19-02-2019، 13:05
هادی تقیزاده میگوید: بهقول کافکا نویسندهها زخمها را درمان نمیکنند؛ زخمها را نشان میدهند، و این نشان دادن باعث میشود که در سیستمهای حکومتی به شکلی این نگاه نویسنده برایشان جالب و جذاب نباشد و به نوعی با آن درگیر شوند.
این داستاننویس در گفتوگو با ایسنا، درباره محدودیتهای موجود در نقد اجتماعی توسط ادبیات، با بیان اینکه نویسندهها و هنرمندان از نظر سیستمها، شاخهای از گروههای مقاومت قلمداد میشوند، همچنین با بیان اینکه ادبیات پدیدهای نیست که در خلأ شکل بگیرد، درباره توان ادبیات در نقد شرایط جامعه، گفت: هر نویسنده، شاعر یا ادیب وقتی دست به نوشتن یا نگارش یک کار میزند، خواه ناخواه تحتتأثیر شرایط محیطش قرار میگیرد و چه بخواهد چه نخواهد شریط بر او و اثرش تأثیر میگذارد و این تأثیر خودش را در آثار نشان میدهد. بالاخره هر فرد از جمله نویسنده باورها، عقاید و رویاهای شخصیای دارد که این رویاهای شخصی از زمان و مکان خودش تأثیر میگیرد. همه اینها روی هم رفته سبب میشود تا اثری که تولید میشود فارغ از آن وجه زیباییشناسی ادبیات، تحت تأثیر زمان و محیط خود قرار گیرد.او در ادامه بیان کرد: ادبیات تا قبل از دوره قاجار بیشتر یک ادبیات درباری بوده و بعد از انقلاب مشروطه است که ادبیات فارسی و شعر وارد زندگی مردم عادی هم میشود. آن چیزی که به نظر من مهم است آن وجه مردمی ادبیات است. ادبیات وقتی وارد زندگی مردم میشود، برای یک عده خطرناک میشود. پابلو نرودا در خطابهای که برای نوبل ایراد کرد گفت، شاعری که بداند بیل را چطور بیل بنویسد، برای سرمایهداری خطرناک است. از دوره مشروطه به این طرف میبینیم که ادبیات دارد نقش اجتماعی خود را پیدا میکند. هرچند که در گذشته هم موارد معدودی بوده؛ مثلاً مسعود سعد که بهدلیل نقد جامعه به زندان رفت و حافظ که تحت مراقبهای ویژهای قرار گرفته بود. اما عمده شاعران ما جیرهخوار دربار بودند.
نویسنده رمان «گراف گربه» سپس مهمترین وظیفه نویسنده را روشنگری دانست و گفت: ما وقتی با یک رمان روبهرو میشویم این رمان نه تنها زندگی افراد را برایمان به نمایش میگذارد بلکه نمای شماتیک گستردهای از یک زمان خاص از جامعه ارائه میدهد و آن مشخصهها و مؤلفههای اجتماعی را به صورت زیباییشناسانه بیان میکند. از این نظر شاید بشود گفت که نویسندهها یک معلم علوم اجتماعی هم هستند و هر رمان یک کتاب برای آگاهی است. از اینرو جوامعی که بیشتر کتاب میخوانند جوامع آگاهتری هستند. اما مردم ما خیلی مطالعه نمیکنند و به همین نسبت سطح آگاهی در تمام اقشار پایینتر است.
هادی تقیزاده در پایان بیان کرد: در دنیای معاصر، وظایفی که قبلاً همه بر دوش رمان بوده، تفکیک شدهاند و با وجود فضاهای مجازیای که شکل گرفتهاند، بحث آگاهیبخشی و روشنگری به طرز فاحشی از حوزه ادبیات و فرهنگ بیرون آمده است. اما در عوض تولید و انتشار مطالب مختلف در دنیا به صورت میکروثانیهای است و از طرفی هم همه میتوانند به راحتی به علوم دست پیدا کنند. این اتفاقی است که هیچکس نمیتواند با آن مبارزه کند.