31-08-2014، 19:56
راز جاودانگی اسلام
اسلام
نكته ی بسیار مهمی كه ما را به راز جاودانگی اسلام رهنمون می سازد آن است كه دستورات این دین هماهنگی بسیار دقیق و حساب شده ای با فطرت و سرشت بشر دارد، كه این موضوع به اسلام انعطاف خاصی بخشیده و آن را از حالت خشكی و جمود در آورده است. برای آشنایی بیشتر این جاودانگی در این مقاله بنده را همراهی کنید.
راز جاودانگی
استاد بزرگوار شهید مطهری این ویژگی را مهمترین راز جاودانگی اسلام می داند و در این باره می نویسد: «مادر همه رازها و رمزها، روح منطقی اسلام و وابستگی كامل آن به فطرت و طبیعت انسان و اجتماع و جهان است.
اسلام در وضع قوانین و مقررات خود رسماً احترام به فطرت و وابستگی خود را با قوانین فطری اعلام نموده است. این جهت است كه به قوانین اسلام امكان جاویدان بودن داده است».
حال با یك مطالعه میدانی و گسترده ای كه از سوی اندیشمندان دینی صورت گرفته این نتیجه به دست می رسد كه هماهنگی دین اسلام با فطرت بشر به دلیل خصویات و ویژگی هایی است كه در این دین آسمانی و ملكوتی وجود دارد كه ما در ادامه به نحو اختصار به پاره ای از آنها اشاره می كنیم:
1- بها دادن به عقل و خرد بشر
در میان ادیان موجود هیچ دینی را نمی توان یافت كه مانند اسلام با عقل و اندیشه بشر پیوند و رابطه ی دوستی برقرار كرده باشد، پیوند ی محكم و ریشه دار، كه در مسیر سعادت و خوشبختی ابدی می تواند به عنوان نیرویی فوق العاده ارزشمند و كار آمد، انسان را مدد و یاری رساند.
شخصى از امام صادق (علیه السلام) پرسید: عقل چیست؟ حضرت در پاسخ فرمود: عقل چیزى است كه به وسیله آن خدا را بپرستند و بهشت را به دست آورند.1
در روایت دیگری امام باقر (علیه السلام) می فرماید: خداوند (پس از خلقت عقل خطاب به او) می فرماید: به عزت و جلال خود سوگند كه خلقى نیافریدم كه از تو نزدم محبوبتر باشد، تو را به كسى می دهم كه دوستش دارم همانا روى امر و نهى من با تو است و كیفر و پاداشم به حساب تو است.2
بر اساس این روایات می توان گفت: فراریان از دین اسلام از مسیر عقل فاصله گرفته اند و به درستی از این گوهر ارزشمند خدادادی بهره نبرده اند وگرنه در سایه عقل با تحقیق و تفحص به این نتیجه می رسیدند كه تنها دینی كه می توان در برابر دستوراتش سر تسلیم فرود آورد دین شریف اسلام است.
اسلام دین همیشه زنده ای است كه می تواند در شرایط گوناگون زندگی و زمان های مختلف راه حل مناسب و سودمندی را برای حل مسائل و تأمین نیازهای بشر ارائه دهد
اهمیت و بلندی جایگاه عقل به اندازه ا ی است كه خالق متعال روی صاحبان عقل حساب ویژه باز نموده و در این باره فرموده است: إِنَّ فِی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّیْلِ وَ النَّهارِ وَ الْفُلْكِ الَّتِی تَجْرِی فِی الْبَحْرِ بِما یَنْفَعُ النَّاسَ وَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّماءِ مِنْ ماءٍ فَأَحْیا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها وَ بَثَّ فِیها مِنْ كُلِّ دَابَّةٍ وَ تَصْرِیفِ الرِّیاحِ وَ السَّحابِ الْمُسَخَّرِ بَیْنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ.3
در آفرینش آسمان ها و زمین، و آمد و شد شب و روز، و كشتی هایى كه در دریا به سود مردم در حركتند، و آبى كه خداوند از آسمان نازل كرده، و با آن زمین را پس از مرگ زنده نموده و انواع جنبندگان را در آن گسترده و (همچنین) در تغییر مسیر بادها و ابرهایى كه در میان زمین و آسمان معلقند، نشانههایى است (از ذات پاك خدا و یگانگى او) براى مردمى كه عقل دارند و مىاندیشند.
حال با توجه به اهمیت والایی كه عقل در دین اسلام دارد فقهای عالی مقام را بر آن داشته كه در كنار كتاب، سنت و اجماع، عقل را نیز یكی از مهمترین منابع استنباط احكام شرعی بدانند و برای آن حساب ویژه ای باز نمایند.
كاربرد عقل در بین فقیهان اسلامی به اندازه ای است كه درموارد متعدد باعث شده آن بزرگواران خود را به قاعده ملازمه میان حكم عقل و شرع پایبند نمایند و بگویند (كل ما حكم به العقل حكم به الشرع و كل ما حكم به الشرع حكم به العقل) كه معنای این قاعده این است كه هرجا عقل یك مفسده یا یك مصلحت قطعی را درك كرد ما كشف می كنیم كه شرع نیز همین حكم را دارد و از سوی دیگر هر جا شرع حكمی داشته باشد ما كشف می كنیم كه عقل نیز همین حكم را دارد هر چند عقل بالفعل از مصلحت و مفسده ای كه در كار است آگاه نباشد.
در حقیقت آنچه از كلمات علما و اندیشمندان اسلامی استفاده می شود آن است كه عنصر عقل می تواند مددكار خوبی برای فقیه به شمار آید، تا به كمك آن بتواند با قدرت به میدان استنباط احكام شرعی پای گذاشته و مسائل مستحدثه و جدید را در هر عصر و زمانی به راحتی حل و فصل نماید.
لذا اگر در موارد خاص از اسلام دستوری نرسیده باشد فقیه به كمك عقل می تواند حكم آن را كشف نماید چرا كه عقل با سیستم قانون گذاری اسلام آشناست و به خوبی می تواند حكم این گونه از موارد را استخراج نماید.
اہل تسنن کا فقہی نظام ( حصّہ دوّم )
به طور مثال در عصر حاضر مواد مخدر بسیار خطرناكی مثل شیشه، كراك، اِكس و... تولید شده است كه در اسلام دستور خاصی در مورد آنها نداریم در این جا عقل با توجه به آثار بسیار مخرّب و خانمان سوزی كه این گونه از مواد می توانند در جامعه بشری از خود به جای گذارند به این كشف مهم دست می یابد كه استعمال چنین موادی به طور قطع و یقین مفسده ی عمومی و نوعی دارد كه مجتهد نیز بر اساس همین تشخیص عقل، فتوا به حرمت استعمال آنها می دهد.
بنابراین با توجه به آنچه گفته شد می توان گفت: در اسلام عقل ابزار كارآمدی است كه می تواند بسیاری از مسائل پیچیده ی به ظاهر حل نشدنی را حل نماید و پاسخ گویی خوبی در این زمینه باشد.
2-وضع قواعد ثابت برای نیازهای متغیر
یكی از دیگر خصوصیاتی كه هماهنگی این دین را با فطرت و سرشت بشر نمایان می سازد و به آن امكان جاوید ماندن می دهد، قواعد موثر و كارآمدی است كه در این دین شریف وجود دارد. قواعدی ثابت ولی در عین حال انعطاف پذیر و نرم، كه با پوششی فراگیر قادر است بسیاری از مصادیق را در هر عصر و زمانی شامل شود و راه حل مناسب و سودمندی را برای آنها ارائه دهد كه ما در اینجا به چند نمونه از این قواعد به نحو گزیده اشاره می كنیم:
1-قاعده اهم و مهم
در فقه اسلامی این مطلب كاملاً قطعی و پذیرفته شده است كه احكام شرعی تابع یك سلسله مصالح و مفاسد واقعی هستند كه فقیه جامع الشرایط موظف است در صدور حكم و فتوا به آنها توجه ویژه داشته باشد.
نكته ی مهم در مورد این بحث آن است كه مصالح و مفاسد همگی از نظر جایگاه در یك سطح و رتبه نیستند بلكه برخی از آنها از اهمیت والاتری برخودار هستند، كه این امر در مواردی فقیه را در صدور حكم دچار مشكل می سازد. فقه اسلامی برای خروج فقیه از این بن بست قاعده ای به نام اهم و مهم را وضع نموده است كه او می تواند با توجه به این قاعده، درجه ی مصالح و مفاسد را سنجیده و مصالح مهم تر را بر مصالح كم اهمیت تر ترجیح دهد و از این طریق مشكل را حل كند.
یكی از این موارد كه فقیه باید مصالح و مفاسد را بسنجد و سپس نظر قطعی خود را اعلام نماید، در صورتی است كه میان دو حكم تزاحم وجود داشته باشد، به این صورت كه مكلف با دو حكمی مواجه شود كه این دو حكم برای یكدیگر مزاحمت ایجاد كنند به گونه ای كه او نتواند به هر دو عمل كند كه اصطلاحاً فقها چنین موردی را از موارد باب تزاحم به شمار می آورند.
به عنوان مثال: هر گاه دو نفر برای معالجه ی خود نیاز به پول داشته باشند كه یكی از آنها همسر انسان باشد و دیگری فرد غریبه ای باشد و ما توان پرداخت پول به هر دو را نداشته باشیم در این صورت عقل می گوید همسر اهم است و ما باید به همسر كمك كنیم.
در میان ادیان موجود هیچ دینی را نمی توان یافت كه مانند اسلام با عقل و اندیشه بشر پیوند و رابطه ی دوستی برقرار كرده باشد
2-قاعده لاضرر
در اسلام قاعده ی معروفی وجود دارد كه به قاعده ی لا ضرر شهرت دارد. این قاعده برگرفته از روایات معتبری است كه مطابق فرمایش عالم بزرگوار فخر المحققین این دسته از روایات در حد تواتر هستند.
در این روایات رسول گرامی اسلام در یك جمله ی كوتاه این قاعده را به این صورت بیان فرموده است كه «لاضرر و لا ضرار فی الاسلام».4
مطابق نظر مرحوم آخوند خراسانی كلمه ی ضرر و ضرار هر دو به یك معنا هستند كه هم شامل ضرر مالی می شود و هم جانی و حیثیتی.
عالم بزرگوار شیخ مرتضی انصاری معتقد است كه بر اساس این روایات هر حكمی كه مستلزم ضرر باشد آن حكم از طرف شارع و قانون گذار صادر نشده است حال فرقی نمی كند كه ضرر، ناشی از خود حكم باشد و یا ناشی از متعلق حكم باشد.
بر اساس این قاعده هر حكمی كه ضرر و زیانی را متوجه ی افراد جامعه كند از نظر اسلام آن حكم منتفی است و اعتباری ندارد كه از این طریق راهی برای جبران خسارت و دفع ضرر برای شخص متضرر درست می شود.
نتیجه:
چنان چه ملاحظه فرمودید اسلام دین همیشه زنده ای است كه می تواند در شرایط گوناگون زندگی و زمان های مختلف راه حل مناسب و سودمندی را برای حل مسائل و تأمین نیازهای بشر ارائه دهد.
بنابراین شایسته است كه خرده گیرانی كه همواره با قلم و بیان خود به دین اسلام طعنه می زنند، به دور از هرگونه تعصب، در مورد این دین شریف به قضاوت بنشینند و واقعیّت را آن گونه كه هست ببینند و پذیرای آن باشند.
اسلام
نكته ی بسیار مهمی كه ما را به راز جاودانگی اسلام رهنمون می سازد آن است كه دستورات این دین هماهنگی بسیار دقیق و حساب شده ای با فطرت و سرشت بشر دارد، كه این موضوع به اسلام انعطاف خاصی بخشیده و آن را از حالت خشكی و جمود در آورده است. برای آشنایی بیشتر این جاودانگی در این مقاله بنده را همراهی کنید.
راز جاودانگی
استاد بزرگوار شهید مطهری این ویژگی را مهمترین راز جاودانگی اسلام می داند و در این باره می نویسد: «مادر همه رازها و رمزها، روح منطقی اسلام و وابستگی كامل آن به فطرت و طبیعت انسان و اجتماع و جهان است.
اسلام در وضع قوانین و مقررات خود رسماً احترام به فطرت و وابستگی خود را با قوانین فطری اعلام نموده است. این جهت است كه به قوانین اسلام امكان جاویدان بودن داده است».
حال با یك مطالعه میدانی و گسترده ای كه از سوی اندیشمندان دینی صورت گرفته این نتیجه به دست می رسد كه هماهنگی دین اسلام با فطرت بشر به دلیل خصویات و ویژگی هایی است كه در این دین آسمانی و ملكوتی وجود دارد كه ما در ادامه به نحو اختصار به پاره ای از آنها اشاره می كنیم:
1- بها دادن به عقل و خرد بشر
در میان ادیان موجود هیچ دینی را نمی توان یافت كه مانند اسلام با عقل و اندیشه بشر پیوند و رابطه ی دوستی برقرار كرده باشد، پیوند ی محكم و ریشه دار، كه در مسیر سعادت و خوشبختی ابدی می تواند به عنوان نیرویی فوق العاده ارزشمند و كار آمد، انسان را مدد و یاری رساند.
شخصى از امام صادق (علیه السلام) پرسید: عقل چیست؟ حضرت در پاسخ فرمود: عقل چیزى است كه به وسیله آن خدا را بپرستند و بهشت را به دست آورند.1
در روایت دیگری امام باقر (علیه السلام) می فرماید: خداوند (پس از خلقت عقل خطاب به او) می فرماید: به عزت و جلال خود سوگند كه خلقى نیافریدم كه از تو نزدم محبوبتر باشد، تو را به كسى می دهم كه دوستش دارم همانا روى امر و نهى من با تو است و كیفر و پاداشم به حساب تو است.2
بر اساس این روایات می توان گفت: فراریان از دین اسلام از مسیر عقل فاصله گرفته اند و به درستی از این گوهر ارزشمند خدادادی بهره نبرده اند وگرنه در سایه عقل با تحقیق و تفحص به این نتیجه می رسیدند كه تنها دینی كه می توان در برابر دستوراتش سر تسلیم فرود آورد دین شریف اسلام است.
اسلام دین همیشه زنده ای است كه می تواند در شرایط گوناگون زندگی و زمان های مختلف راه حل مناسب و سودمندی را برای حل مسائل و تأمین نیازهای بشر ارائه دهد
اهمیت و بلندی جایگاه عقل به اندازه ا ی است كه خالق متعال روی صاحبان عقل حساب ویژه باز نموده و در این باره فرموده است: إِنَّ فِی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّیْلِ وَ النَّهارِ وَ الْفُلْكِ الَّتِی تَجْرِی فِی الْبَحْرِ بِما یَنْفَعُ النَّاسَ وَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّماءِ مِنْ ماءٍ فَأَحْیا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها وَ بَثَّ فِیها مِنْ كُلِّ دَابَّةٍ وَ تَصْرِیفِ الرِّیاحِ وَ السَّحابِ الْمُسَخَّرِ بَیْنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ.3
در آفرینش آسمان ها و زمین، و آمد و شد شب و روز، و كشتی هایى كه در دریا به سود مردم در حركتند، و آبى كه خداوند از آسمان نازل كرده، و با آن زمین را پس از مرگ زنده نموده و انواع جنبندگان را در آن گسترده و (همچنین) در تغییر مسیر بادها و ابرهایى كه در میان زمین و آسمان معلقند، نشانههایى است (از ذات پاك خدا و یگانگى او) براى مردمى كه عقل دارند و مىاندیشند.
حال با توجه به اهمیت والایی كه عقل در دین اسلام دارد فقهای عالی مقام را بر آن داشته كه در كنار كتاب، سنت و اجماع، عقل را نیز یكی از مهمترین منابع استنباط احكام شرعی بدانند و برای آن حساب ویژه ای باز نمایند.
كاربرد عقل در بین فقیهان اسلامی به اندازه ای است كه درموارد متعدد باعث شده آن بزرگواران خود را به قاعده ملازمه میان حكم عقل و شرع پایبند نمایند و بگویند (كل ما حكم به العقل حكم به الشرع و كل ما حكم به الشرع حكم به العقل) كه معنای این قاعده این است كه هرجا عقل یك مفسده یا یك مصلحت قطعی را درك كرد ما كشف می كنیم كه شرع نیز همین حكم را دارد و از سوی دیگر هر جا شرع حكمی داشته باشد ما كشف می كنیم كه عقل نیز همین حكم را دارد هر چند عقل بالفعل از مصلحت و مفسده ای كه در كار است آگاه نباشد.
در حقیقت آنچه از كلمات علما و اندیشمندان اسلامی استفاده می شود آن است كه عنصر عقل می تواند مددكار خوبی برای فقیه به شمار آید، تا به كمك آن بتواند با قدرت به میدان استنباط احكام شرعی پای گذاشته و مسائل مستحدثه و جدید را در هر عصر و زمانی به راحتی حل و فصل نماید.
لذا اگر در موارد خاص از اسلام دستوری نرسیده باشد فقیه به كمك عقل می تواند حكم آن را كشف نماید چرا كه عقل با سیستم قانون گذاری اسلام آشناست و به خوبی می تواند حكم این گونه از موارد را استخراج نماید.
اہل تسنن کا فقہی نظام ( حصّہ دوّم )
به طور مثال در عصر حاضر مواد مخدر بسیار خطرناكی مثل شیشه، كراك، اِكس و... تولید شده است كه در اسلام دستور خاصی در مورد آنها نداریم در این جا عقل با توجه به آثار بسیار مخرّب و خانمان سوزی كه این گونه از مواد می توانند در جامعه بشری از خود به جای گذارند به این كشف مهم دست می یابد كه استعمال چنین موادی به طور قطع و یقین مفسده ی عمومی و نوعی دارد كه مجتهد نیز بر اساس همین تشخیص عقل، فتوا به حرمت استعمال آنها می دهد.
بنابراین با توجه به آنچه گفته شد می توان گفت: در اسلام عقل ابزار كارآمدی است كه می تواند بسیاری از مسائل پیچیده ی به ظاهر حل نشدنی را حل نماید و پاسخ گویی خوبی در این زمینه باشد.
2-وضع قواعد ثابت برای نیازهای متغیر
یكی از دیگر خصوصیاتی كه هماهنگی این دین را با فطرت و سرشت بشر نمایان می سازد و به آن امكان جاوید ماندن می دهد، قواعد موثر و كارآمدی است كه در این دین شریف وجود دارد. قواعدی ثابت ولی در عین حال انعطاف پذیر و نرم، كه با پوششی فراگیر قادر است بسیاری از مصادیق را در هر عصر و زمانی شامل شود و راه حل مناسب و سودمندی را برای آنها ارائه دهد كه ما در اینجا به چند نمونه از این قواعد به نحو گزیده اشاره می كنیم:
1-قاعده اهم و مهم
در فقه اسلامی این مطلب كاملاً قطعی و پذیرفته شده است كه احكام شرعی تابع یك سلسله مصالح و مفاسد واقعی هستند كه فقیه جامع الشرایط موظف است در صدور حكم و فتوا به آنها توجه ویژه داشته باشد.
نكته ی مهم در مورد این بحث آن است كه مصالح و مفاسد همگی از نظر جایگاه در یك سطح و رتبه نیستند بلكه برخی از آنها از اهمیت والاتری برخودار هستند، كه این امر در مواردی فقیه را در صدور حكم دچار مشكل می سازد. فقه اسلامی برای خروج فقیه از این بن بست قاعده ای به نام اهم و مهم را وضع نموده است كه او می تواند با توجه به این قاعده، درجه ی مصالح و مفاسد را سنجیده و مصالح مهم تر را بر مصالح كم اهمیت تر ترجیح دهد و از این طریق مشكل را حل كند.
یكی از این موارد كه فقیه باید مصالح و مفاسد را بسنجد و سپس نظر قطعی خود را اعلام نماید، در صورتی است كه میان دو حكم تزاحم وجود داشته باشد، به این صورت كه مكلف با دو حكمی مواجه شود كه این دو حكم برای یكدیگر مزاحمت ایجاد كنند به گونه ای كه او نتواند به هر دو عمل كند كه اصطلاحاً فقها چنین موردی را از موارد باب تزاحم به شمار می آورند.
به عنوان مثال: هر گاه دو نفر برای معالجه ی خود نیاز به پول داشته باشند كه یكی از آنها همسر انسان باشد و دیگری فرد غریبه ای باشد و ما توان پرداخت پول به هر دو را نداشته باشیم در این صورت عقل می گوید همسر اهم است و ما باید به همسر كمك كنیم.
در میان ادیان موجود هیچ دینی را نمی توان یافت كه مانند اسلام با عقل و اندیشه بشر پیوند و رابطه ی دوستی برقرار كرده باشد
2-قاعده لاضرر
در اسلام قاعده ی معروفی وجود دارد كه به قاعده ی لا ضرر شهرت دارد. این قاعده برگرفته از روایات معتبری است كه مطابق فرمایش عالم بزرگوار فخر المحققین این دسته از روایات در حد تواتر هستند.
در این روایات رسول گرامی اسلام در یك جمله ی كوتاه این قاعده را به این صورت بیان فرموده است كه «لاضرر و لا ضرار فی الاسلام».4
مطابق نظر مرحوم آخوند خراسانی كلمه ی ضرر و ضرار هر دو به یك معنا هستند كه هم شامل ضرر مالی می شود و هم جانی و حیثیتی.
عالم بزرگوار شیخ مرتضی انصاری معتقد است كه بر اساس این روایات هر حكمی كه مستلزم ضرر باشد آن حكم از طرف شارع و قانون گذار صادر نشده است حال فرقی نمی كند كه ضرر، ناشی از خود حكم باشد و یا ناشی از متعلق حكم باشد.
بر اساس این قاعده هر حكمی كه ضرر و زیانی را متوجه ی افراد جامعه كند از نظر اسلام آن حكم منتفی است و اعتباری ندارد كه از این طریق راهی برای جبران خسارت و دفع ضرر برای شخص متضرر درست می شود.
نتیجه:
چنان چه ملاحظه فرمودید اسلام دین همیشه زنده ای است كه می تواند در شرایط گوناگون زندگی و زمان های مختلف راه حل مناسب و سودمندی را برای حل مسائل و تأمین نیازهای بشر ارائه دهد.
بنابراین شایسته است كه خرده گیرانی كه همواره با قلم و بیان خود به دین اسلام طعنه می زنند، به دور از هرگونه تعصب، در مورد این دین شریف به قضاوت بنشینند و واقعیّت را آن گونه كه هست ببینند و پذیرای آن باشند.