15-07-2014، 18:29
مجسمه های شاه که قرار بود تبلیغی باشند برای رژیم شاهنشاهی در دوران انقلاب، یکی پس از دیگری به دست انقلابیون به زیر کشیده شدند. این مجسمه ها، کی و چگونه ساخته شدند و بقایای آنها امروز کجاست؟ پاسخ به این سوال ها را در فیلم مستند «قصه اعلیحضرت» ساخته منصور فروزش جستجو کردیم که حاصل این جستجو را در ادامه می خوانید. این مستند 40 دقیقه ای نتیجه چهار سال پژوهش است.
همه چیز از ناصرالدین شاه قاجار شروع شد! اعلیحضرتی که به فرنگ رفته بود و به فرنگ و زیبایی هایش علاقه ای مفرط داشت. سوغات شاه قاجار از فرنگ، حال و روز آن روزهای ایران را به تدریج تغییر می داد. سوغاتی که برای اقتصاد رنجور آن روزهای ایران اندکی گران تمام می شد. ورود بانک شاهنشاهی، انتشار روزنامه و حمل و نقل عمومی با قطار که آن روزها نامش ماشین دودی بود، از دستاوردهای شاه قاجار در آن دوران تلقی می شد.
اما علاوه بر تغییر تدریجی آداب و رسوم و حتی نوع لباس های زنان حرمسرا، ظاهر شهرهای ایران نیز باید تغییر می کرد. شاه ایران شاید در ذهنش ایده تبدیل تهران به شهری فرنگی را می پروراند؛ اتفاقی که در سال های دور در سن پترزبورگ روسیه افتاده بود.
شاید اولین گام برای مدرنیزه شدن ظاهر شهرهای ایران را بتوان ساخته شدن مجسمه ای از شاه دانست، مجسمه ای که می بایست طبق رسوم فرنگیان در یکی از میدان های اصلی شهر نصب می شد. مجسمه ای که اولین مجسمه نصب شده در میادین تهران لقب گرفت، در همین دوران ساخته شد.
اولین تندیس نصب شده در تهران از تمثال همایونی به دستور اقبال السلطنه، وزیر قورخانه و توسط میرزا علی اکبر معمار ساخته شد. در روزنامه شرف سال پنجم، شماره 50، ربیع الثانی 1304 قمری در صفحات یک و دو در این مورد چنین آمده است: «برحسب دستورالعمل جناب اقبال السلطنه وزیر قورخانه مبارکه مجسمه ای از تمثال ... بندگان اقدس ... تقریبا به اندازه جسم و هیکل ... مبارک سواره با لباس رسمی ساخته و ریخته اند که از حیث صنعت ریخته گری و علم نقاشی و تناسب اعضا و دقایق اوستادی در این فن مخصوص مجسمه سازی بهتر از آن به تصویر نمی آید، مانند کارهای خوب اساتید اروپا ساخت و حال آنکه استادان و صنعتگران این مجسمه تماما ایرانی هستند.»
به همین مناسبت سه شنبه 10 صفر 1306 ه.ق را «عید مجسمه» گفتند و به این مناسبت جشنی برپا کردند. قرار بود این مجسمه در میدان توپخانه نصب شود اما به صلاحدید شاه و از آنجا که احتمال مخالفت های عمومی به دلیل تشابه مجسمه و بت در فرهنگ آن روزگاران ایرانیان وجود داشت، دستور داده شد تا مجسمه را به باغ شاه ببرند و بیش از این اسباب حساسیت رعیت را فراهم نیاورند!
پس از این بود که مجسمه سازی و ساخت تندیس جای خود را باز کرد و به تدریج مجسمه های زیادی از شاهان ایران ساخته شد. این مجسمه ها که در ابتدا رنگ و بویی تزیینی داشتند، به تدریج و در دوران حکومت محمدرضا شاه پهلوی تبدیل به یکی از ابزارهای تبلیغاتی حکومت شدند. تا جایی که نصب مجسمه ای از شاه در یک شهر متضمن ورود عمران و آبادانی نسبی در آن شهر بود. در این دوران و قبل از کودتای 28 مرداد 32 هنوز ساخت تندیس رویه ای میان تبلیغ و تزیین بود، تا اینکه در جریان رویدادهای 28 مرداد مجسمه های شاه در میادین تهران به دست انقلابیون تخریب شد.
شاید اینجا بود که دربار دریافت که حضور مجسمه ها در شهر کارکردی فراتر از یک تبلیغ ساده یا تزیین سیمای شهری با تمثال مبارک همایونی دارد. به همین منضور بعد از کودتای 28 مرداد قوانین سختگیرانه تری در مورد ساخت مجسمه های شاه وضع گردید و کمیته ای در وزارت فرهنگ و هنر به این منظور تشکیل شد. مجسمه های آسیب دیده در جریان وقایع 28 مرداد ترمیم شد و در میان میادین دیگر تهران نیز حضور شاه پررنگ تر شد. در برخی موارد نیز حضور شاه در هیبت های دیگری همچون پهلوانی که در حال له کردن سر سوسمار یا اژدهاست، دیده شد.
بعدها منتقدان منظور این مجسمه ها را سرکوب وقایع 28 مرداد 32 توسط شاه قلمداد کردند. به هر حال پس از سال های کودتای 28 مرداد در شهرهای مختلف ایران مجسمه هایی از شاه نصب شد و مجسمه هایی از رضا شاه در میادین نصب گردید؛ مجسمه هایی که از موادی چون سنگ و برنز ساخته می شدند و جایگزین مجسمه های سیمانی شدند.
بختیار در مصاحبه ای در سال 56 می گوید: «در تهران در حال حاضر 30 مجسمه نصب شده است که این نشانه علاقه مردم به اعلیحضرت است!»
بهمن آذرفهیمی که خود مجسمه هایی از شاه ساخته است، می گوید: «در آن دوران هنرمندان و خصوصا مجسمه سازان برای امرار معاش مجبور بودند با دربار همکاری کنند، چون به ندرت سفارش کار از طرف یک هنردوست مردمی ارائه می شد، دربار هم به واسطه سیاست هایش خصوصا در حوزه مجسمه سازی فقط اقدام به ساخت مجسمه از شاه می کرد.»
در آن روزها حتی در مجموعه های وابسته به حکومت اعتراض هایی به روند ساخت مجسمه های شاه می شد؛ روندی که به ظاهر به درخواست مردم شکل می گرفت اما در واقع دستان خود حکومت در پردازش سناریوی آن عیان بود. لیلیت طریان که آن روزگار رییس کمیسیون ساخت و نصب مجسمه در وزارت فرهنگ و هنر بوده است، اینگونه می گوید: «با مهندس سیحون برای بازدید از یکی از مجسمه ها به تسلیحات ارتش رفتیم و دیدیم که با ذوب اسلحه و مهمات در حال ساخت مجسمه هستند. رو به مهندس سیحون گفتم زمان جنگ اول و دوم جهانی مجسمه ها را برای ساخت اسلحه و مهمات ذوب می کردند اما حالا ما اسلحه و مهمات را ذوب می کنیم و مجسمه می سازیم، همانجا مهندس سیحون گفت از این حرف های خطرناک نزن. به او گفتم خب این مجسمه را برای سر پل ذهاب می سازیم، اما آنجا که اصلا امکاناتی ندارند، پس چه نیازی به مجسمه هست؟»
هدف از بیان و بررسی موضوع مجسمه های شاه واکاوی رازهای شفاهی بوده است که سال هاست در سینه نسلی از پیشکسوتان مجسمه سازی خاک می خورد. طبیعت هر انقلاب خصوصا انقلاب اسلامی ایران سقوط مجسمه های مستبدانی همچون محمدرضا شاه، قذافی، صدام حسین و ... است، اما آیا نگهداری و نمایش مجسمه های شاه که هزینه های گزافی برای ساخت آنها صرف شده است، نیازمند توجه بیش از پیش نیست؟
همه چیز از ناصرالدین شاه قاجار شروع شد! اعلیحضرتی که به فرنگ رفته بود و به فرنگ و زیبایی هایش علاقه ای مفرط داشت. سوغات شاه قاجار از فرنگ، حال و روز آن روزهای ایران را به تدریج تغییر می داد. سوغاتی که برای اقتصاد رنجور آن روزهای ایران اندکی گران تمام می شد. ورود بانک شاهنشاهی، انتشار روزنامه و حمل و نقل عمومی با قطار که آن روزها نامش ماشین دودی بود، از دستاوردهای شاه قاجار در آن دوران تلقی می شد.
اما علاوه بر تغییر تدریجی آداب و رسوم و حتی نوع لباس های زنان حرمسرا، ظاهر شهرهای ایران نیز باید تغییر می کرد. شاه ایران شاید در ذهنش ایده تبدیل تهران به شهری فرنگی را می پروراند؛ اتفاقی که در سال های دور در سن پترزبورگ روسیه افتاده بود.
شاید اولین گام برای مدرنیزه شدن ظاهر شهرهای ایران را بتوان ساخته شدن مجسمه ای از شاه دانست، مجسمه ای که می بایست طبق رسوم فرنگیان در یکی از میدان های اصلی شهر نصب می شد. مجسمه ای که اولین مجسمه نصب شده در میادین تهران لقب گرفت، در همین دوران ساخته شد.
اولین تندیس نصب شده در تهران از تمثال همایونی به دستور اقبال السلطنه، وزیر قورخانه و توسط میرزا علی اکبر معمار ساخته شد. در روزنامه شرف سال پنجم، شماره 50، ربیع الثانی 1304 قمری در صفحات یک و دو در این مورد چنین آمده است: «برحسب دستورالعمل جناب اقبال السلطنه وزیر قورخانه مبارکه مجسمه ای از تمثال ... بندگان اقدس ... تقریبا به اندازه جسم و هیکل ... مبارک سواره با لباس رسمی ساخته و ریخته اند که از حیث صنعت ریخته گری و علم نقاشی و تناسب اعضا و دقایق اوستادی در این فن مخصوص مجسمه سازی بهتر از آن به تصویر نمی آید، مانند کارهای خوب اساتید اروپا ساخت و حال آنکه استادان و صنعتگران این مجسمه تماما ایرانی هستند.»
به همین مناسبت سه شنبه 10 صفر 1306 ه.ق را «عید مجسمه» گفتند و به این مناسبت جشنی برپا کردند. قرار بود این مجسمه در میدان توپخانه نصب شود اما به صلاحدید شاه و از آنجا که احتمال مخالفت های عمومی به دلیل تشابه مجسمه و بت در فرهنگ آن روزگاران ایرانیان وجود داشت، دستور داده شد تا مجسمه را به باغ شاه ببرند و بیش از این اسباب حساسیت رعیت را فراهم نیاورند!
پس از این بود که مجسمه سازی و ساخت تندیس جای خود را باز کرد و به تدریج مجسمه های زیادی از شاهان ایران ساخته شد. این مجسمه ها که در ابتدا رنگ و بویی تزیینی داشتند، به تدریج و در دوران حکومت محمدرضا شاه پهلوی تبدیل به یکی از ابزارهای تبلیغاتی حکومت شدند. تا جایی که نصب مجسمه ای از شاه در یک شهر متضمن ورود عمران و آبادانی نسبی در آن شهر بود. در این دوران و قبل از کودتای 28 مرداد 32 هنوز ساخت تندیس رویه ای میان تبلیغ و تزیین بود، تا اینکه در جریان رویدادهای 28 مرداد مجسمه های شاه در میادین تهران به دست انقلابیون تخریب شد.
شاید اینجا بود که دربار دریافت که حضور مجسمه ها در شهر کارکردی فراتر از یک تبلیغ ساده یا تزیین سیمای شهری با تمثال مبارک همایونی دارد. به همین منضور بعد از کودتای 28 مرداد قوانین سختگیرانه تری در مورد ساخت مجسمه های شاه وضع گردید و کمیته ای در وزارت فرهنگ و هنر به این منظور تشکیل شد. مجسمه های آسیب دیده در جریان وقایع 28 مرداد ترمیم شد و در میان میادین دیگر تهران نیز حضور شاه پررنگ تر شد. در برخی موارد نیز حضور شاه در هیبت های دیگری همچون پهلوانی که در حال له کردن سر سوسمار یا اژدهاست، دیده شد.
بعدها منتقدان منظور این مجسمه ها را سرکوب وقایع 28 مرداد 32 توسط شاه قلمداد کردند. به هر حال پس از سال های کودتای 28 مرداد در شهرهای مختلف ایران مجسمه هایی از شاه نصب شد و مجسمه هایی از رضا شاه در میادین نصب گردید؛ مجسمه هایی که از موادی چون سنگ و برنز ساخته می شدند و جایگزین مجسمه های سیمانی شدند.
بختیار در مصاحبه ای در سال 56 می گوید: «در تهران در حال حاضر 30 مجسمه نصب شده است که این نشانه علاقه مردم به اعلیحضرت است!»
بهمن آذرفهیمی که خود مجسمه هایی از شاه ساخته است، می گوید: «در آن دوران هنرمندان و خصوصا مجسمه سازان برای امرار معاش مجبور بودند با دربار همکاری کنند، چون به ندرت سفارش کار از طرف یک هنردوست مردمی ارائه می شد، دربار هم به واسطه سیاست هایش خصوصا در حوزه مجسمه سازی فقط اقدام به ساخت مجسمه از شاه می کرد.»
در آن روزها حتی در مجموعه های وابسته به حکومت اعتراض هایی به روند ساخت مجسمه های شاه می شد؛ روندی که به ظاهر به درخواست مردم شکل می گرفت اما در واقع دستان خود حکومت در پردازش سناریوی آن عیان بود. لیلیت طریان که آن روزگار رییس کمیسیون ساخت و نصب مجسمه در وزارت فرهنگ و هنر بوده است، اینگونه می گوید: «با مهندس سیحون برای بازدید از یکی از مجسمه ها به تسلیحات ارتش رفتیم و دیدیم که با ذوب اسلحه و مهمات در حال ساخت مجسمه هستند. رو به مهندس سیحون گفتم زمان جنگ اول و دوم جهانی مجسمه ها را برای ساخت اسلحه و مهمات ذوب می کردند اما حالا ما اسلحه و مهمات را ذوب می کنیم و مجسمه می سازیم، همانجا مهندس سیحون گفت از این حرف های خطرناک نزن. به او گفتم خب این مجسمه را برای سر پل ذهاب می سازیم، اما آنجا که اصلا امکاناتی ندارند، پس چه نیازی به مجسمه هست؟»
روزگار ساخت مجسمه های شاه می گذرد و هر نقطه ای از تهران به سرعت مجسمه ای از شاه را به خود می بیند؛ دانشگاه تهران، میدان توپخانه، شهرک اکباتان، ورزشگاه شیرودی، پارک شهر، میدان حسن آباد، میدان راه آهن، بانک ملی، میدان انقلاب و ... حتی پارک شاهنشاهی آن روزها یا همان پارک ملت امروز از حضور تندیس بی نصیب نماند و این تندیس که ادعا می شد بزرگترین مجسمه شاه در ایران است و به دست پرویز تناولی ساخته شده بود، تنها یک روز بر سکوی مرمرین دوام آورد چون فقط چند ساعت بعد از آن بود که شاه با دیدن آن، اوقاتش مکدر شد و سریع اطرافیان آن را از آنجا برداشتند. این را بهمن آذرفهیمی می گوید.
تنها چند ماه پس از کودتای 28 مرداد در دانشگاه تهران مجسمه ای نصب شد که صادق زیبا کلام در مورد حضور آن اینگونه می گوید: «حضور مجسمه شاه در روزهایی که هنوز توی راهروهای دانشگاه بوی باروت می آمد، برای دانشجویان ثقیل بود.» خسرو معتضد هم می گوید: «شاه با این کار می خواست رابطه اش با دانشگاه را بهبود ببخشد.»
روی مجسمه نصب شده در دانشگاه تهران چنین نگاشته شده است: «پیکر همایون اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی شاهنشاه دانش پرور که عنایات و توجهات ذات همایونش مایه پیشرفت و استقلال دانشگاه تهران بوده و هست به نشانه سپاسگزاری از طرف استادان و دانشگاهیان برپا گردید. بهمن ماه 1332»
اما کم کم نارضایتی عمومی به واسطه رفتار حکومتی پهلوی بالا می گرفت و با تندتر شدن آتش انقلاب دامان مجسمه ها از زبانه های آتش خشم انقلابیون در امان نماند. عزت شاهی، از مبارزان شناخته شده دوران پهلوی، می گوید: «مجسمه ای در میدان اصلی شهر دماوند بودکه با مواد منفجره خواستیم آن را از بین ببریم اما به قدری محکم بود که تنها مقداری از دیواره آن تخریب شد.»
او در تشریح علت این کار می گوید: «مردم از هر چیزی که نماد خاندان سلطنتی بود نفرت داشتند و به دنبال تخریب آن بودند.» در شمال ایران مجسمه فرح نیز از آتش خشم مردم در امان نماند و در روز 22 بهمن مردم شهر منجیل مجسمه 12 متری فرح پهلوی را به وسیله طناب و اتومبیل به پایین کشیدند.
تنها چند ماه پس از کودتای 28 مرداد در دانشگاه تهران مجسمه ای نصب شد که صادق زیبا کلام در مورد حضور آن اینگونه می گوید: «حضور مجسمه شاه در روزهایی که هنوز توی راهروهای دانشگاه بوی باروت می آمد، برای دانشجویان ثقیل بود.» خسرو معتضد هم می گوید: «شاه با این کار می خواست رابطه اش با دانشگاه را بهبود ببخشد.»
روی مجسمه نصب شده در دانشگاه تهران چنین نگاشته شده است: «پیکر همایون اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی شاهنشاه دانش پرور که عنایات و توجهات ذات همایونش مایه پیشرفت و استقلال دانشگاه تهران بوده و هست به نشانه سپاسگزاری از طرف استادان و دانشگاهیان برپا گردید. بهمن ماه 1332»
اما کم کم نارضایتی عمومی به واسطه رفتار حکومتی پهلوی بالا می گرفت و با تندتر شدن آتش انقلاب دامان مجسمه ها از زبانه های آتش خشم انقلابیون در امان نماند. عزت شاهی، از مبارزان شناخته شده دوران پهلوی، می گوید: «مجسمه ای در میدان اصلی شهر دماوند بودکه با مواد منفجره خواستیم آن را از بین ببریم اما به قدری محکم بود که تنها مقداری از دیواره آن تخریب شد.»
او در تشریح علت این کار می گوید: «مردم از هر چیزی که نماد خاندان سلطنتی بود نفرت داشتند و به دنبال تخریب آن بودند.» در شمال ایران مجسمه فرح نیز از آتش خشم مردم در امان نماند و در روز 22 بهمن مردم شهر منجیل مجسمه 12 متری فرح پهلوی را به وسیله طناب و اتومبیل به پایین کشیدند.
اما سوال اساسی اینجاست که مجسمه های شاه که سمبل حاکمیت آمرانه و ستمکرانه رژیم پهلوی اند، در حال حاضر کجا نگهداری می شوند؟ اکثر مجسمه های برنزین شاه به دست کوره ها سپرده شدند، برخی از آنها نیز در انبار موزه ها نگهداری می شوند و برخی دیگر نیز در گوشه کناری ناشناخته مانده اند. عزت شاهی که خود به عنوان یک انقلابی شناخته شده مجسمه شاه را از بین برده بود، بر لزوم حفظ آنها و نمایش آنها برای نسل های بعد تاکید می کند. بهمن آذرفهیمی هم در این راستا از لزوم حفظ این مجسمه ها برای عبرت تاریخ سخن می راند. سازندگان فیلم در مسیر ساخت مستند «قصه اعلیحضرت» اطلاع پیدا کردند که برخی از این مجسمه ها در انبار بعضی موزه ها هستند اما به محض مراجعه با مخالفت روبرو شدند اما یکی از مجسمه های مرمرین شاه را یافتند؛ مجسمه ای که در پشت پردیس هنرهای زیبا در باغچه سال هاست تخریب می شود و حتی به محلی مناسب برای نگهداری منتقل نمی شود.
هدف از بیان و بررسی موضوع مجسمه های شاه واکاوی رازهای شفاهی بوده است که سال هاست در سینه نسلی از پیشکسوتان مجسمه سازی خاک می خورد. طبیعت هر انقلاب خصوصا انقلاب اسلامی ایران سقوط مجسمه های مستبدانی همچون محمدرضا شاه، قذافی، صدام حسین و ... است، اما آیا نگهداری و نمایش مجسمه های شاه که هزینه های گزافی برای ساخت آنها صرف شده است، نیازمند توجه بیش از پیش نیست؟