03-10-2020، 9:54
این مقاله به تاریخ امپراتوری آشور میپردازد. اقوام سامی از دیرباز در جستجوی آب و علفزار از جنوب شبه جزیره عربستان به سوی شمال این شبه جزیره حرکت میکردند و در شمال سکنی میگزیدند. البته تاریخ دقیق این حرکت و نیز مدت زمان آن مشخص نیست، امّا آثار و شواهدی در دست است که نشان میدهند این تودههای متراکم در اواخر هزاره چهارم پیش از میلاد به میانرودان رسیدند و دنباله آنان همچنان به صورت سیلی از جنوب به طرف شمال در حرکت بودند. آشوریها بهسرعت شروع به ساخت شهرهای جدید کردند و بهتدریج بر پیشرفت آنان در تمام زمینههای فرهنگی و نظامی افزوده شد.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
امپراتوری قدیم آشور
دولت آشور دولت مهمی بود که در خاورمیانه قدیم تشکیل شد و در آغاز تابع بابل بود. در سال ۱۸۰۰ پ.م فرمانروایان اولیه آشوری شهرهای آشور، نینوا و اربیل را متحد کردند و سلسلههای پادشاهی آشور بعد از سال ۱۴۲۰ پ.م شکل گرفتند. آشور حدود هزار سال دوام کرد. آشوریها چون سرزمینشان مانند بابل حاصلخیز نبود باجگیری و دست اندازی به سرزمینهای دیگر را در پیش گرفتند. نتیجتاً دولت آشور یک دولت حرفهای جنگجو و متجاوز شد.
بزرگترین پادشاه این دوره تیگلت پیلسر یکم است که فتوحات زیادی در ایران و بابل انجام داد. اما پس از مدتی بابل دوباره موفق شد آشور را مطیع خود کند. از وقایع مهم این دوره پیدا شدن قومی صحراگرد و تازه نفس از عربستان بود که آشور و بابل را تحت فشار قرار دادند، این مردمان در تاریخ به آرامیها مشهور هستند.
امپراتوری نو آشوری
پس از امپراتوری «میانه آشور» قدرت آشوریها رو به سستی گذاشت، بهطوریکه تا دو یا سه سده پس از امپراتوری «میانه آشور» توسط اقوام بیتمدن مورد دست درازی و غارت قرار گرفتند، تا اینکه به مرور به خودباوری رسیدند و جان دوباره گرفتند و درست در همین زمان بود که عظمت و شکوه گذشته شکوفا شد و تمدن میانرودان شکل گرفت. بزرگترین پادشاه این دوره تیگلت پیلسر سوم است که ابتدا به بابل لشکرکشی کرد که موفق شد بابلیها و کلدانیها را شکست بدهد، سپس به قسمتهای شمالی لشکرکشی کرد که توانست قسمتهای جنوبی سرزمین آرارات را ضمیمه آشور بکند ولی موفق به فتح پایتخت آن نشد.
ویل دورانت در تاریخ تمدن خود میگوید: حکومت آشور بانی پال که بر منطقه وسیع آشور، بابل، ارمنستان، سرزمین ماد، فلسطین، سوریه، فنیقیه، سومر، عیلام و مصر سایه انداخته بود، بدون تردید یکی از بزرگترین سازمانهای اداری بود که جهان مدیترانه یا خاور نزدیک تا آن زمان به خود دیده بود و تنها حمورابی و نخوطمس سوم بودند که قبل از آن بدینگونه دستگاه اداری، آن هم نه شبیه به آن، نزدیک شده بودند و تنها پس از آن، دستگاه اداری هخامنشی پیش از حمله اسکندر بود که توانست با آن برابری کند.
سرانجام امپراتوری قدرتمند آشور در ۶۱۲ پ.م با هجوم ماد سقوط کرد و قدرت از آشور به نینوا منتقل شد. و سپس در نینوا امپراتوری آشور در 614 پ.م با هجوم متحد ماد و بابل سقوط کرد و نابود شد و برای همیشه از صفحه تاریخ محو گردید، نابودی آشور آغاز صعود پادشاهی ماد به شاهنشاهی ماد بود
ارابه آشوری
یکی از رموز کامیابی ارتش آشور، استفاده مؤثر از ارابههای جنگی بود. این سلاح جنگی متحرک در طی سدههای سیزدهم و دوازدهم ق.م در دشتهای شمالی ( بین النهرین) به کار گرفته می شد و سپس با استفاده از اسبهای چابک تر که برای کار با این ارابه پروش می یافتند،و بهبود خود ارابه توسعه یافت.ارابههای قرن نهم گاه با چهار اسب کشیده می شد،اما عدم چابکی و آسیبپذیری اسبها باعث شد که دیگر از آنها به عنوان وسیله جنگی استفاده نشود.تغییرات در فناوری آهنگری برای طراحی وسیله نقلیه سبک تر با یک قالب چوبی که بر روی یک وسیله فرود فلزی کار گذاشته می شد همراه با حرکت محور چرخ به عقب از مرکز،این را به را بهبود بخشید.نتیجه کار،قابل مانور بودن بیشتر ارابه در اثر اصطکاک کم تر چرخ بود.ارابه ران خودرا در جلوی حفاط محکم نگاه می داشت ضمن آن که مال بند را، که در آغاز بیضی شکل و سپس مستقیم شد،محکم به دست می گرفت و بدین ترتیب کنترل دو یوغ اسب آسان تر می شد.شکل ارابه مستطیلی تر شد تا استفاده از زره و خدمه را راحت کند. با نزدیک شدن زمان نبرد یک اسب اضافی یا یدکی نیز به عقب آن بسته می شد.ارابه سبک معمولاً دو خدمه داشت،یکی راننده و دیگری کماندار یا نیزه افکن،اما پس از فرن نهم فرد سومی نیز با یک یا دو سپر برای تقویت عقب ارابه افزوده شد.این ارابهها تکان و شوک شدیدی در مرکز حمله ایجاد میکرد، تاکتیکی که ارزش حمله پیاده نظامی در نبرد باز را کاهش می داد،یا در جناحین در مانورهای محاصره هماهنگ با سواره نظام به کار می رفت.
خصایص آشوریها
از خصایص آشوریها بی رحمی و شقاوت آنها نسبت به دشمنان بود. علت آن را باید دو چیز دانست، آشوریها اعتقاد داشتن بیرحمی و شقاوت با دشمنان مورد رضایت خداوند است و ثواب دارد، چنانچه یکی از پادشاهان آشور به دست خود اسرا را کور میکرد و این کار را مورد پسند خدایان میدانست. آشوریها چون جمعیت کمی داشتند برای از دست ندادن سرزمینهای تحت حاکمیتشان که بعدها وسعت زیادی پیدا کرد متوسل به کارهایی میشدند که ملل مغلوب را ضعیف و در برخی موارد نابود میکردند.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
امپراتوری قدیم آشور
دولت آشور دولت مهمی بود که در خاورمیانه قدیم تشکیل شد و در آغاز تابع بابل بود. در سال ۱۸۰۰ پ.م فرمانروایان اولیه آشوری شهرهای آشور، نینوا و اربیل را متحد کردند و سلسلههای پادشاهی آشور بعد از سال ۱۴۲۰ پ.م شکل گرفتند. آشور حدود هزار سال دوام کرد. آشوریها چون سرزمینشان مانند بابل حاصلخیز نبود باجگیری و دست اندازی به سرزمینهای دیگر را در پیش گرفتند. نتیجتاً دولت آشور یک دولت حرفهای جنگجو و متجاوز شد.
بزرگترین پادشاه این دوره تیگلت پیلسر یکم است که فتوحات زیادی در ایران و بابل انجام داد. اما پس از مدتی بابل دوباره موفق شد آشور را مطیع خود کند. از وقایع مهم این دوره پیدا شدن قومی صحراگرد و تازه نفس از عربستان بود که آشور و بابل را تحت فشار قرار دادند، این مردمان در تاریخ به آرامیها مشهور هستند.
امپراتوری نو آشوری
پس از امپراتوری «میانه آشور» قدرت آشوریها رو به سستی گذاشت، بهطوریکه تا دو یا سه سده پس از امپراتوری «میانه آشور» توسط اقوام بیتمدن مورد دست درازی و غارت قرار گرفتند، تا اینکه به مرور به خودباوری رسیدند و جان دوباره گرفتند و درست در همین زمان بود که عظمت و شکوه گذشته شکوفا شد و تمدن میانرودان شکل گرفت. بزرگترین پادشاه این دوره تیگلت پیلسر سوم است که ابتدا به بابل لشکرکشی کرد که موفق شد بابلیها و کلدانیها را شکست بدهد، سپس به قسمتهای شمالی لشکرکشی کرد که توانست قسمتهای جنوبی سرزمین آرارات را ضمیمه آشور بکند ولی موفق به فتح پایتخت آن نشد.
ویل دورانت در تاریخ تمدن خود میگوید: حکومت آشور بانی پال که بر منطقه وسیع آشور، بابل، ارمنستان، سرزمین ماد، فلسطین، سوریه، فنیقیه، سومر، عیلام و مصر سایه انداخته بود، بدون تردید یکی از بزرگترین سازمانهای اداری بود که جهان مدیترانه یا خاور نزدیک تا آن زمان به خود دیده بود و تنها حمورابی و نخوطمس سوم بودند که قبل از آن بدینگونه دستگاه اداری، آن هم نه شبیه به آن، نزدیک شده بودند و تنها پس از آن، دستگاه اداری هخامنشی پیش از حمله اسکندر بود که توانست با آن برابری کند.
سرانجام امپراتوری قدرتمند آشور در ۶۱۲ پ.م با هجوم ماد سقوط کرد و قدرت از آشور به نینوا منتقل شد. و سپس در نینوا امپراتوری آشور در 614 پ.م با هجوم متحد ماد و بابل سقوط کرد و نابود شد و برای همیشه از صفحه تاریخ محو گردید، نابودی آشور آغاز صعود پادشاهی ماد به شاهنشاهی ماد بود
ارابه آشوری
یکی از رموز کامیابی ارتش آشور، استفاده مؤثر از ارابههای جنگی بود. این سلاح جنگی متحرک در طی سدههای سیزدهم و دوازدهم ق.م در دشتهای شمالی ( بین النهرین) به کار گرفته می شد و سپس با استفاده از اسبهای چابک تر که برای کار با این ارابه پروش می یافتند،و بهبود خود ارابه توسعه یافت.ارابههای قرن نهم گاه با چهار اسب کشیده می شد،اما عدم چابکی و آسیبپذیری اسبها باعث شد که دیگر از آنها به عنوان وسیله جنگی استفاده نشود.تغییرات در فناوری آهنگری برای طراحی وسیله نقلیه سبک تر با یک قالب چوبی که بر روی یک وسیله فرود فلزی کار گذاشته می شد همراه با حرکت محور چرخ به عقب از مرکز،این را به را بهبود بخشید.نتیجه کار،قابل مانور بودن بیشتر ارابه در اثر اصطکاک کم تر چرخ بود.ارابه ران خودرا در جلوی حفاط محکم نگاه می داشت ضمن آن که مال بند را، که در آغاز بیضی شکل و سپس مستقیم شد،محکم به دست می گرفت و بدین ترتیب کنترل دو یوغ اسب آسان تر می شد.شکل ارابه مستطیلی تر شد تا استفاده از زره و خدمه را راحت کند. با نزدیک شدن زمان نبرد یک اسب اضافی یا یدکی نیز به عقب آن بسته می شد.ارابه سبک معمولاً دو خدمه داشت،یکی راننده و دیگری کماندار یا نیزه افکن،اما پس از فرن نهم فرد سومی نیز با یک یا دو سپر برای تقویت عقب ارابه افزوده شد.این ارابهها تکان و شوک شدیدی در مرکز حمله ایجاد میکرد، تاکتیکی که ارزش حمله پیاده نظامی در نبرد باز را کاهش می داد،یا در جناحین در مانورهای محاصره هماهنگ با سواره نظام به کار می رفت.
خصایص آشوریها
از خصایص آشوریها بی رحمی و شقاوت آنها نسبت به دشمنان بود. علت آن را باید دو چیز دانست، آشوریها اعتقاد داشتن بیرحمی و شقاوت با دشمنان مورد رضایت خداوند است و ثواب دارد، چنانچه یکی از پادشاهان آشور به دست خود اسرا را کور میکرد و این کار را مورد پسند خدایان میدانست. آشوریها چون جمعیت کمی داشتند برای از دست ندادن سرزمینهای تحت حاکمیتشان که بعدها وسعت زیادی پیدا کرد متوسل به کارهایی میشدند که ملل مغلوب را ضعیف و در برخی موارد نابود میکردند.