08-02-2014، 14:35
رياي پارس، پيش از هخامنشيان هم درياي ايراني بوده است
دست و پا زدنهاي چندشآور شيخنشينهاي بيپيشينه و نوكيسهي ساحل جنوبي خليجفارس و پشتيبانان عربي و غربي آنان در زمينهي تغيير نام تاريخي خليجفارس ادامه دارد.
البته ميدانيم در پس پشت اين ادعا و ادعاهاي مالكيت بر تنبها و ابوموسي، هدفهاي سياسي و اقتصادي گوناگوني نهفته است. به عنوان نمونه اگر ادعاي شيخنشين در مورد جزاير سهگانه جا افتد (كه بيهيچ گماني چنين نخواهد شد) گسترهي حاكميت آنان بر آبهاي ساحلي و منابع سرشار نفت و گاز نهفته در ژرفاي خليجفارس و غارت اين منابع از سوي پشتيبانان غربي آنان افزايش خواهد يافت. جز اين، نظارت و حاكميت ايران بر تنگهي هرمز و آن بخش از آبهاي خليجفارس، كه ژرفاي كافي براي آمد و شد كشتيهاي اقيانوسپيما و بهويژه نفتكشهاي سنگين را داراست، كاهش خواهد يافت.
در اين ميان، ايرانيها بيش از اندازههاي لازم اسناد و مدارك براي واهيبودن اين ادعاها در اختيار دارند و ارايه كردهاند. البته بيشتر اين اسناد و مدارك به دوران اسلامي و نيز دوران فرمانروايي هخامنشيان و پس از آن مربوط است و كمتر ديده شده كه به پيشينهي حاكميت ايرانيان پيش از هخامنشيان و مادها بر خليجفارس اشاره ميشده باشد.
مهندس جعفر سپهري در نوشتاري كوتاه كه در زير ميخوانيد، اين كاستي را تا حدي جبران كرده است.
وي مينويسد:
پيش از آغاز تشکيل رسمي کشور ايران در دوران کورش بزرگ فرمانرواي هخامنشي، دو پادشاهي بزرگ در ايران وجود داشت: پادشاهي کيانيان در شرق ايران بزرگ و پادشاهي ماد در غرب و جنوب. البته در اين زمان چند پادشاهي ايراني کوچکتر مانند اورارتوها و ماناناييها هم در بخشهايي از ايرانزمين حکومتهاي مستقلي داشتند.
فرمانروايان ماد خليج فارس را تحت فرمان داشتند و کشتيهاي ايشان بر آن درياپويي مينموده است. اما از آنجا که در آن زمان کشور ايران درگير جنگهاي بزرگ با همسايگان متجاوز غربي، به ويژه آشوريان بود، بديهي است که تاريخ نگاران کمتر به درياپيمايي ايشان اشاره کرده باشند. البته در مقايسه با نيروي دريايي ايران در دوران هخامنشي، نيروي دريايي ايران در دوران ماد بسيار نوپا و ساده مينماياند. اما همين نيروي دريايي کوچک هسته اصلي نيروي دريايي توانمند ايران در زمان هخامنشيان گرديد که رزمناوهاي آن لرزه بر اندام هر متجاوز خامانديشي ميانداخت. مورخان يوناني تا مدتها هخامنشيان را به نام مادها (مَديا) ميناميدند و به جنگهاي ايران و يونان جنگهاي مَدي ميگفتند. به گفته برخي مورخان، واژه مديترانه به معناي درياي مادهاست.
اسب در ايران همواره منزلت ويژهاي داشته است. بسياري از نامهاي ايراني واژه اسب را در خود نهان دارند. مادها، بهويژه در منطقهي نسا و ارمنستان كوچك، بزرگترين پرورشگاههاي اسب را در جهان باستان در اختيار داشتند و به سواره نظام نيرومندي مجهز بودند. تجارت اسب مادي و ارمني در آسياي صغير و جزيرههاي درياي مديترانه، بطور غير مستقيم رواج دريانوردي را در اين دوران نشان ميدهد.
در منابع يوناني از تابعيت ايراني مردمان دريانورد سواحل كرمان و جزيرههاي خليج فارس، ناحيهي سكاها (سيستان) و منطقهي پاريكانيان و دراويديان (مكران و بلوچستان) زمان ايختو ويگو (آستياگ شاهِ ماد) صحبت شده است. همچنين مادها در معماري، چوبسدر، چوبسرو و قير را که مواد پايه کشتيسازي هم هستند، به کار ميبردند. همزمان فنيقيها، بابليها، هنديان، مصريان و يونانيان بازرگاني دريايي جهان را در دست داشتند. فعاليتهاي كاخ سازي اورارتوها در كنار درياچهي وان، با توجه به ارتباطات رودخانهاي آنجا با جهان پيرامون، نيز در اسطورههاي ارمني ياد شده است.
آگاثارخيدس مورخ يوناني مينويسد اريثراسپ، كه حاكم بخشي از سواحل خليج فارس بوده است، نخستين بار به دنباله گله اسبان خود كه از شيري ترسيده و از تنگهي هرمز گذشته و به جزيرهي قشم گريخته بودند، به آنجا قدم گذاشته است. اين داستان با وجود اينکه واقعي به نظر نميرسد، اما بيانگر اين حقيقت است که ايرانيان درياي پارس را در حاکميت داشتند و گلههاي خود را براي چرا به جزيرههاي آن ميبردند.
تني چند از مورخان يوناني نوشتهاند كه آرامگاه اريثراسپ در جزيرهي اُراكتا oracta (يا اگوريس ogyris = جزيره قشم) قرار دارد. و از آن رو خليج فارس را درياي اريتره ميناميدند. اما آگاثارخيدس ميگويد كه اريثراسپ زمستانها را در پاسارگاد ميگذرانده است. (البته لازم به توضيح است که منظور وي از پاسارگاد منطقه تحت حاکميت قبايل پاسارگاد و نه پاسارگاد کنوني بوده که در زمان کورش بزرگ ساخته شده است.)
به گفته مورخان يوناني، در آن زمان زندگي جامعه ايراني در درياي پارس بر پايه ماهيگيري، صيد مرواريد، بازرگاني و دريانوردي بوده است. در بندرهاي آن روز ايران هم کالا و خدماتي همچون ساخت و تعمير بادبان، تعمير کشتي، طناببافي و ... به کشتيهاي رهگذر ارايه ميشده است.
در زمان آژيدهاک، يک کشتي ايراني حامل مقادير فراواني طلا در خليج فارس غرق شد. ماموريت بيرون آوردن طلاها بر عهده چند غواص خبره ايراني خليج فارس گذارده شد و آژيدهاک خود از عرشه کشتي بر اين عمليات نظارت داشت.
بننوشت:
برگرفته از کتابهاي هرودوت، گزنفون، کتزياس، استرابون
دريانوردي ايرانيان، اسماعيل رايين
تاريخ مهندسي در ايران، مهدي فرشاد
تاريخ علم در ايران، مهدي فرشاد
تاريخ علم، جورج سارتون
تاريخ صنعت و اختراعات، موريس داماس
متفكران اسلامي، كارون دوو
دست و پا زدنهاي چندشآور شيخنشينهاي بيپيشينه و نوكيسهي ساحل جنوبي خليجفارس و پشتيبانان عربي و غربي آنان در زمينهي تغيير نام تاريخي خليجفارس ادامه دارد.
البته ميدانيم در پس پشت اين ادعا و ادعاهاي مالكيت بر تنبها و ابوموسي، هدفهاي سياسي و اقتصادي گوناگوني نهفته است. به عنوان نمونه اگر ادعاي شيخنشين در مورد جزاير سهگانه جا افتد (كه بيهيچ گماني چنين نخواهد شد) گسترهي حاكميت آنان بر آبهاي ساحلي و منابع سرشار نفت و گاز نهفته در ژرفاي خليجفارس و غارت اين منابع از سوي پشتيبانان غربي آنان افزايش خواهد يافت. جز اين، نظارت و حاكميت ايران بر تنگهي هرمز و آن بخش از آبهاي خليجفارس، كه ژرفاي كافي براي آمد و شد كشتيهاي اقيانوسپيما و بهويژه نفتكشهاي سنگين را داراست، كاهش خواهد يافت.
در اين ميان، ايرانيها بيش از اندازههاي لازم اسناد و مدارك براي واهيبودن اين ادعاها در اختيار دارند و ارايه كردهاند. البته بيشتر اين اسناد و مدارك به دوران اسلامي و نيز دوران فرمانروايي هخامنشيان و پس از آن مربوط است و كمتر ديده شده كه به پيشينهي حاكميت ايرانيان پيش از هخامنشيان و مادها بر خليجفارس اشاره ميشده باشد.
مهندس جعفر سپهري در نوشتاري كوتاه كه در زير ميخوانيد، اين كاستي را تا حدي جبران كرده است.
وي مينويسد:
پيش از آغاز تشکيل رسمي کشور ايران در دوران کورش بزرگ فرمانرواي هخامنشي، دو پادشاهي بزرگ در ايران وجود داشت: پادشاهي کيانيان در شرق ايران بزرگ و پادشاهي ماد در غرب و جنوب. البته در اين زمان چند پادشاهي ايراني کوچکتر مانند اورارتوها و ماناناييها هم در بخشهايي از ايرانزمين حکومتهاي مستقلي داشتند.
فرمانروايان ماد خليج فارس را تحت فرمان داشتند و کشتيهاي ايشان بر آن درياپويي مينموده است. اما از آنجا که در آن زمان کشور ايران درگير جنگهاي بزرگ با همسايگان متجاوز غربي، به ويژه آشوريان بود، بديهي است که تاريخ نگاران کمتر به درياپيمايي ايشان اشاره کرده باشند. البته در مقايسه با نيروي دريايي ايران در دوران هخامنشي، نيروي دريايي ايران در دوران ماد بسيار نوپا و ساده مينماياند. اما همين نيروي دريايي کوچک هسته اصلي نيروي دريايي توانمند ايران در زمان هخامنشيان گرديد که رزمناوهاي آن لرزه بر اندام هر متجاوز خامانديشي ميانداخت. مورخان يوناني تا مدتها هخامنشيان را به نام مادها (مَديا) ميناميدند و به جنگهاي ايران و يونان جنگهاي مَدي ميگفتند. به گفته برخي مورخان، واژه مديترانه به معناي درياي مادهاست.
اسب در ايران همواره منزلت ويژهاي داشته است. بسياري از نامهاي ايراني واژه اسب را در خود نهان دارند. مادها، بهويژه در منطقهي نسا و ارمنستان كوچك، بزرگترين پرورشگاههاي اسب را در جهان باستان در اختيار داشتند و به سواره نظام نيرومندي مجهز بودند. تجارت اسب مادي و ارمني در آسياي صغير و جزيرههاي درياي مديترانه، بطور غير مستقيم رواج دريانوردي را در اين دوران نشان ميدهد.
در منابع يوناني از تابعيت ايراني مردمان دريانورد سواحل كرمان و جزيرههاي خليج فارس، ناحيهي سكاها (سيستان) و منطقهي پاريكانيان و دراويديان (مكران و بلوچستان) زمان ايختو ويگو (آستياگ شاهِ ماد) صحبت شده است. همچنين مادها در معماري، چوبسدر، چوبسرو و قير را که مواد پايه کشتيسازي هم هستند، به کار ميبردند. همزمان فنيقيها، بابليها، هنديان، مصريان و يونانيان بازرگاني دريايي جهان را در دست داشتند. فعاليتهاي كاخ سازي اورارتوها در كنار درياچهي وان، با توجه به ارتباطات رودخانهاي آنجا با جهان پيرامون، نيز در اسطورههاي ارمني ياد شده است.
آگاثارخيدس مورخ يوناني مينويسد اريثراسپ، كه حاكم بخشي از سواحل خليج فارس بوده است، نخستين بار به دنباله گله اسبان خود كه از شيري ترسيده و از تنگهي هرمز گذشته و به جزيرهي قشم گريخته بودند، به آنجا قدم گذاشته است. اين داستان با وجود اينکه واقعي به نظر نميرسد، اما بيانگر اين حقيقت است که ايرانيان درياي پارس را در حاکميت داشتند و گلههاي خود را براي چرا به جزيرههاي آن ميبردند.
تني چند از مورخان يوناني نوشتهاند كه آرامگاه اريثراسپ در جزيرهي اُراكتا oracta (يا اگوريس ogyris = جزيره قشم) قرار دارد. و از آن رو خليج فارس را درياي اريتره ميناميدند. اما آگاثارخيدس ميگويد كه اريثراسپ زمستانها را در پاسارگاد ميگذرانده است. (البته لازم به توضيح است که منظور وي از پاسارگاد منطقه تحت حاکميت قبايل پاسارگاد و نه پاسارگاد کنوني بوده که در زمان کورش بزرگ ساخته شده است.)
به گفته مورخان يوناني، در آن زمان زندگي جامعه ايراني در درياي پارس بر پايه ماهيگيري، صيد مرواريد، بازرگاني و دريانوردي بوده است. در بندرهاي آن روز ايران هم کالا و خدماتي همچون ساخت و تعمير بادبان، تعمير کشتي، طناببافي و ... به کشتيهاي رهگذر ارايه ميشده است.
در زمان آژيدهاک، يک کشتي ايراني حامل مقادير فراواني طلا در خليج فارس غرق شد. ماموريت بيرون آوردن طلاها بر عهده چند غواص خبره ايراني خليج فارس گذارده شد و آژيدهاک خود از عرشه کشتي بر اين عمليات نظارت داشت.
بننوشت:
برگرفته از کتابهاي هرودوت، گزنفون، کتزياس، استرابون
دريانوردي ايرانيان، اسماعيل رايين
تاريخ مهندسي در ايران، مهدي فرشاد
تاريخ علم در ايران، مهدي فرشاد
تاريخ علم، جورج سارتون
تاريخ صنعت و اختراعات، موريس داماس
متفكران اسلامي، كارون دوو