13-05-2012، 14:26
به خدا گفت چه چیزی بیشتر از همه شما را در مورد انسان متعجب میکند ؟
خدا جواب داد : این که آنها از کودک بودن خسته میشوند و برای بزرگ شدن عجله دارند و سالیان دراز را در حسرت دوران کودکی سر می کنند این که سلامتیشان را برای بدست آوردن پول از دست میدهند و بعد پولشان را خرج می کنند تا دوباره سلامتی به دست آورند . این که با چنان هیجانی به آینده فکر میکنند که زمان حال را فراموش میکنند و لذا نه در حال زندگی میکنند و نه در آینده . این که چنان زندگی میکنند که گویی هرگز نخواهند مرد و چنان میمیرند که گویی هرگز زنده نبودهاند
پرسید : چه درسهایی از زندگی را میخواهید بندگانت یاد بگیرند ؟
با لبخندی پاسخ داد : یاد بگیرند که نمیتوان دیگران را مجبور به دوست داشتن خود کرد ، اما میتوان محبوب دیگران شد . یاد بگیرند که با ارزشترینها ، اشیایی نیست که در زندگی دارند بلکه اشخاصی است که در زندگی دارند . یاد بگیرند که نباید خود را با دیگران مقایسه کنند ، هرکس طبق ارزشهای خودش قضاوت میکند نه در گروه و بر اساس مقایسه . یاد بگیرند که ثروتمند کسی نیست که بیشترین دارایی را داشته باشد ، بلکه کسی است که کمترین نیاز را داشته باشد . یاد بگیرند که برای ایحاد زخمی عمیق در دل کسی که دوستش دارند فقط چند ثانیه لازم است اما برای التیام آن سالها وقت لازم است . یاد بگیرند که افراد بسیاری آنها را عمیقا دوست دارند اما بلد نیستند که علاقهشان را ابراز کنند . یاد بگیرند که پول همه چیز را میخرد اما نه دل خوش را . یاد بگیرند که ممکن است دو نفر یک موضوع واحد را بدانند اما از آن دو برداشت کاملا متفاوت داشته باشند . یاد بگیرند که دوست واقعی کسی است که همه چیز را در مورد آنها میداند و با این حال دوستشان دارد . یاد بگیرند که کافی نیست همواه دیگران آنها را ببخشند بلکه باید خودشان هم خود را ببخشند