05-05-2014، 18:58
در میان عبادات، نماز دارای ارزش والا و اهمیت بسزایی است که از پیشینه ای دیرینه و ماندگار برخوردار است. در قرآن کریم از زبان حضرت عیسی ـ علیه السلام ـ نقل شده که فرمود:
«و أوصانی بالصلاة و الزکاة ما دمت حیّا»[sup](1)[/sup]
«خداوند مرا به نماز و زکات سفارش کرده است، تا آنگاه که زنده ام.»
در تاریخ، نخستین عبادتی که خداوند متعال، آن را بر پیامبران به منظور گسترش پیام توحید امر نمود و پیامبر اسلام نیز پیش از هر چیز به برپایی آن فرمان داد، نماز بود. احکام اسلامی در سایه نماز تشریع شده است و تبلیغ آنها بدون سلاح نماز نتیجه قابل قبولی نخواهد داشت.
نماز یکی از عناصر بنیادی و اساسی جامعه اسلامی، به منظور ریشه کن کردن کفر و فرهنگ بیگانه و از تعلیمات مهم زیر بنایی اسلام و یکی از ارزشهای اخلاقی، معنوی و اجتماعی این مکتب آسمانی به شمار می رود.
نماز، چون کعبه ای است که سایر اعمال عبادی بر گرد آن می گردد و با آن ارتباط ناگسستنی و محکمی دارد. در قرآن، نماز همپای زکات ذکر شده و اعمال سیاسی ـ عبادی حج با همه ارزش فراگیرش، بدون نماز طواف، ناقص و باطل است. جهاد نیز روح، معنا و انگیزه خود را از نماز می گیرد. در اصل، همه اعمال عبادی اسلام، اعم از فردی و اجتماعی، به نحوی با نماز پیوند، و تحت تأثیر مستقیم آن قرار دارند. به علاوه، نماز عبادتی است که در هیچ حال کنار گذاشتنی و شایان بی اعتنایی و سستی نیست: «الصلاة لا تسقط بحالٍ».
نماز، یاد خدا و سخنی دل انگیز با او و دریچه ای به سوی نور و روشنایی باطنی است. نماز اظهار عبودیت در برابر معبودی یکتا و بی همتا و پرواز ملکوتی همه بندگان به سوی اوست: «الصلاةُ معراج المؤمن»، تا آنجا که پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود: «جعلت قرة عینی فی الصلاة»[sup](2)[/sup] این پرواز معنوی مایه قرب به درگاه رب العالمین می شود: «الصلاةُ قربانُ کلّ تقیّ».[sup](3)[/sup]
نقش اثر بخش و تحول آفرین نماز تا بدان پایه است که می تواند مایه رستگاری، تقوا و طهارت دلها و بهبود روابط اجتماعی شود و جریان نیرومند و سنگر استواری در جلوگیری و ممانعت از پلیدیها و انحرافات اخلاقی و اجتماعی باشد؛ زیرا «إنَّ الصلوة تَنْهی عَنِ الفحشاءِ و المنکرِ و لَذکرُ اللّه اکبر ... »[sup](4)[/sup]. چون فواید فردی و اجتماعی این عبادت اصیل بی شمار است، این چنین در فرهنگ اسلام از جایگاهی والا برخوردار شده و قبولی همه اعمال در درگاه حضرت الوهیّت وابسته و مشروط به قبولی آن گردیده است: «اِنْ قُبِلَتْ قُبِلَ ماسَواها»[sup](5)[/sup]
نخستین کسی که پس از پیامبر گرامی اسلام به ادای نماز افتخار یافت و مدال معنوی این عبادت استوار اسلامی را به گردن آویخت، علی ـ علیه السلام ـ بود. او نخستین مردی بود که اسلام آورد و پشت سر رسول خدا ایستاد و به نماز او اقتدا کرد.
علی ـ علیه السلام ـ مرد نماز بود و حرکت، و آخرین وصیت آن امام همام نیز توصیه به نماز بود. او همان علی بود که در حال نماز، در محراب عبادت، فرقش شکافته شد و روح بزرگش به ملکوت اعلی پرواز کرد و از دریچه نماز به دیدار حق تعالی شتافت و به فلاح و فوز حقیقی و ابدی دست یافت. خود نیز در نهج البلاغه فرمود:
«اللهم إنّی اَوّلُ مَنْ أنابَ و سَمِع و اَجابَ، لَم یَسْبِقْنی اِلاّ رسولُ الله بالصَّلاةِ.»[sup](6)[/sup]
«بار پروردگارا! من نخستین کسی هستم که به حق رسیده و آن را شنیده و پذیرفته است، هیچ کس بر من به نماز پیشی نگرفت، مگر رسول خدا ـ صلی اللّه علیه و آله ـ .»
در روایتی دیگر از آن حضرت منقول است که فرمود:
«وَ لَقَد صَلَّیْتُ مع رسول اللّه ـ صلی الله علیه و آله ـ قَبْل النّاسِ بِسَبع سنین و أنا اوّل مَنْ صَلّی مَعَهُ.»[sup](7)[/sup]
[rtl]خداوندا من آن اوّل کس استم
که حق بشنیده و در کار بستم
زجان و دل شدم سوی انابت
نداهای تورا کردم اجابت
کسی بر من به شهراه حقیقت
به جز پیغمبرت نگرفته سبقت
چو او بهر نماز افراخت قامت
ببستم قامت و کردم قیامت[/rtl]
نماز، نشانه ملیّت اسلامی
از دیدگاه امیر المؤمنین ـ علیه السلام ـ نماز نشانه ملیّت اسلامی و عملی است که مسلمانان به آن، ممتاز و مشخص می شوند:
«وَ إقامُ الصَّلوةِ فَإنَّهَا المِلَّة.»[sup](8)[/sup]
در جاهای دیگر نهج البلاغه نیز، نماز به عنوان شعار اصلی ملّت اسلام معرفی و شناخته شده است. به همین دلیل کسی که نماز را ترک می کند، کافر خوانده شده و از ملیّت دین اسلام و شریعت الهی بیرون رفته است؛ پیامبر اکرم ـ صلی اللّه علیه و آله ـ فرموده:
«بین العبد و بین الکفر ترک الصّلوة.»[sup](9)[/sup]
«فاصله انسان و کفر، ترک نماز است.»
نماز فی نفسه فعلی فردی است و هر کسی باید در انجام دادن آن تلاش کند، ولی کتاب و سنّت بدین مطلب تصریح دارند که نه تنها نماز گزار موظّف است که خود نماز گزارد، بلکه باید در احیای این فریضه الهی در جامعه اسلامی نیز کوشا باشد، مانند همان عملی که امام علی ـ علیه السلام ـ در معرکه جنگ و سیّد الشهدا امام حسین ـ علیه السلام ـ در ظهر عاشورا انجام دادند و برای نماز فداکاری و جانفشانی نمودند.
نماز، چون کعبه ای است که سایر اعمال عبادی بر گرد آن می گردد و با آن ارتباط ناگسستنی و محکمی دارد.
علاوه بر اینها، نماز از برنامه های مهم ملّی و دینی تمام پیامبران الهی بوده است. نکته مهم دیگر در این باب که ما را به جایگاه ویژه نماز در حکومت الهی ره می نماید، این است که حضرت علی ـ علیه السلام ـ با تأکید فرمود:
«نماز نفس ملّت و دین است.»
از این سخن در می یابیم که اگر در جامعه ای فرهنگ نماز به شیوه صحیح خود، نهادینه شود، و قرآن چنان که شایسته است اقامه گردد، آن جامعه، ملیّت و آیین هویّت اصلی خودش را هرگز از دست نخواهد داد و در مقابل سیل تهاجم فرهنگی غرق نمی شود.
اهمیت نماز اوّل وقت
«صَلِّ الصَّلوة لِوَقْتِها الموَقَّتِ لَها و لاتُعَجِّل وَقتها لِفراغٍ و لاتؤَخِّرها عَن وقتها لإشتغالٍ.»[sup](10)[/sup]
«نماز را در وقت معین آن به جای آر و به دلیل اینکه بی کاری پیش از وقت آن را به جا نیاور و به بهانه کار داشتن آن را به تأخیر مینداز.»
از آنجایی که نمازهای یومیّه، بلکه تمامی فرایض الهی، اوقات معیّن و مشخّصی دارند، نمازگزار با رعایت اوقات نماز، رفته رفته با انضباط و وقت شناس می شود و در واقع، نماز «تمرین وقت شناسی» است. استاد شهید حضرت آیة اللّه مرتضی مطهّری ـ رضوان اللّه علیه ـ می نویسد:
«مسئله مهم دیگری که در باب نماز مورد توجّه واقع شده، دقّت زیاد نسبت به مسأله وقت است، به طوری که دقیقا روی دقیقه و ثانیه آن حساب می شود.»[sup](11)[/sup]
مسائل تربیتی باید تحت انضباط و شرایط معیّن قرار گیرد تا عدّه ای آن را به فراموشی نسپارند و بهانه ای برای ترک کردن آن نداشته باشند. در حقیقت نماز یک کلاس انسان سازی است.
درباره فضیلت اقامه نماز در وقت مقرّر و عقوبت تأخیر انداختن آن از وقت، در روایات بسیاری سخن رفته است. به عنوان نمونه نوشته اند که حضرت رضا ـ علیه السلام ـ برای استقبال از خویشاوندان خود از خانه و شهر خارج شد، در بین راه وقت نماز فرا رسید، حضرت به کناری رفته و ایستاد و به یکی از همراهان خود فرمود: اذان بگو تا نماز بگزاریم! آن فرد عرض کرد: ما در انتظار میهمانان خود هستیم و نماز را بعد خواهیم خواند. حضرت فرمود: «خدایت بیامرزد، هیچ گاه بدون عذر، نمازت را از اوّل وقت به تأخیر مینداز و همیشه نماز را در اوّل وقتِ آن به جای آور!». سپس به نماز ایستادند.[sup](12)[/sup]
درباره اوقات شرعی نمازهای یومیّه، امام علی ـ علیه السلام ـ طی نامه ای که به یکی از حاکمان شهرها نوشته، فرموده است:
«امّا بَعْدُ فَصلّوا بالنّاسِ الظُّهرَ حتّی تفی ءَ الشَّمسُ مَرْبِض العَنْز؛ وَ صَلّوا بِهِمُ العَصْرَ وَ الشَّمسُ بیضاءُ حَیَّةٌ فی عُضوٍ مِنَ النَّهار حینَ یُسَارُ فیها فَرْسَخانِ وَ صَلّوا بِهِمُ المَغْربَ حینَ یُفْطِرُ الصّائمُ وَ یَدْفَعُ الحاجُّ إلی مِنی وَ صلّوا بِهِمُ العِشآءَ حینَ یتوارَی الشَّفَقُ إلی ثُلُثِ اللّیل، و صَلّوا بِهِمُ الغداةَ و الرَّجُلُ یَعْرِفُ وَجْهَ صاحبِه.»[sup](13)[/sup]
«نماز ظهر را به جماعت هنگامی به پا دارید که سایه آفتاب به اندازه دیوار خوابگاه بزی برگردد و نماز عصر را با آنان هنگامی بخوانید که خورشید در پاره ای از روز روشن و درخشان بوده و می توان تا هنگام مغرب، پیاده دو فرسخ راه را پیمود و نماز مغرب را با آنها هنگامی به جا آورید که روزه دار افطار می کند و حاجی به منی روانه می شود و نماز عشا را با آنها زمانی بخوانید که ثلثی از شب گذشته و سرخی پنهان می گردد و نماز صبح را با آنها هنگامی به پا دارید که شخص، چهره رفیق و همراه خود را بشناسد.»
آن حضرت، پس از آنکه محمّد بن ابی بکر را برای فرمانداری مصر انتخاب نمود، دستورالعملی درباره نماز اوّل وقت نوشت و به وی ابلاغ فرمود:
«صَلِّ الصَّلوة لِوَقْتِها، المُوَقَّت لها و ... و اعْلَمْ أنّ کُلّ شی ءٍ مِنْ عملک تَبعٌ لِصَلاتِک.»[sup](14)[/sup]
نماز را در وقت اختصاصی خودش بخوان (اوّل وقت) و چون بیکار شدی، در انجام نماز شتاب نکن، یا چون به کاری مشغول هستی، نماز را تأخیر مینداز و بدان که تمام اعمال تو در گرو قبولی نماز توست.»
در کتابهای روایی نیز، از علی ـ علیه السلام ـ درباره اهمیّت نماز اوّل وقت و برکات آن سخنان بسیاری ذکر شده است. برای نمونه، ایشان در حدیثی از پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ نقل می نمایند که بنده ای نیست که به اوقات نماز و طلوع و غروب خورشید اهمیتی بدهد، مگر اینکه من برای او راحتی هنگام مرگ و برطرف شدن غم و اندوه و نجات از آتش دوزخ را ضامن می شوم.[sup](15)[/sup]
حالات علی ـ علیه السلام ـ در نماز
در این نوشتار سزاوار است که به ذکر جلوه هایی از نماز، حالات معنوی و عبادت علی ـ علیه السلام ـ اشاره شود که به حق باعث تنبّه و تذکّر پیروان آن بزرگوار خواهد گردید.
الف: خشوع بی مانند
امیر مؤمنان ـ علیه السلام ـ هنگامی که داخل نماز می شد، همچون بنایی ثابت و استوار و بدون تحرّک بود و چه بسیار رکوع و سجودش طولانی می شد و بدون توجه قلبی ذکر نمی گفت و بدنش از بس بی حرکت بود که گاهی مرغی بر پشت مبارک آن حضرت می نشست، و هیچ کس به جز علی بن ابی طالب ـ علیه السلام ـ و علی بن الحسین ـ علیهم السلام ـ طاقت نداشتند که مانند رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ نماز بخواند.[sup](16)[/sup]
روایات فراوانی درباره خشوع آن حضرت وارد شده است، از جمله امام صادق ـ علیه السلام ـ فرمودند:
«کان علیٌ إذا قام إلی الصّلاةِ، فقال: و جَّهْتُ وَجْهِیَ لِلّذی فَطَرَ السّموات و الأرض و تَغَیُّرُ لو نِهِ یُعْرف ذلک فی وجهه.»[sup](17)[/sup]
«هر گاه علی به نماز برمی خاست، می گفت: روی خود را به سوی کسی کردم که آسمانها و زمین را آفرید، و رنگش تغییر می کرد به طوری که در چهره اش پیدا بود.»
در تفسیر قشیری آمده است:
«علی ـ علیه السلام ـ چون وقت نماز می شد، رنگش تغییر می کرد و به خود می لرزید، به آن حضرت عرض می شد، شما را چه شده است؟ می فرمود: هنگام ادای نماز، یعنی امانتی بزرگ رسیده است که خدای تعالی آن را بر آسمانها و زمین و کوهها عرضه کرد و آنها از پذیرش آن ابا کردند و انسان آن را به عهده گرفت و من با این ضعف و ناتوانی ام، نمی دانم آیا از عهده برداشتن این بار به خوبی بر می آیم یا نه.»[sup](18)[/sup]
ب: حضور قلب
ابتدا باید توجه نمود که این حالت در نماز یک امر باطنی است که معمولاً درک آن برای شخص دیگر بسیار مشکل و حتّی غیر ممکن است. فقط خدای عزّوجل از باطن و ضمیر نمازگزار آگاه است.
از این رو پی بردن به وجود این حقیقت در شخص نمازگزار بسیار کار مشکلی است. آنچه در منابع مذهبی درباره حالات حضرت علی ـ علیه السلام ـ در نماز نقل شده که مجموعا حاکی از حضور قلب بالای وی در نماز می باشد، فراوان است که در اینجا به ذکر چند نمونه بسنده می کنیم.
نخستین کسی که پس از پیامبر گرامی اسلام به ادای نماز افتخار یافت و مدال معنوی این عبادت استوار اسلامی را به گردن آویخت، علی ـ علیه السلام ـ بود.
1ـ بیرون آوردن تیر از پای آن حضرت
در جنگ صفّین تیر از پای حضرت بیرون کشیدند، در حالی که مشغول خواندن نماز بود و حضرت درد را احساس نکرد، و قبل از نماز نیز امکان عمل جرّاحی نبود و سوگند یاد کرد که اصلاً متوجه آن نشده است.[sup](19)[/sup]
2ـ تغییر رنگ سیمای حضرت در نماز
ابن شهر آشوب از تفسیر قشیری روایت نموده: هنگامی که وقت نماز می شد، رنگ امام ـ علیه السلام ـ تغییر می کرد و حالت تزلزل و اضطراب به او دست می داد، کسی پرسید: برای چه این حالت به شما دست داد؟ فرمود:
«جاءَ وقتُ أمانَةٍ عَرضَهَا الله تعالی علی السَّموات و الارض و الجبال فأبین أنْ یَحْمِلْنَها و حملها الانسان[sup](20)[/sup] فی ضعفی فلا أدری أُحْسِنَ اذا ما حَمَلتُ أم لا؟.»[sup](21)[/sup]
«وقت ادای امانتی که خدا تعالی آن را به زمین و آسمان و کوهها عرضه داشت و از پذیرش آن سرباز زدند فرا رسیده است و من با این ضعفم نمی دانم که آیا می توانم به خوبی ادای امانت کنم یا نه.»
3ـ پاداش الهی بر حضور قلب در نماز
در تفسیر وکیع و سدی و عطا از ابن عباس روایت شده که: دو ناقه (شتر ماده) بزرگ و چاق برای رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ هدیه آوردند، حضرت به اصحاب فرمود:
«هل فیکم أحدٌ یُصلی رکعتین بقیامهما و رکوعهما و سجودهما و وضوئهما و خُشوعهما لا یهتمَّ فیهما مِنْ أمر الدّنیا بشی ءٍ و لا یُحدّثُ قَلْبَهُ بفکر الدّنیا؟ أُهدی إلیه إحدی هاتین النّاقتین.»
«آیا در میان شما کسی هست که دو رکعت نماز با قیام و رکوع و سجود و وضو و خشوع بخواند و در این دو رکعت نماز به امور دنیا فکر نکند و با قلب و دلش نجوای دنیا نکند؟ اگر چنین نمازی را کسی به جا بیاورد، یکی از این دو ناقة را به او هدیه خواهم کرد.»
سه بار جمله فوق را تکرار کرد و هیچ یک از اصحاب جواب نداد. علی ـ علیه السلام ـ برخاست و عرضه داشت:
«أنا یا رسول اللّه، أصَلّی رکعتین، أُکَبِّرُ تکبیرة الإحرام وَ إلی أنْ اُسَلِّمَ منها لا أُحَدِّثُ نفسی بشی ءٍ مِن أمر الدّنیا.»
«ای رسول خدا، من دو رکعت نماز می گزارم، از تکبیرة الاحرام تا سلام آن را به جا می آورم، در حالی که به دلم چیزی از امور دنیا را خطور ندهم.»
رسول خدا فرمود: «یا علی، صَلِّ، صلّی اللّه علیک»؛ «ای علی نماز را بجا بیاور که صلوات خدا بر تو باد.»
امیر مؤمنان علی ـ علیه السلام ـ تکبیر گفت و نماز را آغاز کرد، همین که سلام داد، جبرئیل بر پیامبر نازل شد و گفت:
«یا محمّد! إنّ اللّه یُقْرئُکَ السَّلام و یقولُ لک أعطِه احدی النّاقتین.»
«ای محمّد! خداوند سلامت می رساند و می فرماید: یکی از دو ناقه را به علی عطا کن.»
پیامبر خدا که به قدرت حق و علم غیب از ضمیر علی آگاه شده بود، به جبرئیل فرمود:
«إنّی شارطتُهُ أن یُصلّی رکعتین لا یُحَدِّثُ فیهما بشی ءٍ مِنَ الدّنیا، أعطیه إحدی النّاقتین أن صلاهما وَ أنّه جَلَسَ فی التّشهد فتفکّر فی نفسهِ اَیّهما یأخُذ.»
«من با علی شرط کرده بودم که در طول دو رکعت نماز به امور دنیا فکر نکند تا یکی از دو ناقه را به او ببخشم. در حالی که علی در تشهّد نمازش فکر می کرد که کدامیک از دو ناقه را بگیرد!»
جبرئیل عرضه داشت:
«یا محمّد! إنَّ اللّه یَقرئُکَ السّلام و یقول بک: تفکَّرَ اَیّهُما یأخُذُها أسمنهما و أعظمهما فیسخرها و یَتَصَدَّقُ بِها لِوَجهِ اللّه، فکانَ تفکّرُهُ للّه عَزّوجل لا لنفسه و لا للدُّنْیا؛ ... .»[sup](22)[/sup]
«ای محمّد! خدایت تو را سلام می رساند و می گوید: درست است ولیکن علی می اندیشید که کدام یک از دو ناقه فربه تر و بزرگ تر است تا آن را در راه خدا قربانی نماید و به مردم صدقه دهد، پس تفکر او هم برای خدابوده، نه برای خود و نه برای دنیا.»
گناه زدایی نماز
«وَ اِنَّها لَتَحُتُّ الذّنوبَ حَتَّ الوَرَق.»[sup](23)[/sup]
«نماز، گناهان را مانند ریزش برگ درختان فرو می ریزد.»
نظر به اینکه انسان دارای دو جنبه جسم و روح است، شکی نیست همان طوری که جسم گاهی بر اثر آلودگی نیاز به نظافت و تمیزی دارد، روح و روان نیز بر اثر گناهان و خطاها آلوده و مکدر شده و نیاز به شست و شو و رفع کدورت دارد.
نماز، دعوتنامه حق برای حضور یافتن خلق در یک ضیافت معنوی است؛ ضیافتی که لحظه لحظه آن عروج و نزدیکی به یگانه ای مهربان است.
از نگاه امام علی ـ علیه السلام ـ نماز از مؤثرترین عوامل وارستگیها و شست و شوی گناهان و دفع پلیدیهای روحی است؛ زیرا خواه ناخواه نماز، انسان را به توبه و اصلاح گذشته دعوت می کند. خداوند متعال نیز در قرآن کریم حسنات را عامل از بین رفتن سیّئات معرفی می کند و نماز یکی از مهم ترین و برترین حسنات است: «اَقم الصَّلوة طَرَفی النّهارِ و زُلَفا مِنَ اللیل، إنَّ الحسنات یُذهِبنَ السَّیئاتِ»[sup](24)[/sup]
از دیدگاه امیرمؤمنان ـ علیه السلام ـ در نهج البلاغه، نماز عامل وارستگی و دوری از گناه و زوال آثار زشت آن است. حضرت در تعبیر زیبایی می فرماید:
«نماز، گناهان را از گناهکار می گشاید چنانکه بند از کسی بگشانید.»[sup](25)[/sup]
[rtl]چنان که برگ ریزد از درختان
نماز آن گونه می ریزد گناهان[/rtl]
از نگاه فرهنگی نیز ارزش و اهمیت نماز از آنجا مشخص می شود که بدین وسیله انسان به شخصیت اجتماعی مورد قبول و شایسته ای می رسد و از لحاظ معنوی مورد ستایش قرار می گیرد؛ زیرا نماز همه آنچه را که همانند بندی به دست و پای فرد پیچیده و مانع رشد شخصیت اسلامی اش می شود، می گشاید و برطرف می نماید.
همچنین نماز در کلام مولا علی ـ علیه السلام ـ به نقل از پیامبر گرامی اسلام ـ صلی الله علیه و آله ـ به چشمه آب گرمی تشبیه شده که فرد مؤمن در شبانه روز پنج نوبت خود را در آن شست و شو می دهد، به طوری که چرکی بر بدن او نمی ماند.[sup](26)[/sup]
[rtl]به هنگام گنه شستن، تو آن دریای بَس ژرفی
بشر را خوش ترین حرفی، به کوثر بهترین ظرفی[/rtl]
در حکمتهای نهج البلاغه نیز درباره تأثیر و نقش نماز و شست و شوی گناهان و امیدواری نسبت به فضل و رحمت الهی آمده است:
«ما أهمّنی ذنبٌ أمْهِلْتُ بَعْدَهُ حتّی أصَلّی رکعتین و أسأل الله العافیة.»
«اندوهگینم نکرد گناهی که در پی آن مهلت یافتم دو رکعت نماز گزارم و از خدا اصلاح حال خود را بخواهم.»[sup](27)[/sup]
ابن میثم در شرح این جمله نوشته است: «علت اینکه انسان نباید پس از خواندن دو رکعت نماز، نسبت به گناهان اندوهگین باشد، این است که نماز پوشاننده گناهان است».[sup](28)[/sup]
نماز عبادتی سراسر لذت است که الگوی مجسم و منوری چون علی ـ علیه السلام ـ دارد.
علامه فرزانه، آیت اللّه حسن زاده آملی ـ حفظه الله ـ علاوه بر اینکه علت مذکور را تأکید می نماید، وجه دیگری را نیز بیان می کند و آن عبارت است از: امکان توبه از گناه، بازنده ماندن هر چند به مقدار خواندن دو رکعت نماز.[sup](29)[/sup]
نماز، بزرگ ترین روزنه امید
نقل شده است که روزی علی ـ علیه السلام ـ رو به مردم کرد و فرمود: به نظر شما امید بخش ترین آیه قرآن کدام است؟ بعضی گفتند:
آیه «إنَّ اللّه لا یَغْفِرُ أنْ یُشرَکَ به ویَغْفِرُ ما دونَ ذلک لِمَنْ یشاء»[sup](30)[/sup]
«خداوند هرگز شرک را نمی بخشد و پایین تر از آن را برای هر کس که بخواهد می بخشد».
امام علی ـ علیه السلام ـ فرمود: خوب است، ولی آنچه من می خواهم این نیست. بعضی گفتند:
«وَ مَنْ یعمَلْ سوأً أوْ یَظلِم نَفسَهُ ثُمَّ یَسْتَغفِراللّه یَجِدِاللّه غفورا رحیما»[sup](31)[/sup]
«هر کس عمل زشتی انجام دهد یا بر خویشتن ستم کند و سپس از خدا آمرزش بخواهد، خدا را غفور و رحیم خواهد یافت.»
امام فرمود: خوب است، ولی آنچه می خواهم این نیست.
بعضی گفتند:
آیه «قُل یا عِبادی الذینَ أسرفوا علی أنْفُسهم لا تقنطوا مِنْ رحمةِ اللّه»[sup](32)[/sup]
«ای بندگان من که بر خویشتن اسراف کرده اید از رحمت خدا مأیوس نشوید.»
بعضی گفتند:
آیه «وَ الّذین إذا فَعَلوا فاحشةً أو ظَلَموا أنْفُسَهم ذَکَروا الله فاسْتَغفروا لِذنوبِهم وَ مَنْ یَغفرُ الذّنوبَ إلا اللّهُ»[sup](33)[/sup]
«پرهیزکاران کسانی هستند که هنگامی که کار زشتی انجام می دهند یا به خود ستم می کنند، به یاد خدا می افتند و از گناهان خویش آمرزش می طلبند و چه کسی است جز خدا که گناهان را بیامرزد.»
باز امام فرمود: خوب است، ولی آنچه می خواهم این نیست.
در این هنگام مردم از هر طرف به سوی امام متوجه شدند و همهمه کردند. امام فرمود: چه خبر است؟ عرض کردند: به خدا سوگند ما آیه دیگری در این زمینه سراغ نداریم. امام فرمود: از حبیب خودم رسول خدا شنیدم که فرمود: امید بخش ترین آیه قرآن این است:
«وَ اَقِم الصّلوةَ طَرَفی النّهارِ و زُلَفا مِنَ اللّیل، إنَّ الحسنات یُذهِبنَ السَّیئاتِ ذلک ذکری للذّاکرین»[sup](34)[/sup]
«و نماز را در دو طرف روز به پا دارید و نیز در ساعات اوایل شب، که البته خوبیها، بدیها را از بین می برد، این یادآوری است برای اهل ذکر.»
چه امیدی از این بهتر که هر گاه پای انسان بلغزد یا هوی و هوس بر او چیره گردد و بدون این که عمد و اصراری داشته باشد پایش به گناه کشیده شود، در پیشگاه حضرت الوهیّت به راز و نیاز برخیزد و احساس شرمساری به او دست دهد، که در این حالت گناه او بخشوده می شود و ظلمت و تاریکی از قلب او رخت بر می بندد.
آری گناه و انحراف، دل را تیره و بصیرت را ضعیف می سازد و پرده های غفلت و بی خبری بر جان سایه می افکند و نماز که یاد خدا و احیای فطرت الهی است، نور و روشنی می آورد و با امواج معنوی تطهیر کننده خود آثار گذشته را می زداید و محو می نماید.
نتیجه
لحظه ها چون برق و باد می گذرند! در گذار این لحظه ها، وظیفه آدمی است که توشه ای معنوی برای خود ذخیره نماید و خود را برای سفری دراز مهیّا سازد و از پرتگاههای هبوط دهنده سیّئات اخلاقی رهایی یافته، به منزلگاههای صعود دهنده حسنات اخلاقی برسد. بهترین مرافق و مساعد این مسافرت طولانی، تقوی و عمل صالح است و در این میان بنیادی ترین وسیله ای که باعث تقویت ایمان انسان و رابطه قلبی او با خدا می شود و وی را به حقیقت تقوی می رساند، نماز است.
نماز، دعوتنامه حق برای حضور یافتن خلق در یک ضیافت معنوی است؛ ضیافتی که لحظه لحظه آن عروج و نزدیکی به یگانه ای مهربان است. نماز عبادتی سراسر لذّت است که الگوی مجسّم و منوّری چون علی ـ علیه السلام ـ دارد. آن علی که پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ درباره اش می فرمود:
«هر کس بخواهد علم آدم، تقوای نوح، بردباری ابراهیم، هیبت موسی و عبادت عیسی را ببیند به علی ـ علیه السلام ـ بنگرد.»[sup](35)[/sup]
آری! نماز در جلوه گاه و منظَرِ مولای موحدان، صاحب صورتی زیبا و باطنی نظیف است و این خود نشانه ای مهم بر اهمیت این فریضه الهی در تمام دورانهای زندگیِ انسان است. با مشاهده دقیق حالات امام علی ـ علیه السلام ـ در نماز می توان به راهبردهای مهم تر و مؤثرتری در قرب الهی دست یافت.
1ـ سوره مریم (19) آیه 31.
2ـ زاد المعاد فی هدی خیر العباد، ج 1، باب الصلاة: نور چشم من در نماز است.
3ـ فروع کافی، ج 3، ص 256؛ نهج البلاغه، حکمت 136.
4ـ سوره عنکبوت (29) آیه 45: نماز (انسان را) از زشتیها و گناه باز می دارد و یاد خدا بزرگ تر است ...
5ـ فروع کافی، ج 3، ص 268.
6ـ نهج البلاغه، فیض الاسلام، خطبه 131، ص 407.
7ـ الغدیر، ج 3، ص 222.
8ـ نهج البلاغه، صبحی صالح، خطبه 110.
9ـ بحارالانوار: ملامحمدباقر مجلسی، ج 82، ص 202.
10ـ نهج البلاغه، نامه 27.
11ـ تعلیم و تربیت در اسلام، مرتضی مطهّری، ص 192.
12ـ بحار الانوار، محمدباقر مجلسی، ج 83، ص 21.
13ـ نهج البلاغه، صبحی صالح، نامه 52.
14- نهج البلاغه، نامه 27.
15ـ بحارالانوار، ج 80، ص 9 (کتاب الصلاة، باب الحثّ علی المحافظة علی الصلوات).
16ـ میزان الحکمة، ج 5، ص 382.
17ـ فلاح السّائل، ص 101.
18ـ بحار الانوار، ج 41، ص 17، حدیث 10.
19ـ منهاج البراعة، خویی، ج 8، ص 152.
20ـ اقتباس از آیه 72 سوره احزاب.
21ـ مناقب ابن شهر آشوب، ج 2، ص 124؛ بحار الانوار، ج 41، ص 17.
22ـ مناقب، ج 2، ص 20.
23ـ نهج البلاغه، خطبه 199.
24ـ سوره هود (11) آیه 114
25ـ نهج البلاغه، خطبه 199.
26ـ فرهنگ آفتاب، عبدالمجید معادیخواه، ص 4781.
27ـ شرح نهج البلاغه ابن میثم، ج 5، ص 395.
28ـ همان.
29ـ شرح نهج البلاغه خویی، ج 21، ص 390
30ـ سوره نساء (4) آیه 116.
31ـ همان، آیه 110
32ـ سوره زمر (39) آیه 53.
33ـ سوره آل عمران (3) آیه 135.
34ـ سوره هود (11) آیه 114.
35ـ شرح تجرید ملا علی قوشچی، باب امامت، و اربعین فخر رازی، به نقل از احمد بن حنبل و بیهقی، ص 474.