29-09-2020، 12:40
고단한 하루가 길고 길었던 날
در یک روز طولانی و خسته کننده
한숨 가득 지친 맘을 다잡아
در حالی که قلبم با آه پر شده
오늘도 내일도 또 다시 일어나
امروز و فردا, من دوباره بلند میشم
하룰 살아 가겠죠
و زندگی همون روزه
막연한 기대도 메마른 웃음도
انتظار های مبهم, خنده ی خشکیده
차츰 변해 시간이 지나가도
به مرور زمان اونا تغییر پیدا میکنن
서러운 마음은 돋아난 상처는
دل غمگین, زخم بزرگ و اشکارا
사라지지 않아요
ناپدید میشن
서글픈 우리 외침이 들리나요
گریه ی غم انگیز ما رو شنیدید
한없이 참고 또 견뎠죠
ما با اونا همه چیز رو تحمل میکردیم
먼 길을 걷다 어둠이 찾아와도
حتی زمانی که تاریکی, راه طولانی که در اون راه میرفتیم رو
فرا میگرفت
두 손을 잡고서 늘 함께였는데
ما دست همدیگه رو میگرفتیم و همیشه با هم بودیم
불꺼진 창문 틈 사이 한줄기 빛
در یک اتاق تاریک, اشعه ی نور کوچیکی از پنچره میاد
언젠가는 환히 비춰주기를
خیلی از روزها من امیدوارم که اون دوباره خواهد درخشید
바라고 바라면 꼭 이뤄질거라
اگر امیدوار باشی, قطعا اتفاق خواهد افتاد
믿고 기다렸는데
این چیزیه که من به اون معتقدم و منتظرش هستم
서글픈 우리 외침이 들리나요
گریه ی غم انگیز ما رو شنیدید
한없이 참고 또 견뎠죠
ما با اونا همه چیز رو تحمل میکردیم
먼 길을 걷다 어둠이 찾아와도
حتی زمانی که تاریکی, راه طولانی که در اون راه میرفتیم رو
فرا میگرفت
두 손을 잡고서 늘 함께였는데
ما دست همدیگه رو میگرفتیم و همیشه با هم بودیم
왜 아무런 대답이 없나요
چرا هیچ جوابی نیست؟
왜 아무런 말 없이 숨겨왔나요
چرا شما حتی یک کلمه حرف نمیزنید؟
고단한 하루가 길고 길었던 날
در یک روز طولانی و خسته کننده
한숨 가득 지친 맘을 다잡아
در حالی که قلبم با اه پر شده
오늘도 내일도 또 다시 일어나
امروز و فردا, من دوباره بلند میشم
하룰 살아 가겠죠
و زندگی همون روزه