10-02-2015، 9:57
رفت تا او زنده بماند
مرد و زن جوانی سوار بر موتور در دل شب می راندند
آنها عاشقانه یکدیگر را دوست داشتند
زن جوان : یواشتر برو من میترسم
مرد جوان : نه ، اینطوری خیلی بهتره
زن جوان : خواهش میکنم ، من خیلی میترسم
مرد جوان : خوب ، اما اول باید بگویی دوستم داری
زن جوان : دوستت دارم ، حالا میشه یواشتر برونی
مرد جوان : مرا محکم بگیر
زن جوان : خوب ، حالا میشه یواشتر بری
مرد جوان : باشه به شرط اینکه کلاه کاسکت مرا برداری و
روی سر خودت بگذاری آخه من نمیتونم راحت برونم ، اذیتم میکنه
روز بعد واقعه ای در روزنامه ثبت شده بود.
برخورد موتور سیکلت با ساختمان حادثه آفرید .
در این حادثه که به دلیل بریدن ترمز موتور سیکلت رخ داد
، یکی از دو سرنشین زنده ماند و دیگری درگذشت
مرد جوان از خالی شدن ترمز آگاهی یافته بود .
پس بدون اینکه زن جوان را مطلع کند با ترفندی
کلاه کاسکت خود را بر سر او گذاشت و
خواست تا برای آخرین بار دوستت دارم را از زبان
او بشنود و خودش رفت تا او زنده بماند
دمی می آید و بازدمی میرود .
اما زندگی چیزی غیر از این است و ارزش آن در لحظاتی تجلی یابد که نفس آدمی را میبرد
مرد و زن جوانی سوار بر موتور در دل شب می راندند
آنها عاشقانه یکدیگر را دوست داشتند
زن جوان : یواشتر برو من میترسم
مرد جوان : نه ، اینطوری خیلی بهتره
زن جوان : خواهش میکنم ، من خیلی میترسم
مرد جوان : خوب ، اما اول باید بگویی دوستم داری
زن جوان : دوستت دارم ، حالا میشه یواشتر برونی
مرد جوان : مرا محکم بگیر
زن جوان : خوب ، حالا میشه یواشتر بری
مرد جوان : باشه به شرط اینکه کلاه کاسکت مرا برداری و
روی سر خودت بگذاری آخه من نمیتونم راحت برونم ، اذیتم میکنه
روز بعد واقعه ای در روزنامه ثبت شده بود.
برخورد موتور سیکلت با ساختمان حادثه آفرید .
در این حادثه که به دلیل بریدن ترمز موتور سیکلت رخ داد
، یکی از دو سرنشین زنده ماند و دیگری درگذشت
مرد جوان از خالی شدن ترمز آگاهی یافته بود .
پس بدون اینکه زن جوان را مطلع کند با ترفندی
کلاه کاسکت خود را بر سر او گذاشت و
خواست تا برای آخرین بار دوستت دارم را از زبان
او بشنود و خودش رفت تا او زنده بماند
دمی می آید و بازدمی میرود .
اما زندگی چیزی غیر از این است و ارزش آن در لحظاتی تجلی یابد که نفس آدمی را میبرد