26-07-2014، 18:06
مسعود نجفی: داوود رشیدی در هشتاد و یکمین سالروز تولدش و بعد از نیم قرن فعالیت هنری همچنان سرشار از عشق و امید به کارش است و همچنان آرزو دارد در یک نقش خوب مقابل دوربین برود.
این بازیگر پیشکسوت در دیدار خبرنگار خبرگزاری ایسنا، از سالهای فعالیت هنریاش گفت، علاقهها و آرزوهایی که دارد و از عشق به حرفهاش که همچنان در برق چشمانش دیده میشود.
احترام برومند چهره آشنای کودکان دهه ۵۰ هم که او را به عنوان مجری برنامه کودک تلویزیون میشناختند، در این دیدار در کنار داوود رشیدی حضور داشت و در یادآوری خاطراتی، همسرش را یاری میکرد.
ترجمه نمایشنامهای برای اجرا
داوود رشیدی درباره فعالیت این روزهایش به ایسنا گفت: مشغول ترجمه نمایشنامهای هستم. کتابهایی را اشتراک دارم که پسرم از سوئیس برایم ارسال میکند و از میان آنها نمایشنامههایی که خوب باشد را انتخاب میکنم و یا خودم و یا به شخص دیگری برای ترجمه میدهم. «اشمیت» را هم از همین کتابها انتخاب کردم که شهلا حائری ترجمه کرد و همچنین «منهای ۲» را که به روی صحنه بردم.
وی ادامه داد: الان نمایش «مثل باران میبارد» را پسندیدم، مشغول ترجمه آن هستم و دوست دارم خودم کار کنم اگر روزگار کمک کند. آخرین کارم سال ۹۰ «آقای اشمیت کیه؟» بود و قبل از آن هم «منهای ۲» را در تئاتر شهر کار کردم که خوشبختانه هر دو با استقبال روبهرو شدند.
تئاتر همیشه در اولویت بوده
رشیدی با بیان اینکه همیشه تئاتر برایش اولویت بیشتری نسبت به سینما و تلویزیون داشته است با یادآوری روزهای شروع فعالیت هنریاش گفت: کار هنریام را با آقای نوشین شروع کردم و بعدها وقتی پس از پایان تحصیلاتم به ایران بازگشتم در سال ۴۲ گروه تئاتر «امروز» را در اداره تئاتر آن زمان تشکیل دادم که افرادی چون مرضیه برومند، سوسن تسلیمی، پرویز فنیزاده، خسرو شجاعزاده، فهیمه راستگار، یدالله شیراندامی، سیاوش طهمورث و بعدها مهدی هاشمی و داریوش فرهنگ در آن مشغول بودند و در سنگلج کار میکردیم.
احترام برومند در ادامه صحبتهای رشیدی به تشکیل اولین گروه تئاتر برای کودکان اشاره کرد و افزود: این گروه را آقای رشیدی در واحد نمایش تلویزیون به همان نام «تئاتر امروز» راه انداخت. با مرضیه و راضیه برومند، بهرام شاهمحمدلو، رضا بابک، سعید پورصمیمی و چند نفر دیگر که فعالیتش تا سال ۵۷ ادامه داشت و بعد به هم خورد.
«فرار از تله» و ورود به سینما
این هنرمند درباره حضورش در سینما، «فرار از تله» را اولین فیلماش عنوان کرد و گفت: با جلال مقدم از جوانی دوست بودیم. روزی به خانه ما آمد و گفت: «داوود میخواهم یک فیلم با تو بسازم.» سناریو را داد و خوشم آمد و بعد در پشتبام خانه با هم نشستیم و صحبت کردیم. او آدم روشنفکری بود که متأسفانه سالهای آخر عمرش درگیر بیماری شد.
گفتند مواظب بهروز باش
این بازیگر با اشاره به همکاریاش با بهروز وثوقی در این فیلم اظهار کرد: به من میگفتند مواظب بهروز باش. او سوپراستار است و نقش تو را میخورد و سر تدوین میرود و نقش را کم و زیاد میکند. وقتی این حرفها را میشنیدم برایم عجیب بود. اما خیلی با هم دوست شدیم و بسیار من را کمک کرد. اصلا اینگونه که میگفتند نبود و بسیار رفیق و همراه بود. در اولین روز کارم تفاوت زیاد سینما با تئاتر تو ذوقم زد و تصمیم گرفتم ادامه ندهم اما همان شب صحبتهای بهروز تأثیر مثبتی در ذهنم گذاشت.
وی ادامه داد: دو فیلم اولم را در کنار سوپراستارهای آن موقع بازی کردم. در «میعادگاه خشم» فردین حضور داشت که آن هم تجربه خوبی بود و بعدها در فیلم «جهنم+من» که خودش کارگردانی کرد نیز بازی کردم.
رشیدی که سالها به عنوان مدیریت گروه نمایشات و سرگرمیهای تلویزیون ملی مسئولیت داشته با یادآوری آن روزها یادآور شد: از سال ۵۲ مسئولیت این گروه را داشتم و تمام نمایشها، سریالها، سرگرمیها و مسابقات تلویزیون زیر نظر آن ساخته میشد. از کارهای شاخصی هم که در آن زمان ساخته شد میتوان به سریال «داییجان ناپلئون» ناصر تقوایی اشاره کرد و همچنین «هزار دستان» علی حاتمی که قراردادش با عنوان «جاده ابریشم» در آن سالها بسته شد.
پیشنهاد بازی در «داییجان ناپلئون»
برومند در ادامه صحبتهای رشیدی با بیان اینکه آقای تقوایی برای نقش اسدالله میرزا «داییجان ناپلئون» به آقای رشیدی پیشنهاد داده بود، گفت: اما به علت مسئولیت سنگین در تلویزیون فرصت کافی برای بازی در این سریال نداشت. رشیدی گفت: نمیتوانستم هر روز حضور پیدا کنم. به تقوایی گفتم هفتهای دو روز میتوانم که قبول نکرد. او بازیگر را تمام وقت در اختیار میخواست.
وی افزود: سال ۵۸ خواستند از تلویزیون تقاضای بازنشستگی کنم، همین کار را کردم اول با تقاضای بازنشستگی موافقت شد و بعد اخراجم کردند تا حقوق نگیرم. بچههای جوان در گروه پاکسازی بودند، آمدند و گفتند ما شما را پاکسازی نمیکنیم، اخراج میکنیم تا جای دیگر بتوانید کار کنید. من هم خداحافظی کردم و رفتم.
هنوز به من «آقا حسینی» میگویند
رشیدی با مرور آثار سینماییاش «کندو» را از موفقترین فیلمهایش عنوان کرد و ادامه داد: در این فیلم هم با بهروز وثوقی همبازی بودم. حتی الان بچههای نوجوان به من «آقا حسینی» میگویند. کار فریدون گله که متأسفانه او هم در سالهای آخر عمرش به هم ریخته بود. میخواست «کندو ۲» را بسازد. آمد و سناریواش را به من داد که عمرش نرسید.
این بازیگر کارهایش با علی حاتمی را از آثار مورد علاقهاش دانست و گفت: با حاتمی دوست نزدیک بودیم. در کلاسهایی که در دانشگاه داشتم با هم آشنا شدیم و از همان جا دوستی بین ما برقرار شد و معمولا کارهایش را با من در میان میگذاشت. نمایش «حسن کچل» نوشته او را به روی صحنه بردم که بسیار مورد توجه قرار گرفت. نقش مفتش شش انگشتی در «هزار دستان» را خیلی دوست داشتم. همچنین رضاشاه در «کمالالملک» که از کارهای خوبم است.
رشیدی که بعد از فیلم «پرچمهای قلعه کاوه» در سینما و مجموعه «کلاه پهلوی» در تلویزیون فعالیت بازیگری نداشته و بیشتر به تئاتر پرداخته با بیان اینکه نقش خوبی پیشنهاد نشد، اظهار کرد: خیلی سال است در سینما بازی نکردم و پیشنهادات بیشتر نقشهای کوچک شده که مناسب نیست. همچنین تلویزیون هم کار خوبی پیشنهاد نمیشود. وی به طنز گفت: در سینما جوان اول میخواهند که ما نیستیم.
آرزوهای زیادی در بازیگری دارم
این بازیگر خاطرنشان کرد: هنوز علاقه زیادی به بازیگری دارم و کار خوبی باشد حتما قبول میکنم. آرزوهای زیادی در بازیگری دارم و علاقمندم نقش خوبی را برای کارگردان خوبی بازی کنم.
در ادامه این گفتوگو احترام برومند که از سال ۴۷ در کنار داوود رشیدی حضور دارد یک روزنامهنگار را مسبب این آشنایی و ازدواج عنوان کرد و گفت: حاصل این ازدواج دو فرزند به نام لیلی و فرهاد است. لیلی فعالیت بازیگری دارد. فرهاد هم دکتری برق دارد و در دانشگاه پلیتکنیک لوزان به عنوان پروفسور کرسی دائمی دارد. او جایزه بلوندل، معتبرترین جایزه مهندسی دنیا را دریافت کرده و در کارش بسیار موفق است.
داوود رشیدی هیچ وقت ناامید نمیشود
وی ۴۶ سال زندگی مشترکش را پر از شادی، خوبی و اتفاقات مختلف دانست و با اشاره به ویژگیهای رشیدی اظهار کرد: او هیچ وقت ناامید نمیشود. هر وقت اتفاق بدی برایمان میافتاد که بسیار هم بوده با تلاش بیشتر و امید بیشتری راهش را ادامه میداد. هیچ وقت نق نمیزند، هیچ وقت طلبکار نبوده و هیچ وقت هم گله نمیکند که این به نظر من فوقالعاده است چون بیشتر ما مرتب عادت داریم گله کنیم و طلبکار باشیم. با وجود جفاهایی که در حقاش شده اما هیچ وقت کوچکترین گلهای نکرده و کوچکترین توقعی نداشته است. همیشه هم تا آنجا که توانسته بدون تظاهر خدمت کرده است.
داوود رشیدی در حالی که در میان صحبتهای همسرش وارد شد به شوخی مهمترین ویژگیاش را خوش اخلاقی و خوش تیپی عنوان کرد.
برومند درباره بهترین کارهای رشیدی گفت: «شیلات» را دوست داشتم و فیلمی بود که بازتاب خیلی خوبی داشت. همچنین «تاتوره» که آن زمان تکاندهنده بود. «فرار از تله»، «کندو» و «گلهای داوودی» هم دوست دارم.
وی درباره عدم فعالیتش در تلویزیون در سالهای پس از انقلاب اظهار کرد: جسته گریخته به برخی برنامهها دعوت شدم و رفتم. اما برنامه شاخصی پیشنهاد نشده است. هر چند زیاد هم علاقهای به کار کردن ندارم. مگر اینکه یک برنامه خوب و با شخصیت به آدم بدهند که الان چنین برنامهای برای خانمها نیست.
ارتباط با همدورهها
رشیدی درباره ارتباط با همدورهها و همکارانش گفت: با بسیاری از آنها ارتباط تلفنی دارم. تلفنی با کشاورز حال و احوال میکنیم که پایش ناراحت است و نمیتواند راه برود. با نصیریان هم صحبت میکنم. در قدیم هم با انتظامی و مشایخی رفتوآمد داشتیم که کمکم سن که بالا میرود رابطه هم کم میشود. اسماعیل شنگله و سیروس ابراهیمزاده مرتب سر میزنند، داریوش اسدزاده، علی دهکردی و علیرضا خمسه تلفن میکنند، رضا بابک دائم میآید و واقعا با محبت است. محمود بصیری هم آدم بسیار با معرفتی است که هم تلفن میزند و چند روز یک بار هم به سراغمان میآید.
این بازیگر درباره کتابهایش که جلد اول آن سال گذشته رونمایی شد، اظهار کرد: آقای منصوری چهار، پنج سال است که مشغول آماده کردن این کتابها هستند. یک جلد بیرون آمده که مربوط به نمایشنامههایم است. جلد دوم هم که مربوط به نمایشها است آماده شده و سومی مربوط به نمایش «در انتظار گودو» است. جلد چهارم هم مربوط به زندگی تئاتری است که صحبتها کامل شده و باید آماده شود که امیدوارم زودتر این اتفاق بیافتد.
رشیدی که از علاقمندان مسابقات فوتبال است در بخش دیگری از گفتوگویش درباره بازیهای جام جهانی فوتبال گفت: بازیها را میبینم و خوشبختانه ایران حضور خوبی داشت. مسابقات والیبال را هم پیگیری میکنم که آنها هم بسیار خوب بازی میکنند. خودم هم در دبیرستان در بروکسل والیبالیست و کاپیتان تیم بودم.
برومند ادامه داد: در بازی آلمان و برزیل نوهام که ۱۵ سالش است آنقدر ناراحت شده بود، مدام به پدربزرگش میگفت دعا کن. گفتم کار برزیل از دعا گذشته است.
با حاتمی مثل برادر بودیم
داوود رشیدی در پایان این دیدار درباره سالروز تولدش بار دیگر به شوخی با بیان اینکه از تولدم به دلیل اینکه خیلی کوچک بودم چیزی یادم نمیآید، گفت: ناراحتم از اینکه یک سال از عمرم گذشته اما خوشحالم سال جدیدی آغاز میشود. از این دوران طی شده راضی هستم اما میشد بهتر باشد. آن دورهای که با حاتمی بودم خیلی خوب بود و مثل دو برادر با هم بودیم.
تولدم با حضور خاتمی خاطرهانگیز شد
وی با اشاره به جشن تولد ۸۰ سالگیاش با حضور سید محمد خاتمی اظهار کرد: تولد سال گذشته با حضور آقای خاتمی خیلی خاطرهانگیز شد و طبق قولی که داده بودند آمدند. ایشان مرد بسیار بزرگی هستند که قدرشان را ندانستیم.
این بازیگر همچنین از مراسم تجلیلی که چندی پیش از سوی بنیاد سینمایی فارابی برگزار شد به عنوان یکی از اتفاقات خوب یک سال اخیر یاد کرد و افزود: تجلیل از پنج پیشکسوت کار خیلی قشنگی بود که برایم بسیار به یادماندنی شد.
عطش پول درآوردن از چیزهای بد دوران ماست
رشیدی خطاب به بازیگران جوانی که وارد این حرفه میشوند، گفت: عطش قدرت، عطش پول درآوردن از چیزهای بد دوران ماست. بازیگر به تماشاگر احتیاج دارد و تماشاگر هم به بازیگر. این دو باید با هم، همسنگ باشند. بازیگرانی بودند در برخی نقشها موفق بودند اما دوباره موفقیتشان تکرار نشد. بازیگر باید سعی کند پیشرفت کند و در حال درجا زدن نباشد. بازیگرانی بودند که سریع بعد از یکی، دو کار فید شدند چون از بازیگری چیز دیگری میخواستند. نقش برای بازیگر باید جایی برای نفس کشیدن باشد و از تازگیاش لذت ببرد.
داوود رشیدی متولد ۲۵ تیر ۱۳۱۲ در تهران، فارغالتحصیل کنسرواتوار ژنو در رشته کارگردانی و بازیگری تئاتر و لیسانس حقوق سیاسی از دانشگاه ژنو است.
از آثار شاخص این بازیگر میتوان به فیلمهای سینمایی «فرار از تله»، «خروس»، «کندو»، «اعدامی»، «مرز»، «رهایی»، «جایزه»، «هیولای درون»، «کمالالملک»، «شیلات»، «خانه عنکبوت»، «گلهای داوودی»، «تاتوره»، «بیبی چلچله» و سریالهای «هزار دستان»، «کوچک جنگلی»، «گرگها»، «عطر گل یاس»، «امام علی(ع)»، «گل پامچال»، «آوای فاخته»، «تنهاترین سردار»، «ولایت عشق»، «خاطرات یک خبرنگار»، «معصومیت از دست رفته»، «مختارنامه» و «کلاه پهلوی» اشاره کرد.
وی همچنین سابقه تهیه چند فیلم سینمایی از جمله «الو الو من جوجوام»، «قطعه ناتمام»، «امتحان» و «صبحی دیگر» را نیز دارد.