19-06-2015، 11:55
♫♫♫
حرف میزنم با پیرهنت هر شب
بی حرفیاشو گوش میگیرم
اینقد بهم محرم شده حتی
با پیرهن تو دوش میگیرم
دستم هنوز عطر تورو داره
با اینکه از من دست میشوری
هرشب ستاره هارو میشمارم
چند سال نوری از دلم دوری
میترسم از آینده ی بی تو
از همسری که جاتو میگیره
از بچه ای که مادرش نیستی
از مادری که جاتو میگیره
میترسم میترسم
♫♫♫
میترسم از آینده ی بی تو
تا کی قراره بی خبر باشم
به دخترم چی میرسه جز غم
میترسم اینجوری پدر باشم
فکر و خیالت قبل و بعد خواب
تا کی قراره تو سرم باشه
میترسم از وقتی نباشی و
اسم تو روی دخترم باشه
میترسم از آینده ی بی تو
از همسری که جاتو میگیره
از بچه ای که مادرش نیستی
از مادری که جاتو میگیره
میترسم میترسم
♫♫♫