد را نیز به آن افزود. با توجه به این که نام رهبر شوروی بر این شهر بود هر دو طرف شروع به تبلیغات گسترده منبی بر ارزش کنترل این شهر کردند. سقوط شهر جناح غربی و شمالی نیروهای پیشرونده به سمت باکو را نیز امن میکرد تا آلمان بتواند بر منابع راهبردی نفت این منطقه مسلط شود. اما گسترش بیش از حد نقشه یکی از دلایل شکست آلمان در استالینگراد بود زیرا آنها بیش از حد به خود مطمئن بودند و پیشبینی غلطی از توانایی شوروی داشتند.
شوروی که متوجه محدودیت زمان و منابع در طرف خود شده بود هر آن کس را که میتوانست سلاحی حمل کند راهی جنگ در استالینگراد کرد.
مقدمه
مجموعه لشکرهای جنوبی آلمان برای یک پیشروی سریع از طریق استپهای جنوبی روسیه به سمت قفقاز برای تصرف منابع حیاتی نفت این منطقه انتخاب شد. اسم رمز این عملیات تهاجم تابستانه «مورد آبی» گذاشته شد. در این عملیات لشکرهای اول، چهارم، ششم و هفدهم زرهی آلمان مشارکت داشتند. مجموعه لشکرهای جنوبی آلمان سال ۱۹۴۱ جمهوری سوسیالیستی شوروی اوکراین را به تصرف خود درآورده بود و به عنوان سرنیزه تهاجم در شرق اوکراین آماده بود.
اما با مداخله هیتلر مجموعه لشکرهای جنوبی به دو قسمت تقسیم شدند. مجموعه لشکرهای جنوبی اِی (A) به فرماندهی ویلهلم لیست با لشکرهای اول و هفدهم زرهی باید به پیشروی خود در راه جنوب به سمت قفقاز ادامه میداد. مجموعه لشکرهای جنوبی بی (B) شامل لشکر ششم به فرماندهی فریدریش پائولوس و لشکر چهارم زرهی به فرماندهی هرمان هوث نیز باید به طرف شرق، رود ولگا و استالینگراد میرفتند. مجموعه لشکرهای جنوبی بی ابتدا توسط فدر فون بک اما سپس توسط ماکسیمیلیان فون وایخس فرماندهی میشد.
آغاز عملیات برای اواخر ماه مه سال ۱۹۴۲ طرحریزی شده بود. اما برخی از واحدهای آلمانی و رومانیایی که باید در عملیات مشارکت میکردند همچنان درگیر محاصره سواستوپول در شبه جزیره کریمه بودند. تأخیر در پایان محاصره آغاز عملیات آبی را چندین بار به تأخیر انداخت به وجهی که شهر تا اواخر ژوئن سقوط نکرد.
عملیات فردریکوس یک آلمان علیه ناحیه اسیوم، منطقه محدب شوروی در نبرد دوم خارکف را از بین برد و تعداد زیادی از نیروهای شوروی را بین هفدهم تا بیست و نهم می به محاصره انداخت. مشابها عملیات ویلهلم ۱۳ ژوئن وولشانسک و عملیات فردریکوس ۲۲ ژوئن کوپیانسک را مورد حمله قرار داد.
عملیات مورد آبی نهایتاً با حمله مجموعه لشکر جنوبی آلمان به مناطقی جنوبی روسیه در ۲۸ ژوئن ۱۹۴۲ آغاز شد. در ابتدا تهاجم آلمانیها به خوبی آغاز شد و مدافعان بدون نشان دادن مقاومت قابل توجه در مناطق پهناور خالی از سکنه استپ رو به شرق دست به عقبنشینی زدند. چندین اقدام ارتش سرخ برای ساختن خط دفاعی مقابل مهاجمان با حمله آلمانیها به جناحین حریف با شکست مواجه شد. در جریان حمله دو منطقه بزرگ به محاصره آلمانیها درآمد و از بین برده شد. اولین منطقه دوم ژوئن در شمال شرقی خارکف و دومی یک هفته بعد در منطقه روستوف ایجاد و پاکسازی شد. همزمان لشکر دوم ارتش مجارستان به همراه لشکر چهارم زرهی آلمان به وورونژ یورش برده و آن را پنجم ژوئیه به تصرف خود درآوردند. پیشروی اولیه لشکر ششم به اندازهای موفقیتآمیز بود که هیتلر شخصاً دستور به پیوستن لشکر چهارم زرهی به مجموعه لشکرهای جنوبی ای در جنوب داد. در پی این مسئله تراکم ترافیکی بسیار بالایی در راههای محدودی که لشکر اول و چهارم زرهی از آن استفاده میکردند ایجاد شد. هر دو لشکر هنگامی که خواستند این بهم ریختگی و شلوغی را حل کنند در محل استقرار خود گیر کردند. این توقف طولانی بود و دست کم پیشروی را یک هفته به تعویق انداخت. با مشاهده این کندی هیتلر از نظر قبلی خود دست کشیده و دستور بازگشت لشکر چهارم زرهی برای حمله به استالینگراد را صادر کرد.
تا آخر ماه ژوئیه آلمانیها مدافعان شوروی را تا پشت رود دون عقب زدند. در این نقطه رودهای دون و وولگا تنها ۶۵ کیلومتر با یک دیگر فاصله داشتند به همین جهت آلمانیها منابع اصلی تدارکاتی خود در غرب رود دون قرار دادند که همین اقدام پیامدهای مهمی بعدها در جریان نبرد داشت. در این زمان آلمانیها شروع به استفاده از نیروهای متحدان ایتالیایی، مجارستانی و رومانیایی خود برای محافظت از جناح چپ خود در شمال کردند.
شرح نبرد
استالینگراد یکی از شهرهای اصلی صنعتی شوروی و نزدیک به ساحل رود ولگا بود که در آن کارخانههای بزرگ ساخت جنگافزار و تراکتور وجود داشت. فتح این شهر برای آدولف هیتلر، امتیاز بزرگی به حساب میآمد و موجب گسستن مسیرهای حمل و نقل شوروی در جنوب روسیه از طریق رود ولگا میشد. در اواخر ماه اوت ۱۹۴۲، ارتش چهارم زرهی لشکر زرهی آلمان از جانب شمال شرق و همزمان ارتش ششم به فرماندهی فردریش پاولوس، به همراه تانکها و ۳۳۰٬۰۰۰ نفر از بهترین قوای ارتش آلمان، از سمت شرق به شهر حمله کردند، در ۲۳ اوت، هواپیماهای لوفتوافه (نیروی هوایی آلمان)، بارانی از بمبهای آتشزا بر شهر فرو ریختند که بیشتر بناهای چوبی شهر را به خاکستر تبدیل نمود.
سربازان شوروی در حال حمله به یک خانه در فوریه ۱۹۴۳
گردان شصت و دوم شوروی به فرماندهی ژنرال واسیلی چویکوف، سرسختانه برای دفاع از شهر مقاومت کردند و در خیابانها و خانه به خانه با آلمانیها جنگیدند. شهر به جهنم سوزانی از دود و آتش تبدیل شد و در هر لحظه صدها گلوله توپ و خمپاره و بمب در گوشه و کنار آن منفجر میشد. بحرانیترین زمان برای روسها در اواسط ماه اکتبر بود که نیروهای آلمان، آنها را تا نزدیکی رود ولگا به عقب راندند. نیروهای شوروی با استفاده از کرجیها و قایقها از طرف دیگر ساحل این رود، مهمات تهیه میکردند که این گذرگاهها در آن هنگام توسط نیروهای آلمان به رگبار بسته شدند. با این وجود آلمانها، بهخاطر تلفات زیاد، فرسودگی و فرارسیدن سرمای طاقتفرسا، از ادامه جنگ دلسرد شده بودند. علیرغم تضمین فرمانده لوفتوافه، هرمان گورینگ، هواپیماهای باربری قادر نبودند تا سیصد تُن مهماتی که آلمانها روزانه بهآن احتیاج داشتند، را به آنان برسانند و تانکهایشان در جنگهای پیوسته خیابانی کاری از پیش نمیبردند. نبرد استالینگراد به دلیل پافشاری طرفین برای پیروزی مبدل به پیکار خونینی شد که در آن آلمانها اجازه عقبنشینی نداشتند.
محاصره شدن نیروهای آلمانی در پی اجرای عملیات اورانوس، قرمز: جبهه آلمانیها در ۱۹ نوامبر، نارنجی: جبهه آلمانیها در ۱۲ دسامبر
در نوزدهم ماه نوامبر، نیروهای شوروی با طرح ژنرال ژوکوف، یک ضد حمله گازانبری (دوجانبه) بزرگ را از دو سمت شمال و جنوب شهر علیه قوای آلمان، به اجرا گذاشتند و به زودی پاولوس و نیروهایش در محاصره قرار گرفتند. فریدریش پائولوس که مهمات بسیار کمی برای مبارزه با شورویها داشت و خود را در معرض نابودی میدید، از هیتلر درخواست کرد تا با عقبنشینی ارتش ششم و ملحق شدن آنان به نیروهای اصلی در غرب موافقت کند اما هیتلر با جواب: «نه عقبنشینی کن و نه تسلیم شو.»، به آنها فرمان داد تا آخرین نفس بجنگند. پاولوس با سرپیچی از فرمان هیتلر، در ۳۱ ژانویه ۱۹۴۳ خود را تسلیم نمود. ۹۱٬۰۰۰ مرد یخزده و گرسنه آنچه بود که از ارتش زرهی عظیم چهارم و ششم آلمان باقی ماند که همگی به همراه ۲۴ ژنرال آلمانی به اسارت گرفتهشدند. ۲۵۰٬۰۰۰ جسد متعلق به آلمانها و رومانیاییها توسط نیروهای شوروی، در داخل و حومه شهر پیدا شد. کل تلفات نیروهای محور (آلمان، ایتالیا، رومانی و مجارستان) چیزی حدود ۸۰۰٬۰۰۰ نفر تخمین زده شدهاست. تاریخنگاران رسمی ارتش روسیه، برآورد میکنند که ۱٬۱۰۰٬۰۰۰ تن از سربازان شوروی برای دفاع از شهر جان باخته یا مجروح و مفقود شدهاند و رقم نیروهای مردمی و غیرنظامی کشتهشده در نبرد حدود ۴۰٬۰۰۰ نفر تخمین زده شدهاست.
در نتیجه شکست در این نبرد، گارد آلمان در شرق کاملاً باز شد و این کشور ۳۰ درصد نیروهای خود را از دست داد و در سراشیبی اضمحلال قرار گرفت.
در نوامبر سال ۱۹۴۳ در کنفرانس تهران، وینستون چرچیل نخستوزیر بریتانیا، شمشیری ساخته شده در کشورش با نام «شمشیر استالینگراد» را به استالین اهدا نمود که بر تیغه آن این کلمات حک شده بود: «به شهروندان استالینگراد با قلبهای پولادینشان، هدیهای از شاه جورج ششم، بهعنوان نشان تکریم مردم بریتانیا.» ارتش سرخ با پیروزی در این نبرد، راه رسیدن به قدرت جهانی را برای شوروی هموار ساخت. موقعیت برتر شوروی، به مثابه طرف تعیینکننده در مذاکرات، در کنفرانس یالتا در فوریه ۱۹۴۵، ناشی از موقعیت آن در تناسب قوای نظامی جنگ جهانی بود.
منبع ویکی پدیا
در این نبرد ارتش آلمان نازی و متحدان آن بهمنظور فتح شهر استالینگراد (ولگاگراد کنونی) در جبهه شرقی و جنوب روسیه در عملیات بارباروسا به آن یورش بردند که پس از چندین ماه درگیری خونین در سوم فوریه ۱۹۴۳ شکست خوردند و فیلد مارشال «فون پاولوس» (Von Paulus) به اتفاق ۲۵۰۰ افسر عالیرتبه که ۲۴ نفر از آنها را ژنرالها تشکیل میدادند و بیش از صد هزار نفر دیگر تسلیم ارتش سرخ شوروی شدند.
با توجه به نبرد شدید تن به تن و حمله مستقیم به غیرنظامیان همانند حملات هوایی از این نبرد به عنوان یکی از بزرگترین (۲٫۲ میلیون سرباز) و خونبارترین (۱٫۲ تا ۲ میلیون کشته و زخمی) درگیریهای تاریخ بشر یاد میشود. پس از این نبرد آلمان نازی در جبهه شرقی هیچگاه نتوانست ابتکار عمل را به دست بگیرد و مجبور شد بخشی از نیروهای خود را برای جبران تلفات از جبهه غربی به جبهه شرقی منتقل نماید.
حمله آلمانیها برای اشغال شهر از اوت ۱۹۴۲ به کمک لشکر ششم و برخی عناصر لشکر چهارم پانزر آغاز شد. لوفتوافه، نیروی هوایی آلمان نازی با بمبارانهای مخرب از مهاجمان حمایت کرد که همین موضوع شهر را به تلی از خرابهها بدل نمود. در ادامه نبرد به جنگ خانه به خانه تبدیل شد که دو طرف را مجبور به اعزام نیروهای کمکی کرد. تا میانه نوامبر ۱۹۴۲ آلمانیها به قیمتی گران مدافعان را به نواری نازک در کرانه غربی رود ولگا عقب راندند.
نوزدهم نوامبر همین سال ارتش سرخ عملیاتی موسوم به عملیات اورانوس را از دو جهت علیه جناحین ضعیف تر که توسط رومانیاییها و مجارستانیها نگهداری میشد، آغاز کرد. جناحین نیروهای آلمانی به سرعت در هم کوبیده شد تا لشکر ششم بهطور کامل در منطقه استالینگراد به محاصره دربیاید. آدولف هیتلر، پیشوای آلمان نازی دستور داد تا این نیرو در مکان خود باقی بماند و هیج اقدامی از طرف آن برای شکستن محاصره صورت نگیرد. درعوض به به لشکر از طریق مسیر هوایی آذوقه رسانده شود و از بیرون برای شکستن محاصره تلاش گردد. نبرد برای دو ماه دیگر ادامه یافت. در فوریه ۱۹۴۳ دیگر آذوقه و مهمات محاصره شدگان رو به پایان بود تا این این که تمامی نیروهای باقیمانده در پی وخامت اوضاع خود را تسلیم دشمن کردند. این نبرد در کل پنج ماه و یک هفته و سه روز به طول انجامید. برای حمله آلمان به شوروی، آلمانیها نیازمند ارائه دلیل قانعکننده برای افکار عمومی دنیا به ویژه متحدین بودند، نقض «پیمان عدم تجاوز» یا «معاهده عدم تعرض» توسط شوروی، دلیل خوبی برای این کار به شمار میرفت.تا بهار ۱۹۴۲ با وجود شکست عملیات بارباروسا برای به زانو درآوردن شوروی در یک حمله برق آسا، آلمان توانسته بود بخش گستردهای از اراضی دشمن از جمله بلاروس، اوکراین و کشورهای حوزه بالتیک را به اشغال خود درآورد. از طرفی حملات زیردریاییهای آلمانی در اقیانوس اطلس بسیار موفق بود و اروین رومل در آفریقا توانسته بود طبرق را به سلطه خود درآورد. در شرق نیز آلمان توانسته بود تمامی جبهات از لنینگراد در شمال تا روستوف در جنوب را تثبیت کند. با وجود این که چند منطقه در خطر محاصره شدن توسط دشمن را داشت اما تهدید قابل توجهی به حساب نمیآمد. هیتلر مطمئن بود پس از پایان زمستان سال ۱۹۴۲ مقاومت ارتش سرخ را از بین خواهد برد چرا که حتی با وجود این که لشکر مرکزی متحمل تلفات زیادی در غرب مسکو شده بود اما هنوز ۶۵ درصد آن وارد جنگ نشده و با استراحت کافی و تجهیز دوباره آماده مشارکت در نبرد بودند. لشکرهای شمال و جنوب که اصلاً فشار سنگینی تا آن زمان ندیده بودند.
استالین خیال میکرد حمله تابستانه آلمان فشار خود را دوباره بر مسکو متمرکز خواهد کرد. با موفقیتهای اولیه، آلمان تصمیم گرفت حمله تابستانه را بیشتر متوجه بخشهای جنوبی شوروی بکند. اهداف ابتدایی مهاجمان نابودی ظرفیتهای صنعتی اطراف استالینگراد و سد کردن رود وولگا بود. این رود مسیری کلیدی بین کوههای قفقاز و دریای خزر به روسیه مرکزی بود. سلطه بر آن راه تجاری درون آن را از بین میبرد. آلمان وقتی در ۲۳ ژوئیه ۱۹۴۲ روستوف را اشغال کرد توانست خطوط لوله نفت را قطع کند. تصرف استالینگراد میتوانست کمک نظامی متفقین از راه ایران برای شوروی را بسیار مشکلتر کند.
در ۲۳ ژوئیه ۱۹۴۲ هیتلر اهداف تهاجم را اصلاح کرد و با گسترش فوقالعاده آن تصرف استالینگراد را نیز به آن افزود. با توجه به این که نام رهبر شوروی بر این شهر بود هر دو طرف شروع به تبلیغات گسترده منبی بر ارزش کنترل این شهر کردند. سقوط شهر جناح غربی و شمالی نیروهای پیشرونده به سمت باکو را نیز امن میکرد تا آلمان بتواند بر منابع راهبردی نفت این منطقه مسلط شود. اما گسترش بیش از حد نقشه یکی از دلایل شکست آلمان در استالینگراد بود زیرا آنها بیش از حد به خود مطمئن بودند و پیشبینی غلطی از توانایی شوروی داشتند.
شوروی که متوجه محدودیت زمان و منابع در طرف خود شده بود هر آن کس را که میتوانست سلاحی حمل کند راهی جنگ در استالینگراد کرد.
مقدمه
مجموعه لشکرهای جنوبی آلمان برای یک پیشروی سریع از طریق استپهای جنوبی روسیه به سمت قفقاز برای تصرف منابع حیاتی نفت این منطقه انتخاب شد. اسم رمز این عملیات تهاجم تابستانه «مورد آبی» گذاشته شد. در این عملیات لشکرهای اول، چهارم، ششم و هفدهم زرهی آلمان مشارکت داشتند. مجموعه لشکرهای جنوبی آلمان سال ۱۹۴۱ جمهوری سوسیالیستی شوروی اوکراین را به تصرف خود درآورده بود و به عنوان سرنیزه تهاجم در شرق اوکراین آماده بود.
اما با مداخله هیتلر مجموعه لشکرهای جنوبی به دو قسمت تقسیم شدند. مجموعه لشکرهای جنوبی اِی (A) به فرماندهی ویلهلم لیست با لشکرهای اول و هفدهم زرهی باید به پیشروی خود در راه جنوب به سمت قفقاز ادامه میداد. مجموعه لشکرهای جنوبی بی (B) شامل لشکر ششم به فرماندهی فریدریش پائولوس و لشکر چهارم زرهی به فرماندهی هرمان هوث نیز باید به طرف شرق، رود ولگا و استالینگراد میرفتند. مجموعه لشکرهای جنوبی بی ابتدا توسط فدر فون بک اما سپس توسط ماکسیمیلیان فون وایخس فرماندهی میشد.
آغاز عملیات برای اواخر ماه مه سال ۱۹۴۲ طرحریزی شده بود. اما برخی از واحدهای آلمانی و رومانیایی که باید در عملیات مشارکت میکردند همچنان درگیر محاصره سواستوپول در شبه جزیره کریمه بودند. تأخیر در پایان محاصره آغاز عملیات آبی را چندین بار به تأخیر انداخت به وجهی که شهر تا اواخر ژوئن سقوط نکرد.
عملیات فردریکوس یک آلمان علیه ناحیه اسیوم، منطقه محدب شوروی در نبرد دوم خارکف را از بین برد و تعداد زیادی از نیروهای شوروی را بین هفدهم تا بیست و نهم می به محاصره انداخت. مشابها عملیات ویلهلم ۱۳ ژوئن وولشانسک و عملیات فردریکوس ۲۲ ژوئن کوپیانسک را مورد حمله قرار داد.
عملیات مورد آبی نهایتاً با حمله مجموعه لشکر جنوبی آلمان به مناطقی جنوبی روسیه در ۲۸ ژوئن ۱۹۴۲ آغاز شد. در ابتدا تهاجم آلمانیها به خوبی آغاز شد و مدافعان بدون نشان دادن مقاومت قابل توجه در مناطق پهناور خالی از سکنه استپ رو به شرق دست به عقبنشینی زدند. چندین اقدام ارتش سرخ برای ساختن خط دفاعی مقابل مهاجمان با حمله آلمانیها به جناحین حریف با شکست مواجه شد. در جریان حمله دو منطقه بزرگ به محاصره آلمانیها درآمد و از بین برده شد. اولین منطقه دوم ژوئن در شمال شرقی خارکف و دومی یک هفته بعد در منطقه روستوف ایجاد و پاکسازی شد. همزمان لشکر دوم ارتش مجارستان به همراه لشکر چهارم زرهی آلمان به وورونژ یورش برده و آن را پنجم ژوئیه به تصرف خود درآوردند. پیشروی اولیه لشکر ششم به اندازهای موفقیتآمیز بود که هیتلر شخصاً دستور به پیوستن لشکر چهارم زرهی به مجموعه لشکرهای جنوبی ای در جنوب داد. در پی این مسئله تراکم ترافیکی بسیار بالایی در راههای محدودی که لشکر اول و چهارم زرهی از آن استفاده میکردند ایجاد شد. هر دو لشکر هنگامی که خواستند این بهم ریختگی و شلوغی را حل کنند در محل استقرار خود گیر کردند. این توقف طولانی بود و دست کم پیشروی را یک هفته به تعویق انداخت. با مشاهده این کندی هیتلر از نظر قبلی خود دست کشیده و دستور بازگشت لشکر چهارم زرهی برای حمله به استالینگراد را صادر کرد.
تا آخر ماه ژوئیه آلمانیها مدافعان شوروی را تا پشت رود دون عقب زدند. در این نقطه رودهای دون و وولگا تنها ۶۵ کیلومتر با یک دیگر فاصله داشتند به همین جهت آلمانیها منابع اصلی تدارکاتی خود در غرب رود دون قرار دادند که همین اقدام پیامدهای مهمی بعدها در جریان نبرد داشت. در این زمان آلمانیها شروع به استفاده از نیروهای متحدان ایتالیایی، مجارستانی و رومانیایی خود برای محافظت از جناح چپ خود در شمال کردند.
شرح نبرد
استالینگراد یکی از شهرهای اصلی صنعتی شوروی و نزدیک به ساحل رود ولگا بود که در آن کارخانههای بزرگ ساخت جنگافزار و تراکتور وجود داشت. فتح این شهر برای آدولف هیتلر، امتیاز بزرگی به حساب میآمد و موجب گسستن مسیرهای حمل و نقل شوروی در جنوب روسیه از طریق رود ولگا میشد. در اواخر ماه اوت ۱۹۴۲، ارتش چهارم زرهی لشکر زرهی آلمان از جانب شمال شرق و همزمان ارتش ششم به فرماندهی فردریش پاولوس، به همراه تانکها و ۳۳۰٬۰۰۰ نفر از بهترین قوای ارتش آلمان، از سمت شرق به شهر حمله کردند، در ۲۳ اوت، هواپیماهای لوفتوافه (نیروی هوایی آلمان)، بارانی از بمبهای آتشزا بر شهر فرو ریختند که بیشتر بناهای چوبی شهر را به خاکستر تبدیل نمود.
سربازان شوروی در حال حمله به یک خانه در فوریه ۱۹۴۳
گردان شصت و دوم شوروی به فرماندهی ژنرال واسیلی چویکوف، سرسختانه برای دفاع از شهر مقاومت کردند و در خیابانها و خانه به خانه با آلمانیها جنگیدند. شهر به جهنم سوزانی از دود و آتش تبدیل شد و در هر لحظه صدها گلوله توپ و خمپاره و بمب در گوشه و کنار آن منفجر میشد. بحرانیترین زمان برای روسها در اواسط ماه اکتبر بود که نیروهای آلمان، آنها را تا نزدیکی رود ولگا به عقب راندند. نیروهای شوروی با استفاده از کرجیها و قایقها از طرف دیگر ساحل این رود، مهمات تهیه میکردند که این گذرگاهها در آن هنگام توسط نیروهای آلمان به رگبار بسته شدند. با این وجود آلمانها، بهخاطر تلفات زیاد، فرسودگی و فرارسیدن سرمای طاقتفرسا، از ادامه جنگ دلسرد شده بودند. علیرغم تضمین فرمانده لوفتوافه، هرمان گورینگ، هواپیماهای باربری قادر نبودند تا سیصد تُن مهماتی که آلمانها روزانه بهآن احتیاج داشتند، را به آنان برسانند و تانکهایشان در جنگهای پیوسته خیابانی کاری از پیش نمیبردند. نبرد استالینگراد به دلیل پافشاری طرفین برای پیروزی مبدل به پیکار خونینی شد که در آن آلمانها اجازه عقبنشینی نداشتند.
محاصره شدن نیروهای آلمانی در پی اجرای عملیات اورانوس، قرمز: جبهه آلمانیها در ۱۹ نوامبر، نارنجی: جبهه آلمانیها در ۱۲ دسامبر
در نوزدهم ماه نوامبر، نیروهای شوروی با طرح ژنرال ژوکوف، یک ضد حمله گازانبری (دوجانبه) بزرگ را از دو سمت شمال و جنوب شهر علیه قوای آلمان، به اجرا گذاشتند و به زودی پاولوس و نیروهایش در محاصره قرار گرفتند. فریدریش پائولوس که مهمات بسیار کمی برای مبارزه با شورویها داشت و خود را در معرض نابودی میدید، از هیتلر درخواست کرد تا با عقبنشینی ارتش ششم و ملحق شدن آنان به نیروهای اصلی در غرب موافقت کند اما هیتلر با جواب: «نه عقبنشینی کن و نه تسلیم شو.»، به آنها فرمان داد تا آخرین نفس بجنگند. پاولوس با سرپیچی از فرمان هیتلر، در ۳۱ ژانویه ۱۹۴۳ خود را تسلیم نمود. ۹۱٬۰۰۰ مرد یخزده و گرسنه آنچه بود که از ارتش زرهی عظیم چهارم و ششم آلمان باقی ماند که همگی به همراه ۲۴ ژنرال آلمانی به اسارت گرفتهشدند. ۲۵۰٬۰۰۰ جسد متعلق به آلمانها و رومانیاییها توسط نیروهای شوروی، در داخل و حومه شهر پیدا شد. کل تلفات نیروهای محور (آلمان، ایتالیا، رومانی و مجارستان) چیزی حدود ۸۰۰٬۰۰۰ نفر تخمین زده شدهاست. تاریخنگاران رسمی ارتش روسیه، برآورد میکنند که ۱٬۱۰۰٬۰۰۰ تن از سربازان شوروی برای دفاع از شهر جان باخته یا مجروح و مفقود شدهاند و رقم نیروهای مردمی و غیرنظامی کشتهشده در نبرد حدود ۴۰٬۰۰۰ نفر تخمین زده شدهاست.
در نتیجه شکست در این نبرد، گارد آلمان در شرق کاملاً باز شد و این کشور ۳۰ درصد نیروهای خود را از دست داد و در سراشیبی اضمحلال قرار گرفت.
در نوامبر سال ۱۹۴۳ در کنفرانس تهران، وینستون چرچیل نخستوزیر بریتانیا، شمشیری ساخته شده در کشورش با نام «شمشیر استالینگراد» را به استالین اهدا نمود که بر تیغه آن این کلمات حک شده بود: «به شهروندان استالینگراد با قلبهای پولادینشان، هدیهای از شاه جورج ششم، بهعنوان نشان تکریم مردم بریتانیا.» ارتش سرخ با پیروزی در این نبرد، راه رسیدن به قدرت جهانی را برای شوروی هموار ساخت. موقعیت برتر شوروی، به مثابه طرف تعیینکننده در مذاکرات، در کنفرانس یالتا در فوریه ۱۹۴۵، ناشی از موقعیت آن در تناسب قوای نظامی جنگ جهانی بود.
منبع ویکی پدیا