12-04-2015، 19:43
علی احمدی ۱۳ساله - ساکن استان فارس، که سرحلقــه ی یکی از حلقه های صالحینه، میگه: «با صحبتهای امام جماعت مسجدمون و کمک مربیان، وقتی از فرهنگِ بدِ ماهواره مطلع شدم، تصمیم گرفتم اول از خونه ی خودمون شروع کنم.
یک روز به پدر و مادرم گفتم «باید بجای ماهواره از دستگاه دیجیتـــال استفاده کنیم» اما اونا استقبــال نکردند. منم برای اینکه بهشون نشون بدم چقدر بر این موضوع جدی ام [هر چند وضع مالی مون خوب بود اما] دور از چشم خانواده، چند روزی کارگری کردم. وقتی دستمزدم رو گرفتم از مغازه ای یک دستگاه دیجیتال خریدم.
رفتم خونه و جریان رو برای پدر و مادرم تعریف کردم، بهشون گفتم: شاید ماهــواره به شما ضرری نرســونه ولی من ازش می ترسم! چون در سن بلوغ هستم، پس زمینه ی گنـ ـاه رو برام فراهم نکنید!
اولش انتظار نداشتم ولی دیدم اشکــــ در چشمای مادرم جمع شد و پدرم هم منو در آغوش گرفت و گفت: حالا که اینقدر اصرار داری به خاطر تو، باشه. » بعد از او چند تا دیگه از دوستاش هم در این کار، موفق شدند.
خبر به مسجد و مردم محله رسید، بعد هم در استان فارس پیچید و باعث شد امام جمعه محترم شهــر و فرمانده سپاه استان، از او تجلیل کردند و جالب تر اینکه در مراســم تجلیل، علی آقا گفت: «حاضــرم باز هم کار کنم و درآمدش رو دستگاه دیجیتــال بخرم و خانه های دیگه ای رو از اســارت دشمن آزاد کنم! »
علی آقا منو یاد جمله ی پیــر جمـاران انداخت که: رهبـــر ما آن طفل سیزده ساله ای ست که با قلب کوچکش، که ارزشش از صدها زبان و قلم بزرگــــتر است، نارنجک به کمر بست و ....
منبع : انجمن گفتگوی دینی