10-07-2018، 7:01
(06-06-2018، 19:20)هیشکس نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.موافق م واقعا
(06-06-2018، 11:05)Miss.saly نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
(06-06-2018، 10:58)IM DINA نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
آنابل همچین ترسناکم نبود
ترسناک نبود ؟ احتمالا بجای آنابل2 شهر موشهای 2 رو دیدی
آنابل ترسناک نبود ...............تنها بود...........خیلی فرق هست بین این دوتا!
(06-06-2018، 9:56)_.simiwix._ نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
سلام به همه اميدوارم حالتون خوب باشه
اين مطلب من داستان نيست و واسه خودم اتفاق افتاده
من يه دختر ١٤ ساله هستم . از ٩ سالگي داستان هاي مربوط به جن و ارواح رو ميخوندم . همه فيلم هاي ترسناك براساس واقعيت رو هم ديدم و كانال هاي مربوط به اين جور چيزا رو دنبال ميكنم .
خب حالا داستان ...
داستان كه نه ... همه ي ماجرا رو براتون تعريف ميكنم .
منو خانوادم يه سفر ٣-٤ روزه داشتيم كه ديشب ساعت ٤ صبح به خونه مون برگشتيم . از اونجايي كه خوابم نميبرد رفتم تو يكي از كانالا و شروع كردم به خوندن مطالبش
از مطالب مربوط به احضار گرفته تا ديپ وب و دارك وب و والت ديرني
كم كم حس كردم پلك هام دارن سنگين ميشن
رفتم زير پتو و ...
كمد من رو به روي تختم قرار داره . من يه عروسك دارم كه بيش از حد به عروسك آنابل ( اونكه تو فيلمه ... نه واقعيش ) شباهت داره و گذاشتمش بالاي كمدم . تنها فرق عروسك من با عروسك واقعي لباسشونه و اينكه عروسك من يكم كوچيكتره .
يهو حس كردم يه چيز سفيد از كنار عروسك داره رد ميشه . نميدونم چي بود . ولي قسم ميخورم ديدمش .
از ترس خوابم پريد . كل مطالب اون كانالا داشتن ميومدن جلو چشمم .
مثل :
-) جن ها موجوداتي هستن كه از تاريكي انرژي ميگيرن و وقتي شبا بهشون فكر ميكنين و نميتونين فكرشونو از سرتون بيرون كنين يعني بهتون نزديكن و ميخوان باهاتون ارتباط برقرار كنن .
-) جن ها انسان رو از تاريكي ديد ميزنن تا وقتيكه خوابتون بياد و خسته بشين تو چشماتون زل ميزنن و وقتي فكر كرديد چيزي اون پشت نيست و خوابتون گرفت ...
اين جور فكرا داشت ديوونم ميكرد. اصلا جرات نميكردم پلك بزنم . بالاي كمد ، پشت در ، پشت پنجره ... همه رو نگاه كردم ولي جرات نداشتم بالاي سرمو نگاه كنم .
من بيماري قلبي دارم . از يه طرف درد قلب مريضم و از طرف ديگه ترس اشكمو در اورده بود .
تو اون لحظه هرچي دعا و سوره قران بلد بودم خوندم و نفهميدم چطور خوابم برد .
خود خدا گفته جن ها هیچ وقت سراغ مسلمونا نمیرن و ونا رو اذیت نمیکنن.........فوقش اگه توام احساس ترس کردی میتونی یه بسم ا.. بگی نام خدا آرامش بخشه.....مطمعن باش حتی اگرم جن باشه(ک مسلما نیس)اگه اسم خدا رو بیاری میره
به این چیزا توجه نکن
//// فقط بگو بسما..