امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

داستان عاشقانه کوتاهی که اشک تان را در می آورد

#1
وقتی اس ام اسی از مادرم می رسد غمگین میشوم؛ از شکل اس ام اس دادنش حتی.



چشمهایش را ریز میکند و دکمه ها را سخت می فشارد



اس ام اس هایش همیشه جاافتادگی دارند.



چند حرف را از قلم می اندازد یا کلمه ای را به شکلی غیر معمول می نویسد؛



یک شکل ِ ویژه که یادآوری می کند او با زحمت این ها را نوشته.



انگار از درون یک زندان در فرصتی کوتاه با هزار بدبختی فرستاده شده باشند.



در اغلب موارد اس ام اس میدهد و میپرسد برای شام برمیگردم یا نه؛



با کلمه های خودش، با حروفی که یادآوری میکند او مادر است نه هر کس دیگر.



مادری که عمق ِعشق به او را نمیشود سنجید.



با دیدن اس ام اس هایش فقط گلویم فشرده میشود.



آخ مادر! میخواستم بگویم اس ام اس هایت عاقبت دیوانه ام میکند.



پدرم… او میگوید: این کارت شارژ را وارد کن.



میگویم: بزن ستاره صد و چہل… و او مقاومت میکند.



برایش ساده است؛ اما نمیخواهد بازی ِجدید را بپذیرد.



اینباکسش به شکلی بیرحمانه لبریز ِ اس ام اس های ِ بی احساس ِ ایرانسل است.



هیچ کس به او اس ام اس نمیدهد و او نیز به کسی.



ولی فقط یک بار، بله فقط یک بار به من اس ام اس داد.



او همیشه به خاطر آلرژی ِ تنفسی اش آدامس میجود.



میگوید گلویش را مرطوب میکند و بہتر نفس میکشد. در اس ام اس اش نوشته بود: “آدامس”. همین!



فقط همین یک کلمه.



ننوشته بود آدامس بخر يا آدامس میخواهم. نه، فقط آدامس!



وقتی خواندمش توی ِ خیابان راه میرفتم.



یادم میآید که ایستادم. فروریختم. یک کلمه و او چطور این را نوشته بود!؟



چقدر کم، چقدر کوتاه، چقدر غریب… آدامس…
پاسخ
 سپاس شده توسط یلدا 86 ، tamana m
آگهی
#2
Heart حرفی برامنمیاد که بگم
بسیار تاثیر گذار مرسی
قدرشونو بیشتر بدونیم Telegh_29
اهای تویی که پشت پازدی به قلبم و رفتی دیگه برنگرد چون تو دنیای من هیچ اشغالی بازیافت نمیشه
راستی من عوض نمی شم ولی خیلی جاها عوضی میشم اینو تو مخت فرو کن1818
پاسخ
 سپاس شده توسط کــــــــــⓐرمَن


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
Heart یه داستان عاشقانه غمگین و زیبا از یک دختر((( حتما بخونید)))
  رمان عشق من ، عشق تو (عاشقانه ، معرکه) به قلم: خودم
  رمان عاشقانه ( کراش من توی دانشگاه یه دختر ترسناکه) به قلم خودم. پارت پایانی.
Exclamation مجنون (داستان ترسناک واقعی) +18
  این یک داستان بی معنی است.
Exclamation داستان بسیار ترسناک خونه جدید !
  داستان عاشقی یک پسر خیلی قشنگه(تکراری نیست)
Eye-blink داستان ترسناک +18
  داستان کوتاه دختر هوس باز(خیلی قشنگه)
Rainbow یک داستان ترسناک +18

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان