امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

من معترضم+جدایی دین از سیاست

#1
بسم الله القاصم الجبارین((بنده اعلام می کنم به هیچ وجه تخمل این فضای خفقان و سانسور در انجمن مذهبی را نداشته وبه مدیران محترم میگویم به خودتون لطف کنید بنده را هم مثل سرباز خدا برای همیشه بن کنید این هم نوشته ای در رد جدایی دین از سیاست))
ما معتقدیم دین راستین با سیاست صحیح با هم پیوندی ناگسستنی دارند و مکمل یکدیگر در پیدایش جامعه ایده آل الهی است. دین منهای سیاست; هم چون درخت بی آب است، و سیاست بدون دین همانندآب بی درخت می باشد. استعمارگران همیشه به این نتیجه رسیده اند که بزرگ ترین دشمن آن ها، دین و آیین الهی است، لذا همواره می کوشند تا دین را ازماهیت خود تهی کنند، چنان که آیین مسیحیت را چنین کردند، و یادین را در انزوا و در گوشه معابد، زندانی نمایند، و نگذارندوارد جامعه و عرصه سیاست گردد.به همین دلیل نظریه جدایی دین و سیاست را در همه جا مطرح کردند، و آن را به عنوان قانونی قطعی تلقی نمودند، به طوری که مردم غرب و غرب زده چنین نظریه ای را که کاملا سیاستی حساب شده و استعماری است باور نمودند. با اوج گیری انقلاب اسلامی و پیروزی آن در ایران، این نظریه باگسترش وسیعی از طرف استکبار جهانی و اذناب آن ها در همه جا ودر داخل کشور، خودنمایی کرد، لیبرال ها و ملی گراها در این راستا گوی سبقت را ربودند، و با ترفندها و دست آویزهای گسترده، به جنگ با ولایت فقیه برخاستند، چرا که ولایت فقیه پرچم نیرومند حکومت دینی است، و ملتقای دین و سیاست. بنابراین، همه باید به این هشدار توجه کنند که جدایی دین و سیاست، برای ضربه زدن به پیکر مقدس ولایت فقیه، و حکومت و حاکمیت دینی در این راستا است. از این رو، باید با حمایت فکری و عملی از اصل بالنده و افتخار آفرین ولایت فقیه، در برابر این نظریه واهی وشعار کور به مقابله پرداخته و نگذاشت دین اسلام نیز هم چون آیین مسیحیت در انزوا و گوشه کلیسا قرار گیرد. در این فصل برآن هستیم برای رد این شبهه و القای شیطانی، به بررسی پیونددین و سیاست، و ماهیت این دو بپردازیم، با این اشاره به تبیین اصل مطلب باز می گردیم:

توضیح عوامل جدایی دین از سیاست
یکی از محققان بزرگ می نویسد: در کشورهای غربی، شعار جدایی دین از سیاست، بسیار رایج است، و شاید به یک معنی جزء مسلمات آن ها شده است. به همین دلیل از تشکیل حکومت اسلامی که دین وسیاست را به طور قاطع با هم پیوند می زند، وحشت می کنند و رنج می برند، و این به دو دلیل است: 1- آیینی که در جوامع غربی وجود دارد، آیین مسیحیت کنونی است،و می دانیم که این آیین بر اثر تحریفات زیادی که با گذشت زمان در آن پدید آمده است، دین را به صورت یک مساله کاملا خصوصی وفردی و منحصر به رابطه خلق و خالق که تعلیمات آن منحصر به یک سلسله توصیه های اخلاقی می شود، درآورده است، و کاری به مسائل اجتماعی و مخصوصا مسائل سیاسی ندارد. فرق میان دین دار و غیردین دار، در این جوامع آن است که فرد دین دار به یک سلسله مسائل اخلاقی پای بند است، و هفته ای یک روز به کلیسا می رود، و ساعتی به نیایش و مناجات می پردازد، ولی افراد بی دین، تعهد خاصی نسبت به مسائل اخلاقی ندارند (هر چند گاهی به عنوان ارزش های انسانی نه دینی، برای آن احترام قائلند) و هرگز به کلیسا نمی روند. 2- خاطره بسیار دردناکی که آن ها از حکومت ارباب کلیسا در قرون وسطی و دوران انگیزیسیون (تفتیش عقاید) دارند، سبب شده که برای همیشه دین را از سیاست جدا کنند. توضیح این که: ارباب کلیسا، در قرون وسطی بر تمام شوون سیاسی واجتماعی مردم اروپا مسلط شدند، و پاپ ها با قدرت تمام برکشورهای این قاره حکومت می کردند، حکومتی که منتهی به استبدادو خودکامگی شدید شد، تا آن جا که در برابر نهضت علمی به پاخاستند، و هر فکر نو و پیشرفت علمی را به عنوان ضدیت با مذهب درهم کوبیدند، محکمه هایی که بعدا به نام «انگیزیسیون »نامیده شد برپا کردند، و گروه های بی شماری را به این محکمه کشاندند و محکوم کردند، بعضی را سر بریدند، و بعضی را زنده زنده در آتش سوزاندند یا محکوم به زندان نمودند که در میان آن ها جمعی از دانشمندان معروف علوم طبیعی بودند، تمام پادشاهان از آن ها حساب می بردند، و فرمانشان برای آن ها مطاع بود، افزون بر این ثروت های سرشاری اندوختند، و زندگی تجملاتی عجیبی برای خود فراهم ساختند. مجموعه این امور مردم را بر ضد آن ها شورانید، به ویژه علمای علوم طبیعی در برابر آن ها به سختی موضع گرفتند، و شعار جدایی دین از سیاست از یک سو، و تضاد علم و دین از سوی دیگر در همه جا سر داده شد، سپس با پیروزی این جناح، کلیسا و حاکمانش ازصحنه اجتماع و حکومت، عقب رانده شدند، و تنها کشوری که از آن امپراطوری عظیم در دست ارباب کلیسا باقی مانده، همان کشوربسیار کوچک واتیکان است، که کم تر از یک کیلومتر مربع می باشد;یعنی به اندازه روستایی بسیار کوچک. این ها همه تحولاتی بود که در اروپا، در آن شرایط خاص به وجود آمد. سپس گروهی که ازکشورهای اسلامی برای تحصیل یا کارهای تجاری، یا سیاحت به فرنگ رفته بودند، این طرز فکر را به هنگام بازگشت به عنوان ارمغان غرب، به شرق اسلامی آوردند. که دین باید از سیاست جدا باشد، بی آن که تفاوت های عظیمی را که میان اسلام و مسیحیت تحریف یافته وجود داشت درک کنند، و به تفاوت فرهنگ اسلامی حاکم بر این کشورها با فرهنگ کلیسا بیندیشند. با کمال تاسف بعضی از کشورهای اسلامی، تسلیم این توطئه استعماری و تبلیغاتی شدند، و آن را به عنوان یک اصل اساسی پذیرفتند، با توجه به این که دولت های غربی که به خاطر حفظمنافع نامشروع خود، از قدرت حکومت اسلام، سخت بیم ناک بوده وهستند، این مساله را سخت دنبال کردند و کشورهای غرب زده ای همانند ترکیه، پیروی از این نظریه را سرلوحه کار خود قراردادند، و حکومت لائیک بر اساس «سکولاریسم » (حکومت منهای دین)را تشکیل دادند. این در حالی بود که بعضی از کشورهای اسلامی و امت های بیدارمسلمان در برابر این توطئه ایستادند، توطئه هایی که می خواست مسلمانان را از اسلام جدا سازد، و اسلام را بسان مسیحیت امروز،به صورت یک رابطه ظاهری و خصوصی خلق با خالق، بیگانه ازاجتماع و سیاست درآورد. به همین دلیل، هنگامی که انقلاب اسلامی ایران به ثمر رسید، ونخستین حکومت اسلامی انقلابی تشکیل شد، همگی در غرب انگشت حیرت بر دهان نهادند که مگر می شود، مذهب زمام حکومت را به دست گیرد؟ و بعد از آن که دیدند این حکومت ریشه دار و با ثبات شد،برای این که در مرزهای این کشور محدود بماند، و الگویی برای سایر کشورهای اسلامی نشود، دست به تلاش های ویران گر زیادی زدند،که شرح آن هفتاد من کاغذ شود. خوشبختانه بر اثر درایت و هوشمندی امام خمینی قدس سره ویاران و پیروانش، آن توطئه ها نقش بر آب شد، و تفکر تاسیس حکومت اسلامی در بسیاری از کشورهای اسلامی در قاره آسیا وآفریقا، به عنوان یک تفکر زنده و نجات بخش درآمد، هرچندغربی ها و غرب زدگان در برابر آن به شدت مقاومت می کنند، و دراین راه از هیچ کاری، از جمله انواع تهمت ها، برچسب ها، دروغ هاو تبلیغات مغرضانه و القای شبهه ها، فروگذار نیستند.

استعمارگران غرب، در راس آن ها استعمار پیر انگلیس برای رواج فرهنگ غرب و جداسازی دین از سیاست، سه عنصر فرومایه را هم زمان مامور دین زدایی در کشورهای ایران، ترکیه و افغانستان نمودند، این سه عنصر عبارت بودند از: 1- رضاخان در ایران 2- امان الله خان در افغانستان 3- کمال آتاتورک در ترکیه این سه نفر با پشتیبانی استعمارگران هر کدام ضربه شدیدی براسلام و جامعه اسلامی وارد کردند، کمال آتاتورک، در ترکیه بنیان گذار حکومت لائیک شد که هنوز این توطئه در ترکیه به شدت ادامه دارد. امان الله خان دیکتاتور افغانستان برای حاکمیت لائیک در این کشور، دست به کار شد، ولی در برابر مقاومت مسلمانان، کلوخش به سنگ خورد و چندان توفیقی نیافت. رضاخان در ایران با دیکتاتوری و کشت و کشتار و ترفندهای دیگر برای براندازی دین، تلاش های مذبوحانه کرد، و گستاخی را به جایی رسانید که در کشور ایران عاصمه تشیع، در روز هفدهم دی ماه سال 1314 شمسی، اعلام کشف حجاب اجباری نمود، و در این خصوص پافشاری عجیبی کرد. پس از او پسرش محمدرضا پهلوی، دست به کارهای انحرافی فرهنگی برای اسلام زدایی و جای گزینی فرهنگ غرب زد، و با انواع تبلیغات و ترفندها به مقابله با اسلام ناب پرداخت، بسیاری ازعلما و مجاهدان هوشمند را به خاک و خون کشید، ولی در برابرقیام و انقلاب عمیق و گسترده مردم به رهبری امام خمینی -قدس سره- شکست خورد و گریخت و سرانجام او و افکار استعماریش به زباله دان تاریخ افکنده شد. ولی غائله هنوز تمام نشده، غرب زدگان بی محتوا، هم چنان برای جدایی دین از سیاست تلاش می کنند،تا آخرین تیری را که در ترکش خود دارند به سوی پیکر مقدس ولایت فقیه پرتاب کنند. با این هشدار، نظر شما را به تبیین پیوند دین و سیاست، جلب می کنیم:

معنی و مفهوم سیاست
واژه سیاست از نظر لغت از «ساس » و «سوس » گرفته شده و به معنای کشورداری، اصلاح امور مردم، و اداره کردن کشور بر اساس قوانین و برنامه ریزی و تدابیر است، لغت شناس معروف طریحی درفرهنگنامه مجمع البحرین می نویسد: «السیاسة القیام علی الشی ءبما یصلحه; سیاست یعنی اقدام برای سامان دادن چیزی، به وسیله اموری که آن را اصلاح کند و سامان بخشد.» و در ادامه این بحث می نویسد: در وصف امامان معصوم (ع) گفته شده است:«انتم ساسة العباد; شما سیاست مداران بندگان خدا هستید.» و نیز در شان آن ها آمده: «الامام عارف بالسیاسة; امام به امورسیاست آگاهی و شناخت دارد.» سپس می گوید: «امور دین و ملت،از جانب خداوند به پیامبرش واگذار شد، «لیسوس عباده; تا آن پیامبر (ص) بندگان خدا را بر اساس سیاست خود تربیت و اصلاح کند.»و در پایان می گوید: «پیامبران بنی اسرائیل، بنی اسرائیل راسیاست می کردند، یعنی زمام امور رهبری آن ها را همانند رؤسا وفرمان روایان به دست می گرفتند، و شوون زندگی آن ها را اداره واصلاح و تدبیر می نمودند. در فرهنگ عمید آمده: «سیاست ; اصلاح امور خلق و اداره کردن کارهای کشور، رعیت داری و مردم داری است... سیاست مدار کسی است که در کارهای سیاسی و امور مملکت داری، بصیرو دانا و کار آزموده باشد.» از مجموع گفتار دانشمندان پیرامون سیاست مدار آگاه و عادل چنین برمی آید که سیاست مدار کسی است که: 1- توان اداره مملکت و مردم را داشته باشد 2- هوشمند و آگاه بوده و مسائل گوناگون داخلی و خارجی کشور رابشناسد، دشمن شناس بوده و از عوامل پیشرفت ها آگاهی داشته باشد،و برای جلوگیری از ضربه ها و زیان ها، پیش بینی عمیق نماید. ناگفته پیدا است که زورمداران، به ویژه در دنیای غرب، از واژه سیاست مانند واژه استعمار، سوء استفاده کرده، و زیر نقاب آن،به هرگونه تزویر، تحمیق، و به اسارت گرفتن انسان ها و غارت می پردازند، بر همین اساس، سیاست در گذشته و حال دارای دو معناخواهد شد: 1- سیاست درست و حقیقی 2- سیاست دروغین و مجازی. که گاهی از این دو گونگی به سیاست مثبت و منفی تعبیر می شود. سیاست صحیح، همان سیاست معقول و فراگیر است که بر اساس عدل واحسان و تدابیر باشد، و به دور از هرگونه تزویر و انحراف، به اداره امور مردم بپردازد. این همان سیاست است که پیوندناگسستنی با دین ناب اسلام دارد، همان که در سر لوحه زندگی شهید آیت الله سید حسن مدرس (ره) می درخشد که گفت:«سیاست ما عین دیانت ما است، و دیانت ما عین سیاست ما است.» در مقابل این گونه سیاست، سیاست منفی و ناصحیح قرار دارد که امروز سراسر جهان غرب را فراگرفته که بیش تر بر اساس تزویر،نیرنگ، و بر اساس منافع مادی نامشروع حکومت های خودکامه پی ریزی می شود. امام خمینی -قدس سره- منادی و پرچم دار بزرگ پیوند دین وسیاست، به این دوگونگی تصریح کرده و پس از ارائه سیاست صحیح وآمیختگی آن با اسلام، می فرماید: «.. این مطلب لازم است، بلکه فرض است که مردم را بیدار کنید،و به مردم بفهمانید این معنی را که این نغمه (جدایی دین ازسیاست)ای که در همه ممالک اسلامی بلند است که علما نباید درسیاست دخالت کنند، این یک نقشه ای است مال ابرقدرت ها... به حرف این ها گوش ندهید، و بخوانید به گوش ملت که ملت بفهمند این معنی را که این نغمه، نغمه ای است که می خواهند علما را ازسیاست بر کنار بزنند، و آن بکنند که در زمان های سابق بر ماگذشته است، بیدار باشیم و همه توجه به این معنی داشته باشیم.» و در گفتار دیگر می فرماید: «سیاست برای روحانیون و برای انبیاء و اولیای خدا است... آیت الله کاشانی در قلعه فلک الافلاک محبوس بود، رییس زندان آن جا،روزی در گفت و گو با آقای کاشانی گفته بود: «شما چرا درسیاست دخالت می کنید، سیاست شان شما نیست.. .» ایشان (آقای کاشانی) به او پاسخ داد: «تو خیلی خری! اگر من دخالت درسیاست نکنم، کی دخالت بکند؟!» امام خمینی -قدس سره- در ادامه سخن فرمود: «مرا نزد رییس سازمان امنیت (شاه) در آن وقت که در قیطریه در حصر بودم)بردند، او در ضمن صحبت هایش گفت: «آقا! سیاست عبارت ازدروغ گویی است، عبارت از خدعه است، عبارت از فریب است، عبارت از پدرسوختگی است، این را بگذارید برای ما، من به او گفتم:این سیاست مال شما است... البته این سیاست هیچ ربطی به سیاست اسلامی ندارد، اما سیاست به معنی این که جامعه را ببرد و هدایت کند، به آن جایی که صلاح جامعه و صلاح افراد است، این در روایات ما برای نبی اکرم (ص) بالفظ سیاست ثابت شده است... در آن روایت هم هست که پیغمبراکرم(ص) مبعوث شد که سیاست امت را متکفل باشد.» این تقسیم بندی در مورد سیاست و کشورداری در صدر اسلام نیز وجود داشته است، به عنوان مثال دشمنان پرکینه امیر مؤمنان علی (ع)می پنداشتند که معاویه سیاست مدارتر از حضرت علی (ع) است،امیر مؤمنان علی (ع) در پاسخ به این کژاندیشان کوردل فرمود: «و الله ما معاویة بادهی منی، و لکنه یغدر و یفجر، و لو لاکراهیة الغدر لکنت من ادهی الناس; سوگند به خدا، معاویه از من سیاست مدارتر نیست، ولی او نیرنگ می زند و مرتکب گناه می شود،اگر نیرنگ خصلت زشتی نبود، من سیاست مدارترین مردم بودم.» دانشمند معروف اهل تسنن ابن ابی الحدید، پس از ذکر سخن فوق می نویسد: «اگر سیاست به معنی تالیف قلوب ملت، با هر نیرنگ، حیله،مجامله و تعطیل حدود الهی باشد، معاویه سیاست مدارتر از حضرت علی (ع) بود، و اگر سیاست به معنی حقیقی اش; یعنی تدبیر امور براساس عدل و دستورهای اسلام باشد که هر مسلمانی باید پیروچنین سیاستی باشد حضرت علی (ع) سیاست مدارتر بود.» در روایات اسلامی نیز به گونه ای از سیاست تعریف شده که بیانگر دوگونگی سیاست است، به عنوان نمونه امام علی(ع) می فرماید: «جمال السیاسه العدل فی الامره والعفو مع القدره; زیبایی سیاست،رعایت عدالت در رهبری، و عفو هنگام قدرت است.» و در سخن دیگر می فرماید:«بئس السیاسة الجور; ستم کاری سیاست زشتی است.» شخصی از امام حسن مجتبی (ع) پرسید: سیاست چیست؟ آن حضرت فرمود: «هی ان تراعی حقوق الله و حقوق الاحیاء، و حقوق الاموات; سیاست، یعنی رعایت کنی حقوق خداوند و حقوق زندگان و حقوق مردگان را... .» نتیجه این که سیاست بر دوگونه است، حقیقی و مجازی، خوب و بد،سیاست خوب و حقیقی پیوند ناگسستنی با اسلام دارد، و هرگزنمی توان اسلام را از چنین سیاستی جدا کرد، که در این صورت،اسلام را از درون تهی کرده ایم. بر همین اساس ما بر این باورهستیم که همه پیامبران و امامان (ع) سیاست مدار بودند، اندیشه وبرنامه آن ها در دو چیز خلاصه می شد: 1- طاغوت زدایی 2- تثبیت حکومت حق، و روشن است که چنین کاری عین سیاست است این دو کار که آمیخته با سیاست حقیقی است در قرآن به عنوان سرلوحه برنامه پیامبران (ع) عنوان شده، چنان که می خوانیم: «و لقد بعثنا فی کل امة رسولا ان اعبدوا الله و اجتنبواالطاغوت; ما در هر امتی رسولی برانگیختیم که خدای یکتا رابپرستید و از طاغوت اجتناب کنید.»

امامان (ع) و مساله سیاست
یکی از شواهد عینی و دلایل خلل ناپذیر در مورد پیوند محکم دین وسیاست این است که در بیش تر زوایای زندگی امامان معصوم (ع)دخالت در سیاست دیده می شود، آن ها مدعی امامت و حاکمیت بر مردم بودند، و در صورت وجود شرایط به تشکیل حکومت می پرداختند،بیش تر آن ها در راه طاغوت زدایی به شهادت رسیدند، نهضت عظیم امام حسین (ع) نمونه کامل مبارزه با طاغوت است، حکومت پررنج پنج ساله حضرت علی (ع) حاکی است که آن حضرت در راس سیاست قرارداشت و آن را هدایت می کرد، بر همین اساس، در زیارت جامعه کبیره که از امام هادی (ع) نقل شده، در وصف امامان (ع) می گوییم:«السلام علیکم یا اهل بیت النبوة... و ساسة العباد، و ارکان البلاد; سلام بر شما ای خاندان رسالت و سیاست مداران بندگان خدا،و پایه های شهرها.» از همه این ها بالاتر این که بیش تر ابواب احکام، و فقهی که از امامان معصوم(ع) به ما رسیده، مربوط به سیاست است، فقهای ما کتب فقهی را به سه بخش تقسیم می کنند:عبادات، معاملات، و سیاسات. عبادات همان رابطه معنوی خلق باخالق است، معاملات رابطه مردم با یکدیگر است، سیاسات رابطه مردم با حکومت می باشد. و اگر دقت بیش تر شود، همان عبادات و معاملات نیز بدون حکومت وسیاست صحیح و نیرومند سامان نمی پذیرد; مثلا حج، نماز جمعه ونماز جماعت از عباداتی است که جنبه های سیاسی آن بسیار قوی است، معاملات و داد و ستدها نیز بدون محاکم و نظارت دقیق حکومت، قطعا ناقص و نابه سامان خواهند شد، و سر از هرج و مرج و تورم و تبعیض درمی آورند. بنابراین، جداسازی تعلیمات و برنامه های اسلامی از مسائل سیاسی،امری غیرممکن است و شعارهایی که در غرب در مورد این جدایی داده می شود، و از حلقوم غرب زدگان تراوش می کند، کاملا بی محتواو فاقد ارزش است، چرا که پیوند دین صحیح با سیاست صحیح،همانند پیوند روح و جسم است، چرا که دین تنها قوانین فردی نیست، بلکه مجموعه ای از قوانین فردی، اجتماعی و سیاسی است،نتیجه این که; آنان که دین و سیاست را از هم جدا کرده اند یامفهوم دین را نفهمیده اند و یا مفهوم سیاست را و یا هر دو را،چنان که حضرت امام خمینی قدس سره در کتاب فقهی تحریر الوسیله در بحث نماز جمعه می نویسد: «فمن توهم ان الدین منفک عن السیاسه، فهو جاهل لم یعرف الاسلام و لا السیاسه; آن کس که خیال کند دین از سیاست جدا است، او ناآگاهی است که نه اسلام را شناخته و نه سیاست را.»

چند فراز از سخنان امام خمینی در باره پیوند دین و سیاست

حضرت امام خمینی قدس سره پرچم دار بزرگ پیوند ناگسستنی دین از سیاست در این مورد گفتار بسیار دارند، در این جا به عنوان حسن ختام، نظر شما را به چند فراز از آن جلب می کنیم: امام خمینی (ره) با آن اندیشه و نگاه ژرفی که به مسائل و امورداشتند، در فرازی از یکی از خطابه های خود که در تاریخ 21/1/1343 ش ایراد شده می فرماید: «و الله اسلام تمامش سیاست است، اسلام را بد معرفی کرده اند.» و در سخن دیگر می فرماید: «اسلام مکتبی است بر خلاف مکتب های غیر توحیدی، در تمام شؤون فردی، اجتماعی، مادی، معنوی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی، دخالت و نظارت دارد، و از هیچ نکته ولو بسیار ناچیز... فروگذارنکرده است.» «اسلام دینی است که احکام عبادیش سیاسی است، این جمعه، این خطبه های جمعه، آن عید، آن خطبه های عید، این اجتماع، این مکه،این مشعر، این منی، این عرفات، همه اش مسائل سیاسی است.» «نسبت اجتماعیات قرآن با آیات عبادی آن، نسبت صد به یک هم بیش تر است، از یک دوره کتاب حدیث که حدود پنجاه کتاب است وهمه احکام اسلام را در بر دارد، سه چهار کتاب مربوط به عبادات ووظایف انسان نسبت به پروردگار است، مقداری از احکام مربوط به اخلاقیات است، بقیه همه مربوط به اجتماعیات، اقتصادیات، حقوق،سیاست و تدبیر جامعه است.» «حکومت در نظر مجتهد واقعی، فلسفه و عملی تمامی فقه در تمامی زوایای زندگی بشریت است، حکومت نشان دهنده جنبه عملی فقه دربرخورد با تمامی معضلات اجتماعی، سیاسی، نظامی و فرهنگی است...هدف اساسی این است که ما چگونه می خواهیم اصول محکم فقه را درعمل فرد و جامعه پیاده کنیم؟! و برای معضلات جواب داشته باشیم؟همه ترس استکبار از همین مساله است که فقه و اجتهاد جنبه عینی و عملی پیدا کند.»
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
https://harfeto.timefriend.net/16352332903584
پاسخ
 سپاس شده توسط ИĪИĴΛ ИĪƓĤƬ☛
آگهی
#2
پاسخ تفصیلی
تصویر صحیح از دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
دین ، به طور طبیعى مسئله مراجعه به دین را به عنوان منبعى براى سیاست، عقلانى می‌سازد. دینى که آمده تا راه سعادت را براى بشر تا انتهاى تاریخ بیان کند، نمی‌تواند نسبت به امرى که همه جوامع به آن نیاز دارند، یعنى حکومت، ساکت و بی‌تفاوت باشد. از این‌رو؛ امام رضا(ع) در فرازى از بیانات خود پیرامون علت وجود حکومت اسلامى می‌فرماید: «ما هیچ گروه یا ملّتى را نمی‌یابیم که بدون زمامدار و سرپرست زندگى کرده، ادامه حیات داده باشد؛ زیرا اداره امور دینى و دنیوى آنان به زمامدارى مدبّر نیازمند است. از حکمت بارى تعالى به دور است که آفریدگان خود را بدون رهبر و زمامدار رها کند، حال آن‌که به خوبى می‌داند مردمان به ناچار باید حاکمى داشته باشند که جامعه را قوام و پایدارى بخشد و مردم را در نبرد با دشمنانشان رهبرى کند و اموال عمومى را میانشان تقسیم کند و نماز جمعه و جماعات آنان را بر پا دارد و از ستم ستمگران نسبت به مظلومان جلوگیرى کند».دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
[1]
از سوى دیگر، ساخت و بافت احکام اسلامى به گونه‌اى است که وجود حکومت را اقتضا می‌کند و اسلام بدون حکومت نمی‌تواند به حیات خود ادامه دهد. از این‌رو؛ امام رضا(ع) در فراز مزبور به اقامه نماز جمعه و جماعات اشاره می‌کند و در فرازى دیگر می‌فرماید: «چنانچه خداوند براى مردم زمام‌دارى امین، حفیظ، و مورد اطمینان قرار نمی‌داد، به یقین آیین و دین الهى از بین می‌رفت، احکام و سنن خداوندى تغییر می‌کرد، بدعت‌ها در دین افزایش می‌یافت، بی‌دینان در مذهب الهى دست برده آن‌را دچار کاستى می‌کردند و شبهاتى پیرامون اسلام در میان مسلمانان رواج می‌دادند».دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
[2]
به همین دلیل، در بین مسلمانان، و بلکه غیر مسلمانان، این امر که اسلام داراى نظامى خاص در حکومت است و حکومت نبوی ‏در مدینه مصداقى از این نظام می‌باشد، هیچ جاى تردید نبوده و نیست. به گونه‌اى که وقتى «على عبدالرزاق» در سال 1343 هجرى قمرى در کشور مصر با کتاب «الاسلام و اصول الحکم»دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
[3] حکومت نبوى را انکار کرد و ادعا نمود که حضرت‏ تنها پیامبر خدا بوده و هرگز اقدام به تشکیل مملکت یا دولتى نکرده است،دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
[4] از سوى علماى جهان تسنّن تکفیر شد. او در روزگارى این کتاب را نوشت که کمال آتاتورک در ترکیه با انکار خلافت عثمانى، نظام لائیک خویش را بنیان نهاد و در مصر طرفداران خلافت، ملک فؤاد را به عنوان خلیفه مسلمین بر مسند قدرت نشاندند. این همزمانى نشان می‌دهد که او نیز تحت تأثیر اندیشه‌هاى سکولار غرب قرار داشته و با الهام از مطالب فیلسوفان و سیاست‌مداران لائیک این مطالب را نگاشته است.
در واقع، سخن على عبدالرزاق مشتمل بر دو ادعا بود: أ. آنچه رسول اکرم(ص) در مدینه ایجاد کرد، حکومت نبود. ب. آنچه در مدینه رخ داد، دینى نبود.
او براى ادعاى اول خود بر این نکته تأکید داشت که آنچه آن‌حضرت در مدینه ایجاد کرد، هیچیک از ویژگی‌هاى حکومت را، به معناى شناخته شده آن، نداشت. براى مدعاى دوم، او بر این امر اصرار می‌ورزید که شأن نبوّت ارتباطى با حکومت و سیاست ندارد.
در پاسخ به ادعاى نخست او، باید به این نکته توجه کرد که اگر ما شکل خاصى از حکومت را معیار تحقق آن بدانیم، بدون شک این شکل در تمام زمان‌ها و در  بین تمام اقوام تحقق نداشته است. بنابراین، باید تعریفى جامع براى حکومت عرضه کرد، که داراى قابلیت تحقق در اشکال مختلف باشد، تا بر حکومت‌هاى گوناگون تطبیق شود.
چنین تعریفى را این‌گونه می‌توان عرضه کرد: حکومت مجموعه قدرت سامان یافته‌اى است که اداره امور جامعه را بر عهده دارد. در این تعریف حکومت مشتمل بر مجموعه ساختار موجود در حاکمیت است که شامل بخش‌هاى قانون‌گذارى، قضایى و اجرایى می‌شود.دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
[5] از سوى دیگر، در این تعریف تعبیر «قدرت» به حاکمیت(Sovereignty) و اقتدار(Authority) حکومت و عبارت «سامان یافته» به ساختار(Structure) آن اشاره دارد.
بر اساس این تعریف آنچه رسول اکرم(ص)‏ در مدینه ایجاد کرده یک حکومت به معناى کامل کلمه بود؛ زیرا قدرتى را سامان می‌داد که اداره امور جامعه را بر عهده داشت. در زمینه ساختار ادارى حکومت نبوى کتاب‌هاى مفصّلى از گذشته تا حال نوشته شده است!دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
[6]
اما دینى بودن حکومت نبوى با توجه به چند نکته آشکار می‌شود:
أ. احکام اسلامى به گونه‌اى است که بسیارى از آنها بدون تشکیل حکومت قابل اجرا نیست؛ مانند احکام جزایى، یا قضایى، یا مالى اسلام.
ب. ادله‌اى وجود دارد که ولایت و زمام‌دارى جامعه را از آن‌حضرت معرفى می‌کند.دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
[7]
ج. اگر به راستى نبوّت و رسالت با حکومت و سیاست بیگانه باشد، پیامبر(ص) ‏چرا اقدام به تشکیل حکومت و صرف وقت و انرژى در این باب کرد؟ آیا در این صورت غفلت از انجام وظیفه نشده است. اگر گفته شود: آن‌حضرت براى تبلیغ دین و انجام رسالت به این کار دست زد. این جواب از یک سو ترابط وسیع و وثیق دیانت و سیاست را نشان می‌دهد و از سوى دیگر، این سؤال را جواب نمی‌دهد که چرا پیامبر خود شخصاً متصدى حکومت شد و آن‌را به یکى از یاران مطمئن خود مانند علی(ع) واگذار نکرد.
به هر حال آنچه على عبدالرزاق هفتاد سال پیش از این مطرح کرد و این جریان که امروز در جهان اسلام به اشکال مختلف بروز و ظهور دارد، هنگامى قابل فهم و نقد خواهد بود که ما ریشه‌هاى آن‌را در موطن اصلى آن؛ یعنى غرب، بازشناسى کنیم و براى شناخت و فرهنگ و فلسفه معاصر غرب، باید نگاهى، ولو گذرا، بر تاریخ تفکر مسیحى که بستر فرهنگى غرب را تشکیل می‌دهد، داشته باشیم.دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
[8]
منبع برای مطالعه بیشتر:
1. هادوى تهرانى، مهدى، ولایت و دیانت، قم، مؤسسه فرهنگى خانه خرد، چاپ دوم، 1380ش.
 

دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
[1] . مجلسى، بحارالانوار، ج 6، ص 60.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
[2] . همان.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
[3] . اسلام و ریشه‌هاى حکومت.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
[4] . على عبدالرزاق، الاسلام و اصول الحکم، ص 80.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
[5] . پس مراد از آن معادل Government است.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
[6] . مانند: جهشیارى(م:331ق) در کتاب «الوزراء و الکتّاب» و هلال الصابى (م: 448ق)در کتاب دیگرى به همان نام و ماوردى (م: 450ق) و ابویعلى (م: 458ق) در کتاب‌هاى خود به نام «الاحکام السلطانیه» و ابن تیمیه (م: 728ق) و ابن قیم الجوزیة (م: 751ق) در کتاب‌هاى خود با نام «السیاسة الشرعیة» و على بن محمد بن مسعود خزاعى (م: 789ق) در کتاب بسیار مهم خود «تخریج الدلالات السمعیة على ما کان فى عهد رسول‏ الله (صلى الله علیه و آله) من الحرف و الصنایع و العمالات الشرعیة» و رفاعة الطهطاوى در کتاب «نهایة الایجاز فى سیرة ساکن الحجاز» و ابن ادریس کتّانى در کتاب «التراتیب الاداریة».
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
[7] . ر.ک: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
ادله ولایت معصومان(ع)، سؤال 18 .
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
[8] . ر.ک: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
«دین و مسیحیت»، سؤال 13 .




برای روشن شدن پاسخ ابتدا به بیان ریشه های نظریه جدایی دین از سیاست پرداخته و سپس به بیان عدم انفکاک دین اسلام از سیاست می پردازیم:

نظریه جدایی دین از سیاست (Secularism) گرایش و تفکری است که طرفدار و مروج حذف یا بی اعتنایی و به حاشیه راندن نقش دین در ساحت های مختلف حیات انسانی، از قبیل سیاست، حکومت، علم، اخلاق و ... است. بر اساس این نظریه، بشر در سایه خرد و دانش تجربی خود همانگونه که توانسته است در شناخت طبیعت کامیاب شود، می تواند قوانین مربوط به فرهنگ، سیاست، قضاوت، اقتصاد، داد و ستد و آداب و معاشرت و بالاخره هر آنچه که به شؤون مادی و معنوی حیات او مربوط می شود را - نیز - در سایه خرد و دانش خود بشناسد و بسازد و از این پس دیگر به دخالت دین در اداره زندگی اش نیازی نخواهد داشت. فرهنگ آکسفورد سکولاریسم را این گونه تعریف می کند: «اعتقاد به این که قوانین، آموزش و پرورش و ... باید بر واقعیات علم مبتنی باشد نه مذهب». خاستگاه اصلی اندیشه جدایی دین از سیاست غرب است.

در قرون وسطی و پس از آن عواملی دست به دست هم داد تا این اندیشه بر فرهنگ غرب حاکم شد. از یک سو مسیحیت تحریف شده با مفاهیمی نارسا و غیر معقول، در کنار حاکمیت استبداد و اختناق رجال کلیسا؛ و از سوی دیگر تعارض عقل و علم با آموزه‏های انجیل باعث شد تعارضی آشکار میان دین و تجدد در گیرد. تعارضی که سرانجام به تفکیک دو حوزه علم و دین انجامید و در نتیجه دین از صحنه همه حوزه‏هایی که علم در آن سخن می گوید کنار رفت.

در جهان اسلام اندیشه جدایی دین از سیاست از سوی سه قشر مطرح شده است: نخست از سوی حاکمان جوری که در صدر اسلام می خواستند جریان خلافت را به سلطنت تبدیل کنند مثلاً وقتی معاویه در سال چهل هجری به خلافت رسید به عراق آمد و چنین گفت: «من با شما بر سر نماز و روزه نمی جنگیدم بلکه می خواستم بر شما حکومت کنم و به مقصود خود رسیدم»دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
[1] .پس از او حکومت در جامعه اسلامی از جنبه دینی خارج و به سلطنت تبدیل شد. سلاطین جور در هر دوره‏ای برای مبارزه با علمای دین، همواره سیاست را جدای از دین و شأن علما را بالاتر از دخالت در سیاست معرفی می کردند.دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
[2]

گروه دوم استعمارگران خارجی بودند. بزرگترین ضربه‏هایی که استعمار از ممالک اسلامی دیدند از سوی تعالیم دینی و علمای دین رهبری می شد لذا فرهنگی که همواره از سوی استعمارگران برای ممالک اسلامی نسخه و ترویج می شد فرهنگ جدایی دین از سیاست بود.دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
[3]

قشر سوم: جریان روشنفکری بیمار بود که از سوی تحصیل کرده‏های غرب آغاز شده بود و سعی در تطبیق همان جریان جدایی دین از سیاست در فضای غرب بر حوزه اسلام کردند غافل از این که: اسلام غیر از مسیحیت است. ثانیا: آنچه به نام مسیحیت در غرب قرون وسطی بود مسیحیت ناب نبود. ثالثا: علمای اسلام نه تنها هرگز حاکمیت استبداد و اختناق نداشتند و هرگز با علم سر ستیز نداشتند که هر دوره که قدرت به دست علمای اسلام بوده است دوره شکوفایی و رشد علم شناخته شده است. به طور کلی در پاسخ به طرفداران اندیشه جدایی دین از سیاست استدلال های مفصل و متینی بیان شده است که پرداختن به تمامی آنها در این مقال نمی گنجد، لذا ما بصورت کلی به بیان دو شیوه مهم برای مقابله با طرفداران این اندیشه می پردازیم که عبارتند از:1. ارجاع به گزاره‏ها، متون و منابع اسلامی 2. سیره و روش پیامبر اکرم(ص) و امامان معصوم(ع). در دین اسلام با توجه به حجم عظیمی از احکام اجتماعی و اهداف سیاسی دینی، می توان هدف گیری های اصلی این دین مقدس را شناخت. حضرت امام(ره) در این باره می فرمایند: «اسلام دین سیاست است با تمام شئونی که سیاست دارد ـ این نکته برای هر کسی که کمترین تدبری در احکام حکومتی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی اسلام بکند آشکار می گردد. پس هر که را گمان بر او برود که دین از سیاست جداست، نه دین را شناخته و نه سیاست را.».دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
[4]

با مروری کوتاه بر قوانین اسلامی و آیات قرآن روشن می گردد که اسلام دینی است جامع و همه سونگر که تمام ابعاد زندگی انسان (فردی، اجتماعی، دنیوی، اخروی، مادی و معنوی) را در نظر گرفته و همان گونه که مردم را به عبادت و یکتا پرستی دعوت نموده و دستورات اخلاقی و مربوط به خودسازی فردی را دارد احکام و دستوراتی در مورد مسائل حکومتی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، قضایی و مربوط به اداره صحیح جامعه روابط بین‏المللی، حقوقی و... داراست و مقررات قضایی، حقوقی، روابط اجتماعی، مسائل اقتصادی، تربیتی و ... دارد و بدیهی است که اجرا و پیاده کردن چنین احکام و دستوراتی بدون قدرت اجرایی امکان پذیر نیست و حکومت دینی به معنای صحیح، آن حکومتی است که جامعه را بر اساس قوانین الهی اداره کند و زمینه‏های رشد و استعدادها و امکان رسیدن انسانها به کمال و ایجاد جامعه‏ای برین صالح و شایسته را برای مردم آماده کند و با فسادهای اخلاقی اجتماعی و ... مبارزه کند.

قرآن کریم در وصف مردان الهی فرموده : "الَّذینَ إِنْ مَکَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّکاةَ وَ أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْکَرِ وَ لِلَّهِ عاقِبَةُ الْأُمُور"دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
[5] . یعنی:" همان کسانى که هر گاه در زمین به آنها قدرت بخشیدیم، نماز را برپا مى‏دارند، و زکات مى‏دهند، و امر به معروف و نهى از منکر مى‏کنند، و پایان همه کارها از آن خداست!"

سیره و روش رسول اکرم(ص) نشان دهنده این است که دین از سیاست جدا نیست؛ زیرا خود آن حضرت ضمن تشکیل حکومت مسؤولیت اجرایی و قضایی آن را بر عهده داشت. امیرالمومنین علی(ع) نیز حکومتی بر اساس عدل و اجرای دستورات الهی بنا نهاد و حکومت کوتاه‏ مدت امام حسن(ع)، قیام خونین امام حسین(ع) و مشروع ندانستن حکومت‏های وقت از سوی دیگر امامان(ع) همه بیان کننده این واقعیت هستند که تشکیل حکومت از ضروریات دین اسلام است. آیات فراوانی در این زمینه وجود دارد؛ از جمله: 1- " لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمیزانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَ أَنْزَلْنَا الْحَدیدَ فیهِ بَأْسٌ شَدیدٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ...دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
[6] " یعنی:" به راستی که پیامبران را با پدیده‏های روشن‏گر فرستادیم و همراه آنان کتاب و میزان نازل کردیم، تا مردم به دادگری برخیزند و آهن را که در آن نیروی سخت و سودهای فراوان برای مردم است پدید آوردیم...". 2- " یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا کُونُوا قَوَّامینَ لِلَّهِ شُهَداءَ بِالْقِسْطِ وَ لا ...دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
[7] "یعنی: " ای مؤمنان برای خدا برخیزید و به عدل و شهادت دهید".3- " وَ لَقَدْ بَعَثْنا فی‏ کُلِّ أُمَّةٍ رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ ...دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
[8] " یعنی : "و به راستی در هر امتی پیامبری فرستادیم که خداوند را بندگی کنید و از بندگی طاغوت دوری جویید..."، 4- « وَ ما لَکُمْ لا تُقاتِلُونَ فی‏ سَبیلِ اللَّهِ وَ الْمُسْتَضْعَفینَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ الَّذینَ یَقُولُونَ رَبَّنا أَخْرِجْنا مِنْ هذِهِ الْقَرْیَةِ الظَّالِمِ أَهْلُها وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ وَلِیًّا وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ نَصیراً "یعنی: " چیست شما را که در راه خدا و ضعیف شدگان جامعه، از مردان، زنان و کودکان کارزار نمی کنید؟! آنان که می گویند: پروردگارا! ما را از این قریه (جامعه) بیرون بر و رها ساز که اهلش ستمکار است و قرار ده برای ما از جانب خودت سرپرست و یاوری و قرار ده از نزد خودت یاری کننده‏ای."دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
[9]  5- " یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ... "دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
[10] یعنی:" اطاعت کنید از خدا و پیامبر و صاحبان فرمان از خودتان"، و آیات متعدد بسیاری که در آنها سخن از کتاب، میزان، آهن و منافع آن، شهادت به قسط و داد، دوری از طاغوت، جنگ در راه خدا و مستضعفان، نجات محرومان، هجرت در راه خدا و... است و بدیهی است که اینها از مقوله‏های اجتماعی است که در کتاب الهی به آن فرمان داده شده است. البته شرح و تفسیر هر کدام از این آیات و چگونگی اثبات ضرورت تشکیل حکومت به وسیله پیامبران ور هبران الهی، نیازمند ارائه مباحث طولانی است که در حوصله یک نامه نمی گنجد. در اینجا تنها به مهمترین مبانی اندیشه‏های سیاسی مربوط به تشکیل حکومت و ارتباط دین و سیاست اشاره می شود:

1. اثبات حاکمیت ولایت و سرپرستی همه‏جانبه مادی و معنوی، دنیوی و اخروی برای خدا، رسول و اولیای خاص او، (مائده، آیه 55 - یوسف، آیه 40 - مائده، آیه 42 و 43).

2. اثبات امامت و رهبری سیاسی - اجتماعی برای پیامبر(ص)، امام(ع) و منصوبین از ناحیه آنان، (نساء، آیه 58 و 59 - مائده، آیه 67).

3. اثبات حکومت و خلافت در زمین برای برخی از پیامبران گذشته مانند حضرت داود(ع) و سلیمان(ع)، (ص، آیات 20 و 26 - نمل آیات 26 و 27 - نساء، آیه 54).

4. قرآن، داوری و فصل خصومت در میان مردم را از وظایف پیامبران الهی معرفی می کند، نساء، آیات 58 و 65 - مائده، آیه 42 - انبیاء، آیه 78 - انعام، آیه 89).

5. دعوت به کار شورایی و جمعی کردن، (شوری، آیه 38 - آل عمران، آیه 159)

6. مبارزه با فساد و تباهی، ظلم‏زدایی و عدل‏گستری جزو وظایف اصلی اهل ایمان است، (بقره، آیه 279 - هود، آیه 113 - نساء، آیه 58 - نحل، آیه 90 - ص، آیه 28 - حج، آیه 41).

7. احترام به حقوق انسان‏ها و کرامت‏بخشی به انسان از اصول سیاست ادیان الهی است، (اسراء، آیه 70 - آل عمران، آیه 19 - نساء، آیه 32).

8. امر به جهاد و مبارزه با طاغوت‏ها، مستکبران و ستمگران و نیز تهیه امکانات دفاعی، (بقره، آیه 218 - تحریم، آیه 9 - نساء، آیه 75 - انفال، آیه 60 - اعراف، آیه 56).

9. عزت و آقایی را مخصوص خدا واهل ایمان دانستن و نفی هرگونه سلطه‏پذیری و ذلت، (منافقون، آیه 8 - محمد، آیه 35 - هود، آیه 113 - آل عمران، آیه 146 و 149).

10. تبیین و تعیین حقوق متقابل والی و مردم، (نهج‏البلاغه، خطبه 216، ص 335 و 336).

11. اثبات سلطنت و حکومت برای برخی از حاکمان صالح و عادل، مانند طالوت و ذوالقرنین، (بقره، آیه 246 و 247 - کهف، آیات 83 - 98)

12. اختصاص دادن حقوق مهم و کلان مالی به ولی امر مسلمین و حکومت اسلامی جهت مصرف در مصالح جامعه، (اصول کافی، باب صلة الامام و باب الفیء والانفال و تفسیر الخمس).

از آنچه گذشت روشن می شود که جدایی دین از سیاست در مورد اسلام به هیچ وجه صادق نیست و بخش عظیمی از معارف و آموزه‏های اسلامی شامل مسائل سیاسی و اجتماعی است. به تعبیر حضرت امام در میان حدود 57، 58 کتاب فقهی، تنها 7،8 تای آنها مربوط به مسائل عبادی صرف است و بقیه آنها در حوزه مسایل سیاسی، اجتماعی، قضایی و مناسبات اساسی است.

در خاتمه برای آشنایی با چگونگی استدلال در مقابل طرفداران اندیشه تفکیک، به صورت مختصر به نقد یک دلیل مهم از طرفداران این اندیشه می پردازیم:

علی عبدالرزاق که یکی از طرفداران نظریه تفکیک است با تمسک به آیاتی از قرآن، مانند: " قُلْ لَسْتُ عَلَیْکُمْ بِوَکیل‏" دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
[11] ؛ " إِنْ عَلَیْکَ إِلاَّ الْبَلاغ‏ "دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
[12] ادعا می کند که قرآن وظایفی فراتر از مسئولیت دینی را از دوش پیامبر(ص) برداشته است.دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
[13] مهندس بازرگان نیز از آیات قرآن چنین برداشتی دارند.دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
[14]

در پاسخ باید گفت که این برداشت از قرآن ناشی از نگرش سطحی به آن کتاب مقدس است. این آیات وظیفه پیغمبر(ص) در زمینه رسالت و انذار را به صورت حقیقی حصر نمی کنند تا با مقامات و مناصب دیگر پیامبر اکرم(ص) منافات داشته باشد. این سخن ما به قرینه آیات دیگر که مقام قضاوت و حکومت را برای آن حضرت اثبات کرده به خوبی فهمیده می شود. آیاتی که به طور مشخص به این امر پرداخته، زیاد است. به جهت رعایت اختصار تنها به یک آیه اشاره می کنیم: " النَّبِیُّ أَوْلى‏ بِالْمُؤْمِنینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ ..."دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
[15] . این آیه وجود مبارک پیامبر(ص) را در موارد تصرف در امور مؤمنان سزاوارتر دانسته است. به طور قطع این اولویت در تصرف، چیزی افزون بر مقام نبوت آن حضرت است. از امام باقر(ع) روایت شده که آن حضرت در تفسیر آیه مذکور فرمود: این آیه درباره امارت و حکومت نازل شده است.دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
[16]

در آیاتی از قرآن، پیامبران موظف به اقامه قسط در جامعه شده‏اند :" لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمیزانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَ أَنْزَلْنَا الْحَدیدَ فیهِ بَأْسٌ شَدیدٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ...دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
[17] " آیا می توان بدون اصلاح جامعه و در دست گرفتن تشکیلات حکومتی عدالت را تحقق بخشید؟

همچنین خدای سبحان در یکی از آیات قرآن کریم، هدف از ارسال پیامبران را چنین بیان می کند: " کانَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِیِّینَ مُبَشِّرینَ وَ مُنْذِرینَ وَ أَنْزَلَ مَعَهُمُ الْکِتابَ بِالْحَقِّ لِیَحْکُمَ بَیْنَ النَّاسِ فیمَا اخْتَلَفُوا فیهِ وَ....دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
[18] در این آیه مسأله رفع اختلاف میان مردم، به عنوان هدف بعثت پیامبران مطرح شده است. اگر اختلاف میان انسان‏ها، امری طبیعی و قطعی است و رفع اختلافها، امری ضروری برای ایجاد نظم در جامعه بشری و دوری از هرج و مرج می باشد، موعظه و نصیحت و مسأله‏گویی صرف، نمی تواند مشکل اجتماعی را حل کند. از این‏ رو هیچ پیامبر صاحب شریعتی، نیامده است، مگر آن که علاوه بر بشارت و انذار مردمان مسأله حاکمیت را نیز مطرح نموده است. خدای سبحان در این آیه نمی فرماید پیامبران به وسیله تعلیم و یا بشارت و انذار، اختلاف جامعه را رفع می کنند؛ بلکه می فرماید به وسیله «حکم» اختلافات را برمی دارند؛ زیرا حل اختلافات، بدون حکم و حکومت - که دارای ضمانت اجرایی است - امکان‏ پذیر نمی باشد. بنابراین هر مکتبی که پیام‏آور شریعتی برای بشر باشد، به یقین، احکام فردی و اجتماعی را با خود آورده است و این احکام، در صورتی مفید و کارساز خواهد بود که به اجرا در آیند، و اجرای قانون واحکام الهی نیز، ضرورتاً نیازمند حکومتی است که ضامن آن باشد. در غیر این صورت یا اساسا احکام دینی به اجرا درنمی آید و یا اگر اجرای آنها به دست همگان باشد هرج و مرج پیش می آید. صرفِ وجود قانون، توان تأثیر در جامعه را ندارد مگر این که شخصی توانا و مرتبط با غیب، مسؤول تعلیم، حفظ و اجرای آن باشد.

سؤال: اگر رهبری سیاسی و تشکیل حکومت بخشی از وظایف نبوت است چرا برخی از پیامبران الهی حکومت نداشته‏اند؟

پاسخ: چند احتمال در اینجا مطرح است: یکم: تشکیل حکومت ممکن است در شرایطی خاص برای پیامبری مقدور نباشد؛ مانند رسول اکرم(ص) که در چند سال اول رسالت خود، از اعمال مقام حکومت معذور بودند. دوم: ممکن است در عصر پیامبری بزرگ - که مسؤولیت زمامداری جامعه بر عهده او است - برخی دیگر از انبیاء الهی زیر مجموعه رسالت او باشند و آنان تنها سمت تبلیغ احکام دین را داشته و حق تشکیل حکومت جدا و مستقل را نداشته باشند؛ مانند حضرت لوط(ع) که نبوت او زیر مجموعه نبوت ابراهیم خلیل(ع) بود. قرآن می فرماید: " فَآمَنَ لَهُ لُوطٌ و ..." دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
[19] و این هیچ محذوری را به همراه ندارد؛ زیرا نبوت چنین اشخاصی، شعاعی از نبوت گسترده همان پیامبر بزرگ است که زمامدار منطقه رسالت خود می باشد و قرآن مجید صراحتاً منصوب بودن حضرت ابراهیم(ع) از سوی خدا برای امامت و رهبری جامعه را بیان کرده است: " قالَ إِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماما ..."دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
[20] .

بنابراین هیچ نبوتی بدون حکومت نیست؛ خواه به نحو استقلال باشد و خواه به نحو وابسته؛ زیرا در مثال یاد شده، حضرت لوط(ع) تحت حکومت ابراهیم(ع)، زندگی سیاسی و اجتماعی خود و دیگران را در محیط مخصوص خویش اداره می کرد. ازاین‏رو، حضور پیامبران در صحنه سیاست و اجتماع و زمامداری آنان، به صورت موجبه جزئیه در قرآن کریم آمده است: " وَ کَأَیِّنْ مِنْ نَبِیٍّ قاتَلَ مَعَهُ رِبِّیُّونَ کَثیرٌ .."دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
[21] .یعنی:" چه بسیار پیامبرانى که مردان الهى فراوانى به همراه آنان جنگ کردند!..."حال چنانچه درباره حضرت نوح و عیسی(ع) و برخی دیگر از پیامبران الهی به صراحت مطلبی در باب حکومت و سیاست در قرآن کریم نیامده باشد، این عدم تصریح، دلیل بر نبودن حکومت نیست؛ بلکه از قبیل :" ... وَ رُسُلاً لَمْ نَقْصُصْهُمْ عَلَیْکَ وَ ..." دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
[22] است؛ یعنی، همان گونه که برخی از انبیای الهی در تاریخ بشر بوده‏اند و نامی از آنان در قرآن نیامده است، تمامی ویژگی های پیامبران نام برده شده نیز در قرآن نیز ذکر نشده است. بنابراین هم تشکیل حکومت از سوی پیامبران الهی، امری ضروری بوده و هم آنان با توجه به فراهم بودن شرایط و امکانات و توانایی ها به آن اقدام نموده‏اند و علاوه بر دلالت آیات متعدد قرآن، سیره پیامبر اکرم(ص) در تشکیل حکومت و... نیز گواه خوبی است که چنین برداشتی از برخی از آیات قرآن به هیچ وجه صحیح نمی باشد. دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
[23]

ب برای آگاهی بیشتر به برای آگاهی بیشتر به سؤال 7883،نمایه: نقد ادله سکولاریسم و همچنین به کتاب های زیر مراجعه کنید.

1. امام خمینی و حکومت اسلامی، شماره 1، مبانی کلامی، کنگره امام خمینی و اندیشه حکومت اسلامی

2. کاظم قاضی زاده، اندیشه‏های فقهی - سیاسی امام خمینی3

3. امام خمینی، ولایت فقیه

4. آیت‏الله‏جوادی آملی، ولایت فقیه

5. آیت‏الله‏مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج 2

6. محمد جواد نوروزی، نظام سیاسی اسلام

7.نبی الله ابراهیم‏زاده آملی، حاکمیت دینی

8- علی ذوعلم، مبانی قرآنی ولایت فقیه

9- عبدالله نصری، انتظار بشر از دین، ص 307

10. حسن قدردان قراملکی، سکولاریسم در اسلام و مسیحیت



دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
[1] . ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 4، ص 160
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
[2] . صحیفه نور / ج 83، ص 217: درباره سخن رضا شاه به آیت الله کاشانی
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
[3] . سروش، محمد ، دین و دولت در اندیشه اسلامی، ص 120 ـ 126
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
[4] . صحیفه نور، ج 1، ص 6
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
[5] . حج، 41
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
[6] . حدید، 25
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
[7] . مائده، 8
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
[8] . نحل، 36
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
[9] . نساء، 75
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
[10] . نساء، 59
.[11] انعام، 66.
.[12] شوری، 48
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
[13] . علی عبدالرزاق، الاسلام و اصول الحکم، ص 171.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
[14] . مجله کیان، شماره 28، ص 51
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
[15] . احزاب، 6
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
[16] . مجمع‏البحرین،ج1، ص 457،ماده "ولی"
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
[17] . حدید، 25
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
[18] بقره، آیه 213
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
[19] عنکبوت، 26
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
[20] بقره، 124
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
[21] آل عمران، آیه 146
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
[22] نساء، آیه 164
.[23] برگرفته از مقاله دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
دین و سیاست


پاسخ


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان