داستان های خنده دار تو فامیلتون رو اینجا بگذارید
اولی خودم :
یه روز نشسته بودم داشتم با لاک رو ناخن دختر خالم {13} ساله طراحی میکردم اقا خواهرم اومده میگه عوضی رو دست gfش چه خوشگل میکشه حالا بگم برای من بکش مریم 4 ساله از تهران برام کشیده دختر خالم داد زد لنا میکشت تا بلند شد از نوک انگشتش تا ارنجش لاک ریخت اقا یه رب داشتیم با استون پاک میکردم شبم عروسی بهترین دوستش بود ینی انقد خواهرمو زد لاکش پاک شد اخرشم یه ناخن مصنوعی براش خریدیم
:84: تا یه هفته ام باهام حرف نمیزد
اولی خودم :
یه روز نشسته بودم داشتم با لاک رو ناخن دختر خالم {13} ساله طراحی میکردم اقا خواهرم اومده میگه عوضی رو دست gfش چه خوشگل میکشه حالا بگم برای من بکش مریم 4 ساله از تهران برام کشیده دختر خالم داد زد لنا میکشت تا بلند شد از نوک انگشتش تا ارنجش لاک ریخت اقا یه رب داشتیم با استون پاک میکردم شبم عروسی بهترین دوستش بود ینی انقد خواهرمو زد لاکش پاک شد اخرشم یه ناخن مصنوعی براش خریدیم

