02-08-2015، 21:07
آموزش و پرورش در ایران باستان این مفهوم را داشت که یک فرد می بایستی دانش اندوزی نماید و ادب را فراگیرد تا آن که صاحب صفات و کردار نیک گردد و بتواند برای اجتماع عضو مفیدی بشمار رود. این سنت بعدها نیز در دوره های اسلامی گرامی ماند و دستورات قرآن که ضمن آن مقام معلم و دانش گرامی شمرده شده بود، سرمشق مسلمانان و الهام بخش آنان قرار گرفت.
در ایران باستان عوامل اولیه تربیت عبارت بود از طبیعت و وضع جغرافیایی کشور وآرا وعقایدی که اریایی ها با خود آورده وزرتشت آنها را پیراسته و اصلاح کرده بود .وقتی در ایران حکومت مقتدر و متمرکز به وجود آمد دولت نیز از عوامل موثر تربیت گردید.
آموزش و پرورش در ایران باستان
در ایران باستان سه منظور عمده از تربیت طفل داشتند:1_خدمت به اجتماع وکشور 2_خدمت به خانواده و رفع مسئولیت از پدر و مادر 3_بهبودی حال وبرتری بر دیگران.
اولین و ابتدایی ترین محل برای آموزش دانش به طور عام خانه بود و پدر و مادر عهده دار آموزش و پرورش بوده اند ولی به مرور وپا به پای تحولات اجتماعات وتمرکز خانواده ها مکان آموزشی به خانه ی دومی انتقال یافت که می توان آنرا نخستین محل تدریس گروهی یا مکتب خانه به حساب آورد.
با رواج دین زرتشت آتشکده ها برای آموزش مورد استفاده قرارگرفته و مدتها عهده دار این نقش مهم بوده است.البته مدارس ویژه ای برای فنون نظامی مانند مدارس تربیت بدنی با مکانهای سر گشوده و میدانهای وسیع در عهد هخامنشیان وجود داشتند.
اهداف آموزش وپرورش درایران باستان
در ایران باستان منظور عمده ی تربیت این بود که کودک را عضو مفید جامعه بار آورند.این معنا از نیایشی که می کردند استنباط می شود.در یسنا آمده است که (ای اهورامزدابه من فرزندی اعطافرماکه ازعهده ی انجام وظیفه نسبت به خانه ی من ومملکت من برآیدوپادشاه دادگرمرایاری کند.)
منظورازآموزش وپرورش دراین تاریخ طولانی کاملا شبیه نبوده است بلکه تابع اوضاع سیاسی اجتماعی زمان بوده ولی به طورکلی می توان گفت درتمام اعصاراین اهداف درصدراهمیت بوده ند:
1-هدف دینی واخلاقی:ایمان.تزکیه ی نفس.وجدان که تحت تعالیم زرتشت وشعارپندارنیک- کردارنیک -گفتارنیک جامه ی عمل می پوشند.
2-هدف نیرومندی وبهداشتی.جوانمردی .راستی .پاکدلی .پاک تنی وتندرستی.
3-هدف جنگی :نگهداری مرزوبوم.حفظ آرامش ودفاع دربرابر دشمنان
در طی قرون و اعصار متمادی سازمان تعلیم و تربیت یک سان نبوده است و به فراخور زمان امکنه آموزشی اعصار باستان متفاوت بوده اند
4-هدف اقتصادی:تهیه ی نان .رفاه وآسایش مردم.حفظ خانواده وتوسعه ی صنعت وحرفه هایی ازقبیل کشاورزی .آبیاری .دام داری .بازرگانی وپیشه گری.
5-هدف سیاسی:روابط عمومی (امنیت وکشورداری).روابط خارجی (آشتی ودوستی باهمسایگان).
زمان وطول مدت آموزش درایران باستان
برای زمان تحصیل و طول مدت آموزش در ایران باستان می توان سه مرحله متفاوت قایل شد که به نسبت رشد قوای جسمانی، ذهنی، روحیات و خصایص ملی، اهداف و نیازهای اجتماعی متغیر بوده است .
مرحله اول، یعنی آموزش خانوادگی که طی آن مهمترین و اساسی ترین شالوده تربیت و آموزش ایجاد می شد و مادر وظیفه سنگینی به عهده داشت.
مرحله دوم، آموزش عمومی بود که از 7 سالگی آغاز و تا 14 و15 سالگی ادامه می یافت.
. مرحله سوم، آموزش اختصاصی بود که با بلوغ و رشد هیجانات در فرد مصادف بود
در این مرحله، استعدادها شناسایی و با توجه به استعداد فرد رشته های تخصصی به او آموزش داده می شد.
سازمان آموزشی ایران باستان
در طی قرون و اعصار متمادی سازمان تعلیم و تربیت یک سان نبوده است و به فراخور زمان امکنه آموزشی اعصار باستان متفاوت بوده اند. لیکن در قسمت اعظم این مدت، خانواده و آتشکده و آموزشگاه درباری به پرورش اطفال و نوجوانان می پرداختند که البته در برخی قرون دبستان و دانشگاه نیز بدان افزوده شده است .
برنامه ی آموزشی در ایران باستان
برنامه ی تعلیم و تربیت در ایران باستان را می توان شامل سه قسمت عمده دانست:
1-پرورش دینی و اخلاقی 2- تربیت بدنی 3- تعلیم خواندن و نوشتن و حساب برای طبقات خاص.
پرورش دینی و اخلاقی: از آن جا که آموزش های اولیه بیشتر جنبه دینی داشت ادیان را می توان نخستین پایگاه آموزش انسانی دانست که در زندگی روزمره نقش آموزش را با قدرت با زندگی فرهنگی مردم می آمیخته است و از آن جا که در اوستا فصل مخصوصی به تربیت کودک ومعلم و روحانی اختصاص یافته بود و در پندنامه بزرگمهر نیز از اهمیت آموزش دینی سخن به میان آمده است و هرکسی را موظف می داند که 3/1 شبانه روز را صرف تربیت دینی نماید، می توان اذعان داشت که در واقع مهم ترین و یا یکی از مهم ترین قسمت های برنامه آموزشی ایران باستان، پرورش دینی و اخلاقی بوده است و این نوع آموزش به واقع رایج ترین و همگانی ترین نوع تعلیم به شمار می رفت که در خانه و آتشکده معمولاً انجام می پذیرفت.
تربیت بدنی و آموزش نظامی: یکی از مهم ترین نوع تعالیم نوجوانان و جوانان را تشکیل می داده است و هدف آن دفاع از سرحدات و لشکرکشی، پرورش روحیه ی سلحشوری و جنگاوری و حفظ وحدت می بود. برای تربیت بدنی سوارکاری، تیراندازی، شکار، چوگان، ژوبین اندازی و شنا را می آموختند.
در ایران باستان منظور عمده ی تربیت این بود که کودک را عضو مفید جامعه بار آورند.این معنا از نیایشی که می کردند استنباط می شود
خواندن و نوشتن و حساب کردن: که معمولاً فقط به عده معدودی آموخته می شد. به مانند فرزندان بزرگان و نجبا و موبدان که معمولاً برای فرمان دهی سپاه وحکم رانی و دادرسی و نگاه داری دفاتر دیوان و حساب و مالیات تربیت می شدند. در واقع می توان اذعان داشت که این مرحله از آموزش فقط ویژه اشراف بوده است. از سوی دگر در این مرحله به تربیت ترجمه کنندگان زبان های ملل مختلف نیز اقدام می شده است. هم چنین مطابق نظر فردوسی، که با منابع تاریخ ایران باستان آشنا بوده است، سخنوری آموختن نیز در این مرحله همواره قسمتی از تربیت شاهزادگان بوده است.
محدودیت های آموزش و پرورش در ایران باستان
علی رغم ویژگی های مثبتی که در روند آموزش و پرورش ایران باستان وجود داشته است متاسفانه این نظام آموزشی از محدودیت ها و یا بهتر است ذکر شود معایبی رنج می برد. بزرگ ترین محدودیت ها و معایب سازمان آموزش ایران باستان را می توان به شکل ذیل دسته بندی نمود:
. 1- آموزش و پرورش در انحصار طبقه اعیان و اشراف و شاهزادگان بود
. 2- آموزش یافتگان سعی داشتند دانش و معلومات خویش را از مردم عادی مخفی دارند
3- در آموزش و پرورش القا عقیده و اندیشه حاکم بود که نتیجه اش فرمان برداری مطلق و اطاعت کورکورانه در برابر افراد صاحب قدرت و منصب بود.
فرآوری : طاهره رشیدی
بخش تاریخ ایران و جهان تبیان
در ایران باستان عوامل اولیه تربیت عبارت بود از طبیعت و وضع جغرافیایی کشور وآرا وعقایدی که اریایی ها با خود آورده وزرتشت آنها را پیراسته و اصلاح کرده بود .وقتی در ایران حکومت مقتدر و متمرکز به وجود آمد دولت نیز از عوامل موثر تربیت گردید.
آموزش و پرورش در ایران باستان
در ایران باستان سه منظور عمده از تربیت طفل داشتند:1_خدمت به اجتماع وکشور 2_خدمت به خانواده و رفع مسئولیت از پدر و مادر 3_بهبودی حال وبرتری بر دیگران.
اولین و ابتدایی ترین محل برای آموزش دانش به طور عام خانه بود و پدر و مادر عهده دار آموزش و پرورش بوده اند ولی به مرور وپا به پای تحولات اجتماعات وتمرکز خانواده ها مکان آموزشی به خانه ی دومی انتقال یافت که می توان آنرا نخستین محل تدریس گروهی یا مکتب خانه به حساب آورد.
با رواج دین زرتشت آتشکده ها برای آموزش مورد استفاده قرارگرفته و مدتها عهده دار این نقش مهم بوده است.البته مدارس ویژه ای برای فنون نظامی مانند مدارس تربیت بدنی با مکانهای سر گشوده و میدانهای وسیع در عهد هخامنشیان وجود داشتند.
اهداف آموزش وپرورش درایران باستان
در ایران باستان منظور عمده ی تربیت این بود که کودک را عضو مفید جامعه بار آورند.این معنا از نیایشی که می کردند استنباط می شود.در یسنا آمده است که (ای اهورامزدابه من فرزندی اعطافرماکه ازعهده ی انجام وظیفه نسبت به خانه ی من ومملکت من برآیدوپادشاه دادگرمرایاری کند.)
منظورازآموزش وپرورش دراین تاریخ طولانی کاملا شبیه نبوده است بلکه تابع اوضاع سیاسی اجتماعی زمان بوده ولی به طورکلی می توان گفت درتمام اعصاراین اهداف درصدراهمیت بوده ند:
1-هدف دینی واخلاقی:ایمان.تزکیه ی نفس.وجدان که تحت تعالیم زرتشت وشعارپندارنیک- کردارنیک -گفتارنیک جامه ی عمل می پوشند.
2-هدف نیرومندی وبهداشتی.جوانمردی .راستی .پاکدلی .پاک تنی وتندرستی.
3-هدف جنگی :نگهداری مرزوبوم.حفظ آرامش ودفاع دربرابر دشمنان
در طی قرون و اعصار متمادی سازمان تعلیم و تربیت یک سان نبوده است و به فراخور زمان امکنه آموزشی اعصار باستان متفاوت بوده اند
4-هدف اقتصادی:تهیه ی نان .رفاه وآسایش مردم.حفظ خانواده وتوسعه ی صنعت وحرفه هایی ازقبیل کشاورزی .آبیاری .دام داری .بازرگانی وپیشه گری.
5-هدف سیاسی:روابط عمومی (امنیت وکشورداری).روابط خارجی (آشتی ودوستی باهمسایگان).
زمان وطول مدت آموزش درایران باستان
برای زمان تحصیل و طول مدت آموزش در ایران باستان می توان سه مرحله متفاوت قایل شد که به نسبت رشد قوای جسمانی، ذهنی، روحیات و خصایص ملی، اهداف و نیازهای اجتماعی متغیر بوده است .
مرحله اول، یعنی آموزش خانوادگی که طی آن مهمترین و اساسی ترین شالوده تربیت و آموزش ایجاد می شد و مادر وظیفه سنگینی به عهده داشت.
مرحله دوم، آموزش عمومی بود که از 7 سالگی آغاز و تا 14 و15 سالگی ادامه می یافت.
. مرحله سوم، آموزش اختصاصی بود که با بلوغ و رشد هیجانات در فرد مصادف بود
در این مرحله، استعدادها شناسایی و با توجه به استعداد فرد رشته های تخصصی به او آموزش داده می شد.
سازمان آموزشی ایران باستان
در طی قرون و اعصار متمادی سازمان تعلیم و تربیت یک سان نبوده است و به فراخور زمان امکنه آموزشی اعصار باستان متفاوت بوده اند. لیکن در قسمت اعظم این مدت، خانواده و آتشکده و آموزشگاه درباری به پرورش اطفال و نوجوانان می پرداختند که البته در برخی قرون دبستان و دانشگاه نیز بدان افزوده شده است .
برنامه ی آموزشی در ایران باستان
برنامه ی تعلیم و تربیت در ایران باستان را می توان شامل سه قسمت عمده دانست:
1-پرورش دینی و اخلاقی 2- تربیت بدنی 3- تعلیم خواندن و نوشتن و حساب برای طبقات خاص.
پرورش دینی و اخلاقی: از آن جا که آموزش های اولیه بیشتر جنبه دینی داشت ادیان را می توان نخستین پایگاه آموزش انسانی دانست که در زندگی روزمره نقش آموزش را با قدرت با زندگی فرهنگی مردم می آمیخته است و از آن جا که در اوستا فصل مخصوصی به تربیت کودک ومعلم و روحانی اختصاص یافته بود و در پندنامه بزرگمهر نیز از اهمیت آموزش دینی سخن به میان آمده است و هرکسی را موظف می داند که 3/1 شبانه روز را صرف تربیت دینی نماید، می توان اذعان داشت که در واقع مهم ترین و یا یکی از مهم ترین قسمت های برنامه آموزشی ایران باستان، پرورش دینی و اخلاقی بوده است و این نوع آموزش به واقع رایج ترین و همگانی ترین نوع تعلیم به شمار می رفت که در خانه و آتشکده معمولاً انجام می پذیرفت.
تربیت بدنی و آموزش نظامی: یکی از مهم ترین نوع تعالیم نوجوانان و جوانان را تشکیل می داده است و هدف آن دفاع از سرحدات و لشکرکشی، پرورش روحیه ی سلحشوری و جنگاوری و حفظ وحدت می بود. برای تربیت بدنی سوارکاری، تیراندازی، شکار، چوگان، ژوبین اندازی و شنا را می آموختند.
در ایران باستان منظور عمده ی تربیت این بود که کودک را عضو مفید جامعه بار آورند.این معنا از نیایشی که می کردند استنباط می شود
خواندن و نوشتن و حساب کردن: که معمولاً فقط به عده معدودی آموخته می شد. به مانند فرزندان بزرگان و نجبا و موبدان که معمولاً برای فرمان دهی سپاه وحکم رانی و دادرسی و نگاه داری دفاتر دیوان و حساب و مالیات تربیت می شدند. در واقع می توان اذعان داشت که این مرحله از آموزش فقط ویژه اشراف بوده است. از سوی دگر در این مرحله به تربیت ترجمه کنندگان زبان های ملل مختلف نیز اقدام می شده است. هم چنین مطابق نظر فردوسی، که با منابع تاریخ ایران باستان آشنا بوده است، سخنوری آموختن نیز در این مرحله همواره قسمتی از تربیت شاهزادگان بوده است.
محدودیت های آموزش و پرورش در ایران باستان
علی رغم ویژگی های مثبتی که در روند آموزش و پرورش ایران باستان وجود داشته است متاسفانه این نظام آموزشی از محدودیت ها و یا بهتر است ذکر شود معایبی رنج می برد. بزرگ ترین محدودیت ها و معایب سازمان آموزش ایران باستان را می توان به شکل ذیل دسته بندی نمود:
. 1- آموزش و پرورش در انحصار طبقه اعیان و اشراف و شاهزادگان بود
. 2- آموزش یافتگان سعی داشتند دانش و معلومات خویش را از مردم عادی مخفی دارند
3- در آموزش و پرورش القا عقیده و اندیشه حاکم بود که نتیجه اش فرمان برداری مطلق و اطاعت کورکورانه در برابر افراد صاحب قدرت و منصب بود.
فرآوری : طاهره رشیدی
بخش تاریخ ایران و جهان تبیان