بیمار واژه فارسی و مریض عربی آن است . سه نظر را در باره بیمار بخوانید . به نظر من
سومی نظر پسندیده تر می نماید .
1) بیم + آر باشد . آر همان آور است . بیم آور به بیمار تبدیل شده است. بیمار کسی
است که دچار بیم شده است .
2) بیمار پیوندی از بی + مار باشد . مار گونه ای از تلفظ میر باشد و میر همان بن مضارع
از مصدر مُردن باشد. بیمار یعنی بی مرگ و بیمار را بی مار نامیده اند که فال نیک زده
باشند.
3)نظر دیگری نیز هست که بیمار را بی مار می داند یعنی آن که مار ندارد . زیرا در افسانه
های کهن یونان باستان مار نماد تندرستی بوده است . مار بود که شهر رُم را از بیماری
طاعون نجات داد و به پاس این کار او در سر راهش جام شرابی نهادند تا از آن بنوشد و از
آن پس مار نماد بهداشت و نماد داروخانه ها شد .
سومی نظر پسندیده تر می نماید .
1) بیم + آر باشد . آر همان آور است . بیم آور به بیمار تبدیل شده است. بیمار کسی
است که دچار بیم شده است .
2) بیمار پیوندی از بی + مار باشد . مار گونه ای از تلفظ میر باشد و میر همان بن مضارع
از مصدر مُردن باشد. بیمار یعنی بی مرگ و بیمار را بی مار نامیده اند که فال نیک زده
باشند.
3)نظر دیگری نیز هست که بیمار را بی مار می داند یعنی آن که مار ندارد . زیرا در افسانه
های کهن یونان باستان مار نماد تندرستی بوده است . مار بود که شهر رُم را از بیماری
طاعون نجات داد و به پاس این کار او در سر راهش جام شرابی نهادند تا از آن بنوشد و از
آن پس مار نماد بهداشت و نماد داروخانه ها شد .