امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

یک داستان کوتاه از رضاشاه پهلوی

#31
خیلی قشنگ بودSmile
پاسخ
آگهی
#32
دلیل اینکه الان از سپهبد بالاتر نداریم کاملا واضحه اما نمیشه به زبون اورد
پیشوا.........
پیشوای عزیز تر از جانم، میدانم که صدای مرا میشنوی
میدانم که با چه سختی و از جان گذشتگی ای برای سرافرازی نژاد آریایی و ملتت تلاش کردی
میدانم سربازان وطن چگونه برای سرافرازی اش شجاعانه و دلیرانه جنگیدند
میدانم از ما چه میخواهی.......
با چکمه هایمان مغرورانه بر روی جسد دشمنانت رژه خواهیم رفت.......
پیشوا آسوده باش که ما بیداریم.....
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
http://uploadtak.com/images/r7921_xwvtcmvaldf9aegi18rh.jpg
پاسخ
 سپاس شده توسط ☭Nicola☭ ، 1939
#33
بله کاملا واضحه...
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
"دختر و افسر مرزی"

یک داستان کوتاه از رضاشاه پهلوی 4
((...زنده باد صلح بین المللی,مرگ بر جنگ افروزان...))
استالین_آخرین سخنرانی سال 1952
عضو گروه تاریخ انجمن
پاسخ
 سپاس شده توسط آریوبرزن


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان