21-12-2014، 11:29
ر طي سالهايي كه اسدالله علم تصدي وزارت دربار را به عهده داشت، گروهها، جناحها، و شخصيتهاي مذهبي و غيرمذهبي مخالف رژيم سخت در حال بالندگي بودند.
رژيم در طي اين سالها (1350ـ1354/1971ـ1975م) هنوز اطلاع دقيقي از ميزان قدرت نيروهاي مخالف نداشت. اسدالله علم نيز هشدارهايي را كه سازمانهاي جاسوسي و نمايندگان كشورهاي خارجي در ايران از فعاليت نيروهاي مذهبي به او ميدادند چندان جدّي تلقي نميكرد، زيرا به اعتقاد او پس از حوادث 15 خرداد 1342 نيروهاي مذهبي و در رأس آن، روحانيت به اين زودي نميتوانست تجديد سازمان كرده و براي او و رژيم پهلوي دردسر ايجاد كند. به ويژه اين كه او در اين زمان رژيم پهلوي را در اوج قدرت ميديد، بنابراين باور نميكرد كه نيروهاي مذهبي و روحانيون بتوانند براي رژيم خطري ايجاد كنند.
اوج بيخبري علم از روند رو به رشد مخالفتهاي روحانيون و علماي ديني را از نوشتههاي خود علم ميتوان دريافت كرد:
[rtl]سفير آمريكا از طرز فكر روحانيون اظهار نگراني ميكرد. به او گفتم جاي نگراني نيست. زمان آنها بسر آمده و از نظر شاه ديگر هيچگونه قدرتي ندارند. و سپس برايش تعريف كردم كه چگونه در دوران نخستوزيري خودم آنها را سركوب كرديم ]اشاره به واقعه 15 خرداد[ و چنان سرشان را به سنگ زديم كه ديگر هرگز امكان ابراز قدرت نخواهند يافت.[sup]1[/sup][/rtl]
[rtl] [/rtl]
از نيروهاي غيرمذهبي مخالف رژيم ميتوان از حزب توده نام برد. اين حزب از مدتها قبل محبوبيت خود را در ميان عامه از دست داده بود و خود رژيم نيز به دليل ويژگي و موقعيت خاص اين حزب در سركوب كردن عناصر آن مشكل چنداني احساس نميكرد. با اين همه اعضاي فعال اين حزب به فعاليتهاي حزبي خود كماكان ادامه ميدادند. در درون حزب توده انشعاباتي بروز كرده بود. از جمله گروههايي كه در اعتراض به واپسماندگي حزب توده، اعتراض كرده و از آن منشعب شدند، گروه موسوم به نيروي سوم بود. در رأس اين گروه خليل ملكي قرار داشت.
اسدالله علم، در مورد ملاقاتش با خليل ملكي براي شاه مينويسد:
[rtl]عنايات اعليحضرت شاهنشاه آريامهر را به آقاي خليل ملكي ابلاغ كردم. سپاسگذار مراحم شاهانه گرديد. با سازمان امور اداري در تماس هستم كه هر چه زودتر مسئله بازنشستگي ايشان را حل نمايد. در ملاقاتي كه با آقاي خليل ملكي داشتم ايشان اظهار ميداشتند من هميشه به وطنم و شاهنشاه آريامهر وفادار بوده و هستم و ميل دارم منشأ خدمتي باشم. خدمتي كه از من ساخته است اينست كه اولاً Constitution] اساسنامه[ كشور اتحاد جماهير شوروي و روابط سياسي اين كشور را با كشورهاي اروپاي شرقي به طريق عيني تجزيه و تحليل نمايم و بدينترتيب راهنمايي براي ديپلماتهاي ايراني كه به كشورهاي سوسياليستي ميروند فراهم كنم و علاوه بر اين كه حقيقت سوسياليسم را براي جوانان بيان نموده و مخصوصاً ثابت كنم سوسياليسم مستقل و بدون تأثير و نفوذ كشور اتحاد جماهير شوروي يا چين امكانپذير است. چنانچه انجام اين خدمت مورد تصويب ذات اقدس شهرياري باشد آقاي خليل ملكي استدعا دارد كه به مقامات تحقيقاتي دانشگاه توصيه شود تا وسايل لازم از اسناد و مدارک را براي تهيه اين دو اثر تحقيقي در دسترس ايشان بگذارند.[sup]2 [/sup][/rtl]
[rtl] [/rtl]
چنانكه از متن نامه علم به شاه آشكار ميشود، در واقع نميتوان عملكرد شخص خليل ملكي را وابستگي به رژيم پهلوي ارزيابي كرد؛ اما لحن گفتار نشان ميدهد كه وي تا حدودي در مقابل رژيم كوتاه آمده و موضعي تقريباً انفعالي اتخاذ كرده بود. هر چند ممكن است گزارش فوق كه در واقع تفسير و برداشت علم از ملاقاتش با شخص خليل ملكي است، جهت خوشايند شاه به نوعي تعديل شده باشد.
هرچند در اين گزارش قيد نشده است كه تقاضاي ملاقات از طرف علم بوده و يا شخص خليل ملكي. مضافاً اين كه از جمله خصايص علم دعوت از چهرههاي برجسته فرهنگي، سياسي و ... جهت مذاكره و تلاش جهت كنار آمدن با آنان بود.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
[rtl]1. اسدالله علم. گفت و گوهاي من با شاه. ج 1 ص 399 .
2. مؤسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران، سند 16ـ327ـ794ـ ع.
[/rtl]
2. مؤسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران، سند 16ـ327ـ794ـ ع.
[/rtl]