28-07-2014، 18:23
در دوران سلطنت رضاشاه فقط یک زن، آن هم زنی از خاندان قاجار نقش در سیاست ایران داشت.

رضاخان که 4 بار قبل از رسیدن به سلطنت ازدواج کرد، هیچیک از زنانش کمترین نفوذی در او نداشتند. حتی عصمتالملوک هم با این که زن سوگلی و مورد توجه رضاشاه بود، نفوذی روی او نداشت؛ ولی زنی دیگر، خانم اشرفالملوک ملقب به «فخرالدوله» دختر مظفرالدین شاه و مادر دکتر علی امینی که دوست و همدم عصمتالملوک بود و اگر هم گاهی به بعضی خواهشهای عصمتالملوک عمل میکرد، آن هم تلقین و خواهش غیر مستقیم فخرالدوله بود که از طریق عصمتالملوک انجام میشد. فخرالدوله توانست رضاشاه را تحت تأثیر خود قرار بدهد و نقشی هرچند اندک در سیاست ایران بازی کند.
تولد
اشرف یا اشرفالملوک فخرالدوله در سال 1261ش متولد شد. وی دختر مظفرالدینشاه قاجار و از بطن حضرت علیا دختر فیروزمیرزا فرمانفرما و نوه عباسمیرزا نایبالسلطنه بود.فخرالدوله در چهارده سالگی به عقدمحسن خان امین الملک (بعدها ملقب به امینالدوله) پسرامین خان الدوله درآمد. قبل از این ازدواج نجمالسلطنه خواهر سرورالسلطنه و خاله فخرالدوله، او را برای پسر خودمحمدمصدق خواستگاری کرده بود، اما شاه تمایل داشت دخترش با خاندان قدرتمندتری وصلت کند و به این جهت دختر خود را به امینالدوله داد. از طرف دیگر علی خان امینالدوله که با محسن خان مشیرالدوله دوستی دیرینه داشت و حتی نام پسر خود را به پیروی از نام مشیرالدوله انتخاب کرده بود، امینالملک را واداشت دختر مشیرالدوله را که از کودکی به نامزدی او گزیده شده بود و چندی قبل از خواستگاری از فخرالدوله به ازدواجش درآمده بود، طلاق دهد تا راه ازدواج با دختر شاه هموار گردد. ازدواج فخرالدوله با امینالملک باعث رنجش نجمالسلطنه از سرورالسلطنه شد و مشیرالدوله نیز کینه از امینالدوله به دل گرفت، اما میرزاعلیخان امینالدوله از تصمیم خود منصرف نشد و با طلاق دادن دختر محسن خان مشیرالدوله (همسر اول پسرش) و عقد فخرالدوله، دشمنان زیادی حتی در جرگه دوستان برای خود خرید. بدین ترتیب ازدواج فخرالدوله و محسنخان با حرف و حدیث و البته تشریفات بسیار برگزار شد.
فخرالدوله توانست رضاشاه را تحت تأثیر خود قرار بدهد و نقشی هرچند اندک در سیاست ایران بازی کند
اقدامات فخرالدوله
فخرالدوله به عنوان بانویی مۆمن، با کفایت و نیکوکار مشهور است. او از ثروت خود در امور خیریه فروگذاری نکرد. از جمله کارهای مهم او تاسیس آسایشگاه سالمندان در املاک موروثیاش واقع در کهریزک است که امروزه جزو بزرگترین مۆسسات یاری رسانی به مصدومان، از کار افتادگان و سالمندان به شمار میرود. او در اواخر دوره قاجار و در گیر و دار اقدامات سردار سپه، در حدود 78 دختر و پسر یتیم را تحت پوشش قرار داد و به همراه جمعی از زنان خیر در اطراف پرورشگاه که بعدها بنگاه خیریه بانوان نیکوکار نامیده شد از دختران و پسران نگهداری میکرد.
اشرفالملوك فخرالدوله فردی متدین و معتقد بود به طوری كه پیشترفت خود را در زندگی ناشی از توجهات باریتعالی میدانست. او به اماكن متبركه و زیارتی چون عتبات عالیات و حضرت معصومه (س) زیاد سفر میكرد و بر آورده شدن امور خود را ناشی از برآورده شدن حاجاتش میدانست.

او بسیار حسابگر بود. كلیه مخارج منزل، هزینه تحصیل و پوشاك فرزندان، تحت ضابطه خاصی قرار داشت. و به هر یك از فرزندان خود ماهیانه میداد. هر سه ماه یکبار فرزندان ایشان پس از امضا كردن صورتحساب مقرری خود را دریافت میكردند. این امر تا پایان عمر فخرالدوله ادامه داشت. میگوینددر زمان حكومت زاهدی هنگامی كه علی امینی وزیر دارایی بود برای اخذ مقرری ماهانه خود نزد مادر رفته بود، با كمال تعجب دید بابت حقوق سه ماهه او فقط دو هزار تومان واریز شده است چون علت تقلیل آن را پرسید، فخرالدوله گفت: «یكی از مأمورین مالیه، شش هزار تومان از مستأجرین من رشوه گرفت، من آن پول را به مستأجر پس دادم و گفتم از حقوق تو كه وزیر مالیه هستی كسر كنند تا بهتر بفهمی مردم از دست مأمورین جنابعالی آقای وزیر چه میكشند؟»
فخرالدوله چندین فرزند یتیم تحت تكفل داشت كه پس از رسیدن به سن بلوغ، به دختران با دادن جهیزیه كامل و به پسران سرمایه كاری شرایط ازدواجشان را فراهم میكرد. البته شرایط پیمودن مدارج تحصیلی برای افراد مستعد نیز مهیا بود. مجموع آنها 28 عروس و داماد بودند.
شبهای جمعه مرتباَ دیگهای پلو و قیمه در مسجد امینالدوله جهت اطعام ایتام وفقرا بار گذاشته میشد همچنین چندین مسجد ومدرسه وبیمارستان وآسایشگاه در املاك خود بناكرد و وقف نمود.
شبهای جمعه مرتباَ دیگهای پلو و قیمه در مسجد امینالدوله جهت اطعام ایتام وفقرا بار گذاشته میشد همچنین چندین مسجد ومدرسه وبیمارستان وآسایشگاه در املاك خود بناكرد و وقف نمود
مرگ
فخرالدوله در اواخر عمر براثر از دست دادن پسرش حسین امینی، دچار اندوه فراوان شده بود. او پس از این واقعه اوقات خود را در باغ الهیه یگذراند و از مراوده با اشخاص خودداری میکرد. او در آخرین سفرش به آرامگاهی درنجف خریداری کرده بود، اما مدتی پیش از فوتش به اطرافیان گفت او رادر گورستان ابن بابویه در ری در کنار مزار پسرش به خاک سپارند. او در دی ماه 1334 در سن هفتاد و سه سالگی براثر سکته قلبی درگذشت.