16-01-2015، 18:02
(آخرین ویرایش در این ارسال: 16-01-2015، 18:04، توسط ابراهیم هادی.)
مساجد میلیاردی!
1
حتما شما یکبار در مساجدی که میلیاردی هستند نماز خوانده اید؛ اما چقدر درباره مواهب و خوبی این مسجدها اطلاع دارید؟
در شهرها صدها مسجد وجود دارد مساجدی که درهای خود برای چند ساعتی باز می کنند تا اقامه کنندگان نماز گرد هم آیند و به فرضیه جماعت برسند «نماز جماعت» اولین پاسخی است که به اذهان در برابر پرسش به این سوال که "چرا به مسجد می روید" می رسد یا با شنیدن نام خانه خدا به ذهن تبادر می شود.
نمازهایی که اکثراً با تعداد کثیری بر پا می شود و سهم نسل جوان در این حضور و در دل مساجد بسیار کم رنگ تر از حضور افراد میانسال است. این چهره ای از حضور و حالت مساجد در بیشتر مساجد های ما است. شاید به ندرت مساجدی می باشند که چنین صورتی نداشته باشند. مساجدی که مملو از جوانان باشند یا چیزی غیر از نماز جماعت را نیز به ذهن متبادر کنند.
آیا همه فلسفه یک مسجد برپایی نماز جماعت است؟ چرا حضور نسل جوان در این خانه کم رنگ شده است؟
مساجدی که اکنون میلیاردها تومان هزینه شان می شود تا در رقابت تجمل گرایی و فاصله از مساجد صدر اسلام اول شوند! و در این گمان خام هستند که ظاهر مسجد تنها عامل جذب حداکثری می باشد! و فقط به مساجدی ظاهری با جمعیت اندک تبدیل شده اند، و شاید بیشتر پای عده ای در ختم ها به آنها باز می شود در رفع مشکلات فرهنگی، ترویج فرهنگ نماز و.... چقدر سهم دارند؟ آیا این بودجه، مساحت فیزیکی، پتانسیل معنوی باید چنین بازدهی هایی داشته باشد؟
برای پاسخ به این سوال ها باید نگاه کنیم که در مدیریت مساجدمان از چه فاصله گرفته ایم فضای کنونی مساجد، یک حالت عبادی دارد برگزاری سخنرانی، نماز جماعت، ختم ها، قرآن خوانی، مراسم های مذهبی و ... ؛ آنچه باید در همه مساجد وجود داشته باشد و برای آن برنامه ریزی وجود داشته است. اصولاً برنامه های عبادی برای مراجعه کنندگان به این محافل از اهداف ایجاد مساجد است اما آیا همه فلسفه وجودی مساجد اعمال عبادی است؟
در صدر اسلام مساجد همه در خدمت قرب به خداوند بودند اما نه فقط از طریق اعمال عبادی مساجد در زمان پیامبر مرکز حکومت بوده، درباره جنگ ها در آن تصمیم گیری می شده و.... یعنی کارکرد سیاسی داشته است، در مساجد اتحاد و انسجام میان مسلمانان برقرار می شده یعنی بعد اجتماعی داشته است، مساجد مرکز سخنرانی، تعلیم و تعلم و همچنین فعالیت های فرهنگی بوده یعنی دارای کارکردهای فرهنگی و آموزشی بوده است علاوه بر این در مساجد مسلمین به واسطه جمع و حضور خود به حل مشکلات یکدیگر نیز می پرداختند و بسیار کارکرد دیگر که نشان از مسجد به عنوان یک مرکز همه جانبه و پر اثر در صدر اسلام دارد.
مساجد ما اما فعلاً از همه ی این کارکردها و کارکردهای دیگر که ذکری از آن نشد بیشتر بعد عبادی را در دل خود دارند آنهم برای چند ساعت هنگام نماز ظهر و عصر و مغرب و عشا نه حتی نماز صبح؛ شاید این تک بعدی شدن مساجد نسبت به آنچه در پستانسیل مساجد هست علّت اصلی عدم جذب جوانان و کاهش جمعیت ثابت آنها است.
مسجدی که نه در اعمال دینی برنامه مناسبی برای به روز بودن و جذب جوانان دارد و نه در بعد اجتماعی می تواند مرکزی برای بر طرف کردن مسائل اجتماعی باشد. مسجدی که تنها راه بر طرف کردن مشکلات مردم در آن صندوق قرض الحسنه شده است اما آیا بعد اجتماعی رفع مشکل برادر مسلمان فقط صندوق های قرض الحسنه است؟ اگر مساجد بتوانند مشکلات مالی را حل کرده و در کنار آن گره از مشکلات ازدواج جوانان باز نکنند، نتوانند مشکلات خانوادگی زوج ها و خانواده ها را حل کنند، تلاشی برای موضوع کسب و کار جوانان نکنند، جوان را برای آموزش و موضوعات فرهنگی در دل خود جا ندهند و.... پتانسیل هایی که می توان از این تجمع های بزرگ به دست آورد آیا می توانند به موقعیت صدر اسلام خود باز گردند و جاذب مردم به ویژه جوان ها باشند؟
کارکرد اجتماعی، اقتصادی و سیاسی مساجد حلقه گمشده ای است که باعث می شود مساجد مراکزی شبانه روزی باشند که روح معنوی را همراه با سایر کارکردها به جامعه مسلمانان تزریق کننند و در ایجاد یک جامعه اسلامی نقش اساسی ایفا کنند
آیا جوان و فردی که بداند مسجد نه با صد مانع و بروکراسی بلکه از روی نیت خیر می خواهد گره ای از مشکلات او باز کند، آیا خود او ناخودآگاه و با شوق به مساجد نخواهد آمد؟ چرا فرهنگسراها در بسیاری از اینگونه موارد جای مساجد را گرفته اند؟ زیرا مساجد در این موارد برای جوانان نقطه خلا دارد و فرهنگسراها توانسته اند این قشر را جذب کرده و این جذب تنها خالی شدن یک مسجد نیست بلکه گرفتن صدها سود و فایده دنیایی و آخرتی از یک جوان می باشد.
مساجدی که اکنون میلیاردها تومان هزینه شان می شود تا در رقابت تجمل گرایی و فاصله از مساجد صدر اسلام اول شوند! و در این گمان خام هستند که ظاهر مسجد تنها عامل جذب حداکثری می باشد! و فقط به مساجدی ظاهری با جمعیت اندک تبدیل شده اند، و شاید بیشتر پای عده ای در ختم ها به آنها باز می شود در رفع مشکلات فرهنگی، ترویج فرهنگ نماز و.... چقدر سهم دارند؟ آیا این بودجه، مساحت فیزیکی، پتانسیل معنوی باید چنین بازدهی هایی داشته باشد؟
کارکرد اجتماعی، اقتصادی و سیاسی مساجد حلقه گمشده ای است که باعث می شود مساجد مراکزی شبانه روزی باشند که روح معنوی را همراه با سایر کارکردها به جامعه مسلمانان تزریق کنند و در ایجاد یک جامعه اسلامی نقش اساسی ایفا کنند.
نظری که زیر این مطلب بوذ با عرض سلام و خسته نباشید
مسجد خانه خداست ، بارها و بارها شنیدیم، درست! اما آیا واقعاً و در عمل هم اینگونه است؟
آیا درِ خانه خدا فقط در زمان خاص بروی بندگانش گشوده است؟ فقط هنگام انجام فرایض نماز و افطار و روزهای خاص مثل عاشورا و .....؟
چرا بعضی وقتها متولیان این امور ، بیش از خود خدا سختگیر هستند؟
چرا وقتی خانه خدا هست!!!! بیچارگان و بدبختها باید گوشه خیابان بخوابند؟
چرا جوانان باید تفریحات سالمشان را تو خیابان انجام بدهند و در کنار معبود و عشقشان خدا انجام ندهند؟
ادامه را هرکسی بهتر میداند ، در قدرت شما هست به مسئولین این امر انتقال دهید و اگر نمیدانند راهنمائیشان کنید . مسلماً ایشان نیز نیاز به راهنمائی دارند و بهتر است وقتی به اسم خدا کاری انجام میشود ، نه مانند خدا ، اما نزدیک به رفتار خدائی باشد .
ببخشید اگر بی پرده حرف و نظر شخصی خود را عنوان کردم[/size]
1
حتما شما یکبار در مساجدی که میلیاردی هستند نماز خوانده اید؛ اما چقدر درباره مواهب و خوبی این مسجدها اطلاع دارید؟
در شهرها صدها مسجد وجود دارد مساجدی که درهای خود برای چند ساعتی باز می کنند تا اقامه کنندگان نماز گرد هم آیند و به فرضیه جماعت برسند «نماز جماعت» اولین پاسخی است که به اذهان در برابر پرسش به این سوال که "چرا به مسجد می روید" می رسد یا با شنیدن نام خانه خدا به ذهن تبادر می شود.
نمازهایی که اکثراً با تعداد کثیری بر پا می شود و سهم نسل جوان در این حضور و در دل مساجد بسیار کم رنگ تر از حضور افراد میانسال است. این چهره ای از حضور و حالت مساجد در بیشتر مساجد های ما است. شاید به ندرت مساجدی می باشند که چنین صورتی نداشته باشند. مساجدی که مملو از جوانان باشند یا چیزی غیر از نماز جماعت را نیز به ذهن متبادر کنند.
آیا همه فلسفه یک مسجد برپایی نماز جماعت است؟ چرا حضور نسل جوان در این خانه کم رنگ شده است؟
مساجدی که اکنون میلیاردها تومان هزینه شان می شود تا در رقابت تجمل گرایی و فاصله از مساجد صدر اسلام اول شوند! و در این گمان خام هستند که ظاهر مسجد تنها عامل جذب حداکثری می باشد! و فقط به مساجدی ظاهری با جمعیت اندک تبدیل شده اند، و شاید بیشتر پای عده ای در ختم ها به آنها باز می شود در رفع مشکلات فرهنگی، ترویج فرهنگ نماز و.... چقدر سهم دارند؟ آیا این بودجه، مساحت فیزیکی، پتانسیل معنوی باید چنین بازدهی هایی داشته باشد؟
برای پاسخ به این سوال ها باید نگاه کنیم که در مدیریت مساجدمان از چه فاصله گرفته ایم فضای کنونی مساجد، یک حالت عبادی دارد برگزاری سخنرانی، نماز جماعت، ختم ها، قرآن خوانی، مراسم های مذهبی و ... ؛ آنچه باید در همه مساجد وجود داشته باشد و برای آن برنامه ریزی وجود داشته است. اصولاً برنامه های عبادی برای مراجعه کنندگان به این محافل از اهداف ایجاد مساجد است اما آیا همه فلسفه وجودی مساجد اعمال عبادی است؟
در صدر اسلام مساجد همه در خدمت قرب به خداوند بودند اما نه فقط از طریق اعمال عبادی مساجد در زمان پیامبر مرکز حکومت بوده، درباره جنگ ها در آن تصمیم گیری می شده و.... یعنی کارکرد سیاسی داشته است، در مساجد اتحاد و انسجام میان مسلمانان برقرار می شده یعنی بعد اجتماعی داشته است، مساجد مرکز سخنرانی، تعلیم و تعلم و همچنین فعالیت های فرهنگی بوده یعنی دارای کارکردهای فرهنگی و آموزشی بوده است علاوه بر این در مساجد مسلمین به واسطه جمع و حضور خود به حل مشکلات یکدیگر نیز می پرداختند و بسیار کارکرد دیگر که نشان از مسجد به عنوان یک مرکز همه جانبه و پر اثر در صدر اسلام دارد.
مساجد ما اما فعلاً از همه ی این کارکردها و کارکردهای دیگر که ذکری از آن نشد بیشتر بعد عبادی را در دل خود دارند آنهم برای چند ساعت هنگام نماز ظهر و عصر و مغرب و عشا نه حتی نماز صبح؛ شاید این تک بعدی شدن مساجد نسبت به آنچه در پستانسیل مساجد هست علّت اصلی عدم جذب جوانان و کاهش جمعیت ثابت آنها است.
مسجدی که نه در اعمال دینی برنامه مناسبی برای به روز بودن و جذب جوانان دارد و نه در بعد اجتماعی می تواند مرکزی برای بر طرف کردن مسائل اجتماعی باشد. مسجدی که تنها راه بر طرف کردن مشکلات مردم در آن صندوق قرض الحسنه شده است اما آیا بعد اجتماعی رفع مشکل برادر مسلمان فقط صندوق های قرض الحسنه است؟ اگر مساجد بتوانند مشکلات مالی را حل کرده و در کنار آن گره از مشکلات ازدواج جوانان باز نکنند، نتوانند مشکلات خانوادگی زوج ها و خانواده ها را حل کنند، تلاشی برای موضوع کسب و کار جوانان نکنند، جوان را برای آموزش و موضوعات فرهنگی در دل خود جا ندهند و.... پتانسیل هایی که می توان از این تجمع های بزرگ به دست آورد آیا می توانند به موقعیت صدر اسلام خود باز گردند و جاذب مردم به ویژه جوان ها باشند؟
کارکرد اجتماعی، اقتصادی و سیاسی مساجد حلقه گمشده ای است که باعث می شود مساجد مراکزی شبانه روزی باشند که روح معنوی را همراه با سایر کارکردها به جامعه مسلمانان تزریق کننند و در ایجاد یک جامعه اسلامی نقش اساسی ایفا کنند
آیا جوان و فردی که بداند مسجد نه با صد مانع و بروکراسی بلکه از روی نیت خیر می خواهد گره ای از مشکلات او باز کند، آیا خود او ناخودآگاه و با شوق به مساجد نخواهد آمد؟ چرا فرهنگسراها در بسیاری از اینگونه موارد جای مساجد را گرفته اند؟ زیرا مساجد در این موارد برای جوانان نقطه خلا دارد و فرهنگسراها توانسته اند این قشر را جذب کرده و این جذب تنها خالی شدن یک مسجد نیست بلکه گرفتن صدها سود و فایده دنیایی و آخرتی از یک جوان می باشد.
مساجدی که اکنون میلیاردها تومان هزینه شان می شود تا در رقابت تجمل گرایی و فاصله از مساجد صدر اسلام اول شوند! و در این گمان خام هستند که ظاهر مسجد تنها عامل جذب حداکثری می باشد! و فقط به مساجدی ظاهری با جمعیت اندک تبدیل شده اند، و شاید بیشتر پای عده ای در ختم ها به آنها باز می شود در رفع مشکلات فرهنگی، ترویج فرهنگ نماز و.... چقدر سهم دارند؟ آیا این بودجه، مساحت فیزیکی، پتانسیل معنوی باید چنین بازدهی هایی داشته باشد؟
کارکرد اجتماعی، اقتصادی و سیاسی مساجد حلقه گمشده ای است که باعث می شود مساجد مراکزی شبانه روزی باشند که روح معنوی را همراه با سایر کارکردها به جامعه مسلمانان تزریق کنند و در ایجاد یک جامعه اسلامی نقش اساسی ایفا کنند.
نظری که زیر این مطلب بوذ با عرض سلام و خسته نباشید
مسجد خانه خداست ، بارها و بارها شنیدیم، درست! اما آیا واقعاً و در عمل هم اینگونه است؟
آیا درِ خانه خدا فقط در زمان خاص بروی بندگانش گشوده است؟ فقط هنگام انجام فرایض نماز و افطار و روزهای خاص مثل عاشورا و .....؟
چرا بعضی وقتها متولیان این امور ، بیش از خود خدا سختگیر هستند؟
چرا وقتی خانه خدا هست!!!! بیچارگان و بدبختها باید گوشه خیابان بخوابند؟
چرا جوانان باید تفریحات سالمشان را تو خیابان انجام بدهند و در کنار معبود و عشقشان خدا انجام ندهند؟
ادامه را هرکسی بهتر میداند ، در قدرت شما هست به مسئولین این امر انتقال دهید و اگر نمیدانند راهنمائیشان کنید . مسلماً ایشان نیز نیاز به راهنمائی دارند و بهتر است وقتی به اسم خدا کاری انجام میشود ، نه مانند خدا ، اما نزدیک به رفتار خدائی باشد .
ببخشید اگر بی پرده حرف و نظر شخصی خود را عنوان کردم[/size]