28-02-2019، 11:01
محمدرضا اصلانی در نشست «نقد و بررسی شیوه نگارش جلال آل احمد» گفت: پیش از هر چیز باید بدانیم که میخواهیم راجع به کدام جلال حرف بزنیم؛ آیا به دنبال جلال روشنفکر هستیم یا جلال مقالهنویس یا جلال مترجم و ... ؟ در حقیقت، اگر بخواهیم هر کدام از این جنبهها را بررسی کنیم، موضوعی متفاوت است.
به گزارش ایسنا براساس خبر رسیده، در هفتاد و یکمین نشست «ترنم قلم» که با موضوع «نقد و بررسی شیوه نگارش جلال آل احمد» و با نگاهی بر دو کتاب «مدیر مدرسه» و «پنج داستان» این نویسنده در فرهنگسرای گلستان برگزار شد، حسن میرعابدینی با بررسی آثار جلال آل احمد گفت: عبارت «داستان ایرانی» یک مفهوم تاریخمند است؛ به این معنا که با مقولهای مواجه هستیم که به تدریج و با گذر زمان شکل گرفته است. از همین منظر میتوان گفت، برداشتی که امروز از داستان ایرانی داریم بسیار متفاوت با برداشتی است که در دهه ۲۰ از این مفهوم استنباط میشد.این منتقد و پژوهشگر افزود: برای شکل دادن به مفهوم داستان ایرانی، نویسندگان بسیار زیادی فعالیت کردند و هر کدام به سهم خود، این مقوله را تقویت کرده و از نظر مضمون و شکل چیزی بدان افزودهاند. این نویسندگان، کسانی هستند که همیشه میتوان روی کارهایشان بحث و بررسی کرد. یکی از این افراد، جلال آل احمد است. اگرچه او عمر کوتاهی داشته اما در همین فرصت کوتاه، فعالیت ادبی چشمگیری داشته است. باید اذعان کرد که جلال آل احمد یکی از بهترین مقالهنویسان ما است. او همچنین در دیگر قالبهای ادبی نظیر رمان، داستان کوتاه و ... آثار ماندگاری را نوشته است.
حسن میرعابدینی با بیان اینکه دوره کاری آل احمد را میتوان به دو دوره که تفاوتهای اساسی با یکدیگر دارند، تقسیم کرد، اظهار کرد: او در دوره اول که از سال ۱۳۲۴ آغاز شده و تا ۱۳۳۲ ادامه مییابد، داستان کوتاههای زیادی نوشته است. برای مثال، آل احمد در سال ۱۳۲۴، داستان کوتاه «زیارت» را مینویسد و این روند در سالهای بعدی نیز ادامه دارد. در دوره دوم که بعد از کودتای ۲۸ مرداد آغاز شده و تا آخر عمر آل احمد، ادامه مییابد، او به نوشتن رمان مشغول میشود و رمانهایی نظیر مدیر مدرسه، نون والقلم و ... را در همین دوره مینویسد. در این دوره، آل احمد به عنوان یک متفکر اجتماعی مطرح میشود. دقت داشته باشید که او در این مقطع یک تز اساسی دارد و آن هم «غربزدگی و بازگشت به خویش» است.
نویسندهای که برحسب تجربیات زیستی خود داستان مینویسد
او اوج فعالیت آل احمد را داستان کوتاههای این نویسنده دانست و بیان کرد: اوج درخشش آل احمد، در داستانهای کوتاه او است. جالب است که در همان داستان کوتاه اول این نویسنده یعنی «زیارت»، ویژگیهایی دیده میشود که بعدا در دیگر کارهای او نمیبینیم. توجه داشته باشید که بعضی از داستاننویسان، تخیل قوی داشته و بیشتر داستانهایشان متکی بر عنصر تخیل است. در نقطه مقابل، داستاننویسانی حضور دارند که بیشتر آثارشان بر مبنای خاطراتشان است و از تجربیات زیستی خود حرف میزنند. جلال آل احمد یکی از نویسندگانی است که در داستانهایش نقش پررنگی دارد. بدین معنا که بسیاری از داستانهای او بر مبنای حسب حالش شکل گرفته است. این موضوع در رمان «مدیر مدرسه» نسبت به دیگر آثار بسیار پررنگتر نیز است.
این منتقد ادبی بیان کرد: در داستان کوتاه آل احمد چند نکته قابل تامل وجود دارد. یکی از این نکات، تلاش بسیار زیاد جلال برای آفرینش زبانی متناسب با حال و هوای داستان و روحیه شخصیتها است. برای مثال، در رمان «مدیر مدرسه» برای نزدیکتر شدن به فضای مدرسه، از عبارات محاورهای استفاده شده است. استفاده از چنین زبانی بسیار متناسب با حال و هوای روایت داستان است. باید اشاره کنم که آل احمد در خلق چنین فضایی در رمان «مدیر مدرسه» موفق عمل کرده است. البته نکات ریزی وجود دارد که بعدا بدان اشاره خواهم کرد. ضعف اصلی داستان کوتاههای آل احمد، حضور بسیار پررنگ نویسنده در جریان روایت داستان است. این راوی در موارد زیادی دخالت کرده و نظر میدهد و از همین منظر، داستان را به فضایی برای پیامگذاری و حکم صادرکردن تبدیل میکند. از همین لحظه است که داستان کوتاه، درخشش خود را از دست میدهد.
نوشتن داستان کوتاه کودک در زمانی که کسی در ایران، داستان کوتاه را نمیشناخت
میرعابدینی در بخش دیگری از صحبتهای خود گفت: آل احمد در نوشتن دو ژانر از داستان کوتاه بسیار موفق عمل کرده است؛ اولی در حوزه کودک بوده و دومی نوشتن داستان کوتاه به شیوه تکگویی است. جالب است بدانید که تا سال ۱۳۲۵، نویسندگان ما اصلا داستان کوتاه را نمیشناسند. در سال ۱۳۲۰، با ترجمه تعدادی مقاله درباره عناصر داستان کوتاه، این قالب ادبی برای خود جا باز کرده و در نهایت در سال ۱۳۲۵، دکتر پرویز خانلری، داستان کوتاه را به عنوان یک نوع ادبی جدید در کنار نمایشنامهنویسی و رمان مطرح میکند. جلال آل احمد یکی از نویسندگانی است که در همین مقطع، داستان کوتاه حوزه کودک مینویسد. این موضوع با توجه به شرایط عمومی جامعه و شناخت بسیار کم نسبت به داستان کوتاه، نقطه طلایی آل احمد به شمار میرود. در داستان کوتاه به شیوه تکگویی، تنها یک راوی را میبینید که به صورت بلند بلند فکر میکند و تفکرات خود را به روی کاغذ میآورد. وقتی در میان آثار جستوجو میکردم متوجه شدم بسیاری از نویسندگانی که امروز به دنبال نوشتن داستان کوتاه به شیوه تکگویی هستند، نتوانستند از جلال آل احمد جلو بزنند. ویژگی اصلی آثاری از جلال، که به شیوه تکگویی نوشته شده این است که او با بهکارگیری این روش میتواند به راحتی روحیات متلاطم شخصیتها را نشان بدهد.
نویسنده کتاب «صد سال داستاننویسی ایران» در بخش انتهایی صحبتهای خود، رمان «مدیر مدرسه» را بهترین رمان جلال آل احمد دانست و اظهار کرد: یکی از مهمترین ویژگیهای تمام آثار جلال آل احمد، نثر او است. او در دهه ۴۰، بیشتر به دلیل نثر شیوای خود شهره شده است. نثری که شتابان و در عین حال تلگرافی است. این نثر برای توصیف بسیاری از اتفاقات سیاسی و اجتماعی دهه ۳۰ و ۴۰ کشور بسیار مفید است. عمدتا گفته میشود که جلال آل احمد، رماننویس موفقی نبوده است چرا که نمیتواند فضای سوالبرانگیز یک رمان را به درستی توصیف کند. در این میان، یک رمان آل احمد بسیار خواندنی و جذاب است. آن رمان، «مدیر مدرسه» نام دارد. به نظرم، این کتاب به دو دلیل خوب از آب درآمده است؛ اولا، ساختار سادهای دارد و از این منظر شبیه به داستان کوتاه است. در این رمان، یک شخصیت اصلی وجود دارد و بقیه شخصیتها در مواجهه با آن شخصیت اصلی تعریف میشوند. به نظرم، پیوستن و گسستن جلال آل احمد به کمونیسم، تاثیر زیادی بر نوشتن این رمان داشته است.
در بخش بعدی این جلسه، محمدرضا اصلانی صحبت کرد و گفت: اگر میخواهیم راجعبه جلال آل احمد حرف بزنیم، پیش از هر چیز باید بدانیم که میخواهیم راجع به کدام جلال حرف بزنیم. آیا به دنبال جلال روشنفکر هستیم یا جلال مقالهنویس یا جلال مترجم و ... . در حقیقت، اگر بخواهیم هر کدام از این جنبهها را بررسی کنیم، موضوعی متفاوت است. با این حال، مساله مهمی وجود دارد و آن هم این است که چنین کارنامه پرباری در طی عمر کوتاه ۴۶ساله ایجاد شده است.
او افزود: در مورد جلال داستاننویس باید بگویم که او یک نویسنده رئالیست است که از دردهای زمانه حرف میزد. او تجربه شکست کودتای ۲۸ مرداد را به چشم دیده است و به همین دلیل، منبع خوبی برای بیان حرفهای رئالیستی است. خط به خط داستانهای جلال آل احمد، حاصل تجربههای زیستی خود او است. او عمدتا راجع به چیزهایی حرف میزند که خودش تجربه کرده است. به نظرم، یکی از مهمترین ویژگیهای جلال که نویسندگان جوان ما باید بدان توجه داشته باشند، مردمی بودن او است. داستاننویسان جوان ما باید یاد بگیرند که چگونه در دل جامعه زندگی و دغدغه مردم را منعکس کنند.
«مدیر مدرسه» شاخصترین رمان جلال آل احمد است
اصلانی رمان «مدیر مدرسه» را بهترین رمان جلال دانست و اظهار کرد: «مدیر مدرسه» شاخصترین رمان جلال آل احمد است و به نوعی میتوان گفت که به ذخیره ادبیات کلاسیک معاصر ما تبدیل شده است. کمتر کسی است که بخواهد ادبیات کلاسیک بخواند و رمان «مدیر مدرسه» را نادیده بگیرد. این رمان، نشانهای از نظام ناکارآمد آموزشی ما است. او در این رمان، بسیاری از مشکلات سیستم آموزشی ما در مدارس را نشان میدهد. مشکلاتی که حتی پس از گذشت ۶۰ سال از نوشتن این رمان، هنوز هم وجود دارد. همانطور که میدانید، جلال آل احمد، معلم نیز بوده است و با فضای مدرسه بیگانه نیست. بنابراین میتوان گفت که این داستان، یک داستان رئالیستی است که رگههای واقعیت در آن وجود دارد. اگر به زیر متن این رمان توجه کنیم، میتوان گفت که مدرسه در این رمان، استعارهای از جامعه مصیبتزده است که آل احمد در آن زندگی میکرده است. یکی دیگر از نکات مهمی که در رمان «مدیر مدرسه» وجود دارد، تبدیل کردن شخصیت به تیپ است. در این رمان، مدیر مدرسه در ابتدا یک شخصیت است اما در انتها با یک تیپ مواجه هستیم.
در بخش دیگر جلسه، محمدرضا گودرزی درباره شخصیت و آثار جلال آل احمد بیان کرد: در میان وجوه مختلفی که برای جلال شمرده شده است، ویژگی روشنفکر اجتماعی بر تمام وجوه دیگر سنگینی میکند و سایه انداخته است. جلال آل احمد از جمله نویسندههایی است که براساس تجربههای زیستی خود داستان مینویسد که موضوع بسیار خوبی است. در مورد رمان مدیر مدرسه باید بگویم با کتابی مواجه هستیم که داستان خاطره است. اگر بخواهیم این رمان را صرفا در زمان خود بررسی کنیم باید بگویم که بسیار شگفتانگیز و شجاعانه است اما اگر بخواهیم این اثر را در قالب ادبیات امروز مورد بررسی قرار دهیم، اعتبار بسیار کمتری دارد چرا که در آن صرفا گزارشی از مدرسهای آشفته را میبینیم. در حقیقت، با اثری روبهرو هستیم که ارزش ادبی نداشته و صرفا ارزش مطالعات فرهنگی دارد. مهمترین حرفی که این رمان میزند، نقد نظام آموزشی ایران است که پیشتر اشاره شد.
این نویسنده به مجموعه داستان کوتاه جلال آل احمد اشاره کرد و گفت: مجموعه داستان کوتاه «۵ داستان» از پنج داستان تشکیل شده است که سه داستان اول واقعگرا است و راویشان یک نوجوان است. در این سه داستان، رگههای طنز دیده میشود. راوی چهار داستان از پنج داستان کتاب، اولشخص است. به نظرم در آن زمان، هیچکس بهتر از آل احمد نمیتوانسته است که راوی نوجوان را به نگارش دربیاورد. دقت داشته باشید که در داستانهای این کتاب، تمثیلهای بسیار خوبی بیان شده است.