23-10-2014، 13:26
جامعه شناسی شهری و مسائل اجتماعی شهر
سکونت در "شهر" آثاری بر زندگی فردی و جمعی انسانها میگذارد که از حدود دو قرن پیش تاکنون، موضوع تأمل اندیشمندان اجتماعی بوده است. چند وجهی بودن این اثرات و نیز فرایندها و جریانات موجود در درون اجتماعات شهری، متفکران بسیاری را از علوم مختلف به خود مشغول داشته است.
جامعهشناسی شهری از جمله شاخههای معرفتی است که صرفاً و اختصاصاً "شهر" را بعنوان یک "محیط مخلوق" و به عنوان یک "محصول اجتماعی"، کانون توجه و مطالعهٔ خود قرار میدهد.
از منظر این علم، "شهرنشینی" مرحلهٔ گذار از اجتماع مبتنی بر علقههای خونی به جامعهٔ سازمان یافته مبتنی بر قراردادهاست. شهر تولیدکنندهٔ فرهنگ است. چون محیط شهری شیوههای خاصی از زیستن، کارکردن، رابطه برقرار کردن و مصرف کردن را بر ساکنانش عرضه میکند. از این رو جامعهشناسی شهری پاسخ دهی به پرسشهایی را وظیفه خود میداند که برخی از آنها چنیناند:
▪ رشد و توسعهٔ شهرها تابع چه متغیرهایی است و آیا گسترش شهرها از الگوی واحدی تبعیت میکند؟
▪ عناصر بنیادی سازمان شهر کدامند؟ و این عناصر چگونه تحت تأثیر رفتار کنشگران تغییر میکند؟
▪ صورتهای فضایی متفاوت چه تأثیری بر انسجام گروههای اجتماعی ساکنان شهر دارد؟
▪ فضاهای شهری و عناصر بنیادین آن چگونه مایهٔ تحکیم یا تضعیف روابط گروههای اجتماعی ساکن در شهر میشوند؟
▪ چه رابطهای میان خصوصیات یک شهر به لحاظ کالبدی و اقتصادی (شیوهٔ تولید) و طبایع افراد ساکن در آن وجود دارد؟
▪ شهرها را چگونه میتوان اداره کرد به گونهای که هم منافع جمعی و هم در عین حال منافع فردی ساکنانش توأمان تأمین شوند؟
▪ سازمان قدرت در شهرها چگونه است و کدام گروههای اجتماعی سیادت دارند؟
نباید از یاد بُرد که "فقر شهری" و نابسامانیهای ناشی از کجروی و وقوع انواع جرائم در شهرها بود که نخستین دستمایههای مطالعات جامعهشناسی را فراهم ساخت. اما این علم بمرور، مسائل و موضوعات پیچیدهتری را مورد تحلیل قرار داد که همگی بر محور زندگی شهری استوارند. مسائل و موضوعاتی چون جنبشهای شهری، هویت شهروندی، وجود و گسترش مناطق جرم، مشارکت شهروندان و نهایتاً حکمرانی شهری از جمله مسائل متأخر در این علماند.
برای تبیین مسائل پیش گفته، رویکردهای نظری متعددی ارائه شدهاند که هر کدام جنبههایی از واقعیت زندگی شهری را پوشش میدهند. دو رویکرد عمده در جامعهشناسی شهری کلاسیک وجود دارند که به اجمال میتوان آنها را چنین معرفی کرد:
۱) رویکرد بوم شناختی در جامعهشناسی شهری بر این پایه است که شهرها بطور اتفاقی رشد نمیکنند بلکه در واکنش به ویژگیهای مساعد محیط و بر مبنای سه فرایند مهم رقابت، تهاجم و جانشینی گسترش مییابند.
صاحبان این دیدگاه معتقدند، استقرار سکونتگاههای بزرگ شهری و توزیع انواع مختلف محلات در شهرها بر پایهٔ اصول مشابهی قابل درک است. بعبارت دیگر الگوی واحدی برای رشد و تحول شهرها وجود دارد.
اشکال چنین دیدگاهی آن است که به اهمیت طرح و برنامهریزی آگاهانه در سازماندهی شهر، کمتر توجه شده و توسعه شهری را بعنوان یک فرایند طبیعی در نظر میگیرد.
۲) رویکرد دیگری در مطالعات جامعهشناسی شهری وجود دارد که بر طبق آن به شهرنشینی بعنوان یک شیوهٔ زندگی اجتماعی تأکید شده است. براساس این دیدگاه، زندگی در شهر، اثراتی بر روابط اجتماعی میگذارد. مثلاً در شهر، روابط بینام، سطحی، ناپایدار، سودجویانه و عقلانی است.
دیدگاههای فرهنگگرایانه به "پدیدهٔ شهر" در تداوم چنین رویکردی امروزه بوجود آمدهاند که شهر را بعنوان یک «سامانهٔ اخلاقی» تعریف میکنند. در این دیدگاهها، شهرها محیطهای ناهمگنی از خرده فرهنگها تلقی میشوند که یک مدیریت شهری کارآمد میبایست به ایجاد تعادل و توازن و انتظامبخشی به چنین اجتماعی بیندیشد و کوشش کند.
بر این اساس به نظر میرسد گام نخست در ادارهٔ مقتدرانه و هوشمندانهٔ یک شهر آن است که اجتماعات شهری را بر مبنای کارکردهایشان گونهشناسی کنیم. باید دانست نقطه ثقل حیات یک شهر چیست؟
شهر های بزرگ با مسائل پیچیدهای روبروهستند که در درجهٔ اول، شناخت عالمانهٔ آنها از وظایف جامعهشناس شهری است.
در قلمرو این مسائل میتوان به گسترش بیرویهٔ مناطق حاشیهنشین شهر اشاره کرد که کانونهای بالقوه برای ناهنجاریهای اجتماعی فراهم کرده است. به دنبال چنین رشد بیرویهای، "جدایی گزینی فضایی" اتفاق افتاده است به این معنا که تفاوت و تبعیض در ارائه خدمات عمومی به ساکنان شهر و توزیع ناعادلانهٔ امکانات رفاهی و تجهیزات شهری در مناطق مختلف شهر به چشم میخورد. چنین شرایطی، نارضایتی های عمومی را پدید خواهد آورد.
مدیریت شهری عقلانی میباید به تنوع خرده فرهنگها در شهر توجه نشان دهد و موضوع همجواری قومی، طبقاتی و مذهبی و چالشهای احتمالی ناشی از آن را نباید از نظر دور بدارد.
علاوه بر اینها موضوعاتی چون ارتباط در شهر، کیفیت فضاهای عمومی، کیفیت مداخلهٔ شهرنشینان در ادارهٔ امور شهر و محله از جمله موارد مورد اعتنا در حیطهٔ دانش جامعهشناسی شهری خواهند بود.
سکونت در "شهر" آثاری بر زندگی فردی و جمعی انسانها میگذارد که از حدود دو قرن پیش تاکنون، موضوع تأمل اندیشمندان اجتماعی بوده است. چند وجهی بودن این اثرات و نیز فرایندها و جریانات موجود در درون اجتماعات شهری، متفکران بسیاری را از علوم مختلف به خود مشغول داشته است.
جامعهشناسی شهری از جمله شاخههای معرفتی است که صرفاً و اختصاصاً "شهر" را بعنوان یک "محیط مخلوق" و به عنوان یک "محصول اجتماعی"، کانون توجه و مطالعهٔ خود قرار میدهد.
از منظر این علم، "شهرنشینی" مرحلهٔ گذار از اجتماع مبتنی بر علقههای خونی به جامعهٔ سازمان یافته مبتنی بر قراردادهاست. شهر تولیدکنندهٔ فرهنگ است. چون محیط شهری شیوههای خاصی از زیستن، کارکردن، رابطه برقرار کردن و مصرف کردن را بر ساکنانش عرضه میکند. از این رو جامعهشناسی شهری پاسخ دهی به پرسشهایی را وظیفه خود میداند که برخی از آنها چنیناند:
▪ رشد و توسعهٔ شهرها تابع چه متغیرهایی است و آیا گسترش شهرها از الگوی واحدی تبعیت میکند؟
▪ عناصر بنیادی سازمان شهر کدامند؟ و این عناصر چگونه تحت تأثیر رفتار کنشگران تغییر میکند؟
▪ صورتهای فضایی متفاوت چه تأثیری بر انسجام گروههای اجتماعی ساکنان شهر دارد؟
▪ فضاهای شهری و عناصر بنیادین آن چگونه مایهٔ تحکیم یا تضعیف روابط گروههای اجتماعی ساکن در شهر میشوند؟
▪ چه رابطهای میان خصوصیات یک شهر به لحاظ کالبدی و اقتصادی (شیوهٔ تولید) و طبایع افراد ساکن در آن وجود دارد؟
▪ شهرها را چگونه میتوان اداره کرد به گونهای که هم منافع جمعی و هم در عین حال منافع فردی ساکنانش توأمان تأمین شوند؟
▪ سازمان قدرت در شهرها چگونه است و کدام گروههای اجتماعی سیادت دارند؟
نباید از یاد بُرد که "فقر شهری" و نابسامانیهای ناشی از کجروی و وقوع انواع جرائم در شهرها بود که نخستین دستمایههای مطالعات جامعهشناسی را فراهم ساخت. اما این علم بمرور، مسائل و موضوعات پیچیدهتری را مورد تحلیل قرار داد که همگی بر محور زندگی شهری استوارند. مسائل و موضوعاتی چون جنبشهای شهری، هویت شهروندی، وجود و گسترش مناطق جرم، مشارکت شهروندان و نهایتاً حکمرانی شهری از جمله مسائل متأخر در این علماند.
برای تبیین مسائل پیش گفته، رویکردهای نظری متعددی ارائه شدهاند که هر کدام جنبههایی از واقعیت زندگی شهری را پوشش میدهند. دو رویکرد عمده در جامعهشناسی شهری کلاسیک وجود دارند که به اجمال میتوان آنها را چنین معرفی کرد:
۱) رویکرد بوم شناختی در جامعهشناسی شهری بر این پایه است که شهرها بطور اتفاقی رشد نمیکنند بلکه در واکنش به ویژگیهای مساعد محیط و بر مبنای سه فرایند مهم رقابت، تهاجم و جانشینی گسترش مییابند.
صاحبان این دیدگاه معتقدند، استقرار سکونتگاههای بزرگ شهری و توزیع انواع مختلف محلات در شهرها بر پایهٔ اصول مشابهی قابل درک است. بعبارت دیگر الگوی واحدی برای رشد و تحول شهرها وجود دارد.
اشکال چنین دیدگاهی آن است که به اهمیت طرح و برنامهریزی آگاهانه در سازماندهی شهر، کمتر توجه شده و توسعه شهری را بعنوان یک فرایند طبیعی در نظر میگیرد.
۲) رویکرد دیگری در مطالعات جامعهشناسی شهری وجود دارد که بر طبق آن به شهرنشینی بعنوان یک شیوهٔ زندگی اجتماعی تأکید شده است. براساس این دیدگاه، زندگی در شهر، اثراتی بر روابط اجتماعی میگذارد. مثلاً در شهر، روابط بینام، سطحی، ناپایدار، سودجویانه و عقلانی است.
دیدگاههای فرهنگگرایانه به "پدیدهٔ شهر" در تداوم چنین رویکردی امروزه بوجود آمدهاند که شهر را بعنوان یک «سامانهٔ اخلاقی» تعریف میکنند. در این دیدگاهها، شهرها محیطهای ناهمگنی از خرده فرهنگها تلقی میشوند که یک مدیریت شهری کارآمد میبایست به ایجاد تعادل و توازن و انتظامبخشی به چنین اجتماعی بیندیشد و کوشش کند.
بر این اساس به نظر میرسد گام نخست در ادارهٔ مقتدرانه و هوشمندانهٔ یک شهر آن است که اجتماعات شهری را بر مبنای کارکردهایشان گونهشناسی کنیم. باید دانست نقطه ثقل حیات یک شهر چیست؟
شهر های بزرگ با مسائل پیچیدهای روبروهستند که در درجهٔ اول، شناخت عالمانهٔ آنها از وظایف جامعهشناس شهری است.
در قلمرو این مسائل میتوان به گسترش بیرویهٔ مناطق حاشیهنشین شهر اشاره کرد که کانونهای بالقوه برای ناهنجاریهای اجتماعی فراهم کرده است. به دنبال چنین رشد بیرویهای، "جدایی گزینی فضایی" اتفاق افتاده است به این معنا که تفاوت و تبعیض در ارائه خدمات عمومی به ساکنان شهر و توزیع ناعادلانهٔ امکانات رفاهی و تجهیزات شهری در مناطق مختلف شهر به چشم میخورد. چنین شرایطی، نارضایتی های عمومی را پدید خواهد آورد.
مدیریت شهری عقلانی میباید به تنوع خرده فرهنگها در شهر توجه نشان دهد و موضوع همجواری قومی، طبقاتی و مذهبی و چالشهای احتمالی ناشی از آن را نباید از نظر دور بدارد.
علاوه بر اینها موضوعاتی چون ارتباط در شهر، کیفیت فضاهای عمومی، کیفیت مداخلهٔ شهرنشینان در ادارهٔ امور شهر و محله از جمله موارد مورد اعتنا در حیطهٔ دانش جامعهشناسی شهری خواهند بود.