03-08-2014، 13:31
[rtl]فن خلاصهنویسی شنیدهها و
خواندهها[/rtl]
[rtl]«خلاصهنویسی»(چکیدهنویسی) در فن نگارش به معنای نوشتن متن یک کتاب یا سخنرانی در اندازهای کوتاهتر است، بیآنکه به مضمون اصلی متن خللی وارد شود. خلاصهنویسی نوعی ایجاز است؛ یعنی بیان مقصود در کمترین اندازه. [/rtl]خواندهها[/rtl]
[rtl]هدف از خلاصهنویسی آن است که خواننده، بدونصرف وقت بر روی جزییات و نکات کماهمیت، به منظور اصلی یک نویسنده یا سحنران پی ببرد.[/rtl]
[rtl]گاهی نیاز میشود که از یک سخنرانی یا کتابو مقاله، خلاصهای تهیه شود، یا گزارشی فشرده از یک حادثه، یا صورتجلسهای خلاصه از یک جلسه، سمینار، برنامه و ... تهیه گردد. گاهی در نقد یک اثر ادبی یا محتوای یک کتاب و مقاله و فیلم، نیاز است که فشردهای از آن بیان شود. در معرفیهای اجمالی از یک کتاب نیز خلاصهنویسی جایگاه خود را دارد. گاهی نیز در دورههای آموزشی و در کلاسها، لازم است از مطالب خلاصهبرداری شود، یا در متون آموزشی، خلاصهای از هر بخش یا بحث در پایان آورده شود. گاهی هم برای شرکت در یک مسابقه، لازم میشود کتاب یا مقاله یا داستانی خلاصه شود. برای تهیهی جزواتی فشرده و کمحجم برای امتحان از برخی دروس و متون هم، نیازمند به چکیدهنویسی هستیم. گاهی هم به صورت شفاهی، لازم است گزارشی کوتاه و توضیحی خلاصه دربارهی موضوعی داشته باشیم. مجموع این گونه نیازها، ایجاب میکند که با «روش خلاصهنویسی» آشنا شویم.[/rtl]
[rtl]متخصصان امر یادگیری، عقیده دارند که تنها بخشکوچکی از هر کتاب، (حدود ١٠%) مطالب مفید و اصلی را برای یادگیری در خود دارد و بقیهی کتاب، توضیحاتی اضافی برای یادگیری بهتر آن مطالب اصلی است. [/rtl]
[rtl]آنچه که ما با عنوان کلی خلاصهنویسی از آن یادمیکنیم، شامل فنون مختلف زیر میشود:[/rtl]
[rtl]یادداشتبرداری،[/rtl]
[rtl]حاشیهنویسی،[/rtl]
[rtl]خطکشی زیر جملات،[/rtl]
[rtl]برجسته سازی[/rtl]
[rtl]علامتگذاری [/rtl]
[rtl]یادداشتبرداری ازمطالب اصلی، به یادگیری این مطالب بهتر کمک میکند. فراگیری تکنیکهای مختلف یادداشتبرداری خود یک هنر است. چنانچه نظام منظمی از یادداشتبرداری را متناسب با نوع مطالعهی خود پیدا کنیم و در موقعیتهای مختلف، یادداشتبرداری نماییم، به طوری که صحیح و قابلدرک باشند، گام بزرگی در موفقیت و پیشرفت خود برداشتهایم. [/rtl]
[rtl]ما هنگام مطالعه، اطلاعات زیادی به دست میآوریم،ولی بهیادسپردن تمامی آنها غیرممکن است. بنابراین مهارت در یادداشتبرداری به سود ما خواهد بود. البته یادداشتبرداری به این معنا نیست که تمام کلماتی را که از کسی میشنویم و یا تمام مطلب طولانی یک قسمت از کتاب یا مجله را بازنویسی کنیم، بلکه باید بیاموزیم که چهگونه و با چه طول و تفضیلی یادداشت خود را برداریم. برای یک یادداشتبرداری خوب به تمرین زیادی نیاز است.[/rtl]
[rtl]هدف از یادداشتبرداری این است که هنگام یادگیریبتوانیم از آن استفاده کنیم. ما به هنگام مطالعه برای تهیهی یک مقاله یا گزارش، امتحان و ... در مییابیم که نیازمند استفادهی مجدد از مطالبی هستیم که در کلاس درس یا همایش شنیدهایم. بنابراین لازم است برخی از یادداشتها را به عنوان ”ثبت دایم“ برای خود داشته باشیم تا به جای مراجعه به متن اصلی یا بهخاطرآوردن همهی آنچه که شنیدهایم یا خواندهایم، بتوانیم به آنها رجوع کنیم. [/rtl]
[rtl]یادداشتبرداری میتواند به درک و یادگیریمطالب کمک کند. زیرا ما مقدار زیادی از آنچه را که خواندهایم نمیتوانیم به یاد آوریم مگر آنکه آنها را بهطورمرتب یادآوری و مرور کنیم. این یادآوری برای حافظهی دراز مدت لازم است. اگر یادداشتبرداری با کلمات ساده (و به زبان خودمان) باشد . به ضبط و نگهداری مطالب در حافظه کمک میکند و ما با خلاصهکردن نظریهها، استدلالها و مفاهیم به شکل یادداشت، درک بهتری از مطالب به دست میآوریم و هدف خود رانیز بیشتربر درک مطالب قرار میدهیم، نه نوشتن کلمهبهکلمهی آنچه که شتیده یا خواندهایم.[/rtl]
[rtl]ما مطالب را گاهی برای خودمان خلاصهبرداری میکنیم،گاهی برای دیگران. این کار در صورت اول، برای بهرهبرداری خودمان است و در صورت دوم برای فایدهرسانی به دیگران. در تاریخ تألیف و نگارش نیز، بخش بزرگ کتابها،خلاصهشدهی کتابهای دیگری است که در زمینهی تاریخ، ادبیات و علوم گوناگون نگاشته شدهاند. این گونه کتب، با عنوانهاییهمچون: خلاصه، وجیزه، منتخب، گلچین، گزیده، مختار، مهذّب، چکیده، تلخیص و ... نگاشته شدهاند که توسط خود مؤلف یا دیگری صورت گرفته است. خلاصهکردن متون مفصل و کتابهای عظیم و ارزشمند، یکی از گامهای مثبتی است که میتواند هم افراد کمحوصله را با فرهنگ و ادب گذشته مرتبط سازد، و هم بهرهی کتابهای خوب ولی مفصل را که در دسترس امروزیان نیست، به خوانندگان برساند. ما همیشه نمیتوانیم همهی کتابها را همراه داشته باشیم و همیشه هم مجال شرح و بسط مطالب برای دیگران وجود ندارد. پس باید به هنر «خلاصهنویسی» مجهز بود تا از زمان و از امکانات چاپ و تکثیر و یادداشت، بیشترین استفاده را کرد. [/rtl]
[rtl]تفاوت خلاصهنویسی با بازنویسی وبازآفرینی[/rtl]
[rtl]بازنویسی، برگردان متون کهن (شعر یا نثر) بهنثر و عبارت است بی آنکه مفهوم و محتوای آنها دگرگون شود. در بازآفرینی، محتوا و سوژهی کهن، تبدیل به اثر جدیدی میشود که با اصل آن متفاوت است. بازنویسی مانند تعمیرات اساسی یک خانه است، اما باز آفرینی، کوبیدن بنا و از نو ساختن آن است که چهبسا نقشهی ساختمان و کیفیت چهارچوب اولیهی آن هم به هم میخورد. در بازنویسی، مضمون متن قدیم حفظ میشود و تغییرات در جابهجایی حوادث و الفاظ و ترکیبها انجام میگیرد. اصول زبان فارسی حفظ میگردد و از شکستهنویسی پرهیز میشود. توجه به سن و سطح فکر مخاطب، برای درک مطلب و لذتبردن از آن ضروری است. باید چیزی را بازنویسی کرد که از نظر پیام و محتوا ارزش داشته باشد. بازنویسی گاهی از نثر به نثر است. گاهی از شعر به شعر، از نظم به نثر و از نثر به نظم.[/rtl]
[rtl]در خلاصهنویسی، نه پیام عوض میشود، نه قالبو محتوا و نه برای بهترساختن سبک نگارش است؛ بر خلاف بازنویسی که اغلب یا به خاطر ضعف قلمی اثر نخستین است یا نامناسببودن آن با شیوهی امروزی. خلاصهنویسی اغلب برای استفاده بهتراز فرصت و زمان است، اما در بازنویسی هدف مهمتر ارائه اثری متناسب با نیاز و ضرورتهای جدید فرهنگی و ادبی است. [/rtl]
[rtl]البته گاهی روی الفاظ متن اصلی، عنایت و تأکیدخاصّی هست که دخلوتصرف در عبارات متن، مسألهساز و گاهی تحریف محسوب میشود. در این موارد باید تلخیص را با بهرهگیری از عین عبارات اصلی انجام داد. درغیراینصورت یادداشتبرداری نباید با نوشتن عین متن اصلی باشد، بلکه باید به صورت کلمه یا عبارتهای کوتاه چندکلمهای باشد که اصطلاحن به آنها «کلمات کلیدی» گفته میشود.[/rtl]
[rtl]کلمات کلیدی باید به گونهای انتخاب شوند کهبا دیدن آنها بتوان موضوع مورد مطالعه را در ذهن تداعی کرد، یعنی پس از پایان یک مرحلهی مطالعه، باید بتوان با کلمات کلیدی یادداشتشده متن مطالعهشده را بازگو کند.[/rtl]
[rtl]بهترین نوع یادداشتبرداری زمانی است که کسیبا کمترین یادداشتها، بیشترین یادآوری را داشته باشد. در یادداشتبرداری باید از خلاقیت خود استفاده کرد. به عنوان مثال میتوان از علائم و رموز برای برخی از مفاهیم استفاده کرد.
یادداشتهایی که دانش آموزان از منابع مختلف (کتاب، کلاس درس،کتاب کمک درسی و ...) درباره یک موضوع تهیه میکنند، باید در کنار هم در دسترس باشند تا در هنگام مرور، تمام نکتهها را در کنار هم آموخته و مطلب را یکجا و کامل فرا بگیرند. بنابراین سازماندهی یادداشت ها را همواره باید به دانش آموزان توصیه کرد.[/rtl]
[rtl]مراحل خلاصهنویسی (تلخیص)[/rtl]
[rtl]مطالعه یا مرور اجمالی، پیش از اقدام به خلاصهنویسی.
مشخص ساختن میزان و درصد تلخیصی که باید انجام شود.
مشخص کردن موارد و مطالب اصلی و فرعی، در هنگام مطالعه.
حذف مطالب غیر عمده و باقی گذاشتن نکات اصلی.
حفظ امانت و اصالت در عبارات و محتوا.
پیش از اقدام به تلخیص، خوب است ابتدا یک دور، کتاب یا مقاله را بخوانیم، یا یک بار نوار را گوش دهیم یا فیلم را نگاه کنیم، تا نسبت به محتوا اِشراف و احاطه پیدا کنیم و بهتربتوانیم موارد عمده و غیرعمده و اصلی و حاشیهای را از هم تفکیک کنیم. هنگام این مرور مقدماتی، میتوان فصلهای اصلی و فرعی و مطالب عمده را از حواشی و زواید جدا کرد و علامت گذاشت تا تلخیص آسانتر شود.
میزان تلخیص نیز باید از آغاز معلوم باشد. به عنوان مثال یک کتاب سیصد صفحهای را اگر قرار باشد در حد نصف، یا یک چهارم یا یک دهم خلاصه کنیم، در هر یک، میزان حذف مطالب و باقی گذاشتن مطالب دیگر، به نسبت آن معیار، متفاوت خواهد بود. حتی اگر بنا باشد همان کتاب را در دو صفحه خلاصه کنیم، شیوهای دیگر باید برگزینیم و مطالب بیشتری را جزو «حذفیات» قرار دهیم. در انواع مختلف تلخیص و با هدفهای گوناگون، گاهی لازم است مطالبی آورده شود یا حذف گردد؛ و این بسته به آن است که کار تلخیص با چه هدفی انجام میگیرد. گاهی کتاب مفصّلی برای استفادهی عموم خلاصه میشود، گاهی چکیدهی یک کتاب به نحوی ارائه میشود تا شوق مراجعه به اصل کتاب ایجاد شود، گاهی عصارهی مطالب مفید یک کتاب، بدون رعایت انسجام و پیوستگی مطالب فراهم میگردد، گاهی فهرستی از مباحث یک کتاب یا بحث تدوین میشود، گاهی دیدگاه های علمی یک کتاب استخراج میگردد، گاهی هم محتوای یک کتاب، به صورت نمودار، جدول و اطلاعات آماری و دستهبندیشده خلاصه میشود. این شیوهها و هدفها، که به عنوانِ تلخیص تفصیلی، ارجاعی، آزاد، فهرستی، موضوعی، علمی، و نموداری مطرح است، هر یک ویژگی خاص خود را دارد و در عمل، متفاوت با دیگری است.[١] چکیده تمامنما، توصیفی، راهنما، موضوعی و ... از جمله انواع خلاصهنویسی است. [/rtl]
[rtl]گاهی مجموعه تحقیقات اجتماعی و اطلاعات آماریمفصّلی را به صورت جدول و نمودار ترسیم میکنند. این نیز نوعی از خلاصهنویسی است.
تشخیص نکات و مباحث غیراصلی در متن
در هر نوشته، سخنرانییا درس، یک سری حرفها اصلی و عمده است و گوینده و نویسنده یا مدرس، به قصد بیان و القای آنها به کار سخن و قلم پرداخته است، یک سری هم مطالبی است که در توضیح، تشریح و تأکید نسبت به آن مطالب اصلی بیان میشود، که به آنها نکات غیرعمده گفته میشود. اجمالی از مطالبِ غیراصلی را میتوان چنین برشمرد:
١. توضیحات برای روشنکردن مسألهی اصلی.
٢. نمونههای تاریخی و شاهد مثالها.
٣. مطالبِ حاشیهای و غیرمرتبط با موضوع.
۴. لفاظیها و عبارتپردازیهای غیردخیل در مطلب اصلی.
۵. موارد تکرارشدن مطلب.
٦. عبارات و جملات مترادف و هممضمون.
۷. جملات معترضه و اشارات تفسیری و توضیحی که آوردنش ملالآور است.
اگر از یک نوشته یا سخن، محورهای فوق را جدا کنیم، آن چه میماند، جوهرهی اصلی مطلب است که قابلدرج در خلاصه است. البته تشخیص این که این موضوع، اصلی است یا حاشیه، بحثِ عمدهایاست و احتیاج به دقت بیشتری دارد. اگر یک متن، چه داستان یاغیرداستان، چند بار مطالعه شود، امکان تلخیص دقیق بیشتر خواهد بود. میتوان هر بند یا پاراگراف رادر یک جمله خلاصه کرد. مجموعهی این جملات، خودبهخود چکیدهی مطلب اصلی خواهد بود؛ البته با رعایت نکاتدیگری که یاد شده است. هنگامی که داستانی خلاصه میشود، باید اسکلت و استخوانبندی اصلی قصه را آورد و از ذکر جزییاتِ داستان چشم پوشید. [/rtl]
[rtl]فرض کنید فیلمی را که در یکساعت تماشا کردهاید، یا داستانی صدصفحهای را که خواندهاید، اگر بنا باشد تنها در مدت پنج دقیقه خلاصهاش را بازگو کنید، چه قسمتهایی را انتخاب میکنید که با بیان آنها در این زمان محدود، تا پایان داستان را هم اشاره کرده باشید؟ پس پرداختن به قهرمانهای اصلی و فرازهای حساس و صحنههای عمده، کافی است و نباید به جزییات پرداخت.میزان وقت یا ظرفیت نگارشی، در نحوهی خلاصهنویسی ما نقش اساسی دارد. آنچه که ما با عنوان کلی خلاصهنویسی از آن یاد میکنیم، شامل فنون مختلف یادداشتبرداری، حاشیهنویسی، خطکشی زیر جملات، دستهبندی و علامتگذاری میشود که در ادامه به توضیح آنها خواهیم پرداخت.[/rtl]
[rtl]مطالعهی فعال: حاشیهنویسی، علامتگذاری،خطکشی زیر جملات و برحستهسازی[/rtl]
[rtl]بهترین فن مطالعه درگیرشدن با مطلب یا بهاصلاحمطالعهی فعال است. علامتگذاری سریعترین روش برای مطالعه فعال است و نکات مهم رانیز مشخص میکند. زمانی که مطلبی را مطالعه میکنید جایی که برایتان سؤال باقی میماند و مطلب را کامل متوجه نمیشوید، از علامت سؤال (؟) استفاده نمائید و کنار آن مطلب علامت بزنید. هرجا احساس کردید منطقهی سؤالخیز است و به نکتهی خطرناکی اشاره شده است علامت خطر (!) و جایی که به یک کلمه یا عبارت کلیدی برخوردید دور آن خط بکشید، پاراگرافهای مهم را با علامت ضربدر (*) مشخص کنید. بهطورکلی هنگام مطالعه استفاده از علامتگذاری سرآغاز خوبی برای مطالعهی دقیق و فعال است. [/rtl]
[rtl]فراموش نکنیدکه این کار را با مداد انجام دهید چرا که ممکن است با پیشروی در مطالعهتان متوجه شوید علامت قبلیاشتباه بوده و نیاز به تغییر داشته باشد. دقت داشته باشید که شلوغ کاری نکنید. در استفاده از علامتها و انتخاب جملاتی که خطکشی میشوند زیادهروی نکنید چراکه در مطالعههای آتی حوصلهتان سر میرود.[/rtl]
[rtl]یک تکنیک در خلاصهنویسی، حاشیهنویسی برکتابی است که میخوانید. بسیاری از افراد از نوشتن مطلب بر روی کتاب اکراه دارند. البته اگر کتاب امانت باشد حق با شماست، در این مورد بهتر است قسمتها و صفحات مهم را با برچسب مشخصنمایید. اما اگر کتاب متعلق به شماست، میتوانید در موقع خواندن بر آن حاشیهنویسی کنید. کتابهای درسی متعلق به خودتان لازم نیست به صورت یک کتاب دستنخورده نگهداری شوند.[/rtl]
[rtl]سایر تکنیک های خلاصهنویسی عبارتند از:[/rtl]
[rtl]- خطکشیدن زیر نکات مهم[/rtl]
[rtl]- برجستهکردن نکات مهم با استفاده از ماژیک[/rtl]
[rtl]- علامتگذاری[/rtl]
[rtl]استفاده از حاشیهی کتاب برای گذاشتن علامت ”؟ “ یا نوشتن ”موافقم“ یا ”مخالفم“ یا گذاشتن تیک یا ”ד و ...[/rtl]
[rtl]برجسته کردن با ماژیک، خواندن کتاب را سریعترو آسانتر میسازد. زیرا هنگام دوبارهخواندن کتاب یا مقاله، تنها بخشهای برجستهشدهی آن نیاز به بازخوانی دارند. [/rtl]
[rtl]اشکال برحستهکردن این است که چون شما مطالبرا به بیان خود بازنویسی نمیکنید ممکن است درک کاملی از معنی آن نداشته باشید. و در این روش گاهی مجبور میشوید کل کتاب را دوباره بخوانید. برای رفع این اشکال، نخست مطمئن شوید که آنچهخواندهاید درک کردهاید و سپس مقدار کافی از آن را برجسته نمایید، به طوری که بدون خواندن دوبارهی کل کتاب، برای شما قابلدرک باشد.[/rtl]
[rtl]چند نکتهی لازم برای خلاصهنویسی
١- در تلخیص یک متن یا بحث منسجم، سعی شود انسجام و پیوستگی مطالب، در «خلاصه» هم حفظ شود.
٢- جملات کوتاه و کلمات ساده، به کار گرفته شود.
٣- متن مورد تلخیص، در جزوهای به نام «خلاصه» معرفی شود: یعنی نام نویسنده، ناشر، میزان صفحات، درصد تلخیص، خلاصهنویس، تاریخ تلخیص و مشخصات دیگر نوشتهی اصلی یا نوار و سخنرانی و جلسه و سمینار و درسی که به صورت خلاصه در آمده است، نقل شود.
۴- نکات دستوری و نیز هماهنگی و یکنواختی زمان افعال و سبک و سیاق نوشته رعایت گردد.
۵- سلیقه و نظم در نگارش خلاصه، صفحهآرایی و فصلبندی نیز از یاد نرود.
٦- در خلاصه، مطالبی آورده نشود که در متن اصلی نیست.
هر مطلبی که نوشته میشود با هدف انتقال یک سری مطالب جدید و مهم به مخاطب است و برای اینکه این انتقال به نحوی مطلوب و ماندگار صورت پذیرد شرح و بسط و مثال و داستانهایی به آن مطلب جدید و اصلی اضافه میشود. به عنوان مثال ساختار یک پاراگراف برای توضیح یک جملهی کلیدی است که بهطورمعمول اولین یا آخرین جملهی آن پاراگراف را تشکیل میدهد. [/rtl]
[rtl]دومین قدم در راه خلاصهنویسی این است کهکلیدیترین جملهی هر پاراگراف را استخراج کرده به زبان خودتان در حاشیهی کتاب یا جزوه یادداشت کنید. در پایان هر پاراگراف از خودتان بپرسید این پاراگراف قصد داشت چه مطلبی را به من بیاموزد و آن را در یک جمله و با زبان خودتان، نه کتابی، بیان کرده و یادداشت نمایید. بهعلاوه میتوانید سؤال، انتقاد و یا هر مطلب دیگری را که مربوط به همان موضوع باشد و در جای دیگری خواندهاید را حاشیهنویسی کنید. این فرآیند به تمرکز فکر، دقت، حفظ و یادگیری بهتر کمک میکند.[/rtl]