یه مقدار قدیمیه حدودا قبل سال 92 و قبل اینکه کاوه آفاق از گروه the ways band جدا بشه
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
خیلیها در خیابان من را به اسم آقای the ways میشناسند!
حرفهای جالب «کاوه آفاق» در گفتگویی صریح و بیپرده:
موسیقی ما - بهمن بابازاده: موج «the way» چند سالی هست که در موسیقی ایران به راه افتاده و مخاطبان زیادی را هم درگیر خود کرده. حتما شما هم قطعه «شال» را چندین و چند بار شنیدهاید و مورد توجهتان قرار گرفته است. «کاوه آفاق» از آن دست موزیسینهایی ست که مشخصا آینده جالبی را میشود برای او در نظر داشت. با او از هر دری گپ زدیم.
قصه the ways از کجا برای تو شروع شد؟ کمی در مورد این پیشینه صحبت میکنی؟
من سال ۸۰ در دانشگاه مشهد رشته معماری قبول شدم و به آن شهر رفتم. به صورت اتفاقی در آنجا متوجه شدم که مشهد تعداد زیادی موزیسین دارد و اصلا چیزی در این زمینه نمیدانستم و اکثر آنها هم در سبک و سیاق موسیقی ما کار میکردند و با خیلی از آنها آشنا شدم و از همانجا با بچههای گروه آشنا شدم. از سال ۸۲ ما با نام گروه «کاویان» شروع به کار کردیم و به مرور تعدادمان کم شد تا اینکه ما چهارنفر ماندیم و تبدیل شدیم به گروه the ways.
و چرا اکنون در حال جداشدن از همدیگر هستید؟
جدا شدن در کار نیست. یکی از بچهها به آمریکا و دیگری و به کانادا رفته است و یکی هم در مشهد است. من و پدرام هم در تهران هستیم. از روز اول قرارمان بر این بود بچههایی که به خارج از کشور میروند، اگر توانستند در همانجا امکاناتی را فراهم کنند که ما بتوانیم در آنجا هم فعالیت بین المللی داشته باشیم، یعنی بتوانیم آلبوم بدهیم و به زبان انگلیسی بخوانیم، من هدفم همیشه این بوده که کار بین المللی انجام بدهم. فکر میکردم که صدای ایرانیان را خیلی بهتر میتوانیم به گوش جهان برسانیم و با کار بین المللی میتوانیم فرهنگ خودمان را بهتر نشر بدهیم و هدفمان خواندن به زبان انگلیسی بود. یکی از دلایل استفاده ما از پرچم ایران این بوده که نشان بدهیم میخواهیم کار بین المللی انجام بدهیم و هویت خودمان را نشان بدهیم. ولی در این دو سال من تنها در ایران ماندم و کار میکردم و خیلی به کمک حامد (نوازنده بیس)، نیاز داشتم. ولی حامد در مدت دو سالی که آنجا بود نتوانست امکاناتی را برای اینکه ما بتوانیم برویم و این کار را به صورت بین المللی ارائه کنیم، فراهم کند.
یعنی از همان روز اول نگاهتان به این شکل بود؟
ما از روز اول هدفمان این بوده که بتوانیم کار بین المللی داشته باشیم ولی تئوری من این بود که ما اگر نتوانیم هموطنان خودمان را جذب کنیم سایر مردم جهان را نیز نمیتوانیم جذب کنیم.
یک سری المانها در موسیقی گروه شما استفاده شده که نمیتوان با قاطعیت گفت که سبک و سیاق شما صرفا راک یا پاپ است. کاملا یک سبک میانه است. خودتان چه اسمی برای این سبک میگذارید؟
من که آهنگسازی با گیتار را بلدم خود به خود اثری که بسازم یا راک یا پاپ است. وقتی که المانهای زیبایی برای شما مهم باشد و تا حدودی هم فاخر بودن کلام برایت مهم باشد خود به خود اثر تبدیل میشود به حوزهای از موسیقی که شما از آثار گروه میبینید. یعنی آن حوزهای که نه به صورت کامل راک است که شنیدنش برای عموم سخت باشد نه آن پاپی است که خیلی بخواهد سخیف باشد.
و کاملا مهر و امضای خودتان پای آثارتان دیده شود.
کار با این هدف شروع نشد ولی الان که به عقب نگاه میکنیم میبینیم که در خیلی از موارد میتوانیم ردپای مشترکی بین آثار ببینیم.
اولین لحظههایی که تازه گروهتان داشت جا میافتاد و آن جرقه ایجاد میشد هیچ وقت به فکر مجاز شدن نیفتادید؟ اینکه به دنبال مجوز باشید و آثارتان را به شکل رسمی منتشر کنید؟
چرا من همیشه معتقد بودم که مجموعه اشعاری که ما تولید میکنیم باید با ساز و کار قوانین جامعه ایران همخوانی داشته باشد و باید با قوانین داخل خانوادهها همخوانی داشته باشد. به همین خاطر عملا کار ما از روز اول مجاز بود.
هیچ ساختار شکنی نداشتید و من کاملا با این موافقم. اما منظورم این است که هیچ وقت به سمت فعالیت در چهارچوب مجوز نرفتید؟
ما در گروه کاویان و زمانی که در مشهد بودیم در سال ۸۳برای مجوز اقدام کردیم اما موفق نشدیم. یک آلبوم ساختیم و نتوانستیم برای آن مجوز بگیریم. البته مجوز اجرای صحنهای گرفتیم و در نقاط مختلف با آن گروه اجرا میگذاشتیم. ولی وقتی که گروه را ایجاد کردیم چون کار اول ما به زبان انگلیسی بود و بعد از آن کارهای ما کارهایی بود که بلافاصله ویدئو شده بود، با توجه به جوّی که در آن روزها راه افتاده بود، خود به خود اصلا این نافی مجوز بود. ولی بعد از مدتی و بعد از دیدن بازخورد مردم مثل هر موزیسین دیگری مهمترین چیز برای ما دیدن هواداران از نزدیک بود و بتوانیم آنها را شاد کنیم. چون از آنها در ایمیلها و نامهها و برخوردهای روزانه الطاف زیادی را میدیدیم و به همین جهت خیلی دوست داشتیم جایی باشد که بتوانیم برایشان اجرای زنده داشته باشیم و آهنگهایی که دوست دارند را برایشان بزنیم و بخوانیم.
تا اینکه گروه از هم پاشید و تصمیم گرفتی که از این پس به صورت شخصی کار کنی.
بله، حامد و علی که در آمریکا و کانادا هستند و من در ایران گروه را در ارشاد به سرپرستی خودم ثبت کردم. اسم تمام بچهها را دادم و اگر ما بتوانیم مجوز اجرای صحنهای بگیریم من قاعدتا خوشحال میشوم که آنها به ایران بیایند و با من همکاری کنند.
دوستانی که نام بردی در آنجا فعالیت هنری دارند یا صرفا برای زندگی رفتهاند؟
برای زندگی رفتند ولی فعالیت هنری جنبی را انجام میدهند و مثلا اثری را که ما اینجا میسازیم، او بیسش را از آنجا مینوازد و میفرستد و بخشهایی که خودش باشد را میخواند میفرستد. ولی من هرکاری میکنم روزی برسد که بتوانم آنها را هم به ایران برگردانم و دوباره در قالب گروه کار کنیم.
چرا کلا کارهای گروهی در ایران خیلی دوام پیدا نمیکند؟
در ایران به نظرم ما تنها گروهی هستیم که بیشتر از گروه دیگری دوام آوردیم و هنوز هم آن پیوندهای قلبی بین ما برقرار است. یک علت اساسیاش مقولههای مالی میتواند باشد. یعنی متاسفانه در ایران وقتی که یک گروه فعالیت کند، به هرحال مثل همه جای دنیا بیشترین پول صرف خواننده میشود. یعنی اسپانسرها و تمام برنامه گذارها پول اصلی را به خواننده میدهند. در دنیا هم به همین شکل است ولی آنقدر آن پول زیاد است که سایر اعضای گروه هم راضی میشوند. در داخل ایران این پول کم است، به همین جهت خود حامد میخواهد خواننده باشد و خودش کار کند و من هم که کارم مشخص است. با این تفاوت من دیدم اگر بخواهیم اینگونه ادامه بدهیم و حامد بخواهد خودش بخواند و آهنگساز باشد ترجیح دادم فعلا از نام گروه استفاده نکنیم تا روزی که انشاالله حامد بتواند به ایران برگردد.
این افراد ظاهرا به نام گروهتان در خارج از کشور فعالیتهایی هم دارند. چون در مصاحبهای که با رادیوی کانادایی سی بیسی داشتند کاملا به نظرم همه چیز به هم ریخته بود. واقعا این طور است؟
بله من در آن مصاحبه شرکت نکردم برای اینکه عملا بند به این معنی شده که من اینجا تنها و سایر بچهها در آن طرف. متاسفانه یا خوشبختانه باید بگویم من این ناسپاسی را که از بچههای گروه دیدم واقعا به این نتیجه رسیدم شاید تمام این سالها اشتباه میکردم که آثار خودم را میساختم و شعرش را میگفتم و آهنگش را هم میساختم و اسم افراد دیگری هم در ذیل آن درج میکردم.
و با این اوصاف قرار است که در ادامه چه اتفاقاتی بیفتد؟
در ادامه من شدیدا سعی دارم که بتوانیم مجوز را بگیریم و در داخل ایران اجرا داشته باشیم. بیشک بهترین نوازنده بیس که بتواند به من کمک کند و روی استیج با ما باشد حامد قناد است و بهترین کیبوردیست پدرام آزاد است و بهترین نوازنده درام ایمان محمدی. خیلی امیدوارم که این اتفاق بیفتد و من بتوانم کاری کنم که بچهها به ایران برگردند. ولی فعلا فکر میکنم که ادامه همکاری کار درستی نباشد مگر اینکه اتفاق خاصی بیفتد و بچهها تغییر رویکرد داشته باشند.
برای مجوز اقدامی شده؟
بله اقداماتی صورت گرفته است. ما تقریبا دو سالی هست که این کار را شروع کردهایم و آنگونه که به من گفتهاند دو سالی هست که پروندهها در جریان است.
با این تفاسیر شما هم درگیر مافیای موسیقی ایران شدهاید؟ شرکتها و دلالها؟
اینها را واقعا نمیدانم که درگیری دارد یا ندارد ولی فکر میکنم که باید کمی بیشتر صبر کنم.
این صبر متاسفانه بعضی مواقع نتیجه معکوس میدهد، آدمهای زیادی با این جمله که «باید یک ذره صبر کنم»، در حال از بین بردن عمر هنریشان هستند. تو نگران این دوره عمر هنری است نیستی چون الان کارهایت شنیده میشود و بهترین استفاده هر هنرمندی باید از اوج دوران هنریاش باشد.
ببین هنرمند در دوره ابتدایی که آثارش را عرضه میکند یک سری وظایفی دارد ولی بعد اگر آثارش هوادارانی پیدا کند یک رسالت دیگری را مییابد. من رسالت خودم میدانم که همان تعدادی که هواداران خودمان هستند را برای دیدنشان هرکاری بکنم و حاضرم هر اتفاقی بیفتد. چون هرچه که دارم برای آنهاست، اگر پول یا شهرت یا اعتبار اجتماعی باشد برای آنهاست و آنها به من دادهاند.
احتمالا در چند وقت اخیر تهیه کنندههای زیادی بعد از موجی که کاوه آفاق به راه انداخت سمت تو آمدهاند. درست است؟
بله.
و تو نگاهت برای همکاری با آنها چگونه بوده؟
برای من مهمترین چیز این بوده آن کسی که به سمت ما میآید نخواهد تاثیر بدی روی آثارمان بگذارد. این اولین رویکرد ما بود. یعنی با کسانی که تا به حال صحبت کردیم ۹۹ درصدشان دوست داشتند که آثار ما به گونه دیگری بشود و اصطلاحا بفروشتر باشد. با یک تهیه کننده به معنای واقعی رو به رو نشدم. یعنی کسی باشد که بگوید من این هزینهها را میکنم که این آلبوم جمع بشود.
پس صرفا با واسطههایی رو به رو شدی که با تهیه کنندهها در ارتباط بودند.
صرفا واسطه بودند و عملا بخواهیم حساب کنیم تهیه کننده آلبوم خود من هستم. چون شعر را ما میگوییم و آهنگ را هم میسازیم و تنظیم را هم ما انجام میدهیم. رفت و آمد و کار استودیو را هم که ما انجام میدهیم و هزینههایش را متقبل میشویم.
الان آلبوم رسمی که خودت در راس کار باشی را حاضر و آماده داری؟
صد در صد. ما الان یک سالی هست که آلبوم رفته برای مجوز و آثارش دوازده قطعه است که نه کار را من ساختهام و شعرش را گفتهام و سه کار هم توسط حامد ساخته شده است.
می خواهی با همین اسم the ways شروع به کار کنی؟
ببینید الان the ways عملا اسمی شده است که خیلیها در خیابان من را به اسم آقای the ways میشناسند! یعنی فکر میکنند اسم هنری من the ways است. به همین خاطر این اسم از کاوه آفاق یا سایر بچهها جدا نیست. ولی خب به هرحال چیزی که فعلا ثبت شده این است که کاوه آفاق سرپرست گروه the ways است.
یعنی آلبومی که قرار است منتشر شود و سایر برنامههای بعدی، با همین اسم خواهد بود؟
بستگی دارد به اینکه حامد بخواهد برگردد ایران و با هم کار کنیم.
چرا مشکل را حل نمیکنید؟
خب رویکرد او بدین گونه است که ما باید برویم خارج و این مدتی را که من داخل ایران صرف کردهام بس است و میگوید که من دارم اشتباه میکنم..
در آن طرف امکانات فعالیت هنری هست؟
در این دو سال لااقل حامد نتوانسته برای ما امکاناتی را فراهم کند که من به آنجا بروم. ولی تا حدودی هم امکانات هست و او معتقد است که من دو سال وقت او و بقیه را گرفتهام که در داخل ایران نگه داشتهام و میگوید باید از ایران خارج بشویم. ولی من معتقدم اگر ۵ سال دیگر هم طول بکشد ما باید داخل ایران بمانیم.
واقعا به نظر خودت شرایط شرکتها و کمپانیهایی که در آن طرف با موزیسینها کار میکنند بهتر از داخل است؟
نه من با ساز و کار آنها آشنایی دارم و آن طرف بسیار بدتر از داخل است. تو باید پول زیادی داشته باشی. یعنی برای یک آلبوم اگر تو بخواهی با یک کمپانی بین المللی قرارداد ببندی اگر صد هزار دلار هزینه کنی کمپانی با تو قرارداد میبندد. در ایرانیها هم هیچ یک از کمپانیهای رسمی که من میشناسم اصلا نگاهشان به موسیقی از جنس نگاه من نیست.
کاملا نگاه پاپیولارتری دارند.
بله آنها دیگر نهایت این قبیل برداشتها را دارند...
خودت چطور؟ خودت آینده را چگونه پیش بینی میکنی؟
من پیش بینی میکنم که ما میتوانیم مجوز بگیریم و به خوبی و خوشی داخل کشور برای هوادارانمان اجرا خواهیم گذاشت. امیدوارم روزی برسد که من بتوانم اینقدر خوب کار کنم که بتوانم حامد و علیرضا را به ایران برگردانم و در کنار پدرام آزاد و ایمان محمدی بتوانیم دوباره گروه را تشکیل بدهیم.
و سوال آخرم در مورد فضای حاکم بر موسیقی کشور است و انتخابهایت و آدمهایی که این روزها به عنوان ستارههای موسیقی پاپ ایران هستند. چقدر این تعریفها با تعریفهایی که در ذهن تو هست فرق دارد.
ما در ایران به نظرم یک شخصیت مهم داریم و آن علی دایی است!
تمایل داری از انتخابهایت اسم بیاوری؟ کسانی که بیشتر مورد توجه تو قرار میگیرند.
در هر حوزهای کسانی هستند که به نظر من خوب کار میکنند. در حوزه پاپ مجاز به نظرم مازیار فلاحی و سیامک عباسی و رضا یزدانی خوب کار میکنند.
رضا یزدانی به نظرم به سبک کارهای تو نزدیکتر است.
بله.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
خیلیها در خیابان من را به اسم آقای the ways میشناسند!
حرفهای جالب «کاوه آفاق» در گفتگویی صریح و بیپرده:
موسیقی ما - بهمن بابازاده: موج «the way» چند سالی هست که در موسیقی ایران به راه افتاده و مخاطبان زیادی را هم درگیر خود کرده. حتما شما هم قطعه «شال» را چندین و چند بار شنیدهاید و مورد توجهتان قرار گرفته است. «کاوه آفاق» از آن دست موزیسینهایی ست که مشخصا آینده جالبی را میشود برای او در نظر داشت. با او از هر دری گپ زدیم.
قصه the ways از کجا برای تو شروع شد؟ کمی در مورد این پیشینه صحبت میکنی؟
من سال ۸۰ در دانشگاه مشهد رشته معماری قبول شدم و به آن شهر رفتم. به صورت اتفاقی در آنجا متوجه شدم که مشهد تعداد زیادی موزیسین دارد و اصلا چیزی در این زمینه نمیدانستم و اکثر آنها هم در سبک و سیاق موسیقی ما کار میکردند و با خیلی از آنها آشنا شدم و از همانجا با بچههای گروه آشنا شدم. از سال ۸۲ ما با نام گروه «کاویان» شروع به کار کردیم و به مرور تعدادمان کم شد تا اینکه ما چهارنفر ماندیم و تبدیل شدیم به گروه the ways.
و چرا اکنون در حال جداشدن از همدیگر هستید؟
جدا شدن در کار نیست. یکی از بچهها به آمریکا و دیگری و به کانادا رفته است و یکی هم در مشهد است. من و پدرام هم در تهران هستیم. از روز اول قرارمان بر این بود بچههایی که به خارج از کشور میروند، اگر توانستند در همانجا امکاناتی را فراهم کنند که ما بتوانیم در آنجا هم فعالیت بین المللی داشته باشیم، یعنی بتوانیم آلبوم بدهیم و به زبان انگلیسی بخوانیم، من هدفم همیشه این بوده که کار بین المللی انجام بدهم. فکر میکردم که صدای ایرانیان را خیلی بهتر میتوانیم به گوش جهان برسانیم و با کار بین المللی میتوانیم فرهنگ خودمان را بهتر نشر بدهیم و هدفمان خواندن به زبان انگلیسی بود. یکی از دلایل استفاده ما از پرچم ایران این بوده که نشان بدهیم میخواهیم کار بین المللی انجام بدهیم و هویت خودمان را نشان بدهیم. ولی در این دو سال من تنها در ایران ماندم و کار میکردم و خیلی به کمک حامد (نوازنده بیس)، نیاز داشتم. ولی حامد در مدت دو سالی که آنجا بود نتوانست امکاناتی را برای اینکه ما بتوانیم برویم و این کار را به صورت بین المللی ارائه کنیم، فراهم کند.
یعنی از همان روز اول نگاهتان به این شکل بود؟
ما از روز اول هدفمان این بوده که بتوانیم کار بین المللی داشته باشیم ولی تئوری من این بود که ما اگر نتوانیم هموطنان خودمان را جذب کنیم سایر مردم جهان را نیز نمیتوانیم جذب کنیم.
یک سری المانها در موسیقی گروه شما استفاده شده که نمیتوان با قاطعیت گفت که سبک و سیاق شما صرفا راک یا پاپ است. کاملا یک سبک میانه است. خودتان چه اسمی برای این سبک میگذارید؟
من که آهنگسازی با گیتار را بلدم خود به خود اثری که بسازم یا راک یا پاپ است. وقتی که المانهای زیبایی برای شما مهم باشد و تا حدودی هم فاخر بودن کلام برایت مهم باشد خود به خود اثر تبدیل میشود به حوزهای از موسیقی که شما از آثار گروه میبینید. یعنی آن حوزهای که نه به صورت کامل راک است که شنیدنش برای عموم سخت باشد نه آن پاپی است که خیلی بخواهد سخیف باشد.
و کاملا مهر و امضای خودتان پای آثارتان دیده شود.
کار با این هدف شروع نشد ولی الان که به عقب نگاه میکنیم میبینیم که در خیلی از موارد میتوانیم ردپای مشترکی بین آثار ببینیم.
اولین لحظههایی که تازه گروهتان داشت جا میافتاد و آن جرقه ایجاد میشد هیچ وقت به فکر مجاز شدن نیفتادید؟ اینکه به دنبال مجوز باشید و آثارتان را به شکل رسمی منتشر کنید؟
چرا من همیشه معتقد بودم که مجموعه اشعاری که ما تولید میکنیم باید با ساز و کار قوانین جامعه ایران همخوانی داشته باشد و باید با قوانین داخل خانوادهها همخوانی داشته باشد. به همین خاطر عملا کار ما از روز اول مجاز بود.
هیچ ساختار شکنی نداشتید و من کاملا با این موافقم. اما منظورم این است که هیچ وقت به سمت فعالیت در چهارچوب مجوز نرفتید؟
ما در گروه کاویان و زمانی که در مشهد بودیم در سال ۸۳برای مجوز اقدام کردیم اما موفق نشدیم. یک آلبوم ساختیم و نتوانستیم برای آن مجوز بگیریم. البته مجوز اجرای صحنهای گرفتیم و در نقاط مختلف با آن گروه اجرا میگذاشتیم. ولی وقتی که گروه را ایجاد کردیم چون کار اول ما به زبان انگلیسی بود و بعد از آن کارهای ما کارهایی بود که بلافاصله ویدئو شده بود، با توجه به جوّی که در آن روزها راه افتاده بود، خود به خود اصلا این نافی مجوز بود. ولی بعد از مدتی و بعد از دیدن بازخورد مردم مثل هر موزیسین دیگری مهمترین چیز برای ما دیدن هواداران از نزدیک بود و بتوانیم آنها را شاد کنیم. چون از آنها در ایمیلها و نامهها و برخوردهای روزانه الطاف زیادی را میدیدیم و به همین جهت خیلی دوست داشتیم جایی باشد که بتوانیم برایشان اجرای زنده داشته باشیم و آهنگهایی که دوست دارند را برایشان بزنیم و بخوانیم.
تا اینکه گروه از هم پاشید و تصمیم گرفتی که از این پس به صورت شخصی کار کنی.
بله، حامد و علی که در آمریکا و کانادا هستند و من در ایران گروه را در ارشاد به سرپرستی خودم ثبت کردم. اسم تمام بچهها را دادم و اگر ما بتوانیم مجوز اجرای صحنهای بگیریم من قاعدتا خوشحال میشوم که آنها به ایران بیایند و با من همکاری کنند.
دوستانی که نام بردی در آنجا فعالیت هنری دارند یا صرفا برای زندگی رفتهاند؟
برای زندگی رفتند ولی فعالیت هنری جنبی را انجام میدهند و مثلا اثری را که ما اینجا میسازیم، او بیسش را از آنجا مینوازد و میفرستد و بخشهایی که خودش باشد را میخواند میفرستد. ولی من هرکاری میکنم روزی برسد که بتوانم آنها را هم به ایران برگردانم و دوباره در قالب گروه کار کنیم.
چرا کلا کارهای گروهی در ایران خیلی دوام پیدا نمیکند؟
در ایران به نظرم ما تنها گروهی هستیم که بیشتر از گروه دیگری دوام آوردیم و هنوز هم آن پیوندهای قلبی بین ما برقرار است. یک علت اساسیاش مقولههای مالی میتواند باشد. یعنی متاسفانه در ایران وقتی که یک گروه فعالیت کند، به هرحال مثل همه جای دنیا بیشترین پول صرف خواننده میشود. یعنی اسپانسرها و تمام برنامه گذارها پول اصلی را به خواننده میدهند. در دنیا هم به همین شکل است ولی آنقدر آن پول زیاد است که سایر اعضای گروه هم راضی میشوند. در داخل ایران این پول کم است، به همین جهت خود حامد میخواهد خواننده باشد و خودش کار کند و من هم که کارم مشخص است. با این تفاوت من دیدم اگر بخواهیم اینگونه ادامه بدهیم و حامد بخواهد خودش بخواند و آهنگساز باشد ترجیح دادم فعلا از نام گروه استفاده نکنیم تا روزی که انشاالله حامد بتواند به ایران برگردد.
این افراد ظاهرا به نام گروهتان در خارج از کشور فعالیتهایی هم دارند. چون در مصاحبهای که با رادیوی کانادایی سی بیسی داشتند کاملا به نظرم همه چیز به هم ریخته بود. واقعا این طور است؟
بله من در آن مصاحبه شرکت نکردم برای اینکه عملا بند به این معنی شده که من اینجا تنها و سایر بچهها در آن طرف. متاسفانه یا خوشبختانه باید بگویم من این ناسپاسی را که از بچههای گروه دیدم واقعا به این نتیجه رسیدم شاید تمام این سالها اشتباه میکردم که آثار خودم را میساختم و شعرش را میگفتم و آهنگش را هم میساختم و اسم افراد دیگری هم در ذیل آن درج میکردم.
و با این اوصاف قرار است که در ادامه چه اتفاقاتی بیفتد؟
در ادامه من شدیدا سعی دارم که بتوانیم مجوز را بگیریم و در داخل ایران اجرا داشته باشیم. بیشک بهترین نوازنده بیس که بتواند به من کمک کند و روی استیج با ما باشد حامد قناد است و بهترین کیبوردیست پدرام آزاد است و بهترین نوازنده درام ایمان محمدی. خیلی امیدوارم که این اتفاق بیفتد و من بتوانم کاری کنم که بچهها به ایران برگردند. ولی فعلا فکر میکنم که ادامه همکاری کار درستی نباشد مگر اینکه اتفاق خاصی بیفتد و بچهها تغییر رویکرد داشته باشند.
برای مجوز اقدامی شده؟
بله اقداماتی صورت گرفته است. ما تقریبا دو سالی هست که این کار را شروع کردهایم و آنگونه که به من گفتهاند دو سالی هست که پروندهها در جریان است.
با این تفاسیر شما هم درگیر مافیای موسیقی ایران شدهاید؟ شرکتها و دلالها؟
اینها را واقعا نمیدانم که درگیری دارد یا ندارد ولی فکر میکنم که باید کمی بیشتر صبر کنم.
این صبر متاسفانه بعضی مواقع نتیجه معکوس میدهد، آدمهای زیادی با این جمله که «باید یک ذره صبر کنم»، در حال از بین بردن عمر هنریشان هستند. تو نگران این دوره عمر هنری است نیستی چون الان کارهایت شنیده میشود و بهترین استفاده هر هنرمندی باید از اوج دوران هنریاش باشد.
ببین هنرمند در دوره ابتدایی که آثارش را عرضه میکند یک سری وظایفی دارد ولی بعد اگر آثارش هوادارانی پیدا کند یک رسالت دیگری را مییابد. من رسالت خودم میدانم که همان تعدادی که هواداران خودمان هستند را برای دیدنشان هرکاری بکنم و حاضرم هر اتفاقی بیفتد. چون هرچه که دارم برای آنهاست، اگر پول یا شهرت یا اعتبار اجتماعی باشد برای آنهاست و آنها به من دادهاند.
احتمالا در چند وقت اخیر تهیه کنندههای زیادی بعد از موجی که کاوه آفاق به راه انداخت سمت تو آمدهاند. درست است؟
بله.
و تو نگاهت برای همکاری با آنها چگونه بوده؟
برای من مهمترین چیز این بوده آن کسی که به سمت ما میآید نخواهد تاثیر بدی روی آثارمان بگذارد. این اولین رویکرد ما بود. یعنی با کسانی که تا به حال صحبت کردیم ۹۹ درصدشان دوست داشتند که آثار ما به گونه دیگری بشود و اصطلاحا بفروشتر باشد. با یک تهیه کننده به معنای واقعی رو به رو نشدم. یعنی کسی باشد که بگوید من این هزینهها را میکنم که این آلبوم جمع بشود.
پس صرفا با واسطههایی رو به رو شدی که با تهیه کنندهها در ارتباط بودند.
صرفا واسطه بودند و عملا بخواهیم حساب کنیم تهیه کننده آلبوم خود من هستم. چون شعر را ما میگوییم و آهنگ را هم میسازیم و تنظیم را هم ما انجام میدهیم. رفت و آمد و کار استودیو را هم که ما انجام میدهیم و هزینههایش را متقبل میشویم.
الان آلبوم رسمی که خودت در راس کار باشی را حاضر و آماده داری؟
صد در صد. ما الان یک سالی هست که آلبوم رفته برای مجوز و آثارش دوازده قطعه است که نه کار را من ساختهام و شعرش را گفتهام و سه کار هم توسط حامد ساخته شده است.
می خواهی با همین اسم the ways شروع به کار کنی؟
ببینید الان the ways عملا اسمی شده است که خیلیها در خیابان من را به اسم آقای the ways میشناسند! یعنی فکر میکنند اسم هنری من the ways است. به همین خاطر این اسم از کاوه آفاق یا سایر بچهها جدا نیست. ولی خب به هرحال چیزی که فعلا ثبت شده این است که کاوه آفاق سرپرست گروه the ways است.
یعنی آلبومی که قرار است منتشر شود و سایر برنامههای بعدی، با همین اسم خواهد بود؟
بستگی دارد به اینکه حامد بخواهد برگردد ایران و با هم کار کنیم.
چرا مشکل را حل نمیکنید؟
خب رویکرد او بدین گونه است که ما باید برویم خارج و این مدتی را که من داخل ایران صرف کردهام بس است و میگوید که من دارم اشتباه میکنم..
در آن طرف امکانات فعالیت هنری هست؟
در این دو سال لااقل حامد نتوانسته برای ما امکاناتی را فراهم کند که من به آنجا بروم. ولی تا حدودی هم امکانات هست و او معتقد است که من دو سال وقت او و بقیه را گرفتهام که در داخل ایران نگه داشتهام و میگوید باید از ایران خارج بشویم. ولی من معتقدم اگر ۵ سال دیگر هم طول بکشد ما باید داخل ایران بمانیم.
واقعا به نظر خودت شرایط شرکتها و کمپانیهایی که در آن طرف با موزیسینها کار میکنند بهتر از داخل است؟
نه من با ساز و کار آنها آشنایی دارم و آن طرف بسیار بدتر از داخل است. تو باید پول زیادی داشته باشی. یعنی برای یک آلبوم اگر تو بخواهی با یک کمپانی بین المللی قرارداد ببندی اگر صد هزار دلار هزینه کنی کمپانی با تو قرارداد میبندد. در ایرانیها هم هیچ یک از کمپانیهای رسمی که من میشناسم اصلا نگاهشان به موسیقی از جنس نگاه من نیست.
کاملا نگاه پاپیولارتری دارند.
بله آنها دیگر نهایت این قبیل برداشتها را دارند...
خودت چطور؟ خودت آینده را چگونه پیش بینی میکنی؟
من پیش بینی میکنم که ما میتوانیم مجوز بگیریم و به خوبی و خوشی داخل کشور برای هوادارانمان اجرا خواهیم گذاشت. امیدوارم روزی برسد که من بتوانم اینقدر خوب کار کنم که بتوانم حامد و علیرضا را به ایران برگردانم و در کنار پدرام آزاد و ایمان محمدی بتوانیم دوباره گروه را تشکیل بدهیم.
و سوال آخرم در مورد فضای حاکم بر موسیقی کشور است و انتخابهایت و آدمهایی که این روزها به عنوان ستارههای موسیقی پاپ ایران هستند. چقدر این تعریفها با تعریفهایی که در ذهن تو هست فرق دارد.
ما در ایران به نظرم یک شخصیت مهم داریم و آن علی دایی است!
تمایل داری از انتخابهایت اسم بیاوری؟ کسانی که بیشتر مورد توجه تو قرار میگیرند.
در هر حوزهای کسانی هستند که به نظر من خوب کار میکنند. در حوزه پاپ مجاز به نظرم مازیار فلاحی و سیامک عباسی و رضا یزدانی خوب کار میکنند.
رضا یزدانی به نظرم به سبک کارهای تو نزدیکتر است.
بله.