امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

رمان سایه های عشق

#1
خودکار را بارها و بارها درون انگشتان یخ زده ام میچرخانم و برگه های سفید را نظاره میکنم.
حسی دارم که بلاخره وقت آن رسیده است که پس مدتی طولانی شروع به نوشتن کنم. اما افسوس که نمی دانم از کدام قسمت شروع کنم؟ شاید بهتر است از شکست هایم بنویسم. از آدم هایی که کوچکترین حسی به اطرافشان ندارند و شاید روزی رسد که پشیمان شوند، روزی که بسیار دیر است..........
کسانی که در ردای رفاقت و دوستی خنجر زدند و چشم بر روی گناهانشان بستم...........
با یاد خدایم شروع میکنم. از جایی که در خلوت تنهاییش ، نوری از عشق و صداقت جوانه می زد ، رویاهای محالش ، می روند تا رنگی از حقیقت به خود گیرند؛رنگی از عشقی افلاطونی ، عشقی در ورای تنهائی نگاهی وحشی.
تو در راهی و من رسیده
اندوهی در چشمانت نشست ای رهرو نازک دل.
                                                                         میان ما راهی نیست،شاید در حد لرزش یک برگ.........


هر شب یک پارت در انجمن قرار می دهم.
حق معنوی و دینی این رمان برای اینجانب می باشد.
از کپی و انتشار آن خودداری فرمایید. Heart Heart Heart
برای این رمان زحمت زیادی کشیده ام.
may the father of understanding guide us
پاسخ
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
Rainbow اگه آواتار نفر قبلیت جلد یه رمان بود اسم رمان رو چی میزاشتی؟
  رمان خیلی غمگین و عاشقانه اکسو ( زخم عاشقی) .حتما بخون :(
Exclamation کسانی که رمان مینویسن بخونن(مرسی)
  رمان من یک پسرم بیاین بخونین از دست ندین
  ترسناک ترین رمان قرن 18 تا 20 چی بود؟ بیا تو سپاس بده.
  رمان های زیبا
  رمان ها؟!
Video یه رمان بگو و بگو رمانی که نفر قبلی گفته و خوندی؟و چه نظری در موردش داشتی؟
  بهترین کتاب یا رمان
Smile خلاصه یک رمان که نویسندش خودمم

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 2 مهمان