30-10-2014، 19:41
نخستین نشانهٔ هلیم در ۱۸ اوت سال ۱۸۶۸ به صورت یک میلهٔ زرد رنگ در طول موج ۵۸۷٫۴۹ نانومتر در طیف سنجی فامسپهر خورشید دیده شد. این خط زرد رنگ را ستاره شناس فرانسوی ژول ژانسن در هنگام یک خورشیدگرفتگی کامل در گونتور هند شناسایی کرد. نخست گمان برده شد که شاید این خط زرد، سدیم است. در ۲۰ اکتبر همان سال، ستاره شناس انگلیسی، نورمن لاکیر یک خط زرد رنگ در طیف سنجی نور خورشید پیدا کرد و چون این خط نزدیک به خطهای شناخته شدهٔ D۱ و D۲ سدیم بود، آن را D۳ خطهای فرانهوفر نامید.[۵] او حدس زد که این خط باید توسط یک عنصر درون خورشید که در زمین ناشناختهاست، پدید آمده باشد. لاکیر و شیمیدان انگلیسی ادوارد فرانکلند واژهٔ یونانی ἥλιος (هلیوس) به معنی «خورشید» را برای این عنصر برگزیدند
در ۱۸۸۲، فیزیکدان ایتالیایی، لوئیجی پالمیری، هنگامی که خطهای طیفی D۳ گدازههای آتشفشان وزوو را پردازش میکرد توانست برای نخستین بار هلیم را در زمین شناسایی کند.[۹]
در ۲۶ مارس ۱۸۹۵ شیمیدان اسکاتلندی ویلیام رمزی توانست، هلیم کانی کلویت را با کمک اسیدهای معدنی، به دام اندازد. کلویت آمیختهای از اورانیت و دست کم ۱۰٪ عنصرهای خاکی کمیاب است. رمزی در جستجوی آرگون بود اما پس از جداسازی نیتروژن و اکسیژن از گاز آزاد شده با کمک اسید سولفوریک، در طیف سنجی خود به یک خط زرد روشن رسید که با خط D۳ دیده شده در طیف سنجی خورشید هماهنگ بود.[۵][۱۰][۱۱][۱۲] این نمونهها از سوی لاکیر و فیزیکدان بریتانیایی، ویلیام کروکز به عنوان هلیم شناسایی شد. در همان سال به صورت مستقل، دو شیمیدان با نامهای پر تئودر کلیو و نیلز آبراهام لانگلت، در اوپسالای سوئد توانستند هلیم کلویت را به دام اندازند. آنها به اندازهٔ کافی این گاز را جمع آوری کردند که بشود وزن اتمی آن را دقیق بدست آورد.[۴][۱۳][۱۴] دانشمند آمریکایی زمینشیمی، ویلیام فرانسیس هیلبرند پیش از دست آورد رمزی، هنگام طیف سنجی نمونه کانیهای اورانیت دریافته بود که خطهای طیفی غیرمعمولی در نتیجههایش پیدا میشود. اما هیلبرند گمان کرد که این خطهای طیفی مربوط به نیتروژن است. نامهٔ تبریک او به رمزی چیزی نزدیک به یک کشف علمی در نظر گرفته میشود.[۱۵]
در سال ۱۹۰۷ ارنست رادرفورد و توماس رویدز نشان دادند که ذرههای آلفا همان هستهٔ هلیم اند. آنها برای این کار، اجازه دادند تا ذرهها در دیوار شیشهای نازک یک لولهٔ تهی نفوذ کند. سپس لوله را تخلیه کردند تا گاز تازهٔ جمع شده در آن را طیف سنجی کنند. در سال ۱۹۰۸ یک فیزیکدان هلندی به نام هایک کامرلینگ اونس توانست دمای هلیم را به زیر یک کلوین برساند و آن را مایع کند.[۱۶] او در ادامه تلاش کرد تا دمای هلیم را پایین تر آورد و آن را جامد کند اما کامیاب نشد. دلیل ناکامی او این بود که هلیم دارای نقطهٔ سهگانه نیست یعنی دارای دمایی نیست که در آن حالتهای جامد، مایع و گازی در تعادل باشند. پس از چند سال، در ۱۹۲۶ ویلم هندریک کییزم که دانشجوی اونس بود توانست 1 cm۳ هلیم را با افزودن فشار، جامد کند.[۱۷]
در ۱۹۳۸، فیزیکدان روس، پیوتر کاپیتسا دریافت که در دمای نزدیک به صفر مطلق، هلیم-۴ تقریباً هیچ گرانروی ندارد، امروزه به این پدیده ابرروانروی می گوییم.[۱۸] این پدیده با چگالش بوز-اینشتین مرتبط است. در ۱۹۷۲ همین پدیده در هلیم-۳ هم دیده شد، اما این بار در دمایی بسیار نزدیک تر به صفر مطلق. دانشمندان آمریکایی داگلاس دین اشرفت، دیوید موریس لی و رابرت کلمن ریچاردسون کسانی بودند که به ابرروانروی در هلیم-۳ پی بردند. گمان آن میرود که این پدیده در هلیم-۳ به جفت فرمیونها در ساخت بوزون، در برابر جفتهای کوپر الکترونها که پدیدآورندهٔ ابررسانایی است، ارتباط داشته باشد
در ۱۸۸۲، فیزیکدان ایتالیایی، لوئیجی پالمیری، هنگامی که خطهای طیفی D۳ گدازههای آتشفشان وزوو را پردازش میکرد توانست برای نخستین بار هلیم را در زمین شناسایی کند.[۹]
در ۲۶ مارس ۱۸۹۵ شیمیدان اسکاتلندی ویلیام رمزی توانست، هلیم کانی کلویت را با کمک اسیدهای معدنی، به دام اندازد. کلویت آمیختهای از اورانیت و دست کم ۱۰٪ عنصرهای خاکی کمیاب است. رمزی در جستجوی آرگون بود اما پس از جداسازی نیتروژن و اکسیژن از گاز آزاد شده با کمک اسید سولفوریک، در طیف سنجی خود به یک خط زرد روشن رسید که با خط D۳ دیده شده در طیف سنجی خورشید هماهنگ بود.[۵][۱۰][۱۱][۱۲] این نمونهها از سوی لاکیر و فیزیکدان بریتانیایی، ویلیام کروکز به عنوان هلیم شناسایی شد. در همان سال به صورت مستقل، دو شیمیدان با نامهای پر تئودر کلیو و نیلز آبراهام لانگلت، در اوپسالای سوئد توانستند هلیم کلویت را به دام اندازند. آنها به اندازهٔ کافی این گاز را جمع آوری کردند که بشود وزن اتمی آن را دقیق بدست آورد.[۴][۱۳][۱۴] دانشمند آمریکایی زمینشیمی، ویلیام فرانسیس هیلبرند پیش از دست آورد رمزی، هنگام طیف سنجی نمونه کانیهای اورانیت دریافته بود که خطهای طیفی غیرمعمولی در نتیجههایش پیدا میشود. اما هیلبرند گمان کرد که این خطهای طیفی مربوط به نیتروژن است. نامهٔ تبریک او به رمزی چیزی نزدیک به یک کشف علمی در نظر گرفته میشود.[۱۵]
در سال ۱۹۰۷ ارنست رادرفورد و توماس رویدز نشان دادند که ذرههای آلفا همان هستهٔ هلیم اند. آنها برای این کار، اجازه دادند تا ذرهها در دیوار شیشهای نازک یک لولهٔ تهی نفوذ کند. سپس لوله را تخلیه کردند تا گاز تازهٔ جمع شده در آن را طیف سنجی کنند. در سال ۱۹۰۸ یک فیزیکدان هلندی به نام هایک کامرلینگ اونس توانست دمای هلیم را به زیر یک کلوین برساند و آن را مایع کند.[۱۶] او در ادامه تلاش کرد تا دمای هلیم را پایین تر آورد و آن را جامد کند اما کامیاب نشد. دلیل ناکامی او این بود که هلیم دارای نقطهٔ سهگانه نیست یعنی دارای دمایی نیست که در آن حالتهای جامد، مایع و گازی در تعادل باشند. پس از چند سال، در ۱۹۲۶ ویلم هندریک کییزم که دانشجوی اونس بود توانست 1 cm۳ هلیم را با افزودن فشار، جامد کند.[۱۷]
در ۱۹۳۸، فیزیکدان روس، پیوتر کاپیتسا دریافت که در دمای نزدیک به صفر مطلق، هلیم-۴ تقریباً هیچ گرانروی ندارد، امروزه به این پدیده ابرروانروی می گوییم.[۱۸] این پدیده با چگالش بوز-اینشتین مرتبط است. در ۱۹۷۲ همین پدیده در هلیم-۳ هم دیده شد، اما این بار در دمایی بسیار نزدیک تر به صفر مطلق. دانشمندان آمریکایی داگلاس دین اشرفت، دیوید موریس لی و رابرت کلمن ریچاردسون کسانی بودند که به ابرروانروی در هلیم-۳ پی بردند. گمان آن میرود که این پدیده در هلیم-۳ به جفت فرمیونها در ساخت بوزون، در برابر جفتهای کوپر الکترونها که پدیدآورندهٔ ابررسانایی است، ارتباط داشته باشد