24-02-2015، 17:01
گفته میشود پوچ گرایی بیخدایی نیست ، آیا درست است ؟
این الفاظ همگی بازی با کلمات است و غیر این نیست .
یا کسی به خدا ایمان دارد و یا ندارد . چیزی ما بین این دو نیست .
پوچ گرایی نتیجه نداشتن ایمان به خدا (خداناباوری) ست . (هم چون بی اخلاقی)
مقایسه پوچ گرایی و بی خدایی مثل مقایسه درس نخواندن و قبول نشدن در امتحان است که یکی نتیجه دیگری ست و بیشتر باید ارتباط این دو رو بررسی کنیم تا تفاوتهایشون .
انسان بی خدا همان پوچ گرا هست ، شاید خود فکر کنه که چون از زندگی لذت میبره (بهتر است به جای لذت بخوانید خصلتهای مشترک انسان و حیوان) پس سرشار از امید و هدف در زندگی ست ، غافل از اینکه اینگونه نیست ، تمامی این امور (لذتها) گذرنده و فانی ست و آنچه میماند انسان است و یک بدن حیوانی که می خورد و دفع میکن و ... !!
اما کسی که به خدا اعتقاد واقعی داره شاید از مرگ بترسه اما با اطمینان به خدا به حیاتی دیگر و زندگی جاویدان در دنیایی دیگر امید داره .
در واقع هم بی خدایی و هم پوچ گرایی بر خلاف فطرت و سرشت انسان هستند چون هم انسان فطرتی خدا جوی داره و هم میل به جاودانگی .
پوچ گرایان همه چیز را در چارچوب علوم طبیعی تفسیر میکنن و اعتقادی به بعد روحانی انسان ندارن و این همان عقایدی است که از جانب بی خدایان در اینجا و جاهای دیگه بیان میشه .
این منابع هم که در مورد این جملات ذکر میشه اونقدر محکم و متقن هستن که نیازی به بررسی اونا نیست !!!
امروزه پوچ گرایی به عنوان یه آسیب روانی قلمداد میشه و درمانش روی آوردن به امید و اعتماد به نفس از طریق پیوند با خدا و امور معنوی و مذهبی هست .
**
ويليام جيمز ( پدر روانشناسي ) :
زندگي در پرتو مذهب داراي دو صفت بارز و مهم است. اول اين كه زندگي طعمي مي يابد كه رحمت محض است و سرشار از نشاط مي شود و همراه با بهجت دليرانه مي گردد.
دوم اين كه اطمينان و آرامش باطني به وجود مي آيد كه از جمله آثار آن احسان و از خود گذشتگي است.
اعتقادات ديني به زندگي انسان معنا مي دهد؛ در حالي كه دوري از خداوند باعث ياس، سردرگمي، شرمساري، نااميدي و افسردگي مي گردد.
این الفاظ همگی بازی با کلمات است و غیر این نیست .
یا کسی به خدا ایمان دارد و یا ندارد . چیزی ما بین این دو نیست .
پوچ گرایی نتیجه نداشتن ایمان به خدا (خداناباوری) ست . (هم چون بی اخلاقی)
مقایسه پوچ گرایی و بی خدایی مثل مقایسه درس نخواندن و قبول نشدن در امتحان است که یکی نتیجه دیگری ست و بیشتر باید ارتباط این دو رو بررسی کنیم تا تفاوتهایشون .
انسان بی خدا همان پوچ گرا هست ، شاید خود فکر کنه که چون از زندگی لذت میبره (بهتر است به جای لذت بخوانید خصلتهای مشترک انسان و حیوان) پس سرشار از امید و هدف در زندگی ست ، غافل از اینکه اینگونه نیست ، تمامی این امور (لذتها) گذرنده و فانی ست و آنچه میماند انسان است و یک بدن حیوانی که می خورد و دفع میکن و ... !!
اما کسی که به خدا اعتقاد واقعی داره شاید از مرگ بترسه اما با اطمینان به خدا به حیاتی دیگر و زندگی جاویدان در دنیایی دیگر امید داره .
در واقع هم بی خدایی و هم پوچ گرایی بر خلاف فطرت و سرشت انسان هستند چون هم انسان فطرتی خدا جوی داره و هم میل به جاودانگی .
پوچ گرایان همه چیز را در چارچوب علوم طبیعی تفسیر میکنن و اعتقادی به بعد روحانی انسان ندارن و این همان عقایدی است که از جانب بی خدایان در اینجا و جاهای دیگه بیان میشه .
این منابع هم که در مورد این جملات ذکر میشه اونقدر محکم و متقن هستن که نیازی به بررسی اونا نیست !!!
امروزه پوچ گرایی به عنوان یه آسیب روانی قلمداد میشه و درمانش روی آوردن به امید و اعتماد به نفس از طریق پیوند با خدا و امور معنوی و مذهبی هست .
**
ويليام جيمز ( پدر روانشناسي ) :
زندگي در پرتو مذهب داراي دو صفت بارز و مهم است. اول اين كه زندگي طعمي مي يابد كه رحمت محض است و سرشار از نشاط مي شود و همراه با بهجت دليرانه مي گردد.
دوم اين كه اطمينان و آرامش باطني به وجود مي آيد كه از جمله آثار آن احسان و از خود گذشتگي است.
اعتقادات ديني به زندگي انسان معنا مي دهد؛ در حالي كه دوري از خداوند باعث ياس، سردرگمي، شرمساري، نااميدي و افسردگي مي گردد.