21-02-2015، 13:03
در درون این بدن مادی ما چراغی برافروخته و روشن است و خود ما نیز در فروغ آن محاط می باشیم ۱ ، و جاده ای را که در آن افتاده و کار می کنیم ، کاملا مشخص و معین گردیده ، یعنی در این مرحله می دانیم که چه هستیم و به کجا می رویم . ۲
بنابراین دیگر نباید فقط درصدد انجام و کسب منافع مادی شخصی خود برآئیم ، بلکه بایستی با کمال جدیت و استقامت برای پیشرفت و ارتقا روحی خود کوشش نمائیم .
منظور نهایی و آخرین مرام زندگانی ، تکامل است و آن جاده که ما را بدین شارع بزرگ و مقدس هدایت می نماید ، همانا ترقی و پیشرفت تدریجی خود ما است . این راه ، خیلی طولانی و طاقت فرسا است و بایستی آن را به تانی پیمود . ۳
و این موجود انسانی ، هر مرحله و درجه ای را که طی می کند ۴ ، به واسطه مجاهدات و زحماتی که متحمل گشته ، اجر و پاداشی برای خود تهیه کرده و از روی همین مساعی ، تجاربی تحصیل نموده و قوای عقلانی و معنوی خویش را بدین وسیله توسعه و پرورش داده است .
مقدرات کلیه افراد بشر یکسان و مشابه است ، احدی را بر دیگری رجحان و مزیتی نبوده و جاده تکامل یکی است ۵ . موجودات عموما بایستی همان راه را بپیمایند و در طی این مراحل بایستی انواع و اقسام موانعی که در پیش پای خود مشاهده می کنند ، منکوب نموده ، بر آن ها تسلط یافته و بدین وسیله یک قسم عاقبت یا انجامی به جهت خویش آماده و تامین نمایند .
البته صحیح است که ما خود ، مختار و آزادیم و می توانیم این دوره را به هر نحو که مایلیم ، خواه سریع و خواه کند ، به پایان رسانیده و دیر یا زود به حد کمال رهسپار شویم ، و آزادیم و می توانیم در انواع و اقسام تنعمات مادی و عیش و عشرت به سر برده و بدین وسیله زندگی ها و مراحل زیادی را در بطالت ، بیکاری یا رذالت و شرارت بگذرانیم ، ولی نبایستی غافل بود که زمانی می رسد که حس تکلیف ، ما را بیدار کرده ، متنبه ساخته و به ما گوشمالی کاملی خواهد داد ، در این وقت است که درد و رنج محرک این سستی و رخوت شده و به ناچار مجبور می شویم دوره تکاملی را که مدت ها به حال وقفه و ذره ای در آن پیش نرفته ایم ادامه داده و به جانب مقصود رهسپار گردیم . ۶
هر یک از افراد بشر به واسطه اعمال خوب یا بدی که مرتکب می گردد ، موقعیت و آتیه خود را مرتب و منظم می سازد ؛ یعنی نتیجه همین اعمال است که در آینده به خود او بازگشت کرده و موجب حفظ و حراست وی می گردد . ۷
هر گاه این موجود ، زندگی خود را در هوی و هوس های شهوانی به سر برد و در راه خیر و صلاح قدمی برندارد ، بدون شک در منجلاب پستی باقی می ماند و از شان و مقام وی نیز کاسته می گردد تا آن که به واسطه رنج و مشقت ، خود را منزه و پاک سازد و به مجرد این که این مرحله را پیمود ، یعنی تا اندازه ای پاک و تصفیه شد ، از این جا است که دوره تکامل وی با طرز بهتر و آبرومندتری ادامه می یابد . پس موجود ، بایستی به نسبت خطاهایی که مرتکب گردیده ، آن ها را ترمیم و جبران نماید ۸ .
با توجه به آنچه گفته شد ، روح انسانی ، به طور دائم و همیشه مقهور و معلول این دنیای زمینی تاریک و ظلمانی نیست ، یعنی پس از حصول و کسب بعضی از صفات لازمه ، این زمین را ترک گفته و به عوالم و دنیاهای نورانی و روشن دیگری رهسپار خواهد شد ،... و باز به تدریج ترقی کرده ، آن عوالم جدید را پیموده و چون در هر مرتبه مراحل جدیدی را ملاقات می نماید ، لاینقطع بر درجات اخلاقی و کمال خود اضافه نموده و به همین ترتیب پس از طی مراحل مختلف تکاملی ، نهایتا در حکومت موجودات و اشیا سهیم شده و به واسطه اعمال خود در حفظ انتظام عالم و اجرای نقشه خداوندی ، وسیله ای شده و کمک می نماید .
بلی از این قرار است راز عظیمی که در روح انسانی موجود می باشد ! این روح به منزله جرقه یا شراره ای که از کانون الوهیت صادر و خارج شده و به هر اندازه که بر هوی و هوس های نفسانی خود غلبه نماید زمینه سعادت ابدی را برای خویشتن فراهم می نماید .
بهشت موعود ، به یک معنی ، همانا نتیجه مجاهدات و مساعی ما می باشد ۹ . این بهشت از ما چندان دور نیست ، بلکه در خود ماست . نداها یا صداهای خوش آهنگ یا خشنی که انسان اغلب از اعماق وجود خود استماع می کند ، تماما تعالیم و تفاسیر این قانون کبیر می باشند و البته هر قدر انسان بیشتر در جاده تکامل قدم گذارد ، به همان اندازه هم این نداها و صیحه ها قوی تر و بزرگ تر می گردد .
به هر اندازه که روح تصفیه و پاک می شود ، به همان اندازه تصورات و افکار او بیشتر نمو و توسعه پیدا می کند . حال هرگاه بخواهیم کلیه صفات و مزایایی را که این روح ، فعلا در وضعیت حاضر و به واسطه بعضی استعدادهای فطری خود داراست و در مقابل ما این طور جلوه و دلربایی می کند ، با مزایا و محسناتی که بعدها در یک روزگار دیگر ، یعنی در زندگی های عالی تری کسب خواهد نمود ، مقایسه نمائیم ، خواهیم دانست که به هیچ وجه با آن ها قابل مقایسه نبوده و در مقابل آن مزایا ، سرمایه قلیل و غیر قابل اهمیتی محسوب خواهد گشت .
البته اکنون نیز این روح دارای منابع و چشمه های مکنونه بی شمار و بکر و مالک حواس درونی رنگارنگ و مختلف و سرچشمه های احساسات و عواطف پاینده ای است . ولی تنها چیزی که مانع از تجلی و تظاهر این کمالات معنوی و سرمایه های اخلاقی می گردد ، تاثیرات این بدن مادی و خشن ماست که همیشه از تجلیات و پیشرفت آن جلوگیری می نماید ۱۰ .
فقط اشخاصی که به مقامات والا نائل گشته اند ، یک عده از مردم برجسته بوده اند که به پیرایه ها و مقیدات زمینی و دنیوی به کلی پشت پا زده و به واسطه فداکاری ، محبت و نیکی به همنوع ، خود را تصفیه نموده و نمونه ای از آن لذایذ را در این عالم ، به ذائقه پاک خود چشیده و حس کرده اند .
ولی به هیچ وجه نمی توان آن احساسات و عوالمی را که آن ها را مست و سرشار می نماید ، با زبان ساده به سایر اشخاص توضیح داده و تبلیغ نمود چرا که بدلیل عدم درک آن ها موجب تمسخر آن ها خواهد شد ۱۱.
/
محمد صالحی
زیرنویسها :
۱- انسان موجودی است مرکب از سه عنصر که با یکدیگر جمع شده و تشکیل وجود واحدی را می دهند . این سه عنصر عبارتند از : ۱- جسم که پوشش و پیکری است مادی و بی دوام و به منزله جامه ایست که ما آن را وقت مردن از تن رها می سازیم . ۲- پریسپری که پوششی است سیال و بادوام که به حواس ظاهری در نیامده و همیشه مصاحب روح بوده و مراتب ترقیات و تصفیه خود را با آن طی می کند . ۳- روح که عنصری است باشعور و مرکز قوه و کانون ذهن و تفکر شخصیت محسوب می گردد . ( ص ۳۰۳ کتاب )
۲- به مطالب زیر مراجعه شود :
دنیا مدرسه تربیت ارواح انسانی محمد صالحی - دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
http://mahsan.parsiblog.com/۱۲۱۲۱۷۸.htm
چرایی وجود و حضور دیگران در سرنوشت ما محمد صالحی دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
http://mahsan.parsiblog.com/-۱۵۴۹۱۹۷.htm
۳- آه من قلة الزاد و طول الطریق- و بعد السفر و عظیم المورد نهج البلاغه حکمت ۷۷
آه از توشه اندک ، و درازی راه ، و دوری منزل ، و عظمت روز قیامت
۴- مراحل مختلف و متعددی که انسان قبل از تولد ، این زندگی اکنون و پس از مرگ باید طی کند تا به سر منزل مقصود برسد .
۵- الیه مرجعکم جمیعا وعد الله حقا انه یبدؤا الخلق ثم یعیده یونس ، آیه ۴
بازگشت همه شما بسوی اوست ! خداوند وعده حقّی فرموده ؛ او آفرینش را آغاز میکند ، سپس آن را بازمیگرداند .
۶- به مطلب زیر مراجعه شود :
" سرنوشت انسان ، جبر یا اختیار ؛ محمد صالحی " دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
http://mahsan.parsiblog.com/-۱۷۹۸۳۳۹.htm
۷- فمن یعمل مثقال ذرة خیرا یره و من یعمل مثقال ذرة شرا یره زلزله ، آیه ۷ و ۸
پس هر کس هموزن ذرّهای کار خیر انجام دهد آن را میبیند ! و هر کس هموزن ذرّهای کار بد کرده آن را میبیند !
۸- " ساصلیه سقر - و ما ادراک ما سقر - لا تبقی و لا تذر - لواحة للبشر . " سوره مدثر آیات ۲۶ تا ۲۹
" (امّا) بزودی او را وارد سَقَر میکنم ! - و تو نمیدانی «سقر» چیست! - (آتشی است که) نه چیزی را باقی میگذارد و نه چیزی را رها میسازد ! - پوست را بکلّی دگرگون میکند! ( زنگارهای روح را بکلی می برد و آن را خالص و پاکیزه می کند ) "
۹- الدنیا مزرعه الاخره ابن ابی جمهور احسائی، عوالی اللآلی، ج ۱، ص ۲۶۷.
این دنیای زمینی ، محل کشت و تهیه توشه برای سفر آخرت است .
۱۰- در کلام عارفان داریم :
شعر حافظ :
" میان عاشق و معشوق هیچ حایل نیست تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز "
و یا کلام بایزید بسطامی ( عارف نامدار ) در پاسخ به سوال :
" راه حق چگونه است ؟ " می فرماید :
" تو از راه برخیز که به حق رسیدی ."
و یا سروده شیخ عطار ( عارف شوریده ) :
" نیست شو تا هستیت از وی رسد تا تو هستی ، هست در تو کی رسد ؟ "
۱۱- به قول حافظ شیراز :
مرا به رندی و عشق آن فضول عیب کند که اعتراض بر اسرار علم غیب کند ( غزل ۱۸۸ )
با مدعی نگوئید اسرار عشق و مستی تا بی خبر بمیرد در درد خود پرستی ( غزل ۴۳۵ )
محمد صالحی
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
http://mahsan.parsiblog.com
منبع : کتاب " زندگی پس از مرگ مسیو لئون دنی ، ص ۱۸۷ تا ۱۹۵ " با اضافات