12-03-2019، 14:51
میترسم از حال …
خسته ــَم از این حالِ خرابم ، مثل همیشه بی قرارم
به جز یه ساعت فکرِ راحت ، حسرت هیچی رو ندارم
خَم میشه هر کوهی که یک آن ، خودشو جایِ من بذاره
سخته یه روز کسی بفهمه ، هیش کی رو جز خودش نداره
هیش کی رو جز خودش نداره
من چه بجنگم چه نجنگم کلِ این بازی رو باختم
چه بمونم چه نمونم از خودم خاطره ساختم
از خودم خاطره ساختم
من که نگفته هامو گفتم ، توو ترانه های ساده ــَم
چه بخونم چه نخونم ، خودمو یادِ تو دادم
خودمو یادِ تو دادم
♫♫♫♫♫♫
یه شهرِ متروکه شدم ، باقیِ عُمرو با خودم ، کنار میام تا که تموم شه
چروکِ رو قلبم میگه ، جوونیم هم گذشت ذیگه، چیزی نمونده که حروم شه
شبیهِ شمعی نیمه جون ، سوختنمو کسی ندید ، فقط میخواستن که بتابم
یه عمر حواسم به همه ، بود و ولی بی دَغدغه گذشتن از حالِ خرابم
من چه بجنگم چه نجنگم ، چه بمونم چه نمونم ، کلِ این بازی رو باختم
من چه بجنگم چه نجنگم کلِ این بازی رو باختم
چه بمونم چه نمونم از خودم خاطره ساختم
از خودم خاطره ساختم
من که نگفته هامو گفتم ، توو ترانه های ساده ــَم
چه بخونم چه نخونم ، خودمو یادِ تو دادم
خودمو یادِ تو دادم
♫♫♫♫♫♫