سینما و تلویزیون ما را به مکانهایی جدید میبرند و با موقعیتهایی تازه روبهرو میکنند که شاید در دنیای واقعی هیچگاه امکان روبهرو شدن با آنها را نداشته باشیم.
این روزها شاهد پخش قسمت جدید سریال «در حاشیه» از شبکهی سوم سیما هستیم. کاراکترهای سریال این بار به جای بیمارستان راهی زندانی خیالی شدهاند که از نگاه بیننده شباهتی به زندانی واقعی ندارد، و نگهبانهای کت و شلواری، فضای غریب اردوگاه و لباسهای متفاوت زندانیان به دنیای واقعی تعلق ندارند.
شاید این ترفندی برای جلوگیری از اعتراضهای احتمالی به سازندگان سریال باشد، چون تجربهی اعتراض اقشار گوناگون جامعه به برنامههای طنز امری سابقهدار است.
در زندان «در حاشیه» اگرچه مفاهیم و موقعیتها مثل انفرادی، سلول و ... با واقعیت مطابقت دارد اما در واقع این موقعیتها تنها در نام با ما به ازای واقعیشان شریکند. حتی بازیگران سریال هم از زندان خود به عنوان کمپ یا اردوگاه نام میبرند تا احتمالا جلوی هر گونه اعتراض یا حساسیت را بگیرند.
در سری جدید «در حاشیه»، دو کاراکتر کلیدی داستان با بازی مهران مدیری و محمدرضا هدایتی دیگر حضور ندارند و داستان سریال گرفتاریهای شخصیتهای ناآشنا با فضای زندان در مواجهه با گروه خلافکار حاکم بر زندان را به تصویر میکشد که تا اینجای کار هرچه تلاش کردهاند راهی برای مقابله با زورگویی آنها پیدا نکردهاند.
اما از این موضوع که بگذریم تا کنون پیش خود فکر کردهاید که آیا زندانیان در محیط زندان علاقهای به تماشای فیلمها و سریالهایی با این موضوع دارد؟ و زندانهای تصویر شده در فیلمها از نگاه آنان تا چه اندازه واقعی هستند؟
در همین رابطه چندی پیش یکی از شبکههای تلویزیونی در انگلستان برای پیبردن به این موضوع برنامهای ساخت که در آن با تعدادی از زندانیان مصاحبه کرده و سخنان آنها را معیار بررسی این موضوع قرار داده و در ضمن از آنها خواسته بود که فیلم محبوب خود با موضوع زندان را انتخاب کنند.
زندانیان شرکت کننده در این پژوهش با فیلم بیگانه نبوده و علاقهی زیادی به فیلمهایی با داستان واقعی مانند «فرار از آلکاتراز» و «فراری از گروه مجرمان» داشتند. البته براساس آمارها کتابهایی با موضوع جنایات واقعی نیز محبوبترین کتابهای کتابخانهی زندان بودند.
یکی از نکات مورد اشارهی زندانیان این بود که بسیاری از فیلمهای با موضوع زندان از حقیقت فاصله دارند. در حقیقت زندگی در زندان اغلب معمولی و خستهکننده است، بنابراین شگفت نیست اگر کارگردانها با افزایش بار درام اثر و با استفاده از ابزارهای هنری سینما محصولی جذاب را به مخاطب تحویل دهند.
یکی از نکات جالبی که پس از گفتوگو با زندانیان درباره فیلمهایی از این دست مشخص شد این بود که در دنیای آنها نیز فیلم «رستگاری در شائوشنک» محبوبترین فیلم است. خیلی از زندانیان اعتقاد داشتند که این فیلم شگفتانگیز را میتوان دوباره و دوباره به تماشا نشست.
یکی از نکات جذاب فیلم برای زندانیان به تصویر کشیدن لحظات نخست ورود به زندان برای اولین بار و حس واقعا وحشتناک آن است، زمانی که صدای بسته شدن در را پشت سرتان میشنوید و پس از آن تنها نشسته و به گریه میافتید.
این فیلم برترین اثر تاریخ سینمای جهان در میان 250 فیلم انتخابی وبسایت imdb است. «رستگاری در شائوشنک» به کارگردانی فرانک دارابونت و نقش آفرینی مورگان فریمن و تیم رابینز در سال 1994 نامزد هفت جایزه اسکار شد. این فیلم با اقتباس از داستان کوتاهی نوشتهی استیفن کینگ ساخته شده است.
فیلم درباره بانکدار سفیدپوستی به نام اندی است که بیگناه به زندان افتاده و در زندان رابطهی دوستی محکمی با یک زندانی سیاهپوست به نام رد پیدا میکند. پس از حدود دو دهه زندگی در شرایط وحشتناک زندان اندی موفق به فرار از زندان و رسوا کردن مدیر زندان میشود و رد نیز نهایتا پس از آزادی به عهدی که با دوست خود بسته وفا میکند.
واقعی بودن فیلم در برخی جنبهها برای زندانیان قابل قبول نبود و حتی بسیاری از آنان صحنهی نوشیدنی خوردن زندانیان روی سقف را خندهدار توصیف میکردند.
همانگونه میتوان نمایش راحت مخلوط شدن آدمهای از طبقات و نژادهای مختلف در آمریکای دههی 40 را اندکی مورد تردید قرار داد. هر چند که در نهایت اکثر زندانیها با احساسی که رد در هنگام آزاد شدن تجربه میکرد، احساس همزادپنداری داشتند.
درباره فیلم «رستگاری در شائوشنک» به سادگی با صحبت با چند تن از زندانیها متوجه میشویم که فیلم حامل پیام مهمی برای آنان است و آن پیام چیزی نیست جز امید. همانگونه که یکی از آنها میگوید : «زندان قادر نیست امید را از شما بگیرد، اگر امید در دل شما زنده باشد کمتر احساس زندانی بودن میکنید.»
اما «رستگاری در شائوشنک» تنها فیلم محبوب زندانیان نیست. آثار دیگری هم هستند که با موضوع زندان و زندانی توانستهاند به آثار درخشانی در تاریخ سینما تبدیل شوند:
فرانک دارابونت این فیلم را نیز با اقتباس از داستانی نوشتهی استیون کینگ ساخته است. این فیلم با نقشآفرینی تام هنکس و مایکل کلارک دانکن باز هم داستان محکومی بیگناه را روایت میکند که به مرگ با صندلی الکتریکی محکوم شده است.
در جریان فیلم متوجه قدرت فراطبیعی محکوم غولپیکر سیاهپوست میشویم که حتی قادر به درمان بیماری زندانبان است. او که از شرارتهای موجود در جهان به تنگ آمده، صندلی الکتریکی را با آغوش باز میپذیرد و شاید رستگاری در این فیلم نیز از همین راه حاصل میشود.
پاپیون؛ لعنتیها من فرار کردم
بیگمان نام «پاپیون» به گوش اغلب ما آشنا است. فیلمی با بازی درخشان استیو مککوئین و داستین هافمن که بر اساس سرگذشتنامهی آنری شاریر ساخته شد. شاریر که نام مستعار پاپیون به معنای پروانه را برخود نهاده بود، در دادگاه به اتهام قتل محکوم شد.
او هیچگاه نپذیرفت که گناهکار است، و چند بار دست به فرارهایی ناموفق از زندان زد تا سرانجام موفق به فرار شد. صحنهی پایانی فیلم «پاپیون» و موسیقی تاثیرگذار آن بیگمان در پس زمینهی ذهن تمام دوستداران فیلم نقش بسته است. جری گلداسمیت برای خلق موسیقی متن «پاپیون» نامزد جایزه اسکار شد.
فرار بزرگ به سبک استیو مککوئین
فرار دستهجمعی ناموفق اسرای جنگی از زندانهای آلمان نازی در دوران جنگ جهانی دوم در فیلم «فرار بزرگ» به کارگردانی جان استرجس به نمایش گذاشته شد. این فیلم یکی از مشهورترین فیلمهای سینمایی جهان با موضوع زندان و فرار از زندان با بازی استیو مککوئین، جیمز گارنر، ریچارد اتنبرو و چارلز برانسون است که سال 1963 به سینما آمد. این فیلم نامزد جایزه بهترین فیلم گلدنگلوب شد.
داستان فیلم «دیوانه از قفس پرید» حکایت محکومی است که برای فرار از مجازات زندان خود را یک روانی جلوه داده و برای گذراندن دوران محکومیت خود به یک آسایشگاه روانی میرود که از هر زندانی بدتر است.
این فیلم یکی از برترین آثار سینمای جهان به شمار میرود و با اقتباس از رمان «پرواز بر فراز آشیانهی فاخته» نوشتهی کن کیسی به کارگردانی میلوش فورمن ساخته شد. این فیلم با نقشآفرینی جک نیکلسون جایزه اسکار بهترین فیلم سال 1975 را از آن خود کرد. جک نیکلسون نیز برای بازی در این فیلم اسکار گرفت.
«یک پیامبر» و لحظات دردناک زندانی شدن
«یک پیامبر» به کارگردانی ژاک اودیار برنده جایزه بفتا بهترین فیلم خارجیزبان یکی از بهترین فیلمها در این زمینه است. دقت این فیلم در به تصویر کشیدن احساسات یک جوان پس از ورود به زندان بینظیر است. مجلهی سایت اند ساند این فیلم را به عنوان بهترین فیلم سال 2009 برگزید.
جایزه بزرگ جشنواره فیلم کن و جایزه سزار بهترین فیلم از دیگر جوایز سینمایی مهم اهدا شده به این فیلم هستند. پیشنهاد بسیاری از منتقدان سینما این است که اگر میخواهید تجربه زندانی حقیقی بدون زندانی شدن داشته باشید، باید این فیلم را تماشا کنید.
«قطار سریعالسیر نیمه شب»، «فرار از زندان آلکاتراز»، «تپه» و «بازداشتگاه شماره 17» از دیگر آثار مطرح سینمای جهان با این موضوع به شمار میروند.
این روزها شاهد پخش قسمت جدید سریال «در حاشیه» از شبکهی سوم سیما هستیم. کاراکترهای سریال این بار به جای بیمارستان راهی زندانی خیالی شدهاند که از نگاه بیننده شباهتی به زندانی واقعی ندارد، و نگهبانهای کت و شلواری، فضای غریب اردوگاه و لباسهای متفاوت زندانیان به دنیای واقعی تعلق ندارند.
شاید این ترفندی برای جلوگیری از اعتراضهای احتمالی به سازندگان سریال باشد، چون تجربهی اعتراض اقشار گوناگون جامعه به برنامههای طنز امری سابقهدار است.
در سری جدید «در حاشیه»، دو کاراکتر کلیدی داستان با بازی مهران مدیری و محمدرضا هدایتی دیگر حضور ندارند و داستان سریال گرفتاریهای شخصیتهای ناآشنا با فضای زندان در مواجهه با گروه خلافکار حاکم بر زندان را به تصویر میکشد که تا اینجای کار هرچه تلاش کردهاند راهی برای مقابله با زورگویی آنها پیدا نکردهاند.
اما از این موضوع که بگذریم تا کنون پیش خود فکر کردهاید که آیا زندانیان در محیط زندان علاقهای به تماشای فیلمها و سریالهایی با این موضوع دارد؟ و زندانهای تصویر شده در فیلمها از نگاه آنان تا چه اندازه واقعی هستند؟
در همین رابطه چندی پیش یکی از شبکههای تلویزیونی در انگلستان برای پیبردن به این موضوع برنامهای ساخت که در آن با تعدادی از زندانیان مصاحبه کرده و سخنان آنها را معیار بررسی این موضوع قرار داده و در ضمن از آنها خواسته بود که فیلم محبوب خود با موضوع زندان را انتخاب کنند.
زندانیان شرکت کننده در این پژوهش با فیلم بیگانه نبوده و علاقهی زیادی به فیلمهایی با داستان واقعی مانند «فرار از آلکاتراز» و «فراری از گروه مجرمان» داشتند. البته براساس آمارها کتابهایی با موضوع جنایات واقعی نیز محبوبترین کتابهای کتابخانهی زندان بودند.
یکی از نکات مورد اشارهی زندانیان این بود که بسیاری از فیلمهای با موضوع زندان از حقیقت فاصله دارند. در حقیقت زندگی در زندان اغلب معمولی و خستهکننده است، بنابراین شگفت نیست اگر کارگردانها با افزایش بار درام اثر و با استفاده از ابزارهای هنری سینما محصولی جذاب را به مخاطب تحویل دهند.
یکی از نکات جالبی که پس از گفتوگو با زندانیان درباره فیلمهایی از این دست مشخص شد این بود که در دنیای آنها نیز فیلم «رستگاری در شائوشنک» محبوبترین فیلم است. خیلی از زندانیان اعتقاد داشتند که این فیلم شگفتانگیز را میتوان دوباره و دوباره به تماشا نشست.
یکی از نکات جذاب فیلم برای زندانیان به تصویر کشیدن لحظات نخست ورود به زندان برای اولین بار و حس واقعا وحشتناک آن است، زمانی که صدای بسته شدن در را پشت سرتان میشنوید و پس از آن تنها نشسته و به گریه میافتید.
فیلم درباره بانکدار سفیدپوستی به نام اندی است که بیگناه به زندان افتاده و در زندان رابطهی دوستی محکمی با یک زندانی سیاهپوست به نام رد پیدا میکند. پس از حدود دو دهه زندگی در شرایط وحشتناک زندان اندی موفق به فرار از زندان و رسوا کردن مدیر زندان میشود و رد نیز نهایتا پس از آزادی به عهدی که با دوست خود بسته وفا میکند.
واقعی بودن فیلم در برخی جنبهها برای زندانیان قابل قبول نبود و حتی بسیاری از آنان صحنهی نوشیدنی خوردن زندانیان روی سقف را خندهدار توصیف میکردند.
همانگونه میتوان نمایش راحت مخلوط شدن آدمهای از طبقات و نژادهای مختلف در آمریکای دههی 40 را اندکی مورد تردید قرار داد. هر چند که در نهایت اکثر زندانیها با احساسی که رد در هنگام آزاد شدن تجربه میکرد، احساس همزادپنداری داشتند.
درباره فیلم «رستگاری در شائوشنک» به سادگی با صحبت با چند تن از زندانیها متوجه میشویم که فیلم حامل پیام مهمی برای آنان است و آن پیام چیزی نیست جز امید. همانگونه که یکی از آنها میگوید : «زندان قادر نیست امید را از شما بگیرد، اگر امید در دل شما زنده باشد کمتر احساس زندانی بودن میکنید.»
اما «رستگاری در شائوشنک» تنها فیلم محبوب زندانیان نیست. آثار دیگری هم هستند که با موضوع زندان و زندانی توانستهاند به آثار درخشانی در تاریخ سینما تبدیل شوند:
در جریان فیلم متوجه قدرت فراطبیعی محکوم غولپیکر سیاهپوست میشویم که حتی قادر به درمان بیماری زندانبان است. او که از شرارتهای موجود در جهان به تنگ آمده، صندلی الکتریکی را با آغوش باز میپذیرد و شاید رستگاری در این فیلم نیز از همین راه حاصل میشود.
پاپیون؛ لعنتیها من فرار کردم
بیگمان نام «پاپیون» به گوش اغلب ما آشنا است. فیلمی با بازی درخشان استیو مککوئین و داستین هافمن که بر اساس سرگذشتنامهی آنری شاریر ساخته شد. شاریر که نام مستعار پاپیون به معنای پروانه را برخود نهاده بود، در دادگاه به اتهام قتل محکوم شد.
فرار بزرگ به سبک استیو مککوئین
فرار دستهجمعی ناموفق اسرای جنگی از زندانهای آلمان نازی در دوران جنگ جهانی دوم در فیلم «فرار بزرگ» به کارگردانی جان استرجس به نمایش گذاشته شد. این فیلم یکی از مشهورترین فیلمهای سینمایی جهان با موضوع زندان و فرار از زندان با بازی استیو مککوئین، جیمز گارنر، ریچارد اتنبرو و چارلز برانسون است که سال 1963 به سینما آمد. این فیلم نامزد جایزه بهترین فیلم گلدنگلوب شد.
«یک پیامبر» و لحظات دردناک زندانی شدن
«یک پیامبر» به کارگردانی ژاک اودیار برنده جایزه بفتا بهترین فیلم خارجیزبان یکی از بهترین فیلمها در این زمینه است. دقت این فیلم در به تصویر کشیدن احساسات یک جوان پس از ورود به زندان بینظیر است. مجلهی سایت اند ساند این فیلم را به عنوان بهترین فیلم سال 2009 برگزید.
«قطار سریعالسیر نیمه شب»، «فرار از زندان آلکاتراز»، «تپه» و «بازداشتگاه شماره 17» از دیگر آثار مطرح سینمای جهان با این موضوع به شمار میروند.