احضار کردن جن(1)..واس اونایی که علاقه شدیدی دارن تا ببیننشون

[س و گ ل یعنی سوگلی]

حالا وقتی انجامش بدی واقعا میان یا فقط تلقینه؟

میگما توهم مثل من دیونه شدی  شوخی کردم به دل نگیر...بله منم همین چند روز میخوام با دوستام انجامش بدم تلقینم نیست چون قبلا توسط ابجی جونم انجام داده شده است منظورم اجی مهساس

خب اگه بعدش از بدنت خارج نشن چی ؟

نمیدونم باید چکار کرد..باید تحقیق کنم تا فردا فسفردا خوب خوب تحقیق میکنم شاید نکنم و امشب انجامشش بدم تنهایی ولی باید با دوستام مشورت کنم..ای خدااااا اصلا صبر ندارم فردا هم تعطیلیم باید صبر کنم

---

هر اطلاعاتی رو پیدا کردم بهت خبر میدم و اگ توهم اطلاعاتی در موردشون میدونی بهم بگو

[س و گ ل یعنی سوگلی]

نه منظورم اینه که چون جنه نیومده تو ترسوندیش تحدیدش کردی اونم ای فلال کرده

---

خلاصه....ولی این واقعیت داره چون بعضیا انجام دادن موفق شدن شاید تو یه جایی اشتباهی کردی نمیدونم حتما یه اتفاقی افتاده که نیومده

[seedni]

من با دوستام تو مدرسه انجام دادم ولی از این روش نه یه روش دیکه اگه کسی خواست بدونه بکه تا بهش بگم ولی خیلی حال داد ما تو مدرسه انجام دادیم توی یه کارگاه که حتی بسم الله هم نداشت روز دوم که خواستیم انجام بدیم توی کارگاه عربی بودیم خوب پر از ایه است نشد رفتیم همون کارگاه 3 نفر بودیم باید فبل احضار ایت الکرسی بخونیم اما ما بعد جابهجایی نخوندیم نشستیم دوستم یه داستان تعریف کرد از یکی از اتفاقایی که واسش افتاده گفت به اون جن فکر کنید ماهم داشتیم فکر میکردیم هنوز 1 مین نگذشته بودم که صندلی که جفتمون بود شروع به تکون خوردن کرد خیلی بد تکون میخورد پایه هاش بالا پایین میشد ماهم جیغ کشیدیم رفتیم بیرون من هنوزم اون جنو احساس میکنم . خیلی ترسیدم ولی بازم دلم میخواد

[n-e-g-i-n]

اصلا جواب نمیده به عنوان علاقمند و دنبال کننده ی سایت ماوراطبیعه ی ایران این روش ها جواب نمیدن

[OGHIYANOOS13]

اگه همچین کاری رو انجام دادین

هیچوقت بهش نگید که خودشو ثابت کنه یا همون پرده یا چیزی رو تکون بده

اگه اینکارو کنید در واقع بهش اجازی میدید که بتونه راحت شمارو اذیت کنه و از زندگیتون نره

---

من با دوستام تو مدرسه انجام دادم ولی از این روش نه یه روش دیکه اگه کسی خواست بدونه بکه تا بهش بگم ولی خیلی حال داد ما تو مدرسه انجام دادیم توی یه کارگاه که حتی بسم الله هم نداشت روز دوم که خواستیم انجام بدیم توی کارگاه عربی بودیم خوب پر از ایه است نشد رفتیم همون کارگاه 3 نفر بودیم باید فبل احضار ایت الکرسی بخونیم اما ما بعد جابهجایی نخوندیم نشستیم دوستم یه داستان تعریف کرد از یکی از اتفاقایی که واسش افتاده گفت به اون جن فکر کنید ماهم داشتیم فکر میکردیم هنوز 1 مین نگذشته بودم که صندلی که جفتمون بود شروع به تکون خوردن کرد خیلی بد تکون میخورد پایه هاش بالا پایین میشد ماهم جیغ کشیدیم رفتیم بیرون من هنوزم اون جنو احساس میکنم . خیلی ترسیدم ولی بازم دلم میخواد

با چی انجام دادین راهشو میگی