15-10-2014، 20:05
ازدواج به شرط تجملات!
دیگر این حرف به ضربالمثل تبدیل شده است كه «تا عروس و داماد نباشی و با كفش آهنین نیفتید دنبال كارها و خریدهای عروسی نمیفهمید كه چه میگذرد دور و برتان. » انگار دیگر دور شدهایم از آن زمانهایی كه به قول قدیمیها، جشن عروسی شب شیرین وصال بود. دیگر كمتر این حرف به گوشتان میرسد كه «انشاءالله در عروسیت جبران میكنم».
در این سالهای اخیردر جشنهای عروسی آنقدر بریز و بپاش میشود و آنقدر هزینههای چندصد میلیونی بابت یك شب مراسم خرج میشود كه هركس از دور به این ماجراها نگاه كند، انگشت به دهان خواهد ماند. جشنهای عروسی، به نوعی تبدیل به میدان محك زدن مهمانانی شده است كه دعوت شدهاند تا حسابی شگفتزده صفرهایی شوند كه قرار است یك عمر عروس و داماد به پای آن پیر شوند. شگفتیهایی مانند تالارهایی با ورودی چندصد هزار تومانی، ماشینهای آخرین سیستم و حتی هلیكوپتر، هواپیما و بالنهایی كه عروس و داماد را میخواهد به خانه بخت ببرد.
لباس عروس، آرایشگاه و فیلمبرداری كه برای ثبت خاطرات میآیند، انگار به نوعی فریاد از خودبیگانگی تجملاتی میزنند اما كجاست گوش شنوا؟ خودروی عروسی 300 میلیونی، فیلمبرداری و عكاسی 25 میلیونی آن هم در كویر دوبی و سواحل تركیه، گل آراییهای میلیونی، ورودیهای 300هزار تومانی برای هر نفر در سالنهای عروسی و... از جمله امكاناتی هستند كه در همین تهران خودمان همه روزه هزینه میشود تا یك شب به قول خودشان به یادماندنی را ثبت كنند.
جدل برای خرید حلقه تا جشن در بهترین تالار عروسی
از خرید حلقه تا آیینه و شمعدان و لباس عروس و داماد تا تالار عروسی بحث و جدل بین زوجین و خانواده های آنان تا حدی است که به گفته کارشناسان امور خانواده این مسائل در بین زوجین در دوران نامزدی به جدایی منجر می شود.گاهی مواقع زوجین به حدی مسائل مادی و هزینه های مراسم عروسی برایشان مهم می شود که یادشان می رود برای چه هدفی تصمیم به زندگی مشترک گرفتند.نه تنها معیارهای ازدواج در حال حاضر تغییر کرده اند بلکه این تغییرات تمام آیین ها و سنت آغاز یک زندگی مشترک را در برگفته است تا حدی که معیار یک مراسم ساده شب عروسی به مجلل ترین جشن با هزینه های میلیاردی تبدیل شده است.
جهیزیه چرا؟
آیا واقعاً تأسف بار نیست که بشنویم و ببینیم تعدادی از دختران و پسران جوان این مملکت با همه سختی هایی که وجود دارد مراسم عقد خود را برگزار کرده اند اما برخی از این عزیزان به خاطر تأمین نبودن «جهیزیه» که معلوم نیست این رسم از کدام قانون، شرع و عرفی نشأت می گیرد در آرزوی سر و سامان گرفتن و به خانه خود رفتن مانده اند.
این روزها خیلیها در اوج جوانی به ازدواج تن نمیدهند، چون پول كافی برای برگزاری جشن ازدواج شان در فلان تالار و خرید طلا و ماشین مدل بالا تهیه جهیزیه را ندارند. سالها تلاش میكنند و زحمت میكشند تا شاید بتوانند بخشی از این هزینه را تامین كنند و در نهایت زمانی كه دیگر خبری از شوق جوانی و ازدواج نیست با یك هزینه نسبی، عروسی مجللی برگزار میكنند
آیا «جهیزیه های امروزی» که مثل برخی از رسوم جاری در کشور ما «رسمی بی ریشه» است می تواند و باید با آینده جوانان و خانواده ها اینچنین بازی کند که گاه چند سال زوج جوانی در عقد بمانند تا پدر و مادر عروس با هر فشار و مصیبتی که شده وام بگیرند و قرض کنند تا جهیزیه آنچنانی را تهیه کنند یا این رسم بی ریشه آنچنان چنگال اختاپوسی خود را بر زندگی عده ای بفشارد که برخی خانواده ها به خاطر نداشتن توان تهیه جهیزیه از پذیرفتن خواستگار برای دخترشان اجتناب کنند؟! آن هم جهیزیه هایی که گاه برخی لوازم آن هر چند سال یک بار هم ممکن است به کار زوج های جوان نیاید، جهیزیه هایی که بسیاری از اقلام آن عمدتاً وارداتی است و پول هایش به کیسه خارجی ها خصوصاً چینی ها سرازیر می شود، جهیزیه هایی که گاه برای فخر فروشی و به رخ کشیدن و چشم و هم چشمی تهیه می شود.
جهیزیه هایی که گاه تمام ثمره یک عمر خدمت یک کارمند به عنوان پاداش بازنشستگی صرف آن می شود. جهیزیه هایی که پدرانی که حالا موهایشان سپید شده و گذر زمان فشارهای زیادی بر آنان تحمیل کرده مجبورند برای تهیه آن به این صندوق و آن موسسه اعتباری رو بیندازند آن هم در شرایطی که این بانک هایی که باید بخشی از همتشان مصروف کارگشایی برای تولید کنندگان و مردم باشد خیلی هاشان مشغول شرکت داری و بنگاه داری شده اند و برای پرداخت سه میلیون وام ازدواج جوانان یا پول و بودجه ندارند یا کلی تشریفات طلب می کنند! روشن است که در این شرایط اقتصادی و حاکمیت رکود تورمی بر اقتصاد کشور و... برای یک کارگر، کارمند ساده، بازنشسته و کاسب جزء تهیه جهیزیه های آنچنانی بسیار بسیار سخت است.
نقش خاطره میزند عروسیهای قدیمی
شاید به یاد داشته باشید عروسیهایی را كه برای راهاندازیاش تمام اهل فامیل، دوست و آشنا دست به دست هم میدادند و گوشهیی از كار را میگرفتند. آنقدر كارها به سرعت پیش میرفت كه هیچ كاری روی زمین نمیماند. عروسیها در یك خانه خشتی برگزار میشد. این خانهها در شب عروسی پر میشد از صندلیهای فلزی معمولی بدون حریر و گل آرایی.
گاهی مواقع زوجین به حدی مسائل مادی و هزینه های مراسم عروسی برایشان مهم می شود که یادشان می رود برای چه هدفی تصمیم به زندگی مشترک گرفتند
آقایان در حیاط و خانمها در خانه مینشستند. سفره عقدی هم در یك اتاق كوچك بود با همان وسیلههای محدود و سنتی كه در هر خانهیی پیدا میشد. میوه و شیرینی و یك نوع غذا كه دیگش را هم در همان حیاط پشتی بار میگذاشتند. عروس و داماد هم به كمك همسایه و فامیل آماده میشدند. یك نفر نیز مرامی، ماشین عروس را گل میزد و دیگری ریسه وصل میكرد و... این سبك عروسی را دیگر تنها میتوان در فیلمها و سریالهای تلویزیون دید و در واقعیت باید آنها را به دست فراموشی بسپارید. معادله پیچیده و عجیبی است. این روزها خیلیها در اوج جوانی به ازدواج تن نمیدهند، چون پول كافی برای برگزاری جشن ازدواج شان در فلان تالار و خرید طلا و ماشین مدل بالا تهیه جهیزیه را ندارند. سالها تلاش میكنند و زحمت میكشند تا شاید بتوانند بخشی از این هزینه را تامین كنند و در نهایت زمانی كه دیگر خبری از شوق جوانی و ازدواج نیست با یك هزینه نسبی، عروسی مجللی برگزار میكنند.
اما با این حال كسانی را میتوانید پیدا كنید كه به راحتی آبخوردن بابت این جور مراسم هزینه میكنند و روزبهروز به خاطر بالا رفتن تقاضا، به مشاغلی برای برگزاری عروسیهای خاص و گرانقیمت افزوده میشود.
دیگر این حرف به ضربالمثل تبدیل شده است كه «تا عروس و داماد نباشی و با كفش آهنین نیفتید دنبال كارها و خریدهای عروسی نمیفهمید كه چه میگذرد دور و برتان. » انگار دیگر دور شدهایم از آن زمانهایی كه به قول قدیمیها، جشن عروسی شب شیرین وصال بود. دیگر كمتر این حرف به گوشتان میرسد كه «انشاءالله در عروسیت جبران میكنم».
در این سالهای اخیردر جشنهای عروسی آنقدر بریز و بپاش میشود و آنقدر هزینههای چندصد میلیونی بابت یك شب مراسم خرج میشود كه هركس از دور به این ماجراها نگاه كند، انگشت به دهان خواهد ماند. جشنهای عروسی، به نوعی تبدیل به میدان محك زدن مهمانانی شده است كه دعوت شدهاند تا حسابی شگفتزده صفرهایی شوند كه قرار است یك عمر عروس و داماد به پای آن پیر شوند. شگفتیهایی مانند تالارهایی با ورودی چندصد هزار تومانی، ماشینهای آخرین سیستم و حتی هلیكوپتر، هواپیما و بالنهایی كه عروس و داماد را میخواهد به خانه بخت ببرد.
لباس عروس، آرایشگاه و فیلمبرداری كه برای ثبت خاطرات میآیند، انگار به نوعی فریاد از خودبیگانگی تجملاتی میزنند اما كجاست گوش شنوا؟ خودروی عروسی 300 میلیونی، فیلمبرداری و عكاسی 25 میلیونی آن هم در كویر دوبی و سواحل تركیه، گل آراییهای میلیونی، ورودیهای 300هزار تومانی برای هر نفر در سالنهای عروسی و... از جمله امكاناتی هستند كه در همین تهران خودمان همه روزه هزینه میشود تا یك شب به قول خودشان به یادماندنی را ثبت كنند.
جدل برای خرید حلقه تا جشن در بهترین تالار عروسی
از خرید حلقه تا آیینه و شمعدان و لباس عروس و داماد تا تالار عروسی بحث و جدل بین زوجین و خانواده های آنان تا حدی است که به گفته کارشناسان امور خانواده این مسائل در بین زوجین در دوران نامزدی به جدایی منجر می شود.گاهی مواقع زوجین به حدی مسائل مادی و هزینه های مراسم عروسی برایشان مهم می شود که یادشان می رود برای چه هدفی تصمیم به زندگی مشترک گرفتند.نه تنها معیارهای ازدواج در حال حاضر تغییر کرده اند بلکه این تغییرات تمام آیین ها و سنت آغاز یک زندگی مشترک را در برگفته است تا حدی که معیار یک مراسم ساده شب عروسی به مجلل ترین جشن با هزینه های میلیاردی تبدیل شده است.
جهیزیه چرا؟
آیا واقعاً تأسف بار نیست که بشنویم و ببینیم تعدادی از دختران و پسران جوان این مملکت با همه سختی هایی که وجود دارد مراسم عقد خود را برگزار کرده اند اما برخی از این عزیزان به خاطر تأمین نبودن «جهیزیه» که معلوم نیست این رسم از کدام قانون، شرع و عرفی نشأت می گیرد در آرزوی سر و سامان گرفتن و به خانه خود رفتن مانده اند.
این روزها خیلیها در اوج جوانی به ازدواج تن نمیدهند، چون پول كافی برای برگزاری جشن ازدواج شان در فلان تالار و خرید طلا و ماشین مدل بالا تهیه جهیزیه را ندارند. سالها تلاش میكنند و زحمت میكشند تا شاید بتوانند بخشی از این هزینه را تامین كنند و در نهایت زمانی كه دیگر خبری از شوق جوانی و ازدواج نیست با یك هزینه نسبی، عروسی مجللی برگزار میكنند
آیا «جهیزیه های امروزی» که مثل برخی از رسوم جاری در کشور ما «رسمی بی ریشه» است می تواند و باید با آینده جوانان و خانواده ها اینچنین بازی کند که گاه چند سال زوج جوانی در عقد بمانند تا پدر و مادر عروس با هر فشار و مصیبتی که شده وام بگیرند و قرض کنند تا جهیزیه آنچنانی را تهیه کنند یا این رسم بی ریشه آنچنان چنگال اختاپوسی خود را بر زندگی عده ای بفشارد که برخی خانواده ها به خاطر نداشتن توان تهیه جهیزیه از پذیرفتن خواستگار برای دخترشان اجتناب کنند؟! آن هم جهیزیه هایی که گاه برخی لوازم آن هر چند سال یک بار هم ممکن است به کار زوج های جوان نیاید، جهیزیه هایی که بسیاری از اقلام آن عمدتاً وارداتی است و پول هایش به کیسه خارجی ها خصوصاً چینی ها سرازیر می شود، جهیزیه هایی که گاه برای فخر فروشی و به رخ کشیدن و چشم و هم چشمی تهیه می شود.
جهیزیه هایی که گاه تمام ثمره یک عمر خدمت یک کارمند به عنوان پاداش بازنشستگی صرف آن می شود. جهیزیه هایی که پدرانی که حالا موهایشان سپید شده و گذر زمان فشارهای زیادی بر آنان تحمیل کرده مجبورند برای تهیه آن به این صندوق و آن موسسه اعتباری رو بیندازند آن هم در شرایطی که این بانک هایی که باید بخشی از همتشان مصروف کارگشایی برای تولید کنندگان و مردم باشد خیلی هاشان مشغول شرکت داری و بنگاه داری شده اند و برای پرداخت سه میلیون وام ازدواج جوانان یا پول و بودجه ندارند یا کلی تشریفات طلب می کنند! روشن است که در این شرایط اقتصادی و حاکمیت رکود تورمی بر اقتصاد کشور و... برای یک کارگر، کارمند ساده، بازنشسته و کاسب جزء تهیه جهیزیه های آنچنانی بسیار بسیار سخت است.
نقش خاطره میزند عروسیهای قدیمی
شاید به یاد داشته باشید عروسیهایی را كه برای راهاندازیاش تمام اهل فامیل، دوست و آشنا دست به دست هم میدادند و گوشهیی از كار را میگرفتند. آنقدر كارها به سرعت پیش میرفت كه هیچ كاری روی زمین نمیماند. عروسیها در یك خانه خشتی برگزار میشد. این خانهها در شب عروسی پر میشد از صندلیهای فلزی معمولی بدون حریر و گل آرایی.
گاهی مواقع زوجین به حدی مسائل مادی و هزینه های مراسم عروسی برایشان مهم می شود که یادشان می رود برای چه هدفی تصمیم به زندگی مشترک گرفتند
آقایان در حیاط و خانمها در خانه مینشستند. سفره عقدی هم در یك اتاق كوچك بود با همان وسیلههای محدود و سنتی كه در هر خانهیی پیدا میشد. میوه و شیرینی و یك نوع غذا كه دیگش را هم در همان حیاط پشتی بار میگذاشتند. عروس و داماد هم به كمك همسایه و فامیل آماده میشدند. یك نفر نیز مرامی، ماشین عروس را گل میزد و دیگری ریسه وصل میكرد و... این سبك عروسی را دیگر تنها میتوان در فیلمها و سریالهای تلویزیون دید و در واقعیت باید آنها را به دست فراموشی بسپارید. معادله پیچیده و عجیبی است. این روزها خیلیها در اوج جوانی به ازدواج تن نمیدهند، چون پول كافی برای برگزاری جشن ازدواج شان در فلان تالار و خرید طلا و ماشین مدل بالا تهیه جهیزیه را ندارند. سالها تلاش میكنند و زحمت میكشند تا شاید بتوانند بخشی از این هزینه را تامین كنند و در نهایت زمانی كه دیگر خبری از شوق جوانی و ازدواج نیست با یك هزینه نسبی، عروسی مجللی برگزار میكنند.
اما با این حال كسانی را میتوانید پیدا كنید كه به راحتی آبخوردن بابت این جور مراسم هزینه میكنند و روزبهروز به خاطر بالا رفتن تقاضا، به مشاغلی برای برگزاری عروسیهای خاص و گرانقیمت افزوده میشود.