18-12-2014، 17:25
آيتالله شيخ حسين لنکراني در سال 1268ش در يکي از محلههاي قديمي شهر تهران (سنگلج) و در يک خانواده روحاني پا به عرصه وجود گذاشت. پدرش آيتالله حاج شيخ علي لنکراني از عالمان و مجتهدان طراز اول تهران به شمار ميآمد. پدربزرگ و جد بزرگ وي نيز از مجتهدان سرشناس زمان خود بودند. خاندان لنکراني نسل در نسل حدود چهارصد سال رهبري ديني، مذهبي و سياسي مردم را بر عهده داشتند. شيخ حسين دوران کودکي را در چنين خاندان علمي، معنوي و جهادي پشت سر گذاشت. وي خواندن و نوشتن و بخشي از مقدمات علوم اسلامي را نزد پدر و بخشي ديگر را در محضر استادان حوزه علميه تهران فراگرفت. سپس به نجف اشرف هجرت کرد. در نجف تحصيلات خود را تا رسيدن به اجتهاد ادامه داد. وي علاوه بر علوم حوزه در ساير علوم نيز اطلاعات لازم و کافي داشت و با زبانهاي انگليسي، روس و عربي نيز آشنا بود.
شيخ پس از بازگشت به وطن به ترويج فرهنگ اهل بيت و نشر تفکر جهاد و مبارزه بر ضد استبداد داخلي و استعمار خارجي پرداخت. در اعتراض به قرارداد خفتبار 1919 شيخ حسين به عنوان يک روحاني جوان (بيست ساله) و مبارز در برابر اين خيانت تاريخي ايستاد. ايشان در رديف شخصيتهايي بود که در برابر جمهوريخواهي دروغين رضاخان ايستاد و براي افشاي ماهيت آن اقدام به انتشار اعلاميهاي کرد. لنکراني از اعضاي فعال جمعيتي بود که به خاطر حمايت از انقلاب عراق و آزادي حرمين شريفين و بينالنهرين از دست بيگانگان تشکيل شد.
در سال 1303 در جهت انجام وظيفه تاريخي و ديني خود اقدام به راه اندازي روزنامهاي تحت عنواناتحاد اسلام کرد و در پي فعاليتهاي ضد استعماري و انقلابي از سوي رضاخان چندين بار تبعيد شد.
لنکراني در انتخابات دوره چهاردهم از حوزه انتخابيه اردبيل به مجلس راه يافت. وي در غالب اقدامات از جمله لغو امتياز مالي ـ اقتصادي دکتر ميلسپو مستشار آمريکايي و رئيس کل دارايي وقت، رد پيشنهاد کميسيون سه جانبه روس ـ انگليس ـ آمريکا (کميسيون قيمومت)، مخالفت ناموفق با تصويب طرح تعويق انتخابات دوره پانزدهم تا تخليه ايران از قشون خارجي، ارائه و طرح و برنامه دقيق جهت پايان يافتن غائله آذربايجان شرکت داشت.
شيخ با علما و شخصيتهاي مبارزي چون آيتالله کاشاني و نواب صفوي ارتباط داشت و تلاشهاي ضد استعماري و ضد استبدادي آنها را تاييد ميکرد. آشنايي وي با امام نيز از سالهاي 1323 آغاز شد و با اينکه از نظر سني دوازده سال از امام بزرگتر بود و چندين سال سابقه مبارزاتي داشت ولي به شدت تحت تأثير شخصيت علمي، اخلاقي و انقلابي امام بود. حضرت امام نيز به وي به ديد احترام مينگريست و از افکار و انديشههاي سياسي او بهره ميگرفت. [sup]1[/sup]
اسفند 1341 طرح آمريکايي «انقلاب سفيد» شاه با مخالفت سرسختانه علما و آزاديخواهان و به تبع آنها مردم روبهرو شد و توالي آن به تشديد مبارزه قهرآميز مردم تحت رهبري امام و مراجع تقليد با اساس رژيم انجاميد. لنکراني نيز منتظر فرصت بود تا گامي قاطع در جهت اصلاح اوضاع برداشته شود به همين خاطر همه توانش را در انتقال تجربيات مبارزات 50 ساله خويش به امام و حمايت جدي از وي به کار بست. لنکراني نزديک به يک هفته پيش از 15 خرداد با امام در قم ديدار داشت و راجع به ضرورت و کيفيت مبارزه با رژيم تبادل نظر کرد. خانه وي نيز در تهران محل رفت و آمد مبارزان و مرکز پخش اخبار و دستورهاي مربوط به نهضت بود. شب 15 خرداد، لنکراني تصوير امام را در تيراژي بسيار وسيع در تهران چاپ کرد و روز بعد در ميان تظاهرکنندگان که از ميدان شاه (قيام فعلي) به سمت دانشگاه ميرفتند پخش نمود. پيرو اين اقدامات در 20 خرداد 42 توسط فرمانداري نظامي دستگير و روانه زندان شد و اواخر تير همان سال آزاد گرديد. [sup]2[/sup]
گفته ميشود که نعمتالله نصيري (رئيس شهرباني کل کشور در جريانات 15 خرداد) در آن حادثه به شاه گفته بود. «بر ما مسلم است که بلواي تهران، عمدتاً زير سر آيتالله لنکراني است، اما وي با تردستي و زرنگي هيچ مدرکي از خود به جاي نگذاشته است»!
پس از تصويب کاپيتولاسيون در مجلس به شهادت ناظران عيني و پيش از ايراد نطق کوبنده امام بر ضد لايحه مذکور و وکلاي مجلس فرمايشي، متن مذاکرات مجلس از ناحيه لنکراني تهيه و جهت اطلاع کامل و دقيق امام و برخي ديگر از مراجع، به قم فرستاده شده بود و اين اولين و آخرين اخبار سياسي مهم ارسالي از سوي ايشان به قم و ديگر بلاد نبود. [sup]3[/sup]
پس از تبعيد امام به ترکيه لنکراني ضمن ادامه ارتباط با ايشان، با رجال نهضت نظير آيتالله سعيدي و ربانيشيرازي جلسات مستمر گذاشته به بحث و مذاکره پيرامون مسائل جاري کشور ميپرداخت و در همين راستا، عناصر حوزه و دانشگاه و بازار را به مبارزه دلگرم و اميدوار ميساخت و به جهت ادامه ستيز با رژيم ستمشاهي تحريک ميکرد. [sup]4[/sup]
پس از پيروزي انقلاب اسلامي شيخ حسين به رغم کهولت سن و ضعف مفرط مزاج و گرفتاري به انواع و اقسام بيماريهاي مزمن از تأييد مقام رهبري و تعقيب اساس نظام و قانون اساسي جمهوري اسلامي باز نايستاد واز هيچگونه کمک فکري دريغ نداشت و نظرات سياسي ـ نظامي ايشان بهطور مستقيم و غيرمستقيم گاه حتي در شوراي عالي دفاع مطرح و مورد بررسي قرار ميگرفت. [sup]5[/sup]
سرانجام آيتالله شيخ حسين لنکراني پس از حدود يک قرن زندگي پربار و مبارزه بيامان با استعمار خارجي و استبداد داخلي در 18 خرداد 1368 دعوت حق را لبيک گفت و در جوار حرم حضرت عبدالعظيم به خاک سپرده شد. [sup]6[/sup]
_____________________________
1. گلشن ابرار، ج 6، قم: نشر معروف، 1385، ص259-270 .
2. علي ابوالحسني (منذر)، روابط و مناسبات آيتالله حاج شيخ حسين لنکراني و امام خميني 1324-1368، قسمت اول، تاريخ معاصر ايران، س6، ش21و22 (بهار و تابستان 1381)، ص 95و 98 .
3. نگاهي بر زندگاني بزرگمرد دين و سياست: آيتالله حاج شيخ حسين لنکراني، [بيجا: بينا، 1370؟]، ص 28 و 29 .
4. علي ابوالحسني (منذر)، قسمت دوم، تاريخ معاصر ايران، س 6، ش 23 (پاييز 1381)، ص 14 .
5. نگاهي بر زندگاني... ، ص 30و31 .
6. گلشن ابرار، ص 277.