20-02-2015، 17:23
مخالفان نظام جمهوری اسلامی ایران در طول سه دهه گذشته ازراهبردهای مختلفی برای بحران سازی استفاده کرده اند، که می توان آن را به سه دوره و مرحله تقسیم کرد، که عبارتنداز:
مرحله اول:
دوران دولت موقت و جنگ تحمیلی
دشمنان انقلاب اسلامی و منافقان داخلی در این دوره (رویکردبراندازی سخت) را در پیش گرفتند. آنها بلافاصله پس از پیروزی انقلاب، کودتاهای نافرجامی، مانند کودتای نوژه را طرح ریزی کردند و درمجامع بین المللی محدودیت های بسیارزیاد برای ایران بوجود آوردند.عراق را به جنگ با ایران تحریک کردند و یا حتی در (جنگ نفت کش ها) خود بصورت مستقیم وارد مبارزه با پاسداران انقلاب اسلامی شدند. این استراتژی آمریکا با صدور قطعنامه ۵۹۸ توسط شورای امنیت سازمان ملل پایان یافت.
مرحله دوم:
مرحله پس از جنگ تحمیلی تا حمله آمریکا به عراق در مارس ۲۰۰۳
در این دوره، واشنگتن وارد (راهبرد مهار و باز دارندگی) شد، که در آن، سیاست (تغییر رفتار) و نیز (تضعیف نظام) پی گیری گردید که ازمصادیق بارز آن می توان به (قانون داماتو) و مهار دو گانه ایران و لیبی اشاره کرد.
مرحله سوم:
استراتژی براندازی نرم (فشار از بیرون و تغییر از درون)
در این مرحله، ایالات متحده وارد (استراتژی بر اندازی نرم) وپی گیری سیاست (فشار از بیرون، تغییر از درون) می شود.
در این راستا، تمرکز مخالفان نظام بر گسترش تنش های قومی، فرقه ای، دانشجویی و صنفی متمرکز می شود تا ظرفیت های نظام را به جای تمرکز برحل و فصل چالش های برون سیستمی، بر مهار بحران آن تزریقی درون سیستمی متمرکز کنند.
کشورهای غربی با وارد کردن اتهام هایی، همچون تلاش ایران برای تقویت ژئوپلیتیک شیعه و حمایت از شیعیان عراق، لبنان، بحرین، یمن و عربستان، تلاش می کنند تا کشورهای سنی عرب منطقه را به اقدام متقابل از طریق تحریک گروه های قومی استان های مرزی و تبلیغ فرقه هایی؛ همچون وهابیت، ترغیب نمایند و از طرفی با گسترش فضای بی اعتمادی، از هرگونه امنیت سازی بومی پایدار منطقه ای جلوگیری کنند.
در این راستا، در استان های مرزی ایران، به ویژه در هرمزگان، سیستان و بلوچستان، خوزستان، کردستان و آذربایجان غربی، رگه هایی دال بر گسترش تنش های قومی فرقه ای متأثر از دخالت عوامل خارجی مشاهده می شود.
یکی از ترفندهای براندازی نرم، این است که عوامل نفوذی با حمایت نهادهای اطلاعاتی ـ امنیتی غرب؛ با ربودن و یا ترور برخی از رهبران قبایل و یا اهل تسنن و انتساب آن به حاکمیت جمهوری اسلامی ایران، بسترهای لازم برای ایجاد و گسترش منازعات فرقه ای را فراهم نمایند، که البته آنان با ایجاد جنگ روانی و بهره برداری از فنون عملیات نامتقارن، به گسترش فضای بی اعتمادی دامن می زنند و با مهندسی منازعات داخلی و ادعای حمایت از حقوق اقلیت ها، تلاش می کنند تازمینه های امتیازگیری از جمهوری اسلامی ایران را در حوزه های خارجی و امنیتی فراهم کنند.
در شرایط کنونی، مخالفان نظام بر تحریک سه طیف از فرقه های قومی، مذهبی و سیاسی الحادی متمرکز شده اند:
برای مثال گروه های کومله، پژاک، و حزب کارگزاران کرد (پ. ک. ک)ترکیبی از دو عامل ناسیونالیسم قومی و فرقه گرایی را یدک می کشند. ویا گروهک منافقین، فلسفه وجودی خود را براساس مکاتب الحادی مذهبی ـ سیاسی که نشأت گرفته از مارکسیسم است تعریف می کنند باتغییرهای مارکسیستی از اسلام خودشان را به صورت آراسته جلوه می دهند.
بنابراین همزمان با مخالفان نظام، پیروان (براندازی نرم) نیز تلاش می کنند تا موج ناسیونالیسم قومی را پر رنگ کرده و تمایلات واگرایانه رابه ویژه در مناطق کرد نشین، آذری نشین و عرب زبان تقویت نمایند، که این مسئله یکی از شاخصه های اصلی تهدید کننده انسجام ملی است.
در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، دین رسمی کشوراسلام است، که یکی از مؤلفه های تقویت کننده هویت ملی است، در حالی که پلورالیسم دینی (تکثر فرقه ای) اگر با آموزه های الحادی عجین شود، نه تنها عامل همگرایی نخواهد بود، بلکه بستر واگرایی را نیز فراهم خواهدکرد.
فرقه گرایی سیاسی نیز می تواند استقلال حاکمیت سیاسی و سرزمینی را خدشه دار سازد، که برخی از مصادیق آن در خارج از کشور عبارتنداز:
۱) گروهک منافقین؛
۲) کنگره ملی اکراد؛
۳) کنگره جهانی آذربایجان؛
۴) جبهه ملی بلوچستان.
در این راستا آمریکا و انگلستان برنامه ریزی می کنند تا با دخالت درامور داخلی ایران، بین فرقه های قومی، مذهبی و سیاسی نوعی همگرایی ایجاد کنند و با سازماندهی و حمایت مالی ـ سیاسی و نظامی از آنان، تحت مفاهیم عوام پسندانه؛ همچون حقوق اقلیت ها، پتانسیل تهدیدهای درون سیستمی را تقویت کنند، به ویژه اینکه در اتخاذ این روش بین دموکرات ها و جمهوری خواهان ایالات متحده نوعی انسجام فکری ـ رویه ای وجود دارد و راهبرد دموکرات ها به طور سنتی (تغییررفتار) و یا (تضعیف نظام) از طریق گسترش نا امنی های داخلی باتأکید بر مؤلفه های نرم افزاری، مانندحقوق بشر است.
البته در اکثر مواقع، منازعات فرقه ای با افراط گرایی عجین می شود، که این موضوع بر دامنه تهدیدها می افزاید؛ زیرا رهبران آنها، دستورها ورهنمودهای خود را نشأت گرفته از یک پشتوانه ایدئولوژیک معرفی می کنند، که توجیه مناسبی برای طرفدارانشان در مشروعیت بخشی به حرکت های افراطی است.
به عبارتی افرادی که عضو فرقه های الحادی مذهبی می شوند؛ اعمال خشونت طلبانه خود را به ارزش های ایدئولوژیک کاذب منتسب می کنندو از ابتدا توسط رهبران سیاسی ـ مذهبی خود برای اجرای عملیات های تروریستی، شستشوی مغزی داده می شوند تا آمادگی روانی لازم برای اجرای خواست آنها را داشته باشند.
بعد از فاز شستشو مغزی، تماس های مستقیم خود را با اعضا کاهش داده و با شبکه بندی آنها (بطوری که هر شبکه اطلاعاتی از مکان وعملیات شبکه دیگر نخواهد داشت) و نیز بهره گیری از فن آوری اطلاعات همچون اینترنت، با ستادهای عملیاتی به صورت کد گذاری شده و رمزدار ارتباط برقرار می کنند.
سیاست (براندازی نرم) با تأکید بر تنش های فرقه ای در چار چوب (گفتمان نرم افزار گرایی) در سیاست خارجی آمریکا قابل تغییر است.
ابزارهای گسترش این گفتمان (دیپلماسی عمومی) و هدف از آن تغییر مهندسی سیاسی ـ اجتماعی جمهوری اسلامی ایران با استفاده ازابزارهای (قدرت نرم) و نهادینه کردن (صلح آمریکایی) از طریق ترویج و تبلیغ (مکتب سیاسی لیبرال دموکراسی) در حوزه های راهبردی و تنش زا مانندخاور میانه است.
لازم به یادآوری است نو محافظه کاران ایالات متحده در دهه نودمیلادی برای عملیاتی کردن اهداف خود، تنها از ابزارهای سخت افزاری بهره می بردند، که نقطه عطف آن (جنگ دوم خلیج فارس) و نقطه رواج آن حمله به عراق در مارس ۲۰۰۳ است. پس از آن تغییراتی درجهت گیری دیپلماسی امنیتی آمریکا به سمت بهره گیری از راهبردتلفیقی (قدرت نرم و سخت) ایجاد می شود، ولی در اواسط سال ۲۰۰۵وزنه نرم افزاری گرایی در سیاست خارجی آمریکا بر سخت افزار گرایی غلبه می کند، که نقطه عطف آن با پیشنهاد (مارک پالمر) از اعضای تأثیر گذار مرکز مطالعاتی (کمیته خطر جاری) آغاز می شود، که براساس براندازی نرم، ناتوی فرهنگی و گسترش تنش های قومی ـ فرقه ای دردستور کار سیاست خصمانه آمریکا قرار می گیرد.
حاکم شدن نظام جامع امنیتی بومی و پایدار، مستلزم شناسایی دقیق آسیب ها و تهدیدها از رویکرد امنیت ملی است.
آنچه مسلم است تنش های فرقه ای در محیط امنیتی جمهوری اسلامی ایران در حدی گسترش یافته که به یک متغیر تأثیرگذار برون سیستمی در ترقیبات سیاسی ـ امنیتی فرو ملی، ملی و منطقه ای تبدیل شده، که در صورت عدم تبیین پاداستراتژی مناسب، می تواند ضریب امنیت ملی را کاهش دهد.
قدرت های فرا منطقه ای که یکی از دلایل حضور خود را مقابله با(منازعات مسلحانه فرقه ای) اعلام کردند، خود به عاملی برای گسترش برخی از تنش های فرقه ای تبدیل شده اند، که از مصادیق بارز آن می توان به درگیری های (جیش المهدی) وابسته به مقتدی صدر و یا ناآرامی های فرقه ای لبنان اشاره کرد.
از طرفی ایالات متحده در (نظام مبتنی بر هژمونی) با تاکید بر امنیت وارداتی، تلاش می کند تا مهندسی سیاسی ـ اجتماعی منطقه رامتناسب با اهداف نظام سلطه تغییر دهد، که یکی از پیش زمینه های آن گسترش ناسیونالیسم قومی و منازعات فرقه ای است؛ به ویژه اینکه آرایش بافت جامعه شناختی خاورمیانه به صورتی است که کاملا بستردرگیری ها و تنش های فرقه ای را به همراه دارد و احتمال اینکه درآینده ای نزدیک به جای جنگ میان کشورها، شاهد جنگ میان فرقه هادر خاورمیانه باشیم، امری بعید نیست، که از مصادیق روشن و آشکار آن می توان به رشد برخی از تفکرات افراط گرایانه وهابیون مبنی بر شیعه زدایی در منطقه اشاره کرد.
وهابیون که بیشتر در عربستان، امارات، کویت و پاکستان متمرکزشده اند، یکی از مهم ترین منابع مالی مدارس دینی افراط گرایان درپاکستان به شمار می روند. از طرفی یکی از منابع مالی گروه های تروریستی؛ مانند (جند الله) به رهبری (عبدالمالک ریگی)، وهابیون هستند، که با حمایت نهادهای اطلاعاتی غرب؛ مانند آمریکا، انگلستان، رژیم صهیونیستی و... تلاش می کنند تا نا امنی های مرزی در جنوب شرقی ایران را گسترش دهند؛ از طرفی زندگی قبیله ای، تکثرفرقه ای در پاکستان و بافت جغرافیایی منطقه؛ انهدام کامل گروه های تروریستی در مرز پاکستان با ایران و افغانستان را با موانعی روبرو ساخته است.
افراط گرایان طالبان نیز در (لبنان وزیرستان جنوبی) در مرز میان پاکستان با افغانستان متمرکز شده اند، که دولت کابل نیز در ماه های اخیرچندین بار اسلام آباد را به دلیل عدم کنترل و نابودی پایگاه های طالبان، مورد حملات لفظی قرار داده است. به طوری که (حامد کرزای) اعلام کرد در صورت تداوم حملات طالبان، این کشور در جهت حفظ حاکمیت سرزمینی برای سرکوب پایگاه های آنان به صورت مستقیم اقدام خواهدکرد.
گسترش و نفوذ افراط گرایان فرقه ای در پاکستان به حدی است که پس از ترور (بی نظیر بوتو) مبنی بر در اولویت داشتن مبارزه با تروریسم طالبان در صورت انتخاب شدن به نخست وزیری، وی در کاوناول تبلیغاتی ترور می شود.
لازم به یادآوری است: وهابیون، علمای اهل سنت پاکستان دو گروه هستند که هر یک مدارس مذهبی و دینی متعلق به خود را دارند.
۱) اهل حدیث که بسیار نزدیک به وهابیون هستند؛
۲) اهل سنت که تا حدودی نزدیک به صوفیان هستند.
در این راستا، بلوچستان پاکستان یکی از کانون های تنش فرقه ای است که در صورت عدم تبیین ساز و کارهای مناسب میان تهران واسلام آباد، می توان زمینه سوء استفاده برخی از عوامل دست نشانده دربلوچستان ایران را نیز فراهم کرد.
وهابیون به غیر از پاکستان، در حال عملیات فکری و شستشوی مغزی در آسیای میانه نیز هستند. در نهایت می توان گفت: نتایج مطالعات قومی ـ فرقه ای پاکستان، بیانگر رشد تنش های فرقه ای ـ مذهبی در این کشور است که با توجه به قابلیت های هسته ای اسلام آباد و احتمال دست یابی افراط گرایان به مراکز قدرت، می تواند زمینه های یک بحران جهانی را فراهم نماید.
در آسیای میانه ـ پس از تجزیه شوروی، به دلایل فقدان حکومت مرکزی مقتدر، دخالت قدرت های فرا منطقه ای و عدم رشد بینش مذهبی، سیاسی مردم در زمان کمونیست ها ـ از حوزه هایی است که منازعات مسلحانه فرقه ای در آن افزایش خواهد یافت.
در زمان شوروی سابق کمونیست ها هر گونه تمایلات فرقه ای را به شدت سرکوب می کردند، ولی پس از فرو پاشی این کشور، جمهوری های تازه استقلال یافته، صحنه رقابت بین اسلام واقعی و تفکرات الحادی شد.
در خصوص تأثیر جنبش های اسلامی، می توان به مناقشه (نهضت اسلامی) تاجیکستان با دولت مرکزی در سال ۱۹۹۲ اشاره کرد.
در این میان ایالات متحده و سازمان ناتو به بهانه مقابله با (بنیادگرایی اسلامی) تلاش می کنند تا حضورخود را در آسیای میانه پر رنگ کنند؛ زیرا آنان با تقسیم اسلام به محافظه کار، سنتی، اصلاح طلب، جهادی، بنیادگرا و... تلاش می کنند تا از تقویت انسجام اسلامی وشکل گیری امت واحده اسلامی جلوگیری کنند.
از طرفی دستگاه های دیپلماسی رسانه ای غرب با انعکاس تصاویردلهره آوری از خشونت های فرقه ای و یا سر بریدن گروگان ها در عراق؛ تلاش می کنند تا تصویر خشنی را در نزد افکار عمومی تداعی کنند.
نکته قابل تأمل دیگر این است که مقابله با افراط گرایی فرقه ای، به دستاویزی برای نقش حاکمیت سرزمینی کشورهای اسلامی تبدیل شده است، که می توان به حملات مکرر جنگنده های آمریکایی به پاکستان، سومالی، سودان و... اشاره کرد.
داغستان یکی دیگر از حوزه های جغرافیایی آسیای میانه است که زمینه افراط گرایی فرقه ای در آن مهیا و فراهم است و از جمله فرقه هایی که در داغستان در حال گسترش است، صوفی گری، مکاتب شاخصی وسلفی است.
لازم به یادآوری است که صوفی گری در داغستان به سه طریقت نقشبندیه، شازیلی (۱) و قادریه تقسیم شده است.(۲)
عراق نیز از جمله کشورهایی است که به دلیل عدم وجود یک دولت مقتدر مرکزی، عدم مشارکت گروه های سنی و ساختار قدرت، رشدخزنده عقاید وهابیت، حضور اشغالگران و تمایلات فدرالیسم، همچون لبنان زمینه های شکل گیری و رشد سازمان های مسلحانه فرقه ای وجنگ داخلی را به دنبال دارد، که از مهم ترین این سازمان ها می توان به القاعده عراق، انصار الاسلام، پ. ک. ک، پژاک و انصار المهدی اشاره کرد.
در این راستا، یکی از ابزارهای دیپلماسی عمومی ـ رسانه ای ایالات متحده این است که بین گسترش منازعات مسلحانه فرقه ای در عراق وجمهوری اسلامی ایران، وجود نوعی ارتباط را تداعی کنند(۳) تازمینه های بی اعتمادی میان دولت عراق و کشورهای عرب سنی منطقه، به ویژه عربستان، مصر و اردن با جمهوری اسلامی ایران رافراهم کنند.
به عبارتی دیگر ساختارها، پوشش ها و قواعد حاکم بر خاورمیانه به سمت تکثر و پیچیدگی در حال حرکت است، به طوری که علاوه بر دولت ـ ملت ها، سازمان های بین الملل جهانی (شورای امنیت سازمان ملل ویا سازمان تجارت جهانی)، سازمان امنیتی فرا منطقه ای، مانند( ناتو و یاشانگ های) و سازمان های مسلحانه فرقه ای (القاعده، جیش المهدی، انصار الاسلام و...) در حال افزایش اثرگذاری بر معادلات سیاسی ـامنیتی منطقه ای هستند.
برخی از مصادیقی که مبین تأثیرسازمان مسلحانه فرقه ای بر تحولات خاورمیانه است عبارتنداز:
الف) خروج نیروهای نظامی اسپانیا از عراق پس از پیروزی (حزب خلق آزنار) بر (خوزه لوئیس زاپاترو) به دنبال انفجار قطار مادرید توسطشاخه القاعده در مراکش؛
ب) افزایش آرای (حزب مردم پاکستان) در انتخابات پارلمانی پس ازترور رهبر این حزب ـ بی نظیر بوتو ـ توسط القاعده؛
ج) توجیه آمریکا و ناتو به تداوم حضور نظامی، امنیتی و اطلاعاتی درمنطقه به بهانه مقابله با بنیاد گرایان طالبان.
تأثیر سازمان القاعده (۴) که ترکیبی از عقاید (وهابیگری) و (سلفی گرای) است، در حدی است که نه تنها بر پویش ها و روندهای منطقه ای، بلکه بر پویش های جهانی نیز تأثیر گذاشته است، به طوری که موجب شکل گیری گفتمان جدیدی در (نظام امنیت بین الملل) معروف به (جنگ با تروریسم) شد که پیش بینی می شود تا سال های متوالی به عنوان یکی از پارادایم های حاکم بر روابط بین الملل و ابزار مداخله جویانه هژمون در نظام های منطقه ای مطرح باشد.
پاداستراتژی پدافندی جمهوری اسلامی ایران در قبال گسترش افراطگرایی فرقه ای در منطقه
توصیه می شود کارگزاران نظام برای مهار تهدیدهای ناشی از افراطگرایی فرقه ای؛ اقدام های باز دارنده و پیش دستانه زیر را در دستور کارخود قرار دهند:
۱) تعریف یا تقویت میز مخصوص دفتر مطالعات آمریکا
با توجه به اینکه یکی از اهداف خصمانه ایالات متحده، گسترش منازعات فرقه ای در محیط داخلی و منطقه ای جمهوری اسلامی ایران ونیز تقویت میز مخصوص مطالعات ایران در وزارتخانه دفاع و امورخارجه ایالات متحده است؛ لذا توصیه می شود تا دولت مردان جمهوری اسلامی ایران نیزـ با توجه به اینکه در شرایط کنونی، واشنگتن به عنوان مهم ترین قدرت چالش زا و تهدید کننده نظام مطرح است ـ میزمخصوص مطالعات آمریکا در چهار ساختار وزارتخانه های خارجه، دفاع، اطلاعات و ستاد کل نیروهای مسلح تأسیس و یا تقویت شود تابتوان ضمن ارتقاء ظرفیت نظام در برابر سناریوهای تهدیدزا، ازشکل گیری اقدام های موازی و افزایش هزینه ها نیز جلوگیری کرد.
۲) (امنیت سازی بومی) از طریق گسترش روابط اقتصادی و فرهنگی
براساس (مکتب سیاسی کارکرد گرایی)، گسترش روابط اقتصادی، سیاسی و فرهنگی دو جانبه یا چند جانبه با کشورهای منطقه، می تواندزمینه های اعتماد سازی، تسریع و تسهیل توافق های دفاعی، امنیتی درون سیستمی را فراهم کند.
پیشنهاد دکتر محمود احمدی نژاد در (بیست و هشتمین نشست سران شورای همکاری خلیج فارس) مبنی بر (منطقه آزاد تجاری) و یا(مجمع جهانی اقتصاد) دوحه تا حد زیادی می تواند بر تقویت امنیت سازی بومی و پایدار کمک کند.
۳) انعقاد توافق های دو جانبه امنیتی میان معاونت انتظامی ـ امنیتی ناجا با کشورهای همسایه
با توجه به گسترش سازمان های مسلحانه فرقه ای؛ هرگونه آسیب شناسی، خنثی سازی و مهار تهدیدهای فرقه ای مستلزم همکاری های جمعی با کشورهای منطقه است.
به عنوان مثال در مورد پژاک، پ. ک. ک. سازمان منافقین و گروهک انصار الاسلام با عراق و ترکیه، در مورد گروه تروریستی جند الله باپاکستان، القاعده با افغانستان و... زمینه های انعقاد پیمان های امنیتی دو جانبه وجود دارد.
از طرفی یکی از کار ویژه های دیپلماسی فرهنگی بایستی انعکاس اقدام های ضد بشری و تروریستی این گروه ها در کشورهای اروپایی فرانسه، آلمان، ایتالیا، هلند و سوئد که تمرکز این گروه ها در این کشورهابیشتر است باشد و بایستی رایزنی های فرهنگی از استراتژی مشخص برخوردار باشند.
توافق های دو جانبه ای امنیتی برای مقابله با افراط گرایی فرقه ای می تواند در قالب یک (بسته پیشنهادی) تعریف شود که در آن، موضوع هایی از قبیل مبارزه با مواد مخدر، قاچاق انسان و امنیت مرزهانیز گنجانده شود.
۴) تبیین ساز و کارهای مناسب برای مقابله با ناتوی فرهنگی
یکی از برنامه های راهبردی انگلستان و ایالات متحده برای تضعیف انسجام اسلامی؛ فرقه سازی در چار چوب (ناتوی فرهنگی) است.
به عنوان مثال بریتانیا در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم باهدف شکست امپراطوری عثمانی، استمرار سلطه بر کشورهای منطقه ومنابع انرژی با یک برنامه ریزی دقیق، مبادرت به مذهب سازی در میان مسلمانان؛ از قبیل وهابیت در عربستان، بهائیت در ایران و قادریه درهندوستان کرد.
به عبارتی در پشت پرده فرقه سازی؛ اهداف سیاسی ـ امنیتی نهفته است. به همین دلیل مقابله با آن به غیر از متولیان فرهنگی؛ بر عهده نهادهای سیاسی ـ دفاعی ـ امنیتی نیز می باشد.
مقام معظم رهبری نیز با آگاهی از تحولات منطقه ای و جهانی؛ بارهابر هوشیاری کارگزاران نظام در قبال ناتوی فرهنگی تاکید فرموده اند؛ درغیر این صورت دستیابی به اهداف فرهنگی در سند حجم انداز می تواندبا موانعی روبرو شود.
امروزه نیز واکاوی دیپلماسی امنیتی انگلستان و آمریکا بیانگر این است که آنان تلاش می کنند تا با نفوذ در میان فرقه های اسلامی؛ زمینه های انحراف برخی از فرقه ها و جنگ فرقه ای در منطقه را دامن زنند.
نکته قابل تأمل این است که حتی رژیم صهیونیستی نیز با ایجاد(سایت اینترنتی تفسیر قرآن)، بخش مطالعات ایدئولوژیک را دردیپلماسی عمومی خود پر رنگ کرده است.
۵) تقویت (مدیریت دانش دفاعی) در دیپلماسی دفاعی جمهوری اسلامی ایران
مراکز پژوهشی به عنوان یکی از ساختارهای (مدیریت دانش دفاعی)، نقش مهمی را در گفتمان سازی برای توجیه سیاست خارجی به عهده دارند. به عنوان مثال مراکز مطالعاتی آمریکا پس از حوادث یازده سپتامبر به سمت (گفتمان سازی) با محوریت مبارزه با تروریسم، تسلیحات کشتار جمعی و حمایت از حقوق بشر متمرکز شدند تا بتوانند بامدیریت افکار عمومی، اهداف خصمانه کاخ سفید و کنگره را توجیه نمایند.
در این راستا توصیه می شود، که بخش مطالعات قومی ـ فرقه ای درسیاست های کلان پژوهشی، نقشه جامع علمی کشور و همچنین (مدیریت دانش دفاعی) پر رنگ شود.
افزایش رایزنی های سیاسی برای دستیابی به یک فرمول مرضی الطرفین در قبال چالش های های سیاسی ـ امنیتی جهان اسلام
هرگونه گسترش یکجانبه گرایی و اقدام های تک بعدی برای حل چالش های جهان اسلام می تواند ضریب دستیابی به یک فرمول مرضی الطرفین را کاهش دهد.
در این راستا توصیه می شود، که متولیان امر، رایزنی با کشورهای اسلامی را در چهار حوزه زیر پی گیری کنند:
۱) تسریع در ثبات سیاسی ـ امنیتی عراق، خروج تدریجی نیروهای اشغالگر و جلوگیری از (منازعات مسلحانه فرقه ای)؛
۲) حداکثر یکپارچگی سیاسی در حمایت از حقوق ملت فلسطین و یانحوه تعامل با فرآیند صلح خاورمیانه؛
۳) تضعیف احتمال جنگ داخلی فرقه ای در لبنان؛
۴) جلوگیری از رشد فزاینده (افراط گرایی فرقه ای) در منطقه؛
۵) آسیب شناسی (دیپلماسی رسانه ای) از رویکرد امنیت ملی
رسانه ها نقش مهمی را در تقویت انسجام ملی و هویت ایرانی ـاسلامی به عهده دارند، به عبارتی دیگر از راهکارهای فراروی جمهوری اسلامی ایران، برای خنثی سازی تهدیدهای فرقه ای، تقویت حضور درعرصه های رسانه ای و محیطهای مجازی (سایبر) است.
تأسیس شبکه های برون مرزی وابسته، تقویت دیپلماسی دیجیتال وماهواره ای برای انعکاس وضعیت و دیدگاه های جمهوری اسلامی ایران و استفاده از رسانه های بی طرف جهانی، می تواند نقش مهمی را درانعکاس دستاوردهای نظام و مهار جنگ روانی ایالات متحده ایفا کند.
بهره برداری نهادهای نظامی، انتظامی، امنیتی و اطلاعاتی از فناوری های نوین
رهبر معظم انقلاب سال ۱۳۸۷ را سال (نوآوری و شکوفایی) در تمام حوزه ها معرفی کرده اند. متولیان دیپلماسی امنیتی نیز شایسته است درشناسایی، تعقیب، کنترل و دستگیری عناصر وابسته به گروه های فرقه ای تهدید زا؛ از فناوری های نوین مانند بیومتریک و یا سیستم های نوین اطلاعاتی برای مهار آسیب های احتمالی استفاده کنند.
۶) توجه به مطالعات قومی ـ فرقه ای در تبیین دکترین امنیت ملی
توصیه می شود در (سند امنیت ملی) که توسط شورای عالی امنیت ملی تدوین می شود؛ مطالعات قومی ـ فرقه ای نیز از رویکرد امنیت لحاظ شود و در آن کار ویژه ها، اهداف، وظایف و استراتژی ساختارها و کارگزاران نظام مشخص شده باشد. البته این بخش می تواند به عنوان زیرمجموعه (مدیریت بحران های امنیتی) نیز لحاظ شود.
نکات دیگر
۱) تقویت رایزنی و هم اندیشی میان اندیشمندان اسلامی حوزه علمیه قم و نجف با علمای اهل تسنن؛
۲) افزایش رایزنی و تعامل پایدار میان مثلث کارگزار، دانشگاه، حوزه وتقویت اطلاع رسانی به متولیان فرهنگی در مورد اهداف و راهبرد غرب برای تغییر مهندسی سیاسی ـ اجتماعی و فرهنگی خاور میانه؛
۳) فعالیت هدفمند و کانالیزه شده دیپلماسی رسانه ای برای تقویت (انسجام اسلامی)؛ به عنوان صدا و سیما در مراکز استان های مرزی بادعوت از نخبگان اهل تشیع و تسنن، نقش مهمی را در تقویت (همزیستی مسالمت آمیز تکثر فرقه ای) ایفاء می کند.
۴) اجتناب از افراط، تفریط و خرافه گرایی در مراسم مذهبی؛
۵) آسیب شناسی موارد تنش زای قومی ـ فرقه ای در داخل کشور ومنطقه، که در این میان نقش مراکز استانی وزارت اطلاعات دراستان های مرزی و یا رایزنی های فرهنگی ـ اطلاعاتی در سفارتخانه هابرجسته تر می شود؛
۶) ایجاد و تقویت میز مخصوص مطالعات قومی ـ فرقه ای در سه وزارتخانه اطلاعات، کشور و علوم؛
۷) تبیین (نظام امنیت دسته جمعی) برای مقابله با (جرایم سازمان یافته)؛
۸) تبیین دیپلماسی مناسب برای مهار سناریوی (ایران هراسی)غرب بر اساس (هلال شیعه)؛
نتیجه گیری
یکی از اهداف راهبردی جمهوری اسلامی ایران در افق ایران ۱۴۰۴، تقویت همگرایی سیاسی ـ امنیتی منطقه ای و درون سیستمی است؛ درنتیجه متولیان امر بایستی از رویکرد امنیت ملی به آسیب شناسی مؤلفه های واگرایانه و تحکیم داربست های همگرایانه با کشورهای منطقه اقدام کنند.
بنابراین مهم ترین عوامل تهدید کننده همگرایی منطقه ای عبارتنداز:
الف) انعقاد توافق های نظامی ـ امنیتی ناتو با کشورهای منطقه؛
ب) تأثیر پذیری برخی از اعضا (شورای همکاری خلیج فارس) ازسناریوی (ایران هراسی) غرب با تمرکز بر موضوع هسته ای وژئوپلیتیک شیعه؛
ج) ادعاهای مکرر امارات در مورد جزایر سه گانه و جعل نام خلیج فارس به خلیج عربی؛
د) تلاش وهابیون برای نفوذ در برخی کشورهای همسایه ایران؛ مانندپاکستان، افغانستان، عراق، کویت و آسیای میانه؛
هـ) برخورد دو گانه غرب با مقوله سازمان های مسلحانه فرقه ای، که ازمصادیق آن می توان به حمایت آمریکا از (پژاک) اشاره کرد؛
و) آشنایی سازمان های مسلحانه فرقه ای با فناوری های نوین وشیوه های عملیات نا متقارن؛
در نتیجه ارزیابی تحولات سیاسی ـ امنیتی خاورمیانه، بیانگر رشد وگسترش (منازعات مسلحانه فرقه ای) است که اکثر آنها در محیطپیرامونی جمهوری اسلامی ایران متمرکز شده اند که در صورت فقدان ساز و کارهای مناسب و عدم تبیین اقدام های پیشگیرانه، می تواند به گسترش تنش های مرزی، واگرایی منطقه ای، گسترش ایران هراسی، مداخله قدرت های برون سیستمی و تضعیف امنیت بومی پایدار منجرشود.
متولیان امر به منظور توصیف، تبیین و اجرای پاداستراتژی منسجم، در گام اول بایستی با مهم ترین گروه های افراطگرای فرقه ای خاورمیانه آشنا شده و از رویکرد امنیت ملی آنها را متناسب با سطح تهدید، منابع قدرت، دامنه فعالیت، ابزار و شیوه های مبارزاتی تفکیک و در قبال هرکدام، از پدافندهای متفاوتی استفاده کنند؛ زیرا یکی از اولویت های دیپلماسی امنیتی واشنگتن برای (تغییر رفتار) و (تضعیف نظام)، بهره برداری ابزاری و تغییر جهت دار از سازمان مسلحانه فرقه ای خاور میانه است، در نتیجه آسیب شناسی رشد افراط گرایی فرقه ای بایستی به یکی از کار ویژه ای نهادهای سیاسی، امنیتی، انتظامی و اطلاعاتی تبدیل شود.
نویسنده: مصطفی - دلاورپور اقدم
منبع: هفته نامه - پگاه حوزه - ۱۳۸۷ - شماره ۲۳۸، شهریور
پی نوشت ها:
۱. یکی از طریقت های مذهب صوفی است که نام خود را از شیخ ابوالحسن علی شازیلی گرفته است. وی در سال ۱۱۹۷ درمغرب به دنیا آمد ودر سال ۱۲۸۵ درگذشت.
۲. مهری خیری، داغستان، سنت های مذهبی و درگیری های نظامی، ۱۷ آبان ۱۳۸۵.برای اطلاعات بیشتر رجوع کنید به سایت دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
http://www.iras.ir
۳. دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
http://www.whitehousegov.com ، March۲۷، ۲۰۰۸
۴. تمرکز کنونی پیروان القاعده بیشتر در سر حدات پیشاور و استان وزیرستان جنوبی واقع در مرکز پاکستان و افغانستان است و بیشتر از ملیت های ازبک، تاجیک، چچن وعرب هستند. گروگانگیری، انفجار اتومبیل های بمب گذاری شده و عملیات های انفجاری از مهم ترین شیوه های عملیاتی این گروه تروریستی به شمار می رود
مرحله اول:
دوران دولت موقت و جنگ تحمیلی
دشمنان انقلاب اسلامی و منافقان داخلی در این دوره (رویکردبراندازی سخت) را در پیش گرفتند. آنها بلافاصله پس از پیروزی انقلاب، کودتاهای نافرجامی، مانند کودتای نوژه را طرح ریزی کردند و درمجامع بین المللی محدودیت های بسیارزیاد برای ایران بوجود آوردند.عراق را به جنگ با ایران تحریک کردند و یا حتی در (جنگ نفت کش ها) خود بصورت مستقیم وارد مبارزه با پاسداران انقلاب اسلامی شدند. این استراتژی آمریکا با صدور قطعنامه ۵۹۸ توسط شورای امنیت سازمان ملل پایان یافت.
مرحله دوم:
مرحله پس از جنگ تحمیلی تا حمله آمریکا به عراق در مارس ۲۰۰۳
در این دوره، واشنگتن وارد (راهبرد مهار و باز دارندگی) شد، که در آن، سیاست (تغییر رفتار) و نیز (تضعیف نظام) پی گیری گردید که ازمصادیق بارز آن می توان به (قانون داماتو) و مهار دو گانه ایران و لیبی اشاره کرد.
مرحله سوم:
استراتژی براندازی نرم (فشار از بیرون و تغییر از درون)
در این مرحله، ایالات متحده وارد (استراتژی بر اندازی نرم) وپی گیری سیاست (فشار از بیرون، تغییر از درون) می شود.
در این راستا، تمرکز مخالفان نظام بر گسترش تنش های قومی، فرقه ای، دانشجویی و صنفی متمرکز می شود تا ظرفیت های نظام را به جای تمرکز برحل و فصل چالش های برون سیستمی، بر مهار بحران آن تزریقی درون سیستمی متمرکز کنند.
کشورهای غربی با وارد کردن اتهام هایی، همچون تلاش ایران برای تقویت ژئوپلیتیک شیعه و حمایت از شیعیان عراق، لبنان، بحرین، یمن و عربستان، تلاش می کنند تا کشورهای سنی عرب منطقه را به اقدام متقابل از طریق تحریک گروه های قومی استان های مرزی و تبلیغ فرقه هایی؛ همچون وهابیت، ترغیب نمایند و از طرفی با گسترش فضای بی اعتمادی، از هرگونه امنیت سازی بومی پایدار منطقه ای جلوگیری کنند.
در این راستا، در استان های مرزی ایران، به ویژه در هرمزگان، سیستان و بلوچستان، خوزستان، کردستان و آذربایجان غربی، رگه هایی دال بر گسترش تنش های قومی فرقه ای متأثر از دخالت عوامل خارجی مشاهده می شود.
یکی از ترفندهای براندازی نرم، این است که عوامل نفوذی با حمایت نهادهای اطلاعاتی ـ امنیتی غرب؛ با ربودن و یا ترور برخی از رهبران قبایل و یا اهل تسنن و انتساب آن به حاکمیت جمهوری اسلامی ایران، بسترهای لازم برای ایجاد و گسترش منازعات فرقه ای را فراهم نمایند، که البته آنان با ایجاد جنگ روانی و بهره برداری از فنون عملیات نامتقارن، به گسترش فضای بی اعتمادی دامن می زنند و با مهندسی منازعات داخلی و ادعای حمایت از حقوق اقلیت ها، تلاش می کنند تازمینه های امتیازگیری از جمهوری اسلامی ایران را در حوزه های خارجی و امنیتی فراهم کنند.
در شرایط کنونی، مخالفان نظام بر تحریک سه طیف از فرقه های قومی، مذهبی و سیاسی الحادی متمرکز شده اند:
برای مثال گروه های کومله، پژاک، و حزب کارگزاران کرد (پ. ک. ک)ترکیبی از دو عامل ناسیونالیسم قومی و فرقه گرایی را یدک می کشند. ویا گروهک منافقین، فلسفه وجودی خود را براساس مکاتب الحادی مذهبی ـ سیاسی که نشأت گرفته از مارکسیسم است تعریف می کنند باتغییرهای مارکسیستی از اسلام خودشان را به صورت آراسته جلوه می دهند.
بنابراین همزمان با مخالفان نظام، پیروان (براندازی نرم) نیز تلاش می کنند تا موج ناسیونالیسم قومی را پر رنگ کرده و تمایلات واگرایانه رابه ویژه در مناطق کرد نشین، آذری نشین و عرب زبان تقویت نمایند، که این مسئله یکی از شاخصه های اصلی تهدید کننده انسجام ملی است.
در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، دین رسمی کشوراسلام است، که یکی از مؤلفه های تقویت کننده هویت ملی است، در حالی که پلورالیسم دینی (تکثر فرقه ای) اگر با آموزه های الحادی عجین شود، نه تنها عامل همگرایی نخواهد بود، بلکه بستر واگرایی را نیز فراهم خواهدکرد.
فرقه گرایی سیاسی نیز می تواند استقلال حاکمیت سیاسی و سرزمینی را خدشه دار سازد، که برخی از مصادیق آن در خارج از کشور عبارتنداز:
۱) گروهک منافقین؛
۲) کنگره ملی اکراد؛
۳) کنگره جهانی آذربایجان؛
۴) جبهه ملی بلوچستان.
در این راستا آمریکا و انگلستان برنامه ریزی می کنند تا با دخالت درامور داخلی ایران، بین فرقه های قومی، مذهبی و سیاسی نوعی همگرایی ایجاد کنند و با سازماندهی و حمایت مالی ـ سیاسی و نظامی از آنان، تحت مفاهیم عوام پسندانه؛ همچون حقوق اقلیت ها، پتانسیل تهدیدهای درون سیستمی را تقویت کنند، به ویژه اینکه در اتخاذ این روش بین دموکرات ها و جمهوری خواهان ایالات متحده نوعی انسجام فکری ـ رویه ای وجود دارد و راهبرد دموکرات ها به طور سنتی (تغییررفتار) و یا (تضعیف نظام) از طریق گسترش نا امنی های داخلی باتأکید بر مؤلفه های نرم افزاری، مانندحقوق بشر است.
البته در اکثر مواقع، منازعات فرقه ای با افراط گرایی عجین می شود، که این موضوع بر دامنه تهدیدها می افزاید؛ زیرا رهبران آنها، دستورها ورهنمودهای خود را نشأت گرفته از یک پشتوانه ایدئولوژیک معرفی می کنند، که توجیه مناسبی برای طرفدارانشان در مشروعیت بخشی به حرکت های افراطی است.
به عبارتی افرادی که عضو فرقه های الحادی مذهبی می شوند؛ اعمال خشونت طلبانه خود را به ارزش های ایدئولوژیک کاذب منتسب می کنندو از ابتدا توسط رهبران سیاسی ـ مذهبی خود برای اجرای عملیات های تروریستی، شستشوی مغزی داده می شوند تا آمادگی روانی لازم برای اجرای خواست آنها را داشته باشند.
بعد از فاز شستشو مغزی، تماس های مستقیم خود را با اعضا کاهش داده و با شبکه بندی آنها (بطوری که هر شبکه اطلاعاتی از مکان وعملیات شبکه دیگر نخواهد داشت) و نیز بهره گیری از فن آوری اطلاعات همچون اینترنت، با ستادهای عملیاتی به صورت کد گذاری شده و رمزدار ارتباط برقرار می کنند.
سیاست (براندازی نرم) با تأکید بر تنش های فرقه ای در چار چوب (گفتمان نرم افزار گرایی) در سیاست خارجی آمریکا قابل تغییر است.
ابزارهای گسترش این گفتمان (دیپلماسی عمومی) و هدف از آن تغییر مهندسی سیاسی ـ اجتماعی جمهوری اسلامی ایران با استفاده ازابزارهای (قدرت نرم) و نهادینه کردن (صلح آمریکایی) از طریق ترویج و تبلیغ (مکتب سیاسی لیبرال دموکراسی) در حوزه های راهبردی و تنش زا مانندخاور میانه است.
لازم به یادآوری است نو محافظه کاران ایالات متحده در دهه نودمیلادی برای عملیاتی کردن اهداف خود، تنها از ابزارهای سخت افزاری بهره می بردند، که نقطه عطف آن (جنگ دوم خلیج فارس) و نقطه رواج آن حمله به عراق در مارس ۲۰۰۳ است. پس از آن تغییراتی درجهت گیری دیپلماسی امنیتی آمریکا به سمت بهره گیری از راهبردتلفیقی (قدرت نرم و سخت) ایجاد می شود، ولی در اواسط سال ۲۰۰۵وزنه نرم افزاری گرایی در سیاست خارجی آمریکا بر سخت افزار گرایی غلبه می کند، که نقطه عطف آن با پیشنهاد (مارک پالمر) از اعضای تأثیر گذار مرکز مطالعاتی (کمیته خطر جاری) آغاز می شود، که براساس براندازی نرم، ناتوی فرهنگی و گسترش تنش های قومی ـ فرقه ای دردستور کار سیاست خصمانه آمریکا قرار می گیرد.
حاکم شدن نظام جامع امنیتی بومی و پایدار، مستلزم شناسایی دقیق آسیب ها و تهدیدها از رویکرد امنیت ملی است.
آنچه مسلم است تنش های فرقه ای در محیط امنیتی جمهوری اسلامی ایران در حدی گسترش یافته که به یک متغیر تأثیرگذار برون سیستمی در ترقیبات سیاسی ـ امنیتی فرو ملی، ملی و منطقه ای تبدیل شده، که در صورت عدم تبیین پاداستراتژی مناسب، می تواند ضریب امنیت ملی را کاهش دهد.
قدرت های فرا منطقه ای که یکی از دلایل حضور خود را مقابله با(منازعات مسلحانه فرقه ای) اعلام کردند، خود به عاملی برای گسترش برخی از تنش های فرقه ای تبدیل شده اند، که از مصادیق بارز آن می توان به درگیری های (جیش المهدی) وابسته به مقتدی صدر و یا ناآرامی های فرقه ای لبنان اشاره کرد.
از طرفی ایالات متحده در (نظام مبتنی بر هژمونی) با تاکید بر امنیت وارداتی، تلاش می کند تا مهندسی سیاسی ـ اجتماعی منطقه رامتناسب با اهداف نظام سلطه تغییر دهد، که یکی از پیش زمینه های آن گسترش ناسیونالیسم قومی و منازعات فرقه ای است؛ به ویژه اینکه آرایش بافت جامعه شناختی خاورمیانه به صورتی است که کاملا بستردرگیری ها و تنش های فرقه ای را به همراه دارد و احتمال اینکه درآینده ای نزدیک به جای جنگ میان کشورها، شاهد جنگ میان فرقه هادر خاورمیانه باشیم، امری بعید نیست، که از مصادیق روشن و آشکار آن می توان به رشد برخی از تفکرات افراط گرایانه وهابیون مبنی بر شیعه زدایی در منطقه اشاره کرد.
وهابیون که بیشتر در عربستان، امارات، کویت و پاکستان متمرکزشده اند، یکی از مهم ترین منابع مالی مدارس دینی افراط گرایان درپاکستان به شمار می روند. از طرفی یکی از منابع مالی گروه های تروریستی؛ مانند (جند الله) به رهبری (عبدالمالک ریگی)، وهابیون هستند، که با حمایت نهادهای اطلاعاتی غرب؛ مانند آمریکا، انگلستان، رژیم صهیونیستی و... تلاش می کنند تا نا امنی های مرزی در جنوب شرقی ایران را گسترش دهند؛ از طرفی زندگی قبیله ای، تکثرفرقه ای در پاکستان و بافت جغرافیایی منطقه؛ انهدام کامل گروه های تروریستی در مرز پاکستان با ایران و افغانستان را با موانعی روبرو ساخته است.
افراط گرایان طالبان نیز در (لبنان وزیرستان جنوبی) در مرز میان پاکستان با افغانستان متمرکز شده اند، که دولت کابل نیز در ماه های اخیرچندین بار اسلام آباد را به دلیل عدم کنترل و نابودی پایگاه های طالبان، مورد حملات لفظی قرار داده است. به طوری که (حامد کرزای) اعلام کرد در صورت تداوم حملات طالبان، این کشور در جهت حفظ حاکمیت سرزمینی برای سرکوب پایگاه های آنان به صورت مستقیم اقدام خواهدکرد.
گسترش و نفوذ افراط گرایان فرقه ای در پاکستان به حدی است که پس از ترور (بی نظیر بوتو) مبنی بر در اولویت داشتن مبارزه با تروریسم طالبان در صورت انتخاب شدن به نخست وزیری، وی در کاوناول تبلیغاتی ترور می شود.
لازم به یادآوری است: وهابیون، علمای اهل سنت پاکستان دو گروه هستند که هر یک مدارس مذهبی و دینی متعلق به خود را دارند.
۱) اهل حدیث که بسیار نزدیک به وهابیون هستند؛
۲) اهل سنت که تا حدودی نزدیک به صوفیان هستند.
در این راستا، بلوچستان پاکستان یکی از کانون های تنش فرقه ای است که در صورت عدم تبیین ساز و کارهای مناسب میان تهران واسلام آباد، می توان زمینه سوء استفاده برخی از عوامل دست نشانده دربلوچستان ایران را نیز فراهم کرد.
وهابیون به غیر از پاکستان، در حال عملیات فکری و شستشوی مغزی در آسیای میانه نیز هستند. در نهایت می توان گفت: نتایج مطالعات قومی ـ فرقه ای پاکستان، بیانگر رشد تنش های فرقه ای ـ مذهبی در این کشور است که با توجه به قابلیت های هسته ای اسلام آباد و احتمال دست یابی افراط گرایان به مراکز قدرت، می تواند زمینه های یک بحران جهانی را فراهم نماید.
در آسیای میانه ـ پس از تجزیه شوروی، به دلایل فقدان حکومت مرکزی مقتدر، دخالت قدرت های فرا منطقه ای و عدم رشد بینش مذهبی، سیاسی مردم در زمان کمونیست ها ـ از حوزه هایی است که منازعات مسلحانه فرقه ای در آن افزایش خواهد یافت.
در زمان شوروی سابق کمونیست ها هر گونه تمایلات فرقه ای را به شدت سرکوب می کردند، ولی پس از فرو پاشی این کشور، جمهوری های تازه استقلال یافته، صحنه رقابت بین اسلام واقعی و تفکرات الحادی شد.
در خصوص تأثیر جنبش های اسلامی، می توان به مناقشه (نهضت اسلامی) تاجیکستان با دولت مرکزی در سال ۱۹۹۲ اشاره کرد.
در این میان ایالات متحده و سازمان ناتو به بهانه مقابله با (بنیادگرایی اسلامی) تلاش می کنند تا حضورخود را در آسیای میانه پر رنگ کنند؛ زیرا آنان با تقسیم اسلام به محافظه کار، سنتی، اصلاح طلب، جهادی، بنیادگرا و... تلاش می کنند تا از تقویت انسجام اسلامی وشکل گیری امت واحده اسلامی جلوگیری کنند.
از طرفی دستگاه های دیپلماسی رسانه ای غرب با انعکاس تصاویردلهره آوری از خشونت های فرقه ای و یا سر بریدن گروگان ها در عراق؛ تلاش می کنند تا تصویر خشنی را در نزد افکار عمومی تداعی کنند.
نکته قابل تأمل دیگر این است که مقابله با افراط گرایی فرقه ای، به دستاویزی برای نقش حاکمیت سرزمینی کشورهای اسلامی تبدیل شده است، که می توان به حملات مکرر جنگنده های آمریکایی به پاکستان، سومالی، سودان و... اشاره کرد.
داغستان یکی دیگر از حوزه های جغرافیایی آسیای میانه است که زمینه افراط گرایی فرقه ای در آن مهیا و فراهم است و از جمله فرقه هایی که در داغستان در حال گسترش است، صوفی گری، مکاتب شاخصی وسلفی است.
لازم به یادآوری است که صوفی گری در داغستان به سه طریقت نقشبندیه، شازیلی (۱) و قادریه تقسیم شده است.(۲)
عراق نیز از جمله کشورهایی است که به دلیل عدم وجود یک دولت مقتدر مرکزی، عدم مشارکت گروه های سنی و ساختار قدرت، رشدخزنده عقاید وهابیت، حضور اشغالگران و تمایلات فدرالیسم، همچون لبنان زمینه های شکل گیری و رشد سازمان های مسلحانه فرقه ای وجنگ داخلی را به دنبال دارد، که از مهم ترین این سازمان ها می توان به القاعده عراق، انصار الاسلام، پ. ک. ک، پژاک و انصار المهدی اشاره کرد.
در این راستا، یکی از ابزارهای دیپلماسی عمومی ـ رسانه ای ایالات متحده این است که بین گسترش منازعات مسلحانه فرقه ای در عراق وجمهوری اسلامی ایران، وجود نوعی ارتباط را تداعی کنند(۳) تازمینه های بی اعتمادی میان دولت عراق و کشورهای عرب سنی منطقه، به ویژه عربستان، مصر و اردن با جمهوری اسلامی ایران رافراهم کنند.
به عبارتی دیگر ساختارها، پوشش ها و قواعد حاکم بر خاورمیانه به سمت تکثر و پیچیدگی در حال حرکت است، به طوری که علاوه بر دولت ـ ملت ها، سازمان های بین الملل جهانی (شورای امنیت سازمان ملل ویا سازمان تجارت جهانی)، سازمان امنیتی فرا منطقه ای، مانند( ناتو و یاشانگ های) و سازمان های مسلحانه فرقه ای (القاعده، جیش المهدی، انصار الاسلام و...) در حال افزایش اثرگذاری بر معادلات سیاسی ـامنیتی منطقه ای هستند.
برخی از مصادیقی که مبین تأثیرسازمان مسلحانه فرقه ای بر تحولات خاورمیانه است عبارتنداز:
الف) خروج نیروهای نظامی اسپانیا از عراق پس از پیروزی (حزب خلق آزنار) بر (خوزه لوئیس زاپاترو) به دنبال انفجار قطار مادرید توسطشاخه القاعده در مراکش؛
ب) افزایش آرای (حزب مردم پاکستان) در انتخابات پارلمانی پس ازترور رهبر این حزب ـ بی نظیر بوتو ـ توسط القاعده؛
ج) توجیه آمریکا و ناتو به تداوم حضور نظامی، امنیتی و اطلاعاتی درمنطقه به بهانه مقابله با بنیاد گرایان طالبان.
تأثیر سازمان القاعده (۴) که ترکیبی از عقاید (وهابیگری) و (سلفی گرای) است، در حدی است که نه تنها بر پویش ها و روندهای منطقه ای، بلکه بر پویش های جهانی نیز تأثیر گذاشته است، به طوری که موجب شکل گیری گفتمان جدیدی در (نظام امنیت بین الملل) معروف به (جنگ با تروریسم) شد که پیش بینی می شود تا سال های متوالی به عنوان یکی از پارادایم های حاکم بر روابط بین الملل و ابزار مداخله جویانه هژمون در نظام های منطقه ای مطرح باشد.
پاداستراتژی پدافندی جمهوری اسلامی ایران در قبال گسترش افراطگرایی فرقه ای در منطقه
توصیه می شود کارگزاران نظام برای مهار تهدیدهای ناشی از افراطگرایی فرقه ای؛ اقدام های باز دارنده و پیش دستانه زیر را در دستور کارخود قرار دهند:
۱) تعریف یا تقویت میز مخصوص دفتر مطالعات آمریکا
با توجه به اینکه یکی از اهداف خصمانه ایالات متحده، گسترش منازعات فرقه ای در محیط داخلی و منطقه ای جمهوری اسلامی ایران ونیز تقویت میز مخصوص مطالعات ایران در وزارتخانه دفاع و امورخارجه ایالات متحده است؛ لذا توصیه می شود تا دولت مردان جمهوری اسلامی ایران نیزـ با توجه به اینکه در شرایط کنونی، واشنگتن به عنوان مهم ترین قدرت چالش زا و تهدید کننده نظام مطرح است ـ میزمخصوص مطالعات آمریکا در چهار ساختار وزارتخانه های خارجه، دفاع، اطلاعات و ستاد کل نیروهای مسلح تأسیس و یا تقویت شود تابتوان ضمن ارتقاء ظرفیت نظام در برابر سناریوهای تهدیدزا، ازشکل گیری اقدام های موازی و افزایش هزینه ها نیز جلوگیری کرد.
۲) (امنیت سازی بومی) از طریق گسترش روابط اقتصادی و فرهنگی
براساس (مکتب سیاسی کارکرد گرایی)، گسترش روابط اقتصادی، سیاسی و فرهنگی دو جانبه یا چند جانبه با کشورهای منطقه، می تواندزمینه های اعتماد سازی، تسریع و تسهیل توافق های دفاعی، امنیتی درون سیستمی را فراهم کند.
پیشنهاد دکتر محمود احمدی نژاد در (بیست و هشتمین نشست سران شورای همکاری خلیج فارس) مبنی بر (منطقه آزاد تجاری) و یا(مجمع جهانی اقتصاد) دوحه تا حد زیادی می تواند بر تقویت امنیت سازی بومی و پایدار کمک کند.
۳) انعقاد توافق های دو جانبه امنیتی میان معاونت انتظامی ـ امنیتی ناجا با کشورهای همسایه
با توجه به گسترش سازمان های مسلحانه فرقه ای؛ هرگونه آسیب شناسی، خنثی سازی و مهار تهدیدهای فرقه ای مستلزم همکاری های جمعی با کشورهای منطقه است.
به عنوان مثال در مورد پژاک، پ. ک. ک. سازمان منافقین و گروهک انصار الاسلام با عراق و ترکیه، در مورد گروه تروریستی جند الله باپاکستان، القاعده با افغانستان و... زمینه های انعقاد پیمان های امنیتی دو جانبه وجود دارد.
از طرفی یکی از کار ویژه های دیپلماسی فرهنگی بایستی انعکاس اقدام های ضد بشری و تروریستی این گروه ها در کشورهای اروپایی فرانسه، آلمان، ایتالیا، هلند و سوئد که تمرکز این گروه ها در این کشورهابیشتر است باشد و بایستی رایزنی های فرهنگی از استراتژی مشخص برخوردار باشند.
توافق های دو جانبه ای امنیتی برای مقابله با افراط گرایی فرقه ای می تواند در قالب یک (بسته پیشنهادی) تعریف شود که در آن، موضوع هایی از قبیل مبارزه با مواد مخدر، قاچاق انسان و امنیت مرزهانیز گنجانده شود.
۴) تبیین ساز و کارهای مناسب برای مقابله با ناتوی فرهنگی
یکی از برنامه های راهبردی انگلستان و ایالات متحده برای تضعیف انسجام اسلامی؛ فرقه سازی در چار چوب (ناتوی فرهنگی) است.
به عنوان مثال بریتانیا در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم باهدف شکست امپراطوری عثمانی، استمرار سلطه بر کشورهای منطقه ومنابع انرژی با یک برنامه ریزی دقیق، مبادرت به مذهب سازی در میان مسلمانان؛ از قبیل وهابیت در عربستان، بهائیت در ایران و قادریه درهندوستان کرد.
به عبارتی در پشت پرده فرقه سازی؛ اهداف سیاسی ـ امنیتی نهفته است. به همین دلیل مقابله با آن به غیر از متولیان فرهنگی؛ بر عهده نهادهای سیاسی ـ دفاعی ـ امنیتی نیز می باشد.
مقام معظم رهبری نیز با آگاهی از تحولات منطقه ای و جهانی؛ بارهابر هوشیاری کارگزاران نظام در قبال ناتوی فرهنگی تاکید فرموده اند؛ درغیر این صورت دستیابی به اهداف فرهنگی در سند حجم انداز می تواندبا موانعی روبرو شود.
امروزه نیز واکاوی دیپلماسی امنیتی انگلستان و آمریکا بیانگر این است که آنان تلاش می کنند تا با نفوذ در میان فرقه های اسلامی؛ زمینه های انحراف برخی از فرقه ها و جنگ فرقه ای در منطقه را دامن زنند.
نکته قابل تأمل این است که حتی رژیم صهیونیستی نیز با ایجاد(سایت اینترنتی تفسیر قرآن)، بخش مطالعات ایدئولوژیک را دردیپلماسی عمومی خود پر رنگ کرده است.
۵) تقویت (مدیریت دانش دفاعی) در دیپلماسی دفاعی جمهوری اسلامی ایران
مراکز پژوهشی به عنوان یکی از ساختارهای (مدیریت دانش دفاعی)، نقش مهمی را در گفتمان سازی برای توجیه سیاست خارجی به عهده دارند. به عنوان مثال مراکز مطالعاتی آمریکا پس از حوادث یازده سپتامبر به سمت (گفتمان سازی) با محوریت مبارزه با تروریسم، تسلیحات کشتار جمعی و حمایت از حقوق بشر متمرکز شدند تا بتوانند بامدیریت افکار عمومی، اهداف خصمانه کاخ سفید و کنگره را توجیه نمایند.
در این راستا توصیه می شود، که بخش مطالعات قومی ـ فرقه ای درسیاست های کلان پژوهشی، نقشه جامع علمی کشور و همچنین (مدیریت دانش دفاعی) پر رنگ شود.
افزایش رایزنی های سیاسی برای دستیابی به یک فرمول مرضی الطرفین در قبال چالش های های سیاسی ـ امنیتی جهان اسلام
هرگونه گسترش یکجانبه گرایی و اقدام های تک بعدی برای حل چالش های جهان اسلام می تواند ضریب دستیابی به یک فرمول مرضی الطرفین را کاهش دهد.
در این راستا توصیه می شود، که متولیان امر، رایزنی با کشورهای اسلامی را در چهار حوزه زیر پی گیری کنند:
۱) تسریع در ثبات سیاسی ـ امنیتی عراق، خروج تدریجی نیروهای اشغالگر و جلوگیری از (منازعات مسلحانه فرقه ای)؛
۲) حداکثر یکپارچگی سیاسی در حمایت از حقوق ملت فلسطین و یانحوه تعامل با فرآیند صلح خاورمیانه؛
۳) تضعیف احتمال جنگ داخلی فرقه ای در لبنان؛
۴) جلوگیری از رشد فزاینده (افراط گرایی فرقه ای) در منطقه؛
۵) آسیب شناسی (دیپلماسی رسانه ای) از رویکرد امنیت ملی
رسانه ها نقش مهمی را در تقویت انسجام ملی و هویت ایرانی ـاسلامی به عهده دارند، به عبارتی دیگر از راهکارهای فراروی جمهوری اسلامی ایران، برای خنثی سازی تهدیدهای فرقه ای، تقویت حضور درعرصه های رسانه ای و محیطهای مجازی (سایبر) است.
تأسیس شبکه های برون مرزی وابسته، تقویت دیپلماسی دیجیتال وماهواره ای برای انعکاس وضعیت و دیدگاه های جمهوری اسلامی ایران و استفاده از رسانه های بی طرف جهانی، می تواند نقش مهمی را درانعکاس دستاوردهای نظام و مهار جنگ روانی ایالات متحده ایفا کند.
بهره برداری نهادهای نظامی، انتظامی، امنیتی و اطلاعاتی از فناوری های نوین
رهبر معظم انقلاب سال ۱۳۸۷ را سال (نوآوری و شکوفایی) در تمام حوزه ها معرفی کرده اند. متولیان دیپلماسی امنیتی نیز شایسته است درشناسایی، تعقیب، کنترل و دستگیری عناصر وابسته به گروه های فرقه ای تهدید زا؛ از فناوری های نوین مانند بیومتریک و یا سیستم های نوین اطلاعاتی برای مهار آسیب های احتمالی استفاده کنند.
۶) توجه به مطالعات قومی ـ فرقه ای در تبیین دکترین امنیت ملی
توصیه می شود در (سند امنیت ملی) که توسط شورای عالی امنیت ملی تدوین می شود؛ مطالعات قومی ـ فرقه ای نیز از رویکرد امنیت لحاظ شود و در آن کار ویژه ها، اهداف، وظایف و استراتژی ساختارها و کارگزاران نظام مشخص شده باشد. البته این بخش می تواند به عنوان زیرمجموعه (مدیریت بحران های امنیتی) نیز لحاظ شود.
نکات دیگر
۱) تقویت رایزنی و هم اندیشی میان اندیشمندان اسلامی حوزه علمیه قم و نجف با علمای اهل تسنن؛
۲) افزایش رایزنی و تعامل پایدار میان مثلث کارگزار، دانشگاه، حوزه وتقویت اطلاع رسانی به متولیان فرهنگی در مورد اهداف و راهبرد غرب برای تغییر مهندسی سیاسی ـ اجتماعی و فرهنگی خاور میانه؛
۳) فعالیت هدفمند و کانالیزه شده دیپلماسی رسانه ای برای تقویت (انسجام اسلامی)؛ به عنوان صدا و سیما در مراکز استان های مرزی بادعوت از نخبگان اهل تشیع و تسنن، نقش مهمی را در تقویت (همزیستی مسالمت آمیز تکثر فرقه ای) ایفاء می کند.
۴) اجتناب از افراط، تفریط و خرافه گرایی در مراسم مذهبی؛
۵) آسیب شناسی موارد تنش زای قومی ـ فرقه ای در داخل کشور ومنطقه، که در این میان نقش مراکز استانی وزارت اطلاعات دراستان های مرزی و یا رایزنی های فرهنگی ـ اطلاعاتی در سفارتخانه هابرجسته تر می شود؛
۶) ایجاد و تقویت میز مخصوص مطالعات قومی ـ فرقه ای در سه وزارتخانه اطلاعات، کشور و علوم؛
۷) تبیین (نظام امنیت دسته جمعی) برای مقابله با (جرایم سازمان یافته)؛
۸) تبیین دیپلماسی مناسب برای مهار سناریوی (ایران هراسی)غرب بر اساس (هلال شیعه)؛
نتیجه گیری
یکی از اهداف راهبردی جمهوری اسلامی ایران در افق ایران ۱۴۰۴، تقویت همگرایی سیاسی ـ امنیتی منطقه ای و درون سیستمی است؛ درنتیجه متولیان امر بایستی از رویکرد امنیت ملی به آسیب شناسی مؤلفه های واگرایانه و تحکیم داربست های همگرایانه با کشورهای منطقه اقدام کنند.
بنابراین مهم ترین عوامل تهدید کننده همگرایی منطقه ای عبارتنداز:
الف) انعقاد توافق های نظامی ـ امنیتی ناتو با کشورهای منطقه؛
ب) تأثیر پذیری برخی از اعضا (شورای همکاری خلیج فارس) ازسناریوی (ایران هراسی) غرب با تمرکز بر موضوع هسته ای وژئوپلیتیک شیعه؛
ج) ادعاهای مکرر امارات در مورد جزایر سه گانه و جعل نام خلیج فارس به خلیج عربی؛
د) تلاش وهابیون برای نفوذ در برخی کشورهای همسایه ایران؛ مانندپاکستان، افغانستان، عراق، کویت و آسیای میانه؛
هـ) برخورد دو گانه غرب با مقوله سازمان های مسلحانه فرقه ای، که ازمصادیق آن می توان به حمایت آمریکا از (پژاک) اشاره کرد؛
و) آشنایی سازمان های مسلحانه فرقه ای با فناوری های نوین وشیوه های عملیات نا متقارن؛
در نتیجه ارزیابی تحولات سیاسی ـ امنیتی خاورمیانه، بیانگر رشد وگسترش (منازعات مسلحانه فرقه ای) است که اکثر آنها در محیطپیرامونی جمهوری اسلامی ایران متمرکز شده اند که در صورت فقدان ساز و کارهای مناسب و عدم تبیین اقدام های پیشگیرانه، می تواند به گسترش تنش های مرزی، واگرایی منطقه ای، گسترش ایران هراسی، مداخله قدرت های برون سیستمی و تضعیف امنیت بومی پایدار منجرشود.
متولیان امر به منظور توصیف، تبیین و اجرای پاداستراتژی منسجم، در گام اول بایستی با مهم ترین گروه های افراطگرای فرقه ای خاورمیانه آشنا شده و از رویکرد امنیت ملی آنها را متناسب با سطح تهدید، منابع قدرت، دامنه فعالیت، ابزار و شیوه های مبارزاتی تفکیک و در قبال هرکدام، از پدافندهای متفاوتی استفاده کنند؛ زیرا یکی از اولویت های دیپلماسی امنیتی واشنگتن برای (تغییر رفتار) و (تضعیف نظام)، بهره برداری ابزاری و تغییر جهت دار از سازمان مسلحانه فرقه ای خاور میانه است، در نتیجه آسیب شناسی رشد افراط گرایی فرقه ای بایستی به یکی از کار ویژه ای نهادهای سیاسی، امنیتی، انتظامی و اطلاعاتی تبدیل شود.
نویسنده: مصطفی - دلاورپور اقدم
منبع: هفته نامه - پگاه حوزه - ۱۳۸۷ - شماره ۲۳۸، شهریور
پی نوشت ها:
۱. یکی از طریقت های مذهب صوفی است که نام خود را از شیخ ابوالحسن علی شازیلی گرفته است. وی در سال ۱۱۹۷ درمغرب به دنیا آمد ودر سال ۱۲۸۵ درگذشت.
۲. مهری خیری، داغستان، سنت های مذهبی و درگیری های نظامی، ۱۷ آبان ۱۳۸۵.برای اطلاعات بیشتر رجوع کنید به سایت دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
http://www.iras.ir
۳. دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
http://www.whitehousegov.com ، March۲۷، ۲۰۰۸
۴. تمرکز کنونی پیروان القاعده بیشتر در سر حدات پیشاور و استان وزیرستان جنوبی واقع در مرکز پاکستان و افغانستان است و بیشتر از ملیت های ازبک، تاجیک، چچن وعرب هستند. گروگانگیری، انفجار اتومبیل های بمب گذاری شده و عملیات های انفجاری از مهم ترین شیوه های عملیاتی این گروه تروریستی به شمار می رود