امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

حکایت جالب مثل کله گرگی!

#1
هرگاه کسی در مقام دعوی و شکایت یا مباحثه و مناظره سند قاطع و مدرک محکم وغیرقابل ایرادی ارائه کند که مخاطب و طرف دعوی را تحت تاثیر قراردهد اطرافیان اصطلاحاً می گویند :« فلانی کله گرگی نشان داد » یعنی: مدرکی ارائه کرد که نفی و رد آن به هیچ وجه امکان پذیر نیست .

مثل کله گرگی بیشتر بین عوام الناس بخصوص حشم داران و گله داران مصطلح است و ریشه تاریخی آن به این شرح است : به طوری که میدانیم زندگی و مقدرات حشم داران و گله داران به ویژه شبانان و چوپانان به وجود گوسفند و سلامت و پرواری گوسفند و بالاخره بهره برداری بیشتر و بهتر از همه چیز گوسفند ارتباط و بستگی دارد .

گله های گوسفند تا بیست سی سال قبل که دانش و دامپزشکی توسعه و پیشرفت قابل توجهی نکرده بود همواره در معرض آفتها و بیماریهای گوناگون قرار داشتند و از رهگذرآن آفات دهها و صدها و گاهی یک رمه گوسفندبه هلاکت می رسیدند .

گله داران در مقابل آن آفات و بیماریهای حیوانی به حکم تجربه و ممارست درمانها و پیشگیریهایی به کار می بردند و از مرگ و میر گله و رمه گوسفند تا حدودی جلوگیری می کردند اما دشمن اساسی و اصلی گوسفندان گرگهای گرسنه بوده اند که در نیمه های شب سگهای شبانی را می فریفتند یا می راندند و به گوسفندان که در خواب راحت غنوده بوده اند حمله برده تعداد کثیری از این حیوانات مظلوم و بی آزار را می ربودند و می دریدند .

دفع و رفع گرگان گرسنه که با سگهای چوپانی چاره پذیر نبود قهراً چوب و چماق شبانان در آن دل شب و تاریکی مظلم نمی توانست کاری انجام دهد . در واقع برای شبانان و گوسفندداران هیچ دشمنی خطرناکتر از گرگ نبود زیرا نه وسیله دفاع موثر و پیشگیری داشت و نه در روز روشن حمله می بردند که راه چاره و علاجی داشته باشد .

در این صورت اگر احیانا چوپانی موفق به کشتن گرگی می شد کله گرگی را بر سر چوبدستی خودش می کرد و به گله های دیگر می رفت .

صاحبان هر گله درازای این فتح و فیروزی که دشمن خطرناکی را از سر راه گله برداشته است موظف بوده اند هرکدام یک راس گوسفند به عنوان جایزه و یا به اصطلاح چوپانان به عنوان کله گرگی به آن چوپان بدهند و بالنتیجه چوپان فاتح در ظرف چند روز به نوای قابل توجهی می رسید.

کشتن گرگ اختصاص به چوپانان و شبانان نداشت بلکه هرکس وهر شکارچی که به چنین موفقیتی دست می یافت با گرداندن کله گرگی در میان گله داران یکشبه صاحب یک گله گوسفند می شد .

صاحبان گله موظف بوده اند به محض رویت کله گرگ یک راس گوسفند یا قیمت آن را به عنوان کله گرگی به صاحب و مالکش تسلیم نمایند .
پاسخ
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  حکایت مولانا (کلوخ انداختن تشنه از سر دیوار در جوی آب)
  حکایت های جالب و خنده دار عبید زاکانی
  اندر حکایت «زندگانی مگسی»
  حکایت؛ امام خميني(ره) در خاطره‌اي از سفر.....
  حکایت شیخ و مریدان
  داستان زیبا ازحاضر جوابی چرچیل (حکایت ) +عکس
  حکایت بهلول و آب انگور
  حکایت غرور
  حکایت می کنم
Star داستان کوتاه رئیس جدید سرخ پوست ها / حکایت جذاب زیبای معجون آرامش

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان