امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

شگفت در خلقت خدا(این داستان واقعی است

#1
از زبون یکی دیگه

روزی تو رستوران بودیم رفته بودیم بیرون غذا بخوریم

و یه پیرمرد و پیرزن هم چندمیز اونور تر بودن

ناگهان یکی با خوشحالی داد  زدگفت همه غذا مهمان من میخوام باقالی پلو با گوش بدهم

بچه ام تازه  به دنیا اومده

بعد از چند سال

خدایا شکرت

واین داستان گذشتچند روز بعد توی خیابونهمون آدمو دیدم به یه دختر بچه 4-5 ساله

که بهش میگفت بابا

رفتم جلو گفتم مگه تو همون که تو رستوران بود نیستی پس چرا دختر به این بزرگی داری؟

گفتش اون روز اون پیرمردو پیرزن داشتن دردودل میکردن که شنیدم زنه گفت حالا که اومدیم رستوران باقالی پلو با گوشت بخوریم اما پیرمزده گفت نه اگربخوایم این غذا رو بخوریم تا آخر ماه پولی نمیمونه تا حقوق را بدهند اگر بخوریم تا آخر ماه نمیتونیم هیچی بگیریم همین سوپو سفارش بده و من که اینو شنیدم گفتم خوب  نیست فقط برای آنها  بگیرم زیرا آبرویشان میرود برای همین این  حرفو زدم

فک نمیکردمالانم ی همچین آدمی باشه اصن آدم نیست فرشتس
پاسخ
 سپاس شده توسط سام عفيفي ، jingo@s2 ، یاسی@_@
آگهی
#2
احساساتي شدم دمش گرمBlush
هرگز نخواب کوروش
دارا جهان ندارد،سارا زبان ندارد
رستم در این هیاهو،گرز گران ندارد
روز وداع خورشید،زاینده رود خشکید
زیرا دل سپاهان نقش جهان ندارد
بر نام پارس دریا نام دگر نهادند
گویی که آرش ما تیر و کمان ندارد


تبریک به مناسبت این روز از یاد رفته ... !تبریک به مناسبت گم شدن تاریخ پر افتخارمان ... !تبریک به مناسبت ثبت نشدن این روز در تقویم ایران ... !
تبریک به مناسبت تروریست خواندن ایران و ایرانی در دنیا ... !
تبریک به مناسبت حذف نام غرورآفرین کورش بزرگ از کتاب مدارس ... !
پاسخ


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان