26-10-2015، 0:19
کلمه نقد، به تنهایی، یعنی «تشخیص خوب از بد».(1)
نقد، انتقاد، منُقد، مُنتقد، ناقد،...هم خانواده هستند. از همه این کلمات مشهورتر، نزد شما، کلمه انتقاد است که شاید روزی چندین بار هم آن را به کار ببرید.
انتقاد هم در حقیقت یعنی «آشکار کردن خوبی ها و بدی ها»؛ اما در بین ما، معنی «ایرادگیری» و «عیب جویی» تنها را پیدا کرده است؛ همان طور که بعضی ها گمان می کنند نقد هم یعنی همین.
در حالی که این طور نیست.
نقد قصه، شعر، نمایش نامه،...را نقد ادبی می گویند.نقد ادبی یعنی نشان دادن قوت ها و ضعف های یک اثر ادبی (قصه، شعر، نمایش نامه،...). همچنین، اگر «اثر»، نکات ظریف و پنهانی داشته باشد، نقد وظیفه دارد به خواننده کمک کند تا آن نکات پنهان را هم دریابد.
نمی دانم تا به حال گذارتان به مغازه طلافروشی افتاده است یا نه؟ وقتی به آن جا قدم می گذارید، همه گوشواره ها، النگوها، دست بندها، انگشتری ها و... را مثل هم می بینید. به نظرتان می آید که از نظر جنس، با هم فرقی ندارد و اگر تفاوتی هم هست، در شکل ظاهری آنهاست؛ اما وقتی درباره قیمت آنها می پرسید، می بینید کلی با هم تفاوت دارند. مثلاً دوتا گوشواره، اندازه و وزن شان یکی است، اما گاه قیمت یکی، چند برابر دیگری است.
از شنیدن این موضوع، تعجب می کنید، اما طلافروش برای شما توضیح می دهد که مثلاً گوشواره اوّلی، جنس طلایش خیلی بهتر از دومی است؛ عیارش هجده است؛ در حالی که عیار دومی چهارده است.
البته، این که نتوانسته اید بفهمید کدام یک از گوشواره ها طلای بهتری دارد، تقصیر شما نیست. به راستی، تشخیص این موضوع برای من و شما مشکل است؛ امّا خود طلافروش ها، با تجربه ای که دارند و روش های علمی ای که بلدند، به راحتی می توانند بفهمند که هر طلایی، عیارش چقدر است (چقدرش طلای خالص است و چقدر از فلزات دیگر در آن وجود دارد).
این کارِ طلافروش ها، در حقیقت، نوعی نقد، است، منتها نَه نقد ادبی.
می گویند در قدیم، طلافروش ها، سنگ مخصوصی داشتند که به آن سنگ مَحک می گفتند. با مالیدن این سنگ به طلا، می فهمیدند که خالصی و ناخالصی آن چقدراست. بر همین اساس، امروزه، گاهی به جای کلمه نقد، اصطلاح محک زدن را هم به کار می برند.
به بیانی دیگر، نقد ادبی، همان محک زدن آثار ادبی است. کار نقد ادبی، در حقیقت همان تعیین خالصی ها و ناخالصی های اثر ادبی است. چرا؟ برای آن که قدر و ارزش آن اثر ادبی را تعیین کند.
خب، چه طور می شود قدر و ارزش یک اثر ادبی را معین کرد؟ این کار، مرحله هایی دارد. یعنی قدم به قدم باید جلو رفت.
مرحله های مختلف نقد
فرض کنید می خواهیم قصه ای را نقد کنیم. اگر قصه، ساده و راحت باشد، که در آغاز، کار ما هم راحت است؛ اما اگر پیچیدگی هایی داشته باشد، باید قبل از هر چیز، چه کار کنیم...؟
بله...آن را خوب بخوانیم و خوب بفهمیم؛ آن قدر خوب، که تقریباً هنچ نکته آن از نظرمان پنهان نماند.(2) باید بفهمیم که نویسنده با نوشتن آن قصه، چه می خواسته بگوید؟ اگر در نوشته، راز و رمزی وجود دارد، آن را بشکافیم و آشکار کنیم.
این شاید اولین و تقریباً مهم ترین کار در نقد یک قصه باشد. اگر کسی این قدم را درست برداشت، می توان امیدوار بود که قدم های بعدی را هم درست بردارد. در غیر این صورت، نه! زیرا کسی که منظور و هدف قصه را درست نفهمیده است، چطور می تواند آن را ارزش گذاری کند؟ (البته همان طور که اشاره شد، همه قصه ها، از این نظر، دارای پیچیدگی نیستند).
یکی دیگر از قدم های مهّم در نقد این است که ببینیم؛ آیا نویسنده، توانسته است منظورش را درست به خواننده اش برساند یا نه؟
همچنین، این نکته را بررسی کنیم که نویسنده، تا چه حد از آثار نویسندگان هم دوره یا قبل از خود، تأثیر گرفته است؟ یا آن که، تا چه حد در آثار نویسندگان هم عصر یا پس از خود، تأثیر گذاشته است.
آن گاه ببینیم: خوبی ها و بدی های آشکار و پنهان قصه چیست؟ زیبایی ها و زشتی های آن کدام است؟ نویسنده، چه نوآوری ها و ریزه کاری های هنری در نوشتن آن به کار برده است؟ و...
بعد از همه این کارها ست که می توان قدر و قیمت هنری آن قصه را تعیین کرد.
بنابراین،
اولاً: نقد کار چندان ساده ای نیست.
ثانیاً: تنها عیب جویی و ایرادگیری از یک قصّه را نمی توان نقد آن قصّه نامید (مگر آن که قصّه، هیچ خوبی و زیبایی ای نداشته باشد).
-------------
پی نوشتها:
1.البته نقد به معنی های دیگری هم به کار رفته است؛ اما چون آن موردها به بحث ما مربوط نمی شود، از آنها در می گذریم.
2.البته بعضی آثار ادبی، بسیار عمیق و گاه پیچیده هستند. در بررسی این گونه آثار، ممکن است هیچ کس به تنهایی نتواند تمام اسرار آن را کشف کند؛ اما در آثار خاص کودکان و نوجوانان، معمولاً به چنین نوشته هایی بر نمی خوریم.
منبع: بیایید ماهی گیری بیاموزیم،محمدرضا سرشار
نقد، انتقاد، منُقد، مُنتقد، ناقد،...هم خانواده هستند. از همه این کلمات مشهورتر، نزد شما، کلمه انتقاد است که شاید روزی چندین بار هم آن را به کار ببرید.
انتقاد هم در حقیقت یعنی «آشکار کردن خوبی ها و بدی ها»؛ اما در بین ما، معنی «ایرادگیری» و «عیب جویی» تنها را پیدا کرده است؛ همان طور که بعضی ها گمان می کنند نقد هم یعنی همین.
در حالی که این طور نیست.
نقد قصه، شعر، نمایش نامه،...را نقد ادبی می گویند.نقد ادبی یعنی نشان دادن قوت ها و ضعف های یک اثر ادبی (قصه، شعر، نمایش نامه،...). همچنین، اگر «اثر»، نکات ظریف و پنهانی داشته باشد، نقد وظیفه دارد به خواننده کمک کند تا آن نکات پنهان را هم دریابد.
نمی دانم تا به حال گذارتان به مغازه طلافروشی افتاده است یا نه؟ وقتی به آن جا قدم می گذارید، همه گوشواره ها، النگوها، دست بندها، انگشتری ها و... را مثل هم می بینید. به نظرتان می آید که از نظر جنس، با هم فرقی ندارد و اگر تفاوتی هم هست، در شکل ظاهری آنهاست؛ اما وقتی درباره قیمت آنها می پرسید، می بینید کلی با هم تفاوت دارند. مثلاً دوتا گوشواره، اندازه و وزن شان یکی است، اما گاه قیمت یکی، چند برابر دیگری است.
از شنیدن این موضوع، تعجب می کنید، اما طلافروش برای شما توضیح می دهد که مثلاً گوشواره اوّلی، جنس طلایش خیلی بهتر از دومی است؛ عیارش هجده است؛ در حالی که عیار دومی چهارده است.
البته، این که نتوانسته اید بفهمید کدام یک از گوشواره ها طلای بهتری دارد، تقصیر شما نیست. به راستی، تشخیص این موضوع برای من و شما مشکل است؛ امّا خود طلافروش ها، با تجربه ای که دارند و روش های علمی ای که بلدند، به راحتی می توانند بفهمند که هر طلایی، عیارش چقدر است (چقدرش طلای خالص است و چقدر از فلزات دیگر در آن وجود دارد).
این کارِ طلافروش ها، در حقیقت، نوعی نقد، است، منتها نَه نقد ادبی.
می گویند در قدیم، طلافروش ها، سنگ مخصوصی داشتند که به آن سنگ مَحک می گفتند. با مالیدن این سنگ به طلا، می فهمیدند که خالصی و ناخالصی آن چقدراست. بر همین اساس، امروزه، گاهی به جای کلمه نقد، اصطلاح محک زدن را هم به کار می برند.
به بیانی دیگر، نقد ادبی، همان محک زدن آثار ادبی است. کار نقد ادبی، در حقیقت همان تعیین خالصی ها و ناخالصی های اثر ادبی است. چرا؟ برای آن که قدر و ارزش آن اثر ادبی را تعیین کند.
خب، چه طور می شود قدر و ارزش یک اثر ادبی را معین کرد؟ این کار، مرحله هایی دارد. یعنی قدم به قدم باید جلو رفت.
مرحله های مختلف نقد
فرض کنید می خواهیم قصه ای را نقد کنیم. اگر قصه، ساده و راحت باشد، که در آغاز، کار ما هم راحت است؛ اما اگر پیچیدگی هایی داشته باشد، باید قبل از هر چیز، چه کار کنیم...؟
بله...آن را خوب بخوانیم و خوب بفهمیم؛ آن قدر خوب، که تقریباً هنچ نکته آن از نظرمان پنهان نماند.(2) باید بفهمیم که نویسنده با نوشتن آن قصه، چه می خواسته بگوید؟ اگر در نوشته، راز و رمزی وجود دارد، آن را بشکافیم و آشکار کنیم.
این شاید اولین و تقریباً مهم ترین کار در نقد یک قصه باشد. اگر کسی این قدم را درست برداشت، می توان امیدوار بود که قدم های بعدی را هم درست بردارد. در غیر این صورت، نه! زیرا کسی که منظور و هدف قصه را درست نفهمیده است، چطور می تواند آن را ارزش گذاری کند؟ (البته همان طور که اشاره شد، همه قصه ها، از این نظر، دارای پیچیدگی نیستند).
یکی دیگر از قدم های مهّم در نقد این است که ببینیم؛ آیا نویسنده، توانسته است منظورش را درست به خواننده اش برساند یا نه؟
همچنین، این نکته را بررسی کنیم که نویسنده، تا چه حد از آثار نویسندگان هم دوره یا قبل از خود، تأثیر گرفته است؟ یا آن که، تا چه حد در آثار نویسندگان هم عصر یا پس از خود، تأثیر گذاشته است.
آن گاه ببینیم: خوبی ها و بدی های آشکار و پنهان قصه چیست؟ زیبایی ها و زشتی های آن کدام است؟ نویسنده، چه نوآوری ها و ریزه کاری های هنری در نوشتن آن به کار برده است؟ و...
بعد از همه این کارها ست که می توان قدر و قیمت هنری آن قصه را تعیین کرد.
بنابراین،
اولاً: نقد کار چندان ساده ای نیست.
ثانیاً: تنها عیب جویی و ایرادگیری از یک قصّه را نمی توان نقد آن قصّه نامید (مگر آن که قصّه، هیچ خوبی و زیبایی ای نداشته باشد).
-------------
پی نوشتها:
1.البته نقد به معنی های دیگری هم به کار رفته است؛ اما چون آن موردها به بحث ما مربوط نمی شود، از آنها در می گذریم.
2.البته بعضی آثار ادبی، بسیار عمیق و گاه پیچیده هستند. در بررسی این گونه آثار، ممکن است هیچ کس به تنهایی نتواند تمام اسرار آن را کشف کند؛ اما در آثار خاص کودکان و نوجوانان، معمولاً به چنین نوشته هایی بر نمی خوریم.
منبع: بیایید ماهی گیری بیاموزیم،محمدرضا سرشار