امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

استاد شهریار وقتی معشوقه اش رو روز سیزده به در با همسر و بچه به بغل میبینه :

#1
استاد شهریار وقتی معشوقه اش رو روز سیزده به در با همسر و بچه به بغل میبینه : 1
سر و همسر نگرفتم که گرو بود سرم
تو شدی مادر و من با همه پیری پسرم
تو جگر گوشه هم از شیر بریدی و هنوز
من بیچاره همان عاشق خونین جگرم
منکه با عشق نراندم به جوانی هوسی
هوس عشق و جوانیست به پیرانه سرم
پدرت گوهر خود تا به زر و سیم فروخت
پدر عشق بسوزد که در آمد پدرم
عشق و آزادگی و حسن و جوانی و هنر
عجبا هیچ نیرزید که بی سیم و زرم
سیزده را همه عالم به در امروز از شهر
من خود آن سیزدهم کز همه عالم به درم
تا به دیوار و درش تازه کنم عهد قدیم
گاهی از کوچه‌ی معشوقه‌ی خود می‌گذرم
استاد شهریار وقتی معشوقه اش رو روز سیزده به در با همسر و بچه به بغل میبینه : 1
saret ro barnagardundi bebini
dare donya saram avar mishe
chegad in sahne tarike raftan
dare tu zandegim tekrar mishe
 saret ro barnagardundi bebini
 cheghad khahesh tuye cheshmam daram
bebini kari az man barnemiyad
be joz inke azat chesh barnadaram
پاسخ
 سپاس شده توسط Iran Girl ، Spell †
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  استاد محمد قهرمان
  وقتی پسرا ولی دخترا..........(از نوشته های خودم)
  یادمه وقتی که رفتی
  وقتی که آزادی اینجا نیست (اریش فرید)
Wink وقتی مادر بودن باعث نویسندگی شد!
Lightbulb وقتی بازار نشر نحیف‌تر می‌شود
Star انتشار نامه‌های همسر ناظم حکمت و یک رمان
Question وقتی نگاه نویسنده‌ جذاب نیست
  وقتی من بمیرم ...
Star وقتی قرار است بروی

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان