02-01-2014، 20:32
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
دوستى، رفاقت و برادرى را مى توان یكى از شاخ و برگهاى درخت اجتماع و از جمله نعمتهاى بزرگ الهى به حساب آورد كه خداوند نیز به آن عنایت خاصى دارد، تا آنجا كه مىفرماید:
«... وَاذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَیْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَاناً ...»(1)
به یاد آرید نعمتهاى خداوند را كه دشمن یكدیگر بودید و او میان دلهاى شما الفت ایجاد كرد و به بركت نعمت او برادر شدید.
بنابراین اسلام نه تنها دوستى و رفاقت با افراد واجد شرایط را تأیید مىكند، بلكه ما را به برادرى و دوستى و رفاقت امر فرموده است. چراکه مصاحبت با صالحان رنج و تعب را مى بَرد، به روح و روان نشاط مى بخشد و هنگام گرفتارى، بسیارى از مشكلات بدین وسیله حل مى شود. و بالاتر از همه اینکه زندگى را از ابتذال و پوچى نجات مى دهد و با ارزشهاى متعالى آشنا مى كند و موجب قرب به خدا مى شود.
همچون یک روح
روایات ما افراد با ایمان را متّحد و یکى به حساب مى آورد و تشبیهات جالبى در این زمینه وارد شده است. رسول خدا صلى الله علیه وآله مى فرمایند: «اَلْمُۆْمِنُ لِلْمُۆمِنِ کَالبُنیانِ یُشَیِّدُ بَعضُهُ بَعضاً; افراد با ایمان نسبت به یکدیگر همانند اجزاى یک ساختمانند که هر جزئى از آن جزء دیگر را محکم نگاه مى دارد».(2)
و همچنین فرموده اند: «مَثَلُ المُۆمِنینَ کالنَّفْسِ الواحِدَةِ; مۆمنان همچون یک روحند».(3)
و نیز از ایشان روایت شده است که: «مَثَلُ المُۆْمِنینَ فی تَوَادِّهِمْ و تَراحُمِهِمْ وَ تَعَاطُفِهِم مَثَلُ الجَسَدِ إذا اشْتَکى مِنهُ عُضْوٌ تَداعى لَهُ سائِرُ الجَسَدِ بالسَّهَرِ و الحَمَّى; مثل افراد با ایمان در دوستى و نیکى به یکدیگر همچون اعضاى یک پیکر است که چون بعضى از آن رنجور شود و به درد آید اعضاى دیگر را قرار و آرامش نخواهد بود.»(4)
بنى آدم اعضاى یک پیکرند که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوى به درد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار
تو کز محنت دیگران بى غمى نشاید که نامت نهند آدمى
نمىشود مطلقاً گفت هر معاشرتى مطلوب است و انسان باید وارد بر هر جمعى شود و با هر كسى معاشرت كند، به این بهانه كه خوشرویى و خوشرفتارى نیكوست؛ در واقع با چنین پندارى انسان خود را فریب داده است. چه بسا انسان در ابتدا، با نیت پاك وارد اجتماعى مى شود و سپس متوجه مى گردد كه معاشرت با آنها به زیان اوست
دوست خوب، دوست بد
اما همانطور که نمى توان گفت معاشرت با انسانها مطلقاً مضر است، همچنین نمى شود گفت، همزیستى با همه انسانها، مفید است؛ انسان باید بداند که با چه کسی معاشرت کند تا او را براى تكامل روحى و معنوى او و موفقیت در انجام وظایف و در رسیدن به اهداف الهى یارى كند، و در مقابل، معاشرت با چه كسى نه تنها انسان را به یاد خداوند نمى اندازد، بلكه او را غافل مى سازد و با گفتار و عمل دعوت به حركت نزولى و سقوط و انحراف مى كند. چنانکه رسول خدا صلى الله علیه وآله می فرماید:
«یا اَباذَر، اَلجَلیسُ الصّالِحُ خَیرٌ مِن الوَحدَةِ وَ الوَحدَةُ خَیرٌ مِن جَلیسِ السُّوءِ».
اى ابوذر، همنشین و دوست صالح بهتر از تنهایى است و تنهایى بهتر از همنشین بد است. (5)
از این جهت نباید هر انسانى را براى دوستى و رفاقت برگزید. بلكه باید معیارى را در نظر گرفت كه با توجه به آن معاشرتهاى مطلوب و سازنده، از معاشرتهاى نامطلوب و زیانبار باز شناخته شوند. چراکه در روایتى پیامبر صلى الله علیه وآله مى فرمایند:
«أُنْظُرُوا مَنْ تُحادِثُونَ، فَإِنَّهُ لَیْسَ مِنْ أَحَد یَنْزِلُ بِهِ الْمَوْتُ إِلاّ مُثِّلَ لَهُ أَصْحابُهُ إِلى اللّهِ، فَإِنْ كانُوا خِیاراً فَخِیاراً وَإِنْ كانُوا شِراراً فَشِراراً...»(6)
بنگرید با چه كسى هم سخن مىشوید، زیرا هر كس كه مرگش فرا رسد، در پیشگاه خداوند یارانش در برابرش مجسّم مى شوند. اگر از نیكان باشند، او نیز در زمره نیكان قرار مى گیرد و اگر از بدانند، او نیز در زمره بدان قرار مى گیرد.
دوست
کدام دوست و رفیق
با توجه به دشوارى انتخاب دوست مناسب و تأثیر منفى و مثبت دوستان خوب و بد است كه در منابع اسلامى، بابهایى به بیان معیارهاى دوست یابى اختصاص داده شده اند و اولیاى دین اوصاف و ویژگى هاى دوست مناسب را برشمرده اند؛ از مجموع روایات به دست مى آید که بهترین برادر کسى است که این صفات را داشته باشد: تو را نصیحت کند، به تو کمک کند، اگر به تو نیازمند شد از تو بگذرد، دوستیش براى خدا باشد، براى انجام کارهاى نیک بشتابد و تو را نیز به نیکوکارى بکشاند و به نیکى فرمانت دهد و در انجام آن کمکت کند، و عیب هایت را به تو پیشکش کند.
به عنوان نمونه، رسول خدا صلى الله علیه وآله در حدیثى فرموده اند: «المُۆمِنُ مِرآةٌ لأخیهِ المُۆْمنِ، یَنْصَحُهُ إذا غابَ عنه، ویُمیطُ عنه ما یَکْرَهُ إذا شَهِدَ; مۆمن آینه برادر مۆمن خویش است. در غیابش خیرخواهى او مى کند و در حضورش، امور ناخوشایند را از او دور مى گرداند».(7)
همچنین وقتى از رسول خدا صلى الله علیه وآله پرسیدند: بهترین همنشینان كدامند؟ در جواب فرمودند:
«مَنْ ذَكَّرَكُمْ بِاللَّهِ رُۆْیَتُهُ وَزَادَكُمْ فِی عِلْمِكُمْ مَنْطِقُهُ وَذَكَّرَكُمْ بِالاْخِرَةِ عَمَلُهُ»(8)
كسى كه دیدارش شما را به یاد خداوند اندازد و گفتارش بر علم شما بیفزاید و عمل او شما را به یاد آخرت اندازد.
پس در هر شرایطى اگر در بین مردم و جماعتى بودیم كه معاشرت آنان بیشتر ما را به یاد خداوند و آخرت مى اندازد و بر علممان افزوده مى شود و بیشتر به انجام اعمال خیر و خدمت به دیگران تشویق مى شویم و به كمك آنها راحتتر در مسیر صحیح زندگى گام بر مى داریم، مسلماً چنین معاشرتى بجا و سازنده است؛ اما در غیر این صورت معاشرت نتیجه معكوس و نامطلوب دارد.
همنشین تو از تو بِه باید تا تو را عقل و دین بیفزاید
بهانهای که دامی خطرناک میشود
پس نمىشود مطلقاً گفت هر معاشرتى مطلوب است و انسان باید وارد بر هر جمعى شود و با هر كسى معاشرت كند، به این بهانه كه خوشرویى و خوشرفتارى نیكوست؛ در واقع با چنین پندارى انسان خود را فریب داده است. چه بسا انسان در ابتدا، با نیت پاك وارد اجتماعى مى شود و سپس متوجه مى گردد كه معاشرت با آنها به زیان اوست؛ چون آنها اهل غیبت و دروغند و سخنان بیهوده و ركیك مىزنند و او را به زخارف دنیا دعوت مىكنند. یا رفتارشان به گونهاى است كه انسان را به دنیا مىكشاند و از آخرت غافل مىسازد. در این صورت انسان نباید، به بهانه نیكویى خوشرویى و خوشرفتارى، با آن جمع حشر و نشر داشته باشد.
قرآن كریم از زبان زیان دیدهاى كه با انحراف از مسیر حق و مسیر پیامبران الهى، بر خود و دیگران ستم كرده، به آتش خشم و غضب الهى گرفتار آمده است و از پشیمانى و اندوه بىپایان انگشت حسرت به دندان مىگزد، مىفرماید:
«یَا وَیْلَتَى لَمْ أَتَّخِذْ فُلاَناً خَلِیلا لَقَدْ أَضَلَّنِی عِنِ الذِّكْرِ بَعْدَ إِذْ جَاءَنىِ ...»(9)
واى بر من، اى كاش كه با فلان (مرد كافر و رفیق فاسق) دوست نمىشدم. كه دوستى با او مرا از پیروى قرآن و رسول حق محروم ساخت و گمراه گردانید.
این قبیل آیات، بر این دلالت دارند كه از جمله عوامل گمراه گشتن انسان دوستان ناباب و رفاقت با گمراهان است، از این جهت سفارش شده كه مۆمن از افراد ناسالم و اجتماعات آلوده كنارهگیرى كند. البته افراد یكسان نیستند: برخى چنان خود ساخته و داراى اراده قوى هستند كه در هر شرایطى از دیگران تأثیر نمىپذیرند، بلكه بر روى آنها اثر مىگذارند، و مطمئن اند كه با نصیحت و موعظه مىتوانند آنان را هدایت كنند. چنین معاشرتى از باب امر به معروف و نهى از منكر و ارشاد دیگران ـ كه در شرع مقدس به آنها اهمیت ویژهاى داده شده است ـ مىتواند مطلوب گردد.
پی نوشت:
1) آل عمران / 103.
2) تفسیر ابوالفتوح رازى، ج 2، ص 450.
3) همان مدرک.
4) همان مدرک.
5) بحارالانوار، ج 77، ص 84.
6) اصول كافى، ج 4، ص 451.
7) بحارالانوار، ج 74، ص 233.
8) بحار الانوار، ج 71، ص 186.
9) فرقان / 28 ـ 29.
منابع:
انوار هدایت، آیة الله ناصر مکارم شیرازی.
ره تــوشـه، آیة الله محمد تقی مصباح یزدى، جلد دوم.
گفتار معصومین علیهم السلام، آیة الله ناصر مکارم شیرازی، جلد دوم.
تبیان
دوستى، رفاقت و برادرى را مى توان یكى از شاخ و برگهاى درخت اجتماع و از جمله نعمتهاى بزرگ الهى به حساب آورد كه خداوند نیز به آن عنایت خاصى دارد، تا آنجا كه مىفرماید:
«... وَاذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَیْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَاناً ...»(1)
به یاد آرید نعمتهاى خداوند را كه دشمن یكدیگر بودید و او میان دلهاى شما الفت ایجاد كرد و به بركت نعمت او برادر شدید.
بنابراین اسلام نه تنها دوستى و رفاقت با افراد واجد شرایط را تأیید مىكند، بلكه ما را به برادرى و دوستى و رفاقت امر فرموده است. چراکه مصاحبت با صالحان رنج و تعب را مى بَرد، به روح و روان نشاط مى بخشد و هنگام گرفتارى، بسیارى از مشكلات بدین وسیله حل مى شود. و بالاتر از همه اینکه زندگى را از ابتذال و پوچى نجات مى دهد و با ارزشهاى متعالى آشنا مى كند و موجب قرب به خدا مى شود.
همچون یک روح
روایات ما افراد با ایمان را متّحد و یکى به حساب مى آورد و تشبیهات جالبى در این زمینه وارد شده است. رسول خدا صلى الله علیه وآله مى فرمایند: «اَلْمُۆْمِنُ لِلْمُۆمِنِ کَالبُنیانِ یُشَیِّدُ بَعضُهُ بَعضاً; افراد با ایمان نسبت به یکدیگر همانند اجزاى یک ساختمانند که هر جزئى از آن جزء دیگر را محکم نگاه مى دارد».(2)
و همچنین فرموده اند: «مَثَلُ المُۆمِنینَ کالنَّفْسِ الواحِدَةِ; مۆمنان همچون یک روحند».(3)
و نیز از ایشان روایت شده است که: «مَثَلُ المُۆْمِنینَ فی تَوَادِّهِمْ و تَراحُمِهِمْ وَ تَعَاطُفِهِم مَثَلُ الجَسَدِ إذا اشْتَکى مِنهُ عُضْوٌ تَداعى لَهُ سائِرُ الجَسَدِ بالسَّهَرِ و الحَمَّى; مثل افراد با ایمان در دوستى و نیکى به یکدیگر همچون اعضاى یک پیکر است که چون بعضى از آن رنجور شود و به درد آید اعضاى دیگر را قرار و آرامش نخواهد بود.»(4)
بنى آدم اعضاى یک پیکرند که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوى به درد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار
تو کز محنت دیگران بى غمى نشاید که نامت نهند آدمى
نمىشود مطلقاً گفت هر معاشرتى مطلوب است و انسان باید وارد بر هر جمعى شود و با هر كسى معاشرت كند، به این بهانه كه خوشرویى و خوشرفتارى نیكوست؛ در واقع با چنین پندارى انسان خود را فریب داده است. چه بسا انسان در ابتدا، با نیت پاك وارد اجتماعى مى شود و سپس متوجه مى گردد كه معاشرت با آنها به زیان اوست
دوست خوب، دوست بد
اما همانطور که نمى توان گفت معاشرت با انسانها مطلقاً مضر است، همچنین نمى شود گفت، همزیستى با همه انسانها، مفید است؛ انسان باید بداند که با چه کسی معاشرت کند تا او را براى تكامل روحى و معنوى او و موفقیت در انجام وظایف و در رسیدن به اهداف الهى یارى كند، و در مقابل، معاشرت با چه كسى نه تنها انسان را به یاد خداوند نمى اندازد، بلكه او را غافل مى سازد و با گفتار و عمل دعوت به حركت نزولى و سقوط و انحراف مى كند. چنانکه رسول خدا صلى الله علیه وآله می فرماید:
«یا اَباذَر، اَلجَلیسُ الصّالِحُ خَیرٌ مِن الوَحدَةِ وَ الوَحدَةُ خَیرٌ مِن جَلیسِ السُّوءِ».
اى ابوذر، همنشین و دوست صالح بهتر از تنهایى است و تنهایى بهتر از همنشین بد است. (5)
از این جهت نباید هر انسانى را براى دوستى و رفاقت برگزید. بلكه باید معیارى را در نظر گرفت كه با توجه به آن معاشرتهاى مطلوب و سازنده، از معاشرتهاى نامطلوب و زیانبار باز شناخته شوند. چراکه در روایتى پیامبر صلى الله علیه وآله مى فرمایند:
«أُنْظُرُوا مَنْ تُحادِثُونَ، فَإِنَّهُ لَیْسَ مِنْ أَحَد یَنْزِلُ بِهِ الْمَوْتُ إِلاّ مُثِّلَ لَهُ أَصْحابُهُ إِلى اللّهِ، فَإِنْ كانُوا خِیاراً فَخِیاراً وَإِنْ كانُوا شِراراً فَشِراراً...»(6)
بنگرید با چه كسى هم سخن مىشوید، زیرا هر كس كه مرگش فرا رسد، در پیشگاه خداوند یارانش در برابرش مجسّم مى شوند. اگر از نیكان باشند، او نیز در زمره نیكان قرار مى گیرد و اگر از بدانند، او نیز در زمره بدان قرار مى گیرد.
دوست
کدام دوست و رفیق
با توجه به دشوارى انتخاب دوست مناسب و تأثیر منفى و مثبت دوستان خوب و بد است كه در منابع اسلامى، بابهایى به بیان معیارهاى دوست یابى اختصاص داده شده اند و اولیاى دین اوصاف و ویژگى هاى دوست مناسب را برشمرده اند؛ از مجموع روایات به دست مى آید که بهترین برادر کسى است که این صفات را داشته باشد: تو را نصیحت کند، به تو کمک کند، اگر به تو نیازمند شد از تو بگذرد، دوستیش براى خدا باشد، براى انجام کارهاى نیک بشتابد و تو را نیز به نیکوکارى بکشاند و به نیکى فرمانت دهد و در انجام آن کمکت کند، و عیب هایت را به تو پیشکش کند.
به عنوان نمونه، رسول خدا صلى الله علیه وآله در حدیثى فرموده اند: «المُۆمِنُ مِرآةٌ لأخیهِ المُۆْمنِ، یَنْصَحُهُ إذا غابَ عنه، ویُمیطُ عنه ما یَکْرَهُ إذا شَهِدَ; مۆمن آینه برادر مۆمن خویش است. در غیابش خیرخواهى او مى کند و در حضورش، امور ناخوشایند را از او دور مى گرداند».(7)
همچنین وقتى از رسول خدا صلى الله علیه وآله پرسیدند: بهترین همنشینان كدامند؟ در جواب فرمودند:
«مَنْ ذَكَّرَكُمْ بِاللَّهِ رُۆْیَتُهُ وَزَادَكُمْ فِی عِلْمِكُمْ مَنْطِقُهُ وَذَكَّرَكُمْ بِالاْخِرَةِ عَمَلُهُ»(8)
كسى كه دیدارش شما را به یاد خداوند اندازد و گفتارش بر علم شما بیفزاید و عمل او شما را به یاد آخرت اندازد.
پس در هر شرایطى اگر در بین مردم و جماعتى بودیم كه معاشرت آنان بیشتر ما را به یاد خداوند و آخرت مى اندازد و بر علممان افزوده مى شود و بیشتر به انجام اعمال خیر و خدمت به دیگران تشویق مى شویم و به كمك آنها راحتتر در مسیر صحیح زندگى گام بر مى داریم، مسلماً چنین معاشرتى بجا و سازنده است؛ اما در غیر این صورت معاشرت نتیجه معكوس و نامطلوب دارد.
همنشین تو از تو بِه باید تا تو را عقل و دین بیفزاید
بهانهای که دامی خطرناک میشود
پس نمىشود مطلقاً گفت هر معاشرتى مطلوب است و انسان باید وارد بر هر جمعى شود و با هر كسى معاشرت كند، به این بهانه كه خوشرویى و خوشرفتارى نیكوست؛ در واقع با چنین پندارى انسان خود را فریب داده است. چه بسا انسان در ابتدا، با نیت پاك وارد اجتماعى مى شود و سپس متوجه مى گردد كه معاشرت با آنها به زیان اوست؛ چون آنها اهل غیبت و دروغند و سخنان بیهوده و ركیك مىزنند و او را به زخارف دنیا دعوت مىكنند. یا رفتارشان به گونهاى است كه انسان را به دنیا مىكشاند و از آخرت غافل مىسازد. در این صورت انسان نباید، به بهانه نیكویى خوشرویى و خوشرفتارى، با آن جمع حشر و نشر داشته باشد.
قرآن كریم از زبان زیان دیدهاى كه با انحراف از مسیر حق و مسیر پیامبران الهى، بر خود و دیگران ستم كرده، به آتش خشم و غضب الهى گرفتار آمده است و از پشیمانى و اندوه بىپایان انگشت حسرت به دندان مىگزد، مىفرماید:
«یَا وَیْلَتَى لَمْ أَتَّخِذْ فُلاَناً خَلِیلا لَقَدْ أَضَلَّنِی عِنِ الذِّكْرِ بَعْدَ إِذْ جَاءَنىِ ...»(9)
واى بر من، اى كاش كه با فلان (مرد كافر و رفیق فاسق) دوست نمىشدم. كه دوستى با او مرا از پیروى قرآن و رسول حق محروم ساخت و گمراه گردانید.
این قبیل آیات، بر این دلالت دارند كه از جمله عوامل گمراه گشتن انسان دوستان ناباب و رفاقت با گمراهان است، از این جهت سفارش شده كه مۆمن از افراد ناسالم و اجتماعات آلوده كنارهگیرى كند. البته افراد یكسان نیستند: برخى چنان خود ساخته و داراى اراده قوى هستند كه در هر شرایطى از دیگران تأثیر نمىپذیرند، بلكه بر روى آنها اثر مىگذارند، و مطمئن اند كه با نصیحت و موعظه مىتوانند آنان را هدایت كنند. چنین معاشرتى از باب امر به معروف و نهى از منكر و ارشاد دیگران ـ كه در شرع مقدس به آنها اهمیت ویژهاى داده شده است ـ مىتواند مطلوب گردد.
پی نوشت:
1) آل عمران / 103.
2) تفسیر ابوالفتوح رازى، ج 2، ص 450.
3) همان مدرک.
4) همان مدرک.
5) بحارالانوار، ج 77، ص 84.
6) اصول كافى، ج 4، ص 451.
7) بحارالانوار، ج 74، ص 233.
8) بحار الانوار، ج 71، ص 186.
9) فرقان / 28 ـ 29.
منابع:
انوار هدایت، آیة الله ناصر مکارم شیرازی.
ره تــوشـه، آیة الله محمد تقی مصباح یزدى، جلد دوم.
گفتار معصومین علیهم السلام، آیة الله ناصر مکارم شیرازی، جلد دوم.
تبیان