امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

زمينه‌خواني، سردم‌خوانيِِ (زيباشناسي ادبيات عزاداري آييني)

#1
حدود يكصد سال پيش شاعري توانمند، خوش ذوق، ولايتي و از دوستداران اهل بيت(ع) از شهر قزوين به نام حاج حسين بابا متخلص به (مشكين) براي اينكه مجالس عزاداري حضرت اباعبدالله(ع) از رونق بيشتري بهره‌مند گردد و مجالس روضه و سينه‌‌زني باشكوه‌تر برگزار شود تصميم گرفت اشعاري را در دستگاههاي موسيقي بسرايد به نحوي كه نوحه در يكي از دستگاههاي موسيقي مانند سه‌گاه، چهارگاه، بيات ترك و ديگر دستگاهها شروع مي‌شد و در همان دستگاه به پايان مي‌رسيد. هر نوحه شرح حال كامل يكي از شهداي كربلا يا ائمه معصومين (عليهم‌السّلام) بود كه با استناد به مقاتل و احاديث و روايات صحيح نظير لهوف ابن طاووس و منتهي‌الآمال سروده مي‌شد. اين سبك كه توسط مرحوم مشكين ابداع شد «زمينه‌خواني» نام گرفت.



مرحوم مشكين همعصر و از دوستان شاعر پرآوازه آن دوران مرحوم عارف قزويني بود. و از عارف قزويني در ابداع سبك زمينه‌خواني كمك فراواني گرفت زيرا عارف قزويني به تمام دستگاههاي موسيقي مسلط بود.



مرحوم مشكين پس از ابداع سبك زمينه‌خواني از قزوين به تهران عزيمت نمود و در تهران و شهرري با استقبال پرشوري از طرف مداحان و سخنوران و سردم‌خوانان آن زمان مواجه شد و اين سبك جديد در تهران و شهر ري در پاتوقهاي عزاداري كه معمولا در منازل و حسينيه‌ها و بعضي از گذرها و تكيه‌ها در بعضي از روزهاي هفته مثل شبهاي جمعه و پنج‌شنبه منعقد شده براي حضرت سيدالشهدا(ع) عزاداري مي‌كردند رواج يافت، به‌طوري كه هيئتهاي هفتگي در تهران و شهرري گسترش يافت و تقريبآ تمام شبهاي هفته در تهران و شهرري در طول سال اين مجالس برگزار مي‌گرديد و هنوز بعد از گذشت سالها اين مجالس در چند پاتوق در تهران و چند پاتوق در شهرري برقرار است.



بعد از گذشت چند سال از عزيمت مرحوم مشكين به تهران و سرودن نوحه‌هاي زمينه‌خواني در دستگاههاي مختلف موسيقي و استقبال پرشور مستمعين سبك زمينه‌خواني به اوج شكوفايي رسيد و هر مداحي كه مي‌خواست نوحه‌هاي زمينه‌خواني را در مجالس و پاتوقها بخواند مي‌بايست به تمام دستگاهها و رديفهاي آوازي آشنايي كامل داشته باشد و بايد زحمت مي‌كشيد و اين خود يك اصل براي مداح بود و به همين خاطر هر كسي نمي‌توانست نوحه‌ها را بخواند و حتمآ بايد دستگاههاي موسيقي را فرامي‌گرفت.



رفته‌رفته شاعراني ديگر در آن زمان شروع به سرودن نوحه در سبك زمينه‌خواني نمودند كه به غير از چند نفر نوحه‌هاي آنها به دليل آنكه رديفها را رعايت نمي‌كردند چندان مورد استقبال قرار نگرفت. اما نوحه‌هاي مشكين تاكنون به عنوان بهترين و به عنوان مرجع در اين سبك باقي مانده است.



اشعار مشكين در قالب غزل، قصيده، مسمّط، رباعي و نوحه‌هاي زمينه‌خواني طرفداران زيادي پيدا كرده بود. سردم‌خوانان از اشعار وي كه در قالب غزل و قصيده سروده بود در محافل و مجالس سردم‌خواني و سخنوري استفاده مي‌كردند. مداحان نيز نوحه‌هاي زمينه‌خواني را در هيئتها و پاتوقها براي مستمعين مي‌خواندند و به روضه و عزاداري مي‌پرداختند.



در پايان هر نوحه و آخرين دم از نوحه نام مشكين به عنوان تخلص برده مي‌شد و مستمعين با شنيدن نام مشكين به وجد مي‌آمدند. مشكين در قالب غزل، قصيده، مسمّط و رباعي اشعار فراواني در مدح و منقبت چهارده معصوم(ع) و شهداي كربلا سروده است. و در ديگر عرصه‌هاي شعر و ادب مانند نقّالي و سردم‌خواني و سخنوري شاهكارهايي از خود بر جاي گذاشته است.



نوحه‌هاي او در دفترچه‌هايي به نام دستك نوحه يا بياض نوشته مي‌شد و مداحان نوحه‌ها را يا از خود مشكين يا شاگردانش و يا با چند واسطه از مشكين مي‌گرفتند. در آن زمان به علت اينكه اكثر مردم و بعضي از مداحان از سواد خواندن و نوشتن بي‌بهره بودند براي اينكه بتوانند از نوحه‌ها استفاده كنند هنگام خواندن نوحه توسط مداحي ديگر نوحه را حفظ مي‌كردند يا كساني كه سواد داشتند و مي‌توانستند تند بنويسند متن نوحه را مي‌نوشتند تا مداحان بتوانند در پاتوق خود نوحه را بخوانند. متأسفانه اكثر نوحه‌ها كه افراد تندنويس مي‌‌نوشتند و در دستكها موجود است داراي نواقصي است.



در سالهاي پاياني زندگي مرحوم مشكين چند نفر از دوستان و شاگردانش از او خواستند تا تمام اشعار و نوحه‌هاي خود را به چاپ برساند. اما اجل به اين شاعر خوش‌ذوق امان نداد.



از تاريخ فوت مشكين و آرامگاهش هيچ سندي در دست نيست. اما هميشه نامش در قلب مداحان و مياندارها و مستمعين جاويدان است. هم‌اكنون بعد از گذشت سالها در تهران و شهرري در تمام هيئتها و پاتوقهاي هفتگي و در مجالس عزاداري و سينه‌زني كه به سبك زمينه‌خواني برگزار مي‌شود از مرحوم مشكين به نيكي ياد مي‌كنند و از اشعار و نوحه‌هايي كه براي غربت و مظلوميت چهارده معصوم(ع) سروده استفاده مي‌كنند.



بعد از وفات مرحوم مشكين اشعار و نوحه‌هاي او بين شاگردانش تقسيم شد و بعضي از اشعار و نوحه‌ها هم متأسفانه در هيچ جا ثبت نشد. از شاگردان مخصوص مشكين مي‌توان از فردي به نام حسينعلي معروف به حسينعلي آتش‌انداز نام برد كه بيشترين آثار مشكين را نزد خود داشت كه در اواخر عمرش تعداد چند نوحه آن هم ناقص و حدود چهل غزل و قصيده و مسمّط از آثار مشكين را به درخواست يكي از چاپخانه‌ها به نام شهشهاني در چهل صفحه به چاپ رساند و نام كتاب را خزينه‌الاشعار مرحوم حاج حسين بابا (مشكين) نهاد.



از ديگر شاگردان مرحوم مشكين حاج آقارضا خوشنويس سرآمد سخنوران و سردم‌خوانان بود كه نگارنده اين سطور حدود ده سال در نزد ايشان تلمذ نمودم.



از نوحه‌هاي مرحوم مشكين مي‌توان از نوحه سلطان قيس كه در دستگاه سه‌گاه سروده شده، نوحه هلال ابن نافع در دستگاه چهارگاه، نوحه حضرت ابوالفضل در دستگاه ماهور و... نام برد.



بعد از مشكين مرحوم مبهوت اشعار و نوحه‌هايي به سبك زمينه‌خواني سرود كه اشعار وي به‌طور پراكنده مي‌باشد و در يك مجموعه منظم به چاپ نرسيده و اشعار چنداني هم نسروده است. تعدادي نوحه كه بيش از چهل نوحه نيست و كمتر از اين عدد شعر در قالب غزل و مسمّط و ديگر قالبهاي شعري آن هم پراكنده و در دفاتر شخصي مداحان (دستكهاي نوحه) مي‌باشد. در بين سروده‌هاي مرحوم مبهوت حدود پانزده نوحه داراي اهميت مي‌باشد كه در آن تمام اصول را رعايت كرده و تقريباً نزديك به نوحه‌هاي مشكين سروده است. به غير از مرحوم مبهوت مرحوم خاكي نيز به سبك زمينه نوحه سروده است و اشعاري نيز دارد. او هم مانند مرحوم مبهوت داراي كتاب و يا ديوان نيست. مرحوم خاكي حدوداً سي و پنج نوحه سروده كه حدود پانزده نوحه آن خيلي نزديك به سروده‌هاي مشكين است و بقيه نوحه‌ها اهميت چنداني ندارد.



مرحوم مفلوك نيز يكي از شاعراني است كه اشعار و نوحه‌هايي در اين سبك سروده است اما متأسفانه مانند شاعران قبلي سروده‌هايش را فقط مي‌توان در دفترچه‌هاي مداحان (دستك نوحه) كه به طور پراكنده در اختيار بعضي قرار دارد ملاحظه نمود و مجموعه‌اي منسجم از وي كه شامل كتاب و يا ديوان باشد وجود ندارد. مرحوم مفلوك حدود بيست اثر در قالب نوحه زمينه‌خواني و ابياتي در قالبهاي غزل، قصيده و چند تركيب‌بند سروده است.



در قالب نوحه‌هاي زمينه‌خواني آثار مرحوم مفلوك شباهت زيادي به سروده‌هاي مشكين دارد و والحق والانصاف نوحه‌هايي را كه سروده بسيار زيباست و تمام آنها در دستگاه سروده شده و هر نوحه در هر دستگاهي كه شروع مي‌شود در همان دستگاه هم به اتمام مي‌رسد.



مرحوم حاج احمد صالح هم كه متأسفانه چند سال پيش رحلت نمودند در اين سبك نوحه‌هايي سروده است. ايشان يكي از مداحان و سخنوران و شاعران بود كه از فن سخنوري مطلع و آشنا به علم موسيقي و يكي از سخنوران و مداحان با سابقه در سبك زمينه‌خواني بود. وي آثار ارزشمندي در قالب غزل، قصيده، مسمط، تركيب‌بند، ترجيع‌بند، رباعي و سخن در چندين جلد كتاب از خود به يادگار گذاشته است. كتابي با عنوان ران ملخ يكي از آثار وي مي‌باشد. يكي ديگر از اين شاعران كه در همين عصر اشعاري در قالب نوحه زمينه‌خواني سروده حاج ابراهيم ذوالفقاري متخلص به حجت مي‌باشد. حجت ساكن شهر ري است و از روي سبك بعضي از نوحه‌هاي مرحوم مشكين تعدادي نوحه در يك دستگاه سروده است. وي در ديگر قالبهاي شعر مانند غزل، قصيده، رباعي و مخمّس اشعاري سروده است.



سبك زمينه‌خواني داراي چند ويژ‌گي مي‌باشد و مهمترين آن اين است كه حتمآ مداح بايد بر دستگاههاي موسيقي و گوشه‌هاي آوازي مسلط باشد تا بتواند نوحه‌ها را در دستگاهي كه شاعر سروده به راحتي بخواند و مستمع از شنيدن آن احساس رضايت نمايد.



در گذشته اكثر مداحان اين سبك، هم از دانش آواز بهره‌مند بودند و هم از فن سخنوري مطلع و آگاه و به غير از اينكه نوحه‌هاي زمينه خواني را خيلي عالي مي‌خواندند در سردم‌خوانيها هم حرف براي گفتن داشتند و مستمعين از خواندن آنها لذت مي‌بردند.



يكي از اين مداحان و سخنوران كه در تهران جايگاه خاصي داشت مرحوم حاج رضا تابش اكبري معروف به رضا خوشنويس بود. مرحوم حاج رضا خوشنويس از سخنوران بسيار موفق و از سردم خوانان نامي و حرفه‌اي دوران گذشته است. او از جمله كساني بوده كه وقتي براي خواندن وارد محلي مي‌شده كه در آنجا سردم بسته شده است زنجير قروق را به احترامش باز مي‌كردند و بعد از آن وي را با احترام به بالاي مجلس كه همان سردم مي‌باشد مي‌بردند و در هنگام خواندن همزمان با دو طرف سردم كه هر طرف را دم مي‌ناميدند مشاعره مي‌نموده، يعني اينكه همزمان با دو سخنور در دودم سردم به مشاعره مي‌پرداخت و سخنوران در حضور وي احساس عجز مي‌نمودند. وي در مداحي زمينه‌خواني هم از اساتيد اين سبك به شمار مي‌آمد و آثاري در قالب نوحه و غزل و مخمّس از وي به جا مانده است. در شهر ري مرحوم دايي محمد قرباني معروف به دايي محمدآقا از مداحان مطرح اين سبك بود.



نوحه هلال ‌ابن نافع در دستگاه چهارگاه اثر مشكين بابا:



هلال از من چه مي‌پرسي

مرا اين سرزمين خوش وعده‌گاه است

من و اين نوجوانان را

هلال اين سرزمين خوش قتلگاه است

هلال اين سرزمين

(ريز)

بن سعد لعين / بندد آب فرات / يعني آب حيات

از ظلم و ستم / بر روي سكينه

(دم)

ما بيكسان را اي هلال اينجا وعده‌گاه است

سر دادگان را اي هلال اينجا قتلگاه است

(اوج)

هر كس كه با ما از ازل همعهد و پيمانست / آي همعهد و پيمانست

بايد در اينجا سر دهد اين كوي جانانست / آي اين كوي جانانست

(دم)

اين كرببلاست وادي بلاست

وادي بلاست اين كرببلاست

(اوج)

آي رهرو منزل عشقيم وز سر حد عدم

تا به اقليم وجود اين همه راه آمده‌ايم

(دم)

آي اين وعده‌گاه است اي هلال

آي اين قتلگاه است اي هلال

(فرود)

كارم چه در اين سرزمين افتاده مشكل / افتاده مشكل

(جواب سينه‌زن)

اي همرهان از ناقه‌ها گيريد و محمل / گيريد و محمل

اين است و دشت كربلا ما را چو منزل / ما را چو منزل

...

آي مشكين به قربان سرت

آي قربان زخم حنجرت



نوحه حضرت عباس(ع)، سبك: زمينه‌خواني، شاعر: مشكين، در دستگاه ماهور:



غلتيده به خوني اي مه تابان واي

برادر مه تابان واي

افتاده زهجرت به دلم نيران واي

برادر به دل نيران واي

يعني به حرم غلغله و افغان واي

برادر ببين افغان واي

از تشنگي آتش به دل طفلان واي

برادر دل طفلان واي

علمدار (جواب سينه‌زن) ابوالفضل

وفادار (جواب) ابوالفضل

سپهدار (جواب) ابوالفضل

زغم يار (جواب) ابوالفضل

(ريز)

رفتي و من ز جان و نااميدم (جواب) علمدار رشيدم

رفتي و من خيري ز تو نديدم (جواب) علمدار و رشيدم

(دم)

غمخوار من (جواب) تو بودي

صبر از دلم (جواب) ربودي

غم بر غمم (جواب) فزودي

رفتي و زدي نار الم بر دل واي / واي و واي ز بي برادري

در دل افتاده آذري

(فرود)

كز الم فراق تو (2) چهره ماه و مشتري (2) (جواب سينه‌زن)

اي فلك ستيزه‌گر (2) چند كني ستمگري

تيره مكن ز غم دگر (2) چهره ماه و مشتري

(اوج)

مي‌روي و مي‌كني خون به دل زارم

مي‌روي و مي‌كَني خيمه ز گلزارم

(ريز)

اي جوان، از غمت گريه بود كارم

از غم هجر تو به غل گرفتارم

(سنگين)

تا تو بي‌دست شدي من هم از غم

بر سر خويش زدم دست ماتم

قامت سرو من از اين الم خم

(فرود)

قطع ديدار مكن / با الم يار مكن / شاه انس و جان را (جواب سينه زن)

اي فلك خوار مكن دور از وطنان را

صيد كفار مكن عباس جوان را

بي ‌مدد كار مكن اين سينه زنان را

(سنگين)

تا بسته شد از روي چو ماهت نظر من نور بصر من

از قامت رعناي تو خم شد كمر من اي تاج سر من

رفتي و زدي نار الم بر جگر من اي نو ثمر من

(واگويه نوحه)

هر آن باغي كه چون من زد خزانش

نبيند خيري از باغ باغبانش

واي / الان انكسر ظهري و انقطع الرجايي

و قلّت حيلتي.

(دم)

شد اي شهريار مشكين (2) گريه كار مشكين

شد گريه كار مشكين (2) اي شهريار مشكين







داب عزاداري به سبك زمينه‌خواني

در مجالسي كه عزاداري به سبك زمينه‌خواني برگزار مي‌گردد ابتدا مياندار با ذكر چند صلوات مجلس را آماده مي‌نمايد و از اشعاري كه در قالب (دم) سروده شده است استفاده مي‌نمايد و مستمعين نيز وي را همراهي مي‌نمايند. و در بعضي از اوقات از اشعاري كه در قالب دم سروده شده و آن را به نام دمِ «زيرو بارو» مي‌نامند استفاده مي‌نمايد كه در اين موقع اولين بيت را «شاه فرد» گويند و در جواب هر بيتي كه مياندار مي‌خواند مستمعين آن را تكرار مي‌كنند. بعضي از اوقات چند مياندار در يك مجلس حضور دارند و مياندار اصلي وقتي از اشعاري كه در قالب دمِ زير و بارو استفاده مي‌كند در جواب يكي ديگر از مياندارها از شاه فرد حذر مي‌نمايد و در جواب از ابياتي ديگر استفاده نموده آن بيت را زودتر اعلام مي‌كند تا مستمعين بتوانند در جواب مياندار اصلي با وي همراه باشند و حال و هواي مجلس به گونه‌اي شگفت به مجالس سردم خواني نزديك مي‌شود.



نمونه‌اي از يكي از دمهايي كه به صورت زيروبارو سروده شده و در مجالس استفاده مي‌شود:

سر از بدنم تشنه جدا شد / چه به جا شد / به كجا شد / كربلا شد

از گردنم اين دين ادا شد / چه به جا شد / به كجا شد / كربلا شد

(دم)

مدهوش الستم / ز آن عهد كه بستم / عهدي نشكستم

يمني بين يمني بين

(جواب)

از بردن انگشتر و ببريدن انگشت نسبت به سلمان زمان اهرمني بين



و سپس به ترتيب كسوت مداحان از آنها براي خواندن در مجلس دعوت به عمل مي‌آيد و آخرين نفر كه عنوان پيشكسوت را در مداحان دارد به ختم مجلس مي‌پردازد و اين مداح با ذكر مصيبت و خواندن نوحه حضرت ابوالفضل (ع) و دعا مجلس را ختم مي‌نمايد. لازم به ذكر است كه در هنگام خواندن نوحه توسط مداحان هر مداحي كه نوبت به آن مي‌رسد از پيش واقعه استفاده مي‌نمايد و مثلا اگر مداح قبلي نوحه‌اي از حضرت رقيه (س) بخواند مداح بعدي پيش واقعه از حضرت رقيه(س) مي‌خواند و بعد مجلس خود را شروع مي‌نمايد.



و نكته بسيار مهم اينكه هرگاه مداحاني همراه مياندار از پاتوقي ديگر به مجلسي كه در آن زمينه‌خواني برپاست بيايند مهمان محسوب مي‌شوند و در هنگام خواندن ختم مجلس با مهمان مي‌باشد.





معرفي پاتوقهاي زمينه‌خواني

عزاداري به سبك زمينه‌خواني در تهران و شهر ري از قديم‌الايام رايج بوده است و اين سبك از اهميت خاصي برخوردار بوده و مستمعين زيادي از اين سبك استقبال نموده‌اند و هم‌اكنون نيز اين سبك در تهران و شهر ري طرفداران زيادي دارد.



در تهران در شبهاي چهارشنبه در مسجد حوض واقع در چهارراه سيروس مجلس زمينه‌خواني هر هفته برگزار مي‌گردد. مرحوم حاج قاسم رباني مياندار اول اين پاتوق بود و هم‌اكنون نيز آقاي امير عابد و حاج اكبر، ميانداران اين پاتوق مي‌باشند. يكي ديگر از پاتوقهاي تهران پاتوق مسجد جامع واقع در بازار تهران بعد از چهار سوق كوچك مسجد بازار بين‌الحرمين مي‌باشد. در اين پاتوق هر هفته شبهاي پنج‌شنبه مراسم عزاداري به سبك زمينه‌خواني برگزار مي‌گردد. مياندار اول اين پاتوق مرحوم مشهدي علي‌اكبر، يكي از نوابغ در كسوت ميانداران در زمينه‌خواني بوده است. مداحان و سخنوران بزرگي در گذشته در اين پاتوق براي حضرت اباعبدالله الحسين (ع) مديحه‌سرايي مي‌نمودند كه مشهورترين آنها مرحوم حاج آقا رضا خوشنويس و مرحوم حاج احمد صالح بودند. بعد از مرحوم مشهدي علي‌اكبر مرحوم حاج عباس نكويان و مرحوم حاج محمود زيبا از ميانداران اين پاتوق بودند.



در شهر ري پاتوق كوي معيني معروف به پاتوق مرحوم (اصغر بازارچه) يكي از پاتوقهاي قديمي شهر ري مي‌باشد. در اين پاتوق شبهاي دوشنبه هر هفته مراسم عزاداري به سبك زمينه‌خواني برگزار مي‌گردد. سابقه اين پاتوق بيش از پنجاه سال مي‌باشد. مياندار اول اين پاتوق مرحوم پدرم (حاج احمد عابدي) بود. هم‌اكنون مياندار اين پاتوق آقاي اكبر مديري است كه يكي از ميانداران با تجربه محسوب مي‌شود.



يكي ديگر از پاتوقهاي شهر ري پاتوق هاشم‌آباد مي‌باشد. در اين پاتوق شبهاي جمعه هر هفته مراسم زمينه‌خواني برقرار است. مياندار اول اين پاتوق مرحوم حسين مشهدي غلامعلي بود كه از نوابغ ميانداران محسوب مي‌گردد. بعد از فوت وي كسوت ميانداري به حاج محمود صفي واگذار شد و در كنار ايشان آقاي حاج حسين رفيعي (حسين استاد محمد) ديگر مياندار اين پاتوق مي‌باشد. پاتوق ديگر در شهرري پاتوق نفرآباد است. مياندار اول اين پاتوق مرحوم دايي محمد قرباني (دايي محمد آقا) بود كه وي از نوابغ در ميانداري و مداحي بود. يكي ديگر از ميانداران با تجربه در اين پاتوق آقاي مصطفي فلاح مي‌باشد. اين پاتوق هم مانند پاتوقهاي ديگر داراي سابقه‌اي طولاني است. و در شبهاي جمعه هر هفته مراسم برگزار مي‌گردد. پاتوق ديگري در شهر ري جديدآ تأسيس گرديده است و در شبهاي سه‌شنبه منزل آقاي اكبر مديري هر هفته مراسم عزاداري به سبك زمينه خواني برگزار مي‌گردد.



ميانداري و مياندارهاي زمينه‌خواني

ايجاد نظم و ترتيب در هر گردهمايي و همايشي از اهميت خاصي برخوردار است. به كسي كه اين نظم را در بين گروه يا جمع حاكم نمايد ناظم گويند. در هيئتهاي عزاداري عمومآ به جاي كلمه ناظم از لفظ مياندار استفاده مي‌شود و آنكه نظم را در مجلس يامحفلي كه در آن اقامه عزا شده بر عهده دارد مياندار نامند. شروع مجلس عزا بر عهده وي مي‌باشد و در هنگام سينه‌زني در وسط حلقه سينه‌زنان قرار مي‌گيرد و سينه‌زنان را با مداح، همنوا و همساز مي‌نمايد. اما در سبك زمينه‌خواني مياندار بايد به غير از موارد ذكر شده كه در سبكهاي ديگر عزاداري رايج مي‌باشد موارد ديگري را رعايت نمايد و به چند اصل مهم آگاهي داشته باشد. اول اينكه به علم موسيقي آشنا باشد زيرا تمام نوحه‌ها در دستگاههاي موسيقي سروده شده است و اگر مياندار به اين علم آگاه نباشد نمي‌تواند نوحه را ميانداري كند. دوم اينكه بايد محفوظات زيادي از شاعران را در خاطر داشته باشد تا بتواند در موقع لزوم و سؤال و جوابها در مقابل مداح جوابها را با اشعار بدهد.



نكته سوم اينكه بايد به فن سخنوري و سردم خواني آشنا باشد زيرا بيشتر نوحه‌ها داراي جواب مي‌باشد و مياندار بايد از نظر فن بيان و سخنوري بهره‌مند باشد تا بتواند مجلس گرداني نمايد و در بعضي از اوقات كه مداح از سبك خارج مي‌شود سبك صحيح را به مداح معرفي نمايد تا مجلس و محفل از رونق و گرمي خارج نشود.



و نكته آخر جسارت توأم با ادب از اصولي است كه يك مياندار بايد داشته باشد. ميانداراني كه در سبك زمينه‌خواني در تهران و شهر ري خوش درخشيدند و از نوابغ محسوب مي‌شوند :



در تهران مرحوم مشهدي علي‌اكبر يكي از چهره‌هاي نام آشنا در كسوت ميانداري در سبك زمينه‌خواني مي‌باشد. وي از همعصران مرحوم حاج رضا خوشنويس و مرحوم صالح بود و در تهران در كسوت مياندارِ زمينه‌خواني خوش درخشيد. مرحوم مشهدي علي‌اكبر داراي محفوظات فراواني از اشعار مرحوم مشكين و شاعران صاحب نام بود و به فن سخنوري آگاه. ديگر ويژگي وي اين بود كه جسارتي مثال‌زدني داشت و با علم موسيقي آشنايي داشت. وي ميانداري باتجربه بود و خوب مي‌دانست كه چگونه بايد مجلس را شروع نمايد و به اتمام برساند. از شاگردان وي در كسوت ميانداري مرحوم حاج عباس نكويان را مي‌توان نام برد.



يكي ديگر از ميانداران موفق تهران مرحوم حاج قاسم رباني بوده است. مرحوم رباني در كسوت ميانداري در ورزش باستاني از اساتيد اين ورزش پهلواني محسوب مي‌شود.



در شهر ري نيز در كسوت مياندارانِ زمينه‌خواني در دهه‌هاي گذشته مي‌توانيم نام مرحوم حاج حسين مشهدي غلامعلي و مرحوم دايي محمد قرباني را به عنوان نوابغِ اين كسوت معرفي نماييم.



اين دو استاد از بهترين و موفق‌ترين افرادي بودند كه در دهه‌هاي گذشته در كسوت مياندار در سبك زمينه‌خواني خوش درخشيدند. مهمترين عامل موفقيت اين اساتيد در اين سبك آشنايي آنها با علم موسيقي و فن سخنوري بود.



سردم‌خواني و سخنوري

در گذشته‌هاي دور در تهران و شهر ري و ديگر شهرها محافل و مجالس ادبي برپا مي‌شد كه شاعران در آن محافل و مجالس اشعاري را كه خود سروده بودند مي‌خواندند و با هم مشاعره مي‌نمودند. در تهران و شهر ري مكانهايي وجود داشت كه در آنجا سردم مي‌بستند. بيشتر از قهوه خانه‌هاي بزرگ براي بستن سردم استفاده مي‌كردند. نحوه بستن سردم در اين قهوه خانه‌ها به اين صورت بود كه از تمام صنفهاي موجود آن دوران استفاده مي‌شد.



براي بستن سردم نمونه محصولات توليدي مشاغل رايج آن دوران را در كنار هم قرار مي‌دادند و يك نفر به عنوان نماينده از طرف آن صنف در مقابل جايي كه به آن صنف تعلق داشت روي صندلي مي‌نشست و سخنور و يا شاعر بود. مثلا صنف كفاشها چند جفت كفش را در جايي كه متعلق به صنف كفاشها بود قرار مي‌دادند و يك نفر نماينده صنف كفاشها مي‌شد. به همين‌ترتيب تمام صنفهاي موجود آن دوران از قبيل بناها، آهنگرها، فرش‌فروشها، قصابها و غيره هر كدام نمونه‌اي از ابزار كار خود و يا اجناس خود را در كنار هم قرار مي‌دادند و يك نفر به عنوان نماينده از هر صنف در مقابل جايي كه به آن صنف مربوط مي‌شد روي صندلي مي‌نشست و نكته بسيار مهم اينكه شخصي كه به عنوان نماينده هر صنفي حاضر مي‌شد سخنور و يا شاعر بود تا بتواند با خواندن اشعار در قالب سخن سؤال و يا جواب پاسخ سخنوري را كه در مقابل آن صنف قرار مي‌گيرد را بدهد.



وقتي كه سردم به اين ترتيب بسته مي‌شد در ابتداي ورودي محل سردم، زنجيري را مي‌بستند كه به آن زنجير قرق مي‌گفتند. و در بالاترين محل نيز كه بالاي سردم مي‌نامند يكي از پيشكسوتان عرصه سخنوري مي‌نشست. و قسمتي از محل قهوه‌خانه را نيز براي مستمعين آماده مي‌كردند.



هنگام شروع مجلس سردم خواني سكوت محض در بين مستمعين حاكم مي‌شد و اين سكوت را فقط در مجالسي ديگر مثل نقّالي آن هم در شبهايي كه مربوط به سهراب‌كشي مي‌شد مشاهده مي‌كنيم.



بعد از آماده شدن سردم مجلس شروع مي‌شد. ابتدا سخنوري وارد مي‌شد. براي پيشكسوتان زنجير قرق را باز مي‌كردند و با احترام وارد سردم مي‌شد و در اولين منزل با نخستين نماينده يكي از صنفها شروع به مشاعره مي‌نمود و به همين ترتيب منزل به منزل جلو مي‌رفت تا به منزل هفتم برسد. مشاعره در قالب سؤال و جواب انجام مي‌شد.



دو طرف سردم را «دم» مي‌نامند و سخنوراني در گذشته بودند كه به جهت معلومات و تسلط فراوان، همزمان با دو طرف سردم يعني با دو سخنور مشاعره مي‌نمودند. مانند مرحوم حاج آقا رضا خوشنويس، مرحوم حاج احمد صالح، مرحوم مهدي بلبل تهراني، مرحوم محمد چهل تن و مرحوم شاه ضيائي خانلري و... .



در سردم‌خواني بعد از اينكه سخنور منزلها را طي مي‌نمود آن سخنوري كه در يكي از منزلها و يا در منزل آخري نمي‌توانست به سؤال طرح شده جوابي با همان وزن و رديف و قافيه بدهد آن را به جايگاهي كه قبلا آماده كرده بودند و حلقه‌دار مي‌ناميدند مي‌بردند و او را تا پاي طناب‌دار مي‌بردند و در اين زمان يكي از محاسن سفيدهاي مجلس و يا سخنوري پيشكسوت، با ذكر چند صلوات ضامن مي‌شد و مجلس تمام مي‌گرديد و در آخر مجلس ذكر مصيبتي از حضرت ابا عبدالله الحسين(ع) خوانده مي‌شد و دعا مي‌كردند و مجلس تمام مي‌شد. و شور و حالي ادبي و عرفاني در مجالس سردم‌خواني حاكم بود.



در سردم‌خواني مطالب عرفاني، اجتماعي، مذهبي و علمي در قالب سخن بين سخنوران رد و بدل مي‌شد و مستمعين نيز از اين مجالس نهايت بهره را مي‌بردند و هركس مي‌خواست در اين عرصه به عنوان سخنور حاضر شود مي‌بايست معلومات و محفوظات فراواني داشته باشد.



نمونه‌اي از سردم‌خواني

شاعر: مرحوم «مَحرَم»

سؤال :

به نام قادر بيچون خداي ليل و نهار قديم و قادر و قيوم قادر قهار

ز بعد حمد خدا نعت خواجه دو سرا شفيع روز جزا يعني احمد مختار

به جان احمد مختار تا دم آخر مراست ورد زبان نام حيدر کرار

اگر تو مرد رهي با منت سر دعويست سؤال چند مرا هست مي‌کنم اظهار

اگر جواب بگويي سخنورت دانم وگر جواب نگويي به غير کن اقرار

به من بگو که آدم چه روز گشت پديد دگر بگو که حوّا چه روز گشت پديد

دگر بگو که ابليس را عناصر چيست؟ کجا سرشت گل او خداي ليل و نهار

کدام چهار کس‌اند آب و نان نمي‌خواهند که عقد بست به حوّا و آدم اول بار

کجاست منزل ابليس اي نکو کردار نمي‌خورند و ننوشند تا به روزشمار

بيافريد خداوند روز اول بار کدام کشت به من قاتلش کنون بسپار

بگو کدام درخت است آنکه در دنيا بگو که کشت در اول که بود خوني او



در آخر قصيده شاعر در سؤال خود مي‌آورد كه :

سؤال کردم و اکنون جواب مي‌خواهم جواب بر سخن من نما و کن اقرار

اگر جواب بدادي سخنورت دانم وگرنه اول سردم ببندمت به نوار

مقام اهل سخن بس رفيع مي‌باشد به غير اهل سخن را برند بر لب دار



هنگامي كه سخنور سؤال خود را خواند مي‌بايست سخنوري كه در مقابل جايگاه يكي از صنوف ايستاده با همين رديف و قافيه جواب بدهد.



جواب سؤال مطرح شده :

سناي حمد کريمي که او برد ستار ز بعد حمد خدا نعت احمد مختار

به مدح حيدر صفدر زبان گشايم من که تا شوم به دو کون از حيات برخوردار

سؤال کردي و اکنون جواب خود بشنو اگر تو مرد رهي گوش هوش با من دار

بدانکه خلقت آدم شدست در مسجد ميان مکه طائف گزيده جبّار

ز پهلوي چپ آدم به استخوان حوا بيافريد خداوند عالم و قهار

نگاه بست به لفظ خود آدم حوا را به گوش هوش تو، اين نکته را نگه ميدار

کجاست منزل شيطان به منزل انسان که فتنه مي‌کند آن زشت خوي بدکردار

دو مرده‌اي که حلال است ماهي و ملخ است که مي‌خوري و حلالش نموده است ستار

همان درخت که حق آفريد خرما بود به هم رسيده ازو اين تمامي اشجار



به همين ترتيب تمام سؤالها جواب داده مي‌شود و در پايان قصيده سخنور در جواب سؤال مي‌گويد:

جواب گفت تمام سؤال تو مَحرَم به لطف شاه ولايت حيدر كرار



اشعار فراواني در قالب سخن در وزنهاي مختلف مانند مخمّس، قصيده، مسمّط، مسدّس و غيره سروده شده است كه در سردم‌خواني استفاده مي‌شد.



نكته بسيار مهم اينكه در هر وزن و رديفي كه سؤال مطرح مي‌شود مي‌‌بايست در همان وزن و رديف نيز به سؤالها جواب داده شود.
پاسخ
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان